فريادهای "آقایُف برو! آقايف برو!" در شهر جنوبی جلال آباد نخستين جرقه های انقلاب "لاله" در قرقيزستان را زد. تا پيش از آن، مردم قرقيزستان با اين صراحت خواستار سرنگونی حکومت مردی نشده بودند که از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۳، سيزده سال تمام با مشت آهنين بر کشورشان حکومت کرده بود، بی آن که به کسی پاسخگو باشد يا نهادی بتواند از او حساب بخواهد.
اصغر آقایُف، رهبر قرقيزستان، همانند هر خودکامه اقتدارگرای ديگری خويشتن را در برج عاجی بيرون از دايره قانون فرمانروای بی چون و چرای کشورش ميدانست. اما اکنون قرقيزها به گونه ای ديگر ميانديشيدند. برای نخستين بار حريم وحشت آفرين حکومت اصغر آقایُف ترک ميخورد.
حريم وحشت از حکومت ترک ميخورد و قرقيزها بی اعتنا به نتيجه انتخابات خواستار دگرگونی بودند.
مراد علی بقاشف (Bakashev) يکی از معترضان به حکومت اصغر آقایُف در استان اُش، درست يک روز پيش از دور دوم انتخابات پارلمانی، از احساس اکثريت قرقيزها در قبال رويدادهای پرشتاب کشورشان اين چنين ياد کرد: "... اين انتخابات، چه برگزار بشود، چه نشود، برای ما چندان اهميتی ندارد. نخستين و مهمترين خواست ما استعفای پرزيدنت آقایُف و برگذاری انتخابات رياست جمهوری پيش از موعد قانونی آن است. چون به نظر من مجلس جديد، مجلس قانونگذاری مطيع آقایُف و مجلس خانوادگی او خواهد بود".
موج اين اعتراضات که پس از هفته ها، يک روز پيش از برگذاری دور دوم انتخابات پارلمانی قرقيزستان اندک اندک بدل به سيلی از انقلاب می شد، يادآور انقلابهايی مشابه آن به ترتيب انقلاب گل سرخ در گرجستان و انقلاب نارنجی در اوکرائين، دو کشور سر بر آورده از خاکستر اتحاد شوری فروپاشيده بود.
با اين همه، رُزا اُتونبايه وا (Rosa Otunbayeva)، يکی از رهبران گروههای مخالف رهبر قرقيزستان، در ضمن پذيرش تشابهاتی ميان انقلابهای گل سرخ و نارنجی با نا آراميهای معترضانه در قرقيزستان تفاوتهايی را نيز در ميان ميديد و آن را انقلاب يورت يا انقلاب چادر يا خيمه های نمدين ِ سنتی ميدانست: "... معلوم شده که ويژگيهايی چند وجود دارد. خارجيها از ما ميپرسند: "چه نوع انقلابی در قرقيزستان ميتواند وجود داشته باشد؟ انقلابی از نوع گل سرخ يا از نوع نارنجی؟ اکنون ما ميگوييم: اين انقلاب، انقلاب يورت يا خيمه و چادر است. مردم در مناطق مختلف قرقيزستان دارند يورت (Yurt) يا چادر ميزنند. به نظر من اين نشان ميدهد که مردم اين روزها در قرقيزستان خيلی آماده و فعال شده اند".
مسوولان حکومتی انتخابات، صلاحيت خانون اُتونبايه وا، وزير پيشين خارجه قرقيزستان، را برای شرکت در انتخابات به عنوان نامزد نمايندگی مجلس، رد کرده بودند. اين رای به عدم صلاحيت، ريشه در قانونی داشت که بر پايه آن نامزدهای نمايندگی مجلس بايد پنج سال تمام پيش از انتخابات ساکن قرقيزستان بوده باشند. در حالی که خانم اُتونبايه وا دو سال پيش از انتخابات را به عنوان يکی از نمايندگان سازمان ملل متحد در منطقه ابخازستان در جمهوری گرجستان خدمت کرده بود.
اگر صلاحيت خانم رزا اُتونبايه وا، وزير پيشين خارجه و سفير پيشين قرقيزستان در لندن، رد نشده بود، و در پيکارهای انتخاباتی بر سر کرسی نمايندگی منطقه دانشگاه در بيشکک، پايتخت، شرکت ميکرد. در منطقه ای حساس که در آن برمت (Bermet) آقايه وا، دختر اصغر آقایُف نيز خود را نامزد نمايندگی کرده بود.
پيروزی دختر پرزيدنت آقایُف در انتخابات منطقه دانشگاه در بيشکک، پايتخت قرقيزستان، بيگمان به عنوان هواداری که به نظر ميرسيد با رهبری اصغر آقایُف و خداوندگاری ياران و خويشاندان او در قرقيزستان حتی سر سوزنی همدلی ندارند.
اکثريت قاطع جوانان قرقيز بی اعتنا به دو دوم انتخابات پارلمانی فارغ از نتيجه آن، نتها به يک آرمان ميانديشيدند؛ سرنگونی حکومت و سالاری اصغر آقایُف و برقراری حکومتی مردمسالار در قرقيزستان.
اين جوانان عزمشان در راه دستيابی به اين هدف را روز بيست و چهارم ماه مارس ۲۰۰۵، چهارم فروردين ماه ۱۳۸۴، به روشنی نشان دادند. نوک نيزه اين مخالفت جوانان قرقيز سازمانی بود با نام KEL KEL. اين سازمان در زير و زبر شدنهای سياسی در قرقيزستان نيز پيشتاز بود درست همانند سازمانهای جوانان آزاديخواه در گير و دار انقلابهای گل سرخ در گرجستان و نارنجی در اوکرائين...
رزا اُتونبايه وا، يکی از رهبران شاخص گروههای مخالف حکومت در قرقيزستان، دستگاه رهبری قرقيزستان را متهم کرد که با سو استفاده از شور اين جوانان آزاديخواه در پی ترسانده کسانی است که در قرقيزستان به زبان روسی حرف ميزنند. وی توضيح داد که: "... لفظ "انقلاب" واژه ای است که مسوولان حکومتی به کار ميبرند. اين لفظ، به خصوص در قرقيزستان ساخته شده تا روسها يا مردم روسی زبان را بترساند. در نتيجه اينها برای ترساندن روسها و ديگر ساکنان قرقيزستان است تا گمان کنند که تغييرات در اين جا احتمال دارد که بار ديگر آنها را در برابر روسيه قرار دهد و اين که کسب و کارشان به خطر خواهد افتاد و خونريزی خواهد شد".
خانم اُتونبايه وا بار ديگر تاکيد کرد که خواست مردم قرقيزستان برگذاری منصفانه و آزادنه انتخابات است. اما در دنباله همين رشته برنامه ها خواهيم ديد که جوانان قرقيز خواستهای بيشتری داشتند و بيش از هر چيز در پی درهم پيچيدن دوران خودکامگی حکومتها در کشورشان بودند.
اصغر آقایُف، رهبر قرقيزستان، همانند هر خودکامه اقتدارگرای ديگری خويشتن را در برج عاجی بيرون از دايره قانون فرمانروای بی چون و چرای کشورش ميدانست. اما اکنون قرقيزها به گونه ای ديگر ميانديشيدند. برای نخستين بار حريم وحشت آفرين حکومت اصغر آقایُف ترک ميخورد.
حريم وحشت از حکومت ترک ميخورد و قرقيزها بی اعتنا به نتيجه انتخابات خواستار دگرگونی بودند.
مراد علی بقاشف (Bakashev) يکی از معترضان به حکومت اصغر آقایُف در استان اُش، درست يک روز پيش از دور دوم انتخابات پارلمانی، از احساس اکثريت قرقيزها در قبال رويدادهای پرشتاب کشورشان اين چنين ياد کرد: "... اين انتخابات، چه برگزار بشود، چه نشود، برای ما چندان اهميتی ندارد. نخستين و مهمترين خواست ما استعفای پرزيدنت آقایُف و برگذاری انتخابات رياست جمهوری پيش از موعد قانونی آن است. چون به نظر من مجلس جديد، مجلس قانونگذاری مطيع آقایُف و مجلس خانوادگی او خواهد بود".
موج اين اعتراضات که پس از هفته ها، يک روز پيش از برگذاری دور دوم انتخابات پارلمانی قرقيزستان اندک اندک بدل به سيلی از انقلاب می شد، يادآور انقلابهايی مشابه آن به ترتيب انقلاب گل سرخ در گرجستان و انقلاب نارنجی در اوکرائين، دو کشور سر بر آورده از خاکستر اتحاد شوری فروپاشيده بود.
بخش سوم - قرقیزستان ؛ انقلابی از جنس لاله
مسوولان حکومتی انتخابات، صلاحيت خانون اُتونبايه وا، وزير پيشين خارجه قرقيزستان، را برای شرکت در انتخابات به عنوان نامزد نمايندگی مجلس، رد کرده بودند. اين رای به عدم صلاحيت، ريشه در قانونی داشت که بر پايه آن نامزدهای نمايندگی مجلس بايد پنج سال تمام پيش از انتخابات ساکن قرقيزستان بوده باشند. در حالی که خانم اُتونبايه وا دو سال پيش از انتخابات را به عنوان يکی از نمايندگان سازمان ملل متحد در منطقه ابخازستان در جمهوری گرجستان خدمت کرده بود.
اگر صلاحيت خانم رزا اُتونبايه وا، وزير پيشين خارجه و سفير پيشين قرقيزستان در لندن، رد نشده بود، و در پيکارهای انتخاباتی بر سر کرسی نمايندگی منطقه دانشگاه در بيشکک، پايتخت، شرکت ميکرد. در منطقه ای حساس که در آن برمت (Bermet) آقايه وا، دختر اصغر آقایُف نيز خود را نامزد نمايندگی کرده بود.
پيروزی دختر پرزيدنت آقایُف در انتخابات منطقه دانشگاه در بيشکک، پايتخت قرقيزستان، بيگمان به عنوان هواداری که به نظر ميرسيد با رهبری اصغر آقایُف و خداوندگاری ياران و خويشاندان او در قرقيزستان حتی سر سوزنی همدلی ندارند.
اکثريت قاطع جوانان قرقيز بی اعتنا به دو دوم انتخابات پارلمانی فارغ از نتيجه آن، نتها به يک آرمان ميانديشيدند؛ سرنگونی حکومت و سالاری اصغر آقایُف و برقراری حکومتی مردمسالار در قرقيزستان.
اين جوانان عزمشان در راه دستيابی به اين هدف را روز بيست و چهارم ماه مارس ۲۰۰۵، چهارم فروردين ماه ۱۳۸۴، به روشنی نشان دادند. نوک نيزه اين مخالفت جوانان قرقيز سازمانی بود با نام KEL KEL. اين سازمان در زير و زبر شدنهای سياسی در قرقيزستان نيز پيشتاز بود درست همانند سازمانهای جوانان آزاديخواه در گير و دار انقلابهای گل سرخ در گرجستان و نارنجی در اوکرائين...
رزا اُتونبايه وا، يکی از رهبران شاخص گروههای مخالف حکومت در قرقيزستان، دستگاه رهبری قرقيزستان را متهم کرد که با سو استفاده از شور اين جوانان آزاديخواه در پی ترسانده کسانی است که در قرقيزستان به زبان روسی حرف ميزنند. وی توضيح داد که: "... لفظ "انقلاب" واژه ای است که مسوولان حکومتی به کار ميبرند. اين لفظ، به خصوص در قرقيزستان ساخته شده تا روسها يا مردم روسی زبان را بترساند. در نتيجه اينها برای ترساندن روسها و ديگر ساکنان قرقيزستان است تا گمان کنند که تغييرات در اين جا احتمال دارد که بار ديگر آنها را در برابر روسيه قرار دهد و اين که کسب و کارشان به خطر خواهد افتاد و خونريزی خواهد شد".
خانم اُتونبايه وا بار ديگر تاکيد کرد که خواست مردم قرقيزستان برگذاری منصفانه و آزادنه انتخابات است. اما در دنباله همين رشته برنامه ها خواهيم ديد که جوانان قرقيز خواستهای بيشتری داشتند و بيش از هر چيز در پی درهم پيچيدن دوران خودکامگی حکومتها در کشورشان بودند.