بنا به آماری که پس از ده سال به تازگی اعلام شده از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۳ تعداد ۱۱۱ کودک در ایران اقدام به خودکشی کردهاند. این کودکان میان هشت تا سیزده سال سن داشتهاند و خودکشی آنها به شیوه مسمومیت بوده است. ۵۹ نفر از این کودکان پسر و ۵۲ کودک نیز دختر بودهاند. (فاطمه دانشور، عضو شورای شهر تهران، اعتماد، ۸ آبان ۱۳۹۴)
آمارهای فوق چندان کمکی به فهم پدیده خودکشی کودکان و نوجوانان در ایران نمیکند به هفت دلیل:
۱- مشخص نیست چرا این آمارها فقط مقطع کوتاهی را پوشش میدهند. اگر سازمان و نهادی این آمارها را در اختیار دارد چرا آمار هر ساله را منتشر نمیکنند؟ خودکشی کودکان در همه نقاط دنیا صورت میگیرد و جمهوری اسلامی نمیتواند ادعای مبرا بودن از این امر را داشته باشد. چرا آمار سالهای ۸۱ تا ۸۳ سیزده و یازده سال بعد اعلام میشود؟
۲- این آمارها روشن نمیسازند که تعداد خودکشی اعلام شده هر سه سال ۸۱، ۸۲ و ۸۳ را دربرمیگیرند یا دورهای دوساله میان ۸۱ تا ۸۳ را. اگر این آمارها دورهای سه ساله را منعکس سازند میانگین خودکشی کودکان و نوجوانان سالانه حدود ۳۷ نفر و اگر دورهای دو ساله را در برگیرند میانگین سالانه حدود ۵۵ نفر خواهد بود. البته با توجه به تابو بودن خودکشی در ایران و عدم اعلام مرگ به واسطه خودکشی توسط خانواده به مراجع مسئول و در برخی مناطق اصولاً فقدان نهادهای ثبت کننده علت مرگ و میر، آمارها باید بسیار فراتر از این باشد. با این احوال سالی ۴۰ تا ۵۰ خودکشی کودکان و نوجوانان نیز بسیار بالاست.
۳- اقدام به خودکشی و خودکشی موفق در آمارهای فوق از هم تفکیک نشده است. اقدام به خودکشی معمولاً چندین برابر خودکشیهای موفق است.
۴- رده سنی ذکر شده محدود به ۸ تا سیزده سالگی است. چرا دوره بحرانی ۱۳ تا ۱۸ سالگی که افراد تحولات ذهنی و جسمی بیشتری را متحمل میشوند ذکر نشده است؟ آیا علت عدم انتشار آمار مربوط به ۱۳ تا ۱۸ سال تعداد بیشتر آن نیست؟ چطور ممکن است که آمار ۸ تا ۱۳ سال گردآوریشده و آمار سنین بعد جمعآوری نشده باشد؟ در بیان عضو شورا عمدتاً گروه کودکان ذکر شده و نوجوانان و جوانان کنار گذاشته شدهاند.
۵- این آمارها به تفکیک استان و قومیت و گروه سنی ارائه نشدهاند. به همین دلیل دشوار است آمارهای فوق را در اقشار مختلف فهمید.
۶- آمارهای دیگر کشورها نشان میدهند که خودکشی پسران چندین برابر خودکشی دختران است اما اقدام به خودکشی دختران بیش از اقدام به خودکشی پسران است. آمار فوق نسبت میان دختران و پسران را در خودکشی نشان میدهد اما آمار «اقدام به خودکشی» دختران و پسران را نشان نمیدهد.
۷- این که همه خودکشیها با سم انجام شده باشد چندان معقول به نظر نمیرسد چون روشهای خودکشی کودکان و نوجوانان تنوع بیشتری داشته است. تنها سم در دسترس کودکان و نوجوانان قرار ندارد: آنها به مواد آتشزا، طناب و در برخی اقشار اسلحه نیز دسترسی دارند. بهعنوان نمونه نوجوانان دختری که قرار است به زور به ازدواج افراد کهنسال داده شوند گاهی اوقات در مناطق روستایی و عشایری خود را آتش میزنند.
علل خودکشی کودکان و نوجوانان در ایران
پنج علت را برای خودکشی کودکان و نوجوانان در ایران میتوان ذکر کرد. علت اول تعارض هویتی جنسی است. خودکشی در میان همجنسگرایان/دوجنسگرایان/تراجنسگرایان نوجوان بسیار بالاتر از دیگر نوجوانان است. نوجوانان بسیاری در نسل جدید نشان میدهند که نمیتوانند گرایش جنسی خود را نادیده بگیرند و بدین لحاظ میان انتظارات خانواده و جامعه و دولت از یک سو و تصورات خود از هویت جنسی گرفتار میشوند. این گرفتاری گاه تا حدی شدید است که نوجوان را به سمت خودکشی سوق میدهد.
علت دوم افسردگیهای معالجه ناشده و رها شده است. طبق آخرین نتایج تحقیقات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شیوع افسردگی در ایران حدود ۱۲ درصد است. (ایرنا ۵ مرداد ۱۳۹۴) میزان شیوع اختلال افسردگی در کودکان و نوجوانان در ایران روشن نیست اما در جوامع دیگر برای کودکان حدود دو درصد و برای نوجوانان حدود ۴ تا ۸ درصد است. کودکان و نوجوانانی که دچار افسردگی میشوند شکنندهتر از بزرگسالان افسرده هستند. بخشی از جامعه ایران و رهبر جمهوری اسلامی اصولاً اختلالات روانی را به رسمیت نمیشناسند و افسردگان را به حال خود رها میکنند یا اصولاً این وضعیت را تشخیص نمیدهند.
علت سوم میتواند فشار گروه همسالان در سنین کودکی و نوجوانی باشد. قلدر بازی در مدارس بالاخص در میان پسران شایع است. کسانی که در معرض قلدر بازی قرار میگیرند همه دارای یک سطح از مقاومت نیستند و کودکان و نوجوانان آسیبپذیرتر گاه در برابر آن میشکنند. به دلیل شیوع قلدری در سطح حکومت اصولاً هیچ برنامهای برای مقابله با این پدیده در مدارس ایران به چشم نمیخورد.
کودکان و نوجوانان ارزشها و هنجارها و سبک زندگی خود را از دو منبع عمده میگیرند: خانواده و گروه همسالان. عدم امکان انطباقپذیری با گروه همسالان میتوان موجب اختلالات روانی و حتی خودکشی شود.
دلیل محتمل چهارم تقلید از صحنهسازیهای خودکشی تلویزیونی و اعدامهای خیابانی است . دو مورد از تقلید احتمالی اعدامهای خیابانی در سالهای اخیر گزارش شده است. همچنین صحنه خودکشی یک کودک ۱۱ ساله در اشنویه با نمایشهای خودکشی در تلویزیون جمهوری اسلامی شباهت داشته است.
و دلیل پنجم ازدواجهای اجباری کودکان و نوجوانان در برخی از استانهای کشور است. متاسفانه بخشی از حکومت و نیز روحانیون شیعه مشوق این نوع ازدواجها هستند. بنا به آمارهای منتشره از سال ۱۳۸۵ تا کنون حدود ۹۴۰ هزار کودک و نوجوانان ازدواج کردهاند . در این سنین نمیتوان ازدواج آنها را اختیاری دانست. در سالهای ۹۰-۸۶ سالی ۳۵۰ کودک زیر ۱۰ سال بر اساس «تشخیص مصلحت»ازدواج کردهاند . در بخشی از این ازدواجها مردان ۷۰ ساله نیز وجود دارند که با دختر زیر ۱۰ سال ازدواج کردهاند. این روند برای دختران افزایشی بوده است به طوری که ازدواج ۲۰ هزار دختر کودک در شش ماه اول ۱۳۹۴ ثبت شده است و میتوان پیشبینی کرد تا آخر سال به ۴۰ هزار نفر برسد. (تابناک ۶آبان ۱۳۹۴) در آخرین مورد از خودکشی کودکان دختر، یک دختر ۱۴ ساله که شوهر داده شده بود در اهواز خود را از طبقهیپنجم به پایین پرتاب کرد. (تابناک، ۱۲ آبان ۱۳۹۴)
دختران نوجوانی که نمیخواهند به این ازدواجها تن در دهند در مناطق روستایی و عشایری برخی اوقات خود را آتش میزنند. در استانهای ایلام، کرمانشاه، و همدان این گونه خودسوزیها بیشتر مشاهده شده است.
.....................................................................................................
نظر نویسنده الزاما بیانگر دیدگاه رادیو فردا نیست.