محمود احمدی نژاد در حکمی، يکی از جنجالی ترين روحانيون فعال در نظام سياسی ايران را به عنوان «مشاور سياسی و امنيتی» خود، منصوب کرد: روح الله حسينيان؛ مردی که در سال های اخير، بی پرواترين انتقادها را عليه کسانی که آنها را «دشمن اسلام» می نامد، به زبان آورده است.
آقای حسينيان، سال ها است که رياست «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» را به عهده دارد و در سال های حضورش در اين مرکز، با انتشار کتاب هايی مناقشه برانگيز درباره تاريخ سياسی معاصر ايرانيان، در کانون توجه رسانه ها قرار داشته است.
اما نام روح الله حسينيان در سال های اخير، بيش از هر چيز يادآور يکی از حساس ترين پرونده های امنيتی جمهوری اسلامی ايران بوده است: قتل های برنامه ريزی شده نويسندگان، روشنفکران و فعالان سياسی که در سال ۱۳۷۷ خورشيدی، يکی از بزرگ ترين بحران های سياسی تاريخ جمهوری اسلامی ايران را رقم زد.
آنچه اين سال ها با نام روح الله حسينيان پيوند خورده، شايد مهم ترين جنبه حکم رييس جمهوری باشد که البته اقدامات و اظهارات خود او نيز تا امروز کم جنجال آفرين نبوده است.
محمود احمدی نژاد، روح الله حسينيان را به سمتی منصوب کرد که زمانی کسانی مانند علی ربيعی، عضو کميته سه نفره محمد خاتمی برای پيگيری مساله قتل های زنجيره ای پاييز ۱۳۷۷ و سعيد حجاريان، که از وی به عنوان تئوریسين اصلاح طلبان درون حکومت ياد می شود، آن را در اختيار داشتند.
هم علی ربيعی و هم سعيد حجاريان، نقشی قابل توجه در رسيدگی به پرونده قتل های زنجيره ای و پيگيری مسايل مربوط به آن داشتند و در همان زمان، با انتقادهای تند کسانی مانند روح الله حسينيان روبه رو بودند.
در آن هنگام، روح الله حسينيان، سعيد حجاريان را به طراحی پيچيده ترين «توطئه ها» متهم می کرد و هواداران آقای حجاريان در روزنامه های خود، حسينيان را در فهرست «تئوریسين های خشونت» طبقه بندی می کردند.
در بحبوحه اين رويارويی ها، سعيد حجاريان در مقابل ساختمان شورای شهر تهران ترور شد و علی ربيعی، به عنوان مشاور اجتماعی محمد خاتمی به کار خود ادامه داد.
«چراغ» آتش افروز
يک سال پس از به قدرت رسيدن اصلاح طلبان، زمانی که پيگيری روزنامه ها موجب شد تا دولت جمهوری اسلامی، برای نخستين بار به وجود داشتن برنامه های «ترور دولتی مخالفان و روشنفکران» اعتراف کند، مبارزه درون گروهی سياستمداران جمهوری اسلامی، يک چهره تازه خلق کرد.
مردی که بر خلاف جريان آب شنا می کرد، در عرصه عمومی ظاهر شد. در حالی که رهبران جمهوری اسلامی حکم به «خودسر» بودن برخی از کارکنان وزارت اطلاعات و در راس آنان سعيد امامی داده بودند و بر «خودکشی» سعيد امامی تاکيد می کردند، روح الله حسينيان به دفاع از سعيد امامی پرداخت و با رد فرضيه خودکشی گفت که سعيد امامی به قتل رسيده است.
همزمان با روزهايی که افکار عمومی خواهان محاکمه ماموران عالی رتبه وزارت اطلاعات بود، ناگهان روح الله حسينيان، گفت که مدارکی دارد که نشان می دهد، عامل اصلی اين قتل ها، «يک مامور عالی رتبه اصلاح طلب» بوده است.
اين روحانی شيرازی می گفت که شخصی به نام «موسوی» که از نظر او «عامل اصلی قتل ها» بوده را به دليل اينکه وی نيز اهل استان فارس است، از ديرباز می شناخته است.
چهره تازه، در اولين گام، نظراتش را در مصاحبه با روزنامه کيهان مطرح کرد و در فاصله کوتاهی، يک برنامه تلويزيونی به نام «چراغ» او را به استوديوی پخش زنده دعوت کرد تا آقای حسينينان همان اظهارات را تکرار کند.
در مرزبندی ميان دو جناح، دو داستان متفاوت برای قتل ها، عاملين و آمرين و جزييات جنايات ساخته شد.
در روايت اول، سعيد امامی، نقش اول را داشت که «برای ضربه زدن به دولت اصلاح طلب» قتل ها را انجام داده بود و در روايت دوم، يک عضو بلندپايه ديگر وزارت اطلاعات با نام مصطفی کاظمی، معروف به موسوی، در نقش عامل اصلی ظاهر شده بود که با هدف «درگير ساختن محمد خاتمی با آيت الله علی خامنه ای برای شکست ولايت فقيه» قتل دگرانديشان را طراحی و اجرا کرده بود.
سخنرانی تاريخی
در تلاش برای تثبيت يکی از اين دو روايت، آقای حسينيان، پا به پای تبليغات اصلاح طلبان پيش رفت و در اين جدل، او نيز چون رقيب، هر ازگاهی برگ های تازه ای رو کرد و نظرات خود را عموما در روزنامه های همسو با ايده های خود مانند کيهان منتشر ساخت.
روح الله حسينيان در عمل، و پس از واکنش تند دولت محمد خاتمی به علی لاريجانی، رييس وقت سازمان صدا و سيما، عملا ديگر مجالی برای شرکت در برنامه هايی مانند «چراغ» را نيافت.
زمانی که مقام های رسمی اعلام کردند سعيد امامی، «جاسوس و عامل خودسر قتل های زنجيره ای» در زندان، با خوردن داروی نظافت خودکشی کرده، کسی که بدون پروا از موج انتقادها در تشييع جنازه وی شرکت کرد، روح الله حسينيان بود.
سال ۷۸ ، همزمان با ناآرامی های کوی دانشگاه تهران، به نظر می رسيد که اصلاح طلبان بيش از هميشه قدرت گرفته اند، اما بازی پنج روزه، با حضور کسانی که از آنها به عنوان بسيج و لباس شخصی ها ياد شده در روز ۲۳ تيرماه، به نفع محافظه کاران به پايان رسيد.
در فاصله کوتاهی در همان تابستان داغ ۷۸، روح الله حسينيان، جنجالی ترين سخنرانی عمر خود را بيان کرد.
اين سخنرانی، به جز تکرار بخش هايی از آنچه در گذشته درباره اصلاح طلب بودن قاتلان نويسندگان گفته بود، چند نکته تازه در برداشت که مهم ترين آن، باز شدن پای محمد خاتمی به قتل های زنجيره ای بود.
آقای حسينيان در آن زمان مدعی شد که رييس جمهوری اصلاح طلب، که آن روزها در اوج محبوبيت بود، نه تنها پيش از وقوع قنل ها از نقشه قاتلان خبر داشته، بلکه بعد از حادثه نيز، عامل اصلی قتل ها را به خوبی می شناخته است.
اگر سرنخ روايت «عالی جناب های رنگارنگ» روزنامه های اصلاح طلب، با هزار استعاره و کنايه به نزديکی در «بيت» برخی روحانيون عالی رتبه می رسيد، در روايت تند و تيز رقيب، نام ها، به سادگی بر زبان می آمدند.
در همين روايت از قتل های زنجيره ای، سعيد حجاريان، به طرح ريزی توطئه هايی بسيار متهم شد. آقای حجاريان آن روزها هنوز ترور نشده بود و در روزنامه اش، صبح امروز، تحليل ها و تفسيرهايی چاپ می کرد که در آنها روح الله حسينيان و همفکرانش را «خشونت طلب» معرفی می کرد.
پيوستن به همدوره ای های سابق
در کارنامه رييس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نام يکی از مشهورترين مدارس مذهبی ايران به چشم می آيد.
آقای حسينيان در فاصله سال های ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۹، در مدرسه حقانی درس خوانده است. بسياری از طلبه های اين مدرسه، بعدها سمت های مهمی در مراکز امنيتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی به دست آوردند.
اگر روزگاری، مدرسه حقانی با هدف افزودن دروس امروزی چون زبان انگليسی يا فلسفه غرب در شهر قم تاسيس شد، اما فارغ التحصيلان بنام اين مدرسه، به جز مواردی استثنايی، در ساختار گروه بندی های اسلامگراهای ايران، جملگی در لايه های تندرو و بنيادگرا جای گرفتند.
در ميان چهره های شناخته شده حلقه مدرسه حقانی، غلامحسين محسنی اژه ای و مصطفی پورمحمدی، اکنون به عنوان دو چهره تندروی دولت محمود احمدی نژاد، وزارتخانه های اطلاعات و کشور را در اختيار دارند. که هر دو همشاگردی های قديمی آقای روح الله حسينيان بوده اند.
به اين ترتيب، اکنون روح الله حسينيان به صورت رسمی به دو همدوره ای سابق خود پيوسته است که آنان نيز، از سوی اصلاح طلبان درون حکومت به دست داشتن در قتل های زنجيره ای روشنفکران و فعالان سياسی متهم هستند.
در اين ميان، به نظر می رسد که محمود احمدی نژاد نيز به هيچ روی قصد پنهان کردن ارتباطات تنگاتنگ با گروه هايی مثل حلقه مدرسه حقانی را ندارد. امری که انتصاب های پيشين وی نیز، آن را تاييد می کند.
اکنون با حکم محمود احمدی نژاد، و آمدن روح الله حسينيان به مناصبی که قبلا در اختيار کسانی چون علی ربيعی و سعيد حجاريان بود، سطری تازه به داستان پر فراز و فرود اين رويارويی ها افزوده شده است.