لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۱:۱۸

ایرانی‌ها، زبان انگلیسی و اقتصاد جهانی شده


انتقاد آیت الله خامنه‌ای از ترویج انحصاری زبان انگلیسی در ایران با واکنش‌های بسیار هم در درون کشور و هم در میان ایرانیان برونمرز روبرو شد. یاد آوری می‌کنیم که دوشنبه سیزدهم اردیبهشت ماه رهبر جمهوری اسلامی در جمع شماری از معلمان تهران آموزش زبان انگلیسی را به کودکان دبستانی و پیش دبستانی به باد سرزنش گرفت و گفت که «زبان علم فقط انگلیسی نیست. زبان‌های دیگر مثل اسپانیولی، فرانسه، آلمانی و (زبان‌های) کشور‌های شرقی هم علم‌اند.»

اقتدار انگلیسی

این انتقاد در نظام جمهوری اسلامی و گفتمان مبتنی بر رادیکالیسم ضد آمریکایی آن طبعا معنایی ویژه پیدا می‌کند و مخالفان نظام نیز، که با کل آن گفتمان مشکل دارند و آنرا برای منافع دراز مدت کشور فاجعه بار می‌دانند، اغلب اصل موضوع را به فراموشی سپردند و به تفسیر و نقد گفته‌های رهبر انقلاب در رابطه با حال و هوای سیاست درونی و بیرونی ایران اکتفا کردند.

غافل از آنکه نقش مسلط زبان انگلیسی در فرهنگ و سیاست و اقتصاد جهانی، پیشروی ظاهرا مقاومت ناپذیر آن به زیان دیگر زبان‌ها، و ضرری که از این ناحیه می‌تواند بر تمدن انسانی و غنا و تنوع آن وارد شود، موضوعی است که به گونه‌های مختلف از سوی زبان‌شناسان و نیز محافل دانشگاهی و سازمان‌های بین المللی (از جمله یونسکو) مطرح می‌شود و آنرا نباید صرفا به بحث‌های درونی جمهوری اسلامی و نیات رهبران آن محدود کرد. به بیان دیگر موضوعی به این اهمیت را نمی‌توان تنها در محدوده ایران و در قالب موضعگیری در برابر گفتمان دستگاه رهبری آن، مطرح کرد.

پیشروی زبان انگلیسی به عنوان مهم‌ترین وسیله ارتباطی در مقیاس سراسری کره خاک و بدل شدن آن به زبان مسلط در سطح بین المللی، به آن دلیل نیست که این زبان به گونه‌ای ذاتی بر دیگر زبان‌ها برتری دارد.

اگر تاریخ تمدن انسانی و روابط قدرت به گونه‌ای دیگر تحول می‌یافت، زبان‌های دیگری چون آلمانی، فرانسه، چینی و غیره می‌توانستند همین نقش را بر عهده بگیرند. و یا شاید یکی از زبان‌های ابداعی از نوع «اسپرانتو»، که در اواخر قرن نوزدهم به عنوان زبان بین المللی توسط دکتر لودویک زامنهوف لهستانی طرحریزی شد، امروز مقبول جهانیان شده بود. ولی چرخ رویداد‌ها زبان انگلیسی را بر کرسی اقتدار نشاند و به آن قدرتی بخشید که هیچ زبانی، در تاریخ تمدن انسانی، از آن برخوردار نبوده است.

اگر تاریخ تمدن انسانی و روابط قدرت به گونه‌ای دیگر تحول می‌یافت، زبان‌های دیگری چون آلمانی، فرانسه، چینی و غیره می‌توانستند همین نقش را بر عهده بگیرند. و یا شاید یکی از زبان‌های ابداعی از نوع «اسپرانتو»، که در اواخر قرن نوزدهم به عنوان زبان بین المللی توسط دکتر لودویک زامنهوف لهستانی طرحریزی شد، امروز مقبول جهانیان شده بود. ولی چرخ رویداد‌ها زبان انگلیسی را بر کرسی اقتدار نشاند و به آن قدرتی بخشید که هیچ زبانی، در تاریخ تمدن انسانی، از آن برخوردار نبوده است.

این اقتدار از عوامل گوناگون منشا می‌گیرد، ولی در اینجا عمدتا بر ریشه‌ها و نیز پیآمد‌های اقتصادی آن تاکید می‌کنیم. مقدمات «جهانی شدن» زبان انگلیسی از اوایل قرن نوزدهم میلادی با موج اول «جهانی شدن» اقتصاد فراهم آمد که امپراتوری بریتانیا موتور محرکه آن بود.

انگلستان گهواره نخستین انقلاب صنعتی بود که با تکیه بر زغال، راه آهن، فولاد و نساجی فصلی تازه را در تاریخ تمدن انسانی گشود. مکتب لیبرال بریتانیا، با نام‌های پر آوازه‌ای چون دیوید ریکاردو، آدام اسمیت و جان استوارت می‌ل، فلسفه و علوم اجتماعی را به مسیر تازه‌ای کشاند.

از‌‌ همان زمان اقتصاد جهانی بر محور بریتانیا شکل گرفت که کل ظرفیت‌های فرهنگی و نظامی و سیاسی خود را در خدمت پایه ریزی یک نظام اقتصادی تازه در بخش بزرگی از جهان به کار گرفت. به بیان دیگر بریتانیا ضامن این دوره از «جهانی شدن» اقتصاد بود که جا به جایی آزاد کالا‌ها، سرمایه‌ها و حتی انسان‌ها را در مقیاسی وسیع عملی ساخت. همزمان، بریتانیا امپراتوری مستعمراتی گسترده‌ای را به وجود آورد که «هیچگاه آفتاب در آن غروب نمی‌کرد». مجموعه همه این عوامل، زبان انگلیسی را از امکانات لازم برای بدل شدن به زبان جهانی برخوردار کرد.

ولی موج اول «جهانی شدن اقتصاد» که با انگلستان آغاز شده بود، در رویارویی با مصیبت جنگ جهانی اول در هم شکست. بعد از آن، در پی یک رقابت بیست و پنجساله میان قدرت‌های تازه نفس (آمریکا، آلمان، ژاپن) برای دستیابی به اقتدار جهانی، در پایان جنگ جهانی دوم پرچم بار دیگر به دست یک قدرت انگلیسی زبان افتاد. سخن بر سر ایالات متحده آمریکا است که طی مدتی کوتاه به جای انگلستان به محور اصلی اقتصاد بین المللی بدل شد و، همزمان، نقش مهم‌ترین تکیه‌گاه «جهانی شدن» اقتصاد را بر عهده گرفت. در این تحول مهم، انگلیسی نیز طبعا، به عنوان زبان «جهانی شدن» نقش خود را تثبیت کرد. طرح معروف «مارشال» که از سوی ایالات متحده آمریکا برای کمک به بازسازی‌های پس از جنگ در اختیار کشور‌های ویران اروپای غربی قرار گرفت، با مکانیسم‌هایی در خدمت توسعه فرآورده‌های فرهنگی آمریکا و گسترش زبان انگلیسی همراه بود.

استثنای فرهنگی

بعد‌ها با فروریزی موانع گمرکی، آزاد سازی بازرگانی بین المللی و گسترش مبادله کالا‌ها و خدمات به ویژه بر پایه موافقتنامه‌های منعقده در چهارچوب «سازمان جهانی تجارت»، فرآورده‌های فرهنگی آمریکا از جمله سینمای هالیوود و موزیک آنگلوساکسون از امکانات عظیم پخش در شمار زیادی از کشور‌های جهان برخوردار شدند. در حال حاضرعوامل دیگری به گسترش چشمگیر نفوذ فرهنگی ایالات متحده و توسعه باز هم سریع‌تر زبان انگلیسی دامن می‌زنند، از جمله تمرکز بسیار شدید عمده‌ترین شرکت‌های تکنولوژی‌های نوین ارتباطی و اطلاعاتی در آمریکا و کیفیت غیر قابل مقاومت دانشگاه‌های آمریکایی.

ولی برای آنکه زبان فارسی بتواند در برابر اوجگیری انگلیسی از خود دفاع کند، موثر‌ترین ابزار ممکن آزاد گذاشتن ملت ایران است. بدون فراهم آمدن شرایط لازم برای تولید آزادانه فراورده‌های فرهنگی در عرصه‌های گوناگونی چون موسیقی، سینما و تآ‌تر، آثار ادبی و علوم اجتماعی، ایرانیان و به ویژه جوانان به زبان ملی خود پشت خواهند کرد و آنچه را که در قرن بیست و یکم میلادی حق خود می‌دانند، در زبان‌های دیگر و به ویژه انگلیسی جستجو خواهند کرد.

بدین سان برای دستیابی به حجم انبوهی از دانش و اطلاعات و هنر و تفریح در دنیای قرن بیست و یکم، زبان انگلیسی به اهرمی اجتناب ناپذیر بدل شده است.

ناگفته پیدا است که جهانی شدن زبان انگلیسی، بازار بسیار مهمی را برای انبوه فرآورده‌های فرهنگی و تفریحی آمریکا به وجود آورده است. کافی است به قدرت افسانه‌ای دانشگاه‌های بلند آوازه آمریکایی اشاره کنیم که با عرضه استادان و درس‌های خود به سراسر جهان و یا با ایجاد شعبات و اعطای مدارک تحصیلی در کشور‌های گوناگون، به معادن طلا بدل شده‌اند.

در رویارویی با قدرت گرفتن زبان انگلیسی و میدان گسترده‌ای که به برکت این پدیده برای محصولات فرهنگی آمریکایی به وجود آمده، دو واکنش در غرب دیده می‌شود:

۱) واکنش نخست، که حمایت آمریکا را با خود دارد، برضرورت مبادله آزاد و اصل رقابت تکیه می‌کند و حاضر نیست بین فرآورده‌های فرهنگی و دیگر کالا‌ها و خدمات تفاوت قایل بشود. از این دیدگاه موسیقی و فیلم سینمایی باید بدون روبرو شدن با موانع از مرز‌ها بگذرند و مصرف کننده‌ها باید ازادانه فراورده‌های مورد پسند خود را انتخاب کنند.

۲) واکنش دوم از حمایت شمار معدودی از کشور‌های غربی، بسیاری از کشور‌های در حال توسعه و نیز سازمان «یونسکو» برخوردار است. استدلال این است که یک محصول فرهنگی و هنری (کتاب، سینما یا موسیقی) رانباید در سطح کالا‌هایی چون گوشت و اتومبیل یا کفش قرار داد. محصولات فرهنگی و هنری زیر بنای هویت ملی و تاریخی کشور‌ها را تشکیل می‌دهند و به ویژه بر زبان این کشور‌ها و سرنوشت آن تاثیر می‌گذارند. فرانسه با تکیه بر مفهومی به نام «استثنای فرهنگی»، از جمله برای دفاع از زبان فرانسه در برابر انگلیسی، از اجرای موافقتنامه «سازمان جهانی تجارت» در مورد فراورده‌های فرهنگی خود داری می‌کند.

بر این اساس دولت این کشور بر خلاف مقررات سازمان نامبرده کمک‌های دولتی در اختیار تولید کنندگان آثار سینمایی قرار می‌دهد و قانون این کشور شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی را وادار می‌کند در پخش ترانه، بخش قابل ملاحظه‌ای را به محصولات فرانسوی زبان اختصاص بدهند.

تردیدی نیست که لیبرالیسم و مبادله ازاد را، که محرک پیشرفت‌های بسیار مهم اقتصادی طی دو قرن اخیر بوده است، نباید یک «دگم مطلق» تلقی کرد. می‌توان در شرایطی، و بر پایه ملاحظاتی، در این یا آن عرصه استثنا‌هایی را در نظر گرفت و یا با اعطای شرایط ترجیحی و حمایتی به این یا آن بخش، آنرا طی مدت زمانی به صورت موقتی از روبرو شدن با رقابت کالا‌ها و خدمات خارجی در امان نگهداشت.
با این حال در شماری از کشور‌های در حال توسعه، دفاع از هویت و زبان ملی به بهانه‌ای برای بسته ماندن بدل می‌شود. انتقاد آیت الله خامنه‌ای از ترویج انحصاری زبان انگلیسی را باید در همین چارچوب بررسی کرد.

با اطمینان می‌توان گفت که اگر زبان انگلیسی با گسترش بی‌امان خود دیگر زبان‌ها را به حاشیه براند، دنیای ما تنوع خود را از دست می‌دهد و بخش بسیار مهمی از غنای تمدن انسانی نابود می‌شود. ایرانی‌ها نیز باید زبان فارسی و دیگر زبان‌های خود را همچون مردمک چشم پاس بدارند و از راه تبادل دایمی با دیگر فرهنگ‌ها، بقای آن‌ها را تامین کنند.

این نیز درست است که ایرانیان باید در کنار انگلیسی، به زبان‌های دیگر هم علاقه نشان دهند. حتی اگر تنها مسایل مربوط به روابط اقتصادی و بازار یابی را در نظر بگیریم، شمار زیادی از ایرانیان باید با زبان چین یک میلیارد و سیصد میلیون نفری آشنا باشند. زبان اسپانیولی برای راهیابی به قاره نیرومندی چون آمریکای لاتین، امکانات گسترده‌ای را در اختیار ایرانیان قرار می‌دهد. زبان فرانسه نه تنها در رابطه با بخشی از اروپا و کانادا، بلکه برای دستیابی به بازار اوجگیرنده غرب افریقا با صد‌ها میلیون مصرف کننده در اینده نه چندان دور، یک ابزار ضروری است.

ولی برای آنکه زبان فارسی بتواند در برابر اوجگیری انگلیسی از خود دفاع کند، موثر‌ترین ابزار ممکن آزاد گذاشتن ملت ایران است. بدون فراهم آمدن شرایط لازم برای تولید آزادانه فراورده‌های فرهنگی در عرصه‌های گوناگونی چون موسیقی، سینما و تآ‌تر، آثار ادبی و علوم اجتماعی، ایرانیان و به ویژه جوانان به زبان ملی خود پشت خواهند کرد و آنچه را که در قرن بیست و یکم میلادی حق خود می‌دانند، در زبان‌های دیگر و به ویژه انگلیسی جستجو خواهند کرد.

XS
SM
MD
LG