«اینجا سرزمین ارواحه.»
-چرا؟
- ما نه کشوریم، نه کشور نیستیم. پاسپورت داریم. ولی سفارتخونه نداریم. چین هستیم ولی چین نیستیم. مث یه کشتی وسط اقیانوس لنگر انداختیم و داریم سعی میکنیم «تایوانی» بمونیم.
پشت سر کلِر، دختر جوان دانشجویی که با من صحبت میکند، پرچمی در میان جمعیت است که روی آن نوشته شده: تایوان فروشی نیست. خیابانهای اطراف از جمعیت راهپیمایان انباشته است.
تایوان، یا آن طور که در رسانههای فارسیزبان گاهی به آن «چین تایپه» میگویند وجود خارجی ندارد. در سال ۲۰۱۳ میلادی تنها ۲۱ کشور جهان آن را به عنوان «کشوری مستقل» به رسمیت میشناختند؛ عمدتا در آمریکای مرکزی و چند جزیره در اقیانوسیه.
اما وقتی «شورشیان» مائوئیست بر سربازان «کومینتانگ» غلبه کردند و هواداران جمهوری چین که بر پایان دودمان آخرین امپراتوری سرزمین کهن بنا شده بود، راهی تایوان شدند، بسیاری کشورها، تایوان را نماینده قانونی ملت چین میدانستند. ادامهدهندگان راه مائو طی چهار دهه در تلاشهای خود برای منزوی کردن تایوان، بسیار موفقتر از ادامهدهندگان راه ژنرال چیانگ کایشک، فرمانده کومینتانگها عمل کردند.
کومینتانگها ۶۵ سال پیش از مائوئیستها گریختند تا «جمهوری چین» در «جمهوری خلق چین» محو نشود؛ ولی ۶۵ سال بعد همانها تصمیم گرفتند پیش از آنکه اقتصاد ببر کوچک در برابر فرمانروایی اژدهای بزرگ محو شود، راه آشتی را در پیش گیرند.
حالا نسلی نو زاده شده است. در کشوری که در سال ۲۰۱۳ میلادی صاحب بهترین ارزیابی آزادی بیان در قاره آسیا بود.
و نسل نو هم این روزها صاحب دشمنی مشترک شده است، منتها این دشمن خارجی، خانه اجدادی بسیاری از آنهاست: جمهوری خلق چین.
شبی که پارلمان اشغال شد
دولت تایوان در خرداد ماه سال گذشته، تصمیم گرفت معاهدهای را با دولت چین ببندد که هدف از آن سرمایهگذاری و کار آسانتر در بازارهای دو طرف است. هر چند سالهاست که بازرگانان تایوانی، مانند همقطاران خارجی خود، راه چین را در پیش گرفتهاند که «ارزانتر» تولید کنند، اما نکته اصلی اینجاست که دو طرف در واقع همدیگر را به رسمیت نمیشناسند و حتی برای سفر از یکی به دیگری «اجازهنامه» یا «گذرنامه» مخصوصی لازم است.
گروهی از دانشجویان مخالف این معاهده در ۱۸ ماه مارس، و پس از آنکه یک کمیته بررسی معاهده را پایان داد -معاهدهای که به تصویب نمایندگان نرسیده است- پنهانی وارد پارلمان آن کشور شدند.
آنها صندلیها و میزها را سد راههای ورودی و خروجی کردند و اشغال پارلمان تایوان آغاز شد. آنچه در روزهای بعد به گستردهترین اعتراضات تاریخ این کشور انجامید.
کلر، دختر دانشجوی جوانی که مرا در جمعیت معترضان همراهی میکند میگوید: این یه شورش واقعیه… شورش در سرزمین ارواح.
به عنوان یک دانشجو و شهروندی جوان ساکن پایتخت، او در اقلیت نیست. دهها هزار نفر دیگر در تایپه، به خیابانها آمدند. صدها نفر از آنها شبها را در کنار ساختمان پارلمان، در نزدیکی دوستانشان که ساختمان آن را اشغال کردهاند، چادر زدند و شب را نوبتی همانجا گذراندند.
کلر و دوستانش معتقدند، این معاهده به معنی پایان آزادی در تایوان و بازگشت آرام آن به چین، در بهترین حالت در شرایطی شبیه هنگکنگ است.
معاهده جدید امکانات گستردهای از بازار گرفته تا حق بیمه در اختیار شهروندان دو طرف میگذارد. این اولین بار نیست که یک معاهده اقتصادی با چین در تایوان تنظیم میشود. اما پرسش اینجاست که چرا این بار به گستردهترین اعتراض در تاریخ این جزیره تبدیل شده است؟
آفتابگردانها
آقای لیو صاحب کافهای در یکی از مراکز پر رفت و آمد تایپه است. کافه او محل رفت و آمد گروهی کوچک از هنرمندان جوان شهر است.
به عقیده آقای لیو دلیل تفاوت اعتراضات با سالهای گذشته یک چیز ساده است؛ «ما ملتی هستیم که داریم دوباره متولد میشیم».
این حرف کمی شاعرانه مینماید، اما نبض آن چیزی است که به اوج گرفتن جنبشی اعتراضی در تایوان انجامیده است، جنبشی که به آن «آفتابگردان» میگویند.
کلانشهر تایپه محل سکونت یک سوم کل جمعیت کشور است: مرکز اصلی همه چیز از اقتصاد گرفته تا سیاست، از دنیای سرگرمی گرفته تا هنر. جایی که بهترین دانشگاههای کشور را در خود جای میدهد و طی سه چهار دهه گذشته زایشگاه طبقهای جدید از مردم بوده است. طبقهای متوسط، تحصیلکرده، دنیادیده و از آن مهمتر «تایوانی».
قبل از آنکه به کافه آقای لیو بروم، کلِر و دوستانش مرا به خیابانهای شلوغ اطراف پارلمان بردند؛ جایی که مردم در گروههای کوچک و بزرگ مشغول بحث در مورد «آینده»، «آزادی» و «هویت» هستند.
در یکی از گروههای معترضان در اطراف پارلمان صحبت از آینده رسانهها در صورت اجرایی شدن معاهده است.
سخنران جمع -که به گفته کلر استاد دانشگاه است- میگوید با حضور غولهای ثروتمند رسانهای چین -و البته با امکاناتی که این معاهده به آنها میدهد- جایی برای رسانههای دمکراتیک ولی کوچک باقی نخواهند ماند. غولهای چینی به آرامی انتقادها را سانسور میکنند و مردم را به تماشای فیلم و سریال خانوادگی عادت میدهند.
- درست عین چین: سریالت رو تماشا کن، حرف زیادی نزن.
این را ایان، دانشجوی آمریکاییای میگوید که خودش از معترضان فعال در پارلمان اشغال شده است.
ایان در حال گرفتن دکترای خود در تاریخ چین است. زبان مندرین و تایوانی را به راحتی تکلم میکند و سالهاست ساکن جزیره است.
او از منتقدان سرسخت سیاستهای غرب و به خصوص آمریکا در قبال رخدادهای تایوان هم هست. به گفته او غرب و رسانههای غربی هیچ توجهی به اتفاقات ندارند و این موضوع را «در سایه» قرار دادهاند؛ «اونا نمیخوان منافعشون با چین به خطر بیافته».
در زمان اوج اعتراضات، خبر اول رسانههای جهانی به طور عمده هواپیمای ناپدید شده مالزی بود؛ هواپیمایی که عمده مسافران آن شهروندان چین بودند.
انتقادها به حزب حاکم که از قضا نام آن حزب «ناسیونالیست» است، هفتهها ادامه پیدا کرد. هرچند قرار شد معاهده مجددا بررسی شود و دانشجویان هم به اشغال پارلمان و خیابانهای اطراف پایان دادند، اما چند روز بعد دوباره برنامه ساختن یک نیروگاه جدید اتمی مانند جرقهای به انبار باروت، اعتراضات جدیدی را همراه آورد.
نبرد در کشتی
اما «ناسیونالیستها» آن قدر هم کمهوادار نیستند. آنها پیروزی خود را در انتخاباتی دمکراتیک در برابر رقیب اصلی خود حزب «دمکراتیک پیشرو» به دست آوردهاند.
دورتر از هسته اصلی اعتراضها در اطراف پارلمان، آقا و خانم میانسالی یک مغازه لوازم عکاسی دارند؛ هر دو از مخالفان سرسخت اپوزیسیون و از هواداران حزب حاکم ِ طرفدار نزدیکی به بیجینگ هستند.
آقای مغازهدار هم البته نگران از دست رفتن «استقلال» تایوان است، اما او بیش از هر چیز نگران بازگشت اپوزیسیون به صحنه سیاست است که به گفته او افرادی فاسد و دروغگو هستند. او، در حالیکه از خشم سرخ شده، میگوید حاضر است بمیرد، ولی سبزها (حزب دمکراتیک پیشرو) سر کار نیایند.
به گفته مغازهدار میانسال حزب «پیشرو» با «نفاق» در حال سوءاستفاده از اعتراضها برای بازگشت به قدرت است؛ «خود اونا هم قبلا میخواستن با چین معامله کنن، ولی چین تحویلشون نگرفت».
اشاره او به تلاشهای این حزب در سالهای پس از ۲۰۰۴ و زمانی که قوه مجریه کشور را در دست داشت برای نزدیکی به بیجینگ است؛ آنچه عملا با واکنش سرد جمهوری خلق چین روبهرو شد. البته این حزب همواره خود را از هواداران سرسخت «استقلال» تایوان نشان داده است.
نظرسنجیها نشان میدهند که اکثریت مردم تایوان خواهان بررسی دقیق معاهده تجاری با چین در پارلمان، پیش از تصویب نهایی آن هستند. نظرسنجیهای سالهای گذشته هم از اقبال بسیار کم ایده «اتحاد با چین» حکایت دارند. اتحادی که برخی آن را «یک کشور، دو سیستم» نام گذاشتهاند.
انتقادها اما جنبه دیگری نیز به خود گرفته است.
چین مهمترین مقصد صادرات تایوان است و ۸۰ درصد سرمایهگذاری مستقیم تایوانیها در چین انجام میشود. کسی هم فکر نمیکند که بشود این روزها تنها به ببری کوچک دلخوش کرد و اژدهای بزرگ را نادیده گرفت.
با این همه آن چه بیش از سالهای گذشته میتوان آن را به وضوح دید همان «شورش» است که کلر و دوستانش معتقدند در «سرزمین ارواح» رخ داده است. اما شعارهای شورشیان و حرفها و ایدههایشان حکایت از آن دارد که این «قیام» بیش از آنکه علیه چین باشد، نبردی میان دو نسل از خود تایوانیهاست.
نبرد در «کشتی کوچکی در اقیانوس پهناور» که به قول ایان در «ساحل» کسی زیاد از آن خبر ندارد.
هرچند اگر زمانی لنگر این کشتی را هم در ساحل انداختند، احتمالا کسی دیگر بیخبر نمیماند. همانطور که کسی از الحاق «تبت» به چین یا «کریمه» به روسیه بیخبر نماند.