لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۷:۰۰

طنزهای تلخ مقامات جمهوری اسلامی


بعد از مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی، علی خامنه‌ای با حکمی علی اکبر ولایتی را که هیچ وقت نقشی در تاسیس و مدیریت دانشگاه آزاد نداشته به عنوان رئیس هیئت موسسان این دانشگاه منصوب کرد
بعد از مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی، علی خامنه‌ای با حکمی علی اکبر ولایتی را که هیچ وقت نقشی در تاسیس و مدیریت دانشگاه آزاد نداشته به عنوان رئیس هیئت موسسان این دانشگاه منصوب کرد

سخنان و رفتارهای مقامات جمهوری اسلامی را در چهار مقوله‌ی تبلیغات سیاسی، مهمل گویی و مهمل کاری، داستان بافی و طنز می توان مقوله بندی کرد. اما طنزهای آنها نه نشاط آور است و نه اصولا به هدف طنز بیان و ارائه می شوند؛ ادعاهایی است طنز گونه که بیشتر سوگناکی وضعیت سیاسی، اداری، فرهنگی و اجتماعی در ایران را بیان می کنند. در این نوشته به مواردی از این طنزهای تلخ و سوگناک اشاره می کنم.

انتصاب به تاسیس بعد از "انتصاب به تاسیس"

بلافاصله بعد از مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی، علی خامنه‌ای با حکمی علی اکبر ولایتی را که هیچ وقت نقشی در تاسیس و مدیریت دانشگاه آزاد نداشته به عنوان یکی از اعضای موسس دانشگاهی- بلکه رئیس هیئت موسسان دانشگاهی- که بیش از سه دهه پیش تاسیس شده بود منصوب کرد. اودر این حکم استثنایی می گوید: "با عنایت به فقدان تأثرانگیز رئیس محترم هیأت مؤسس و هیأت امناء دانشگاه و سکوت اساسنامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در چگونگی انتخاب رئیس هیأت مؤسس و ضرورت تسریع در انتخاب فرد عهده‌دار این مسئولیت، جناب آقای دکتر علی اکبر ولایتی از اعضای آن هیأت را به‌عنوان رئیس هیأت مؤسس منصوب می کنم." (۳۰ دی ۱۳۹۵) کسانی که نهادی را تاسیس می کنند بعد از تاسیس قابل انتصاب به هیئت تاسیس نیستند اما در قاموس ولایت فقیه تناقض مجاز است.

طنز آلود تر از این حکم تایید این "انتصاب به تاسیس" ولی فقیه کاری بود که هیئت موسس این دانشگاه کرد و بعد از انتصاب خامنه‌ای ولایتی را به عنوان عضو هیئت تاسیس دوباره منصوب کرد. بنابر اعلام حمید میرزاده رئیس دانشگاه آزاد اسلامی و عضو هیات موسس و هیات امنای این دانشگاه در جلسه‌ی هیئت موسسبه استناد بند ۲ ماده ۱۰ اساسنامه دانشگاه و به اتفاق آراء علی اکبر ولایتی به عنوان عضو هیات موسسان و امنای دانشگاه آزاد اسلامی انتخاب شد (ایسنا ۶ بهمن ۱۳۹۵) در حالی که خود ولایتی در این جلسه حضور داشته است (خودش به عضویت خودش رای داده است).

شهدایی که توسط یا با کمک جمهوری اسلامی کشته شده‌اند

از نگاه مقامات جمهوری اسلامی کسانی که توسط رژیم اسد (باهمکاری روسیه و جمهوری اسلامی) قصابی شده‌اند نیز شهید به حساب می آیند تا دول غربی برای کشتار آنها سرزنش شوند: "۳۰۰ هزار نفر در این چند سال در سوریه شهید شدند." (صفوی، دستیار رهبرجمهوری اسلامی، خبر آنلاین، ۱۵ مهر ۱۳۹۵) عین همین سخن در مورد کشته شدگان کهریزک زده می شود. بسیاری از مقامات کشته شدگان کهریزک به دست عوامل حکومت را شهید می خوانند.

موج بازگشت عزاداران حسینی و ترافیک در جاده‌های شمال

جانشین رئیس پلیس راهور ناجا در مورد وضعیت جاده‌ها پس از عاشورای ۱۳۹۵ می گوید: "موج بازگشت عزاداران حسینی از شهرهای مذهبی به سمت شهرهای مقصد آغاز شده است." (میزان ۲۳ مهر ۱۳۹۵) اما وقتی می خواهد به جاده‌ها بپردازد به مورد جاده‌های هراز و چالوس اشاره می کند و این که جاده‌ی چالوس یک طرفه شده است. طنز ماجرا جانشینی سفر تفریحی مردم در تعطیلات محرم به شمال کشور با مسافرت زیارتی و اسلامی کردن مسافرت تفریحی با عناوینی مثل عزاداری است. از چه تاریخی شهرهای شمال کشور به شهرهای مقدس و مذهبی تبدیل شده است؟ تا کجا می توان رفتار مردمی را که با حکومت دینی و آیین‌های آن فاصله گرفته‌اند به حساب اسلامگرایی گذاشت؟

زندان: هتل، دانشگاه، آسایشگاه

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با رد «شکنجه» هما هودفر و جیسون رضائیان در ایران گفته با آنکه این دو علیه جمهوری اسلامی «سمپاشی» کردند اما «به جز آرامش» چیز دیگری در زندان‌های ما ندیدند و "همه جای دنیا اعتراف دارند که زندان‌های ایران یک مکتبخانه است." (دانا، ۲۳ مهر ۱۳۹۵) مقامات جمهوری اسلامی تصور می کنند که همه‌ی زندانیان سیاسی و عقیدتی را باید شکنجه‌ی جسمانی کنند و در نهایت آنها را همانند زهرا کاظمی در زیر کتک به قتل برسانند و اگر چنین بلایی بر سر کسی نیاورند او در هتل پنج ستاره‌ی اوین یا در آسایشگاه بوده است. همچنین آنها بازجویان حکومت را هادیان بشریت به سوی کمال می دانند که می توانند از همه "تواب" بسازند و از همین جهت زندان‌های کشور را دانشگاه و مکتب خانه می نامند.

صدور حکم پس از استعفا

محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان ۲۷ مهر ۱۳۹۵ از سمت خود استعفا داد و استعفایش مورد قبول قرار گرفت. اما وی روز بعد در محل این وزارتخانه حاضر شد و دو حکم مدیرکلی نیز به امضا رساند. برانوش نیک بین سرپرست امور بین‌الملل و بهروز منتقمی سرپرست توسعه منابع انسانی بودند و حکم مدیرکلی گرفتند. (تابناک ۲۸ مهر ۱۳۹۵) عزل و نصب در جمهوری اسلامی معنای خود را از دست داده‌اند.

دهها میلیون زن ایرانی، چرخاننده‌ موتور صهیونیسم

حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ایران می گوید: "طبق آمار گفته شده ایران یکی از پر مصرف‌ترین کشورهای وارد کننده لوازم آرایشی است و به معنای چرخاندن موتور ده‌‌ها کمپانی یهودی و صهیونیستی است." (تسنیم ۴ آذر ۱۳۹۵) بدین ترتیب نه تنها زنان ایرانی با مصرف لوازم آرایش همه در خدمت صهیونیسم هستند بلکه دولت جمهوری اسلامی و قاچاقچیان (که "برادران قاچاقچی سپاه" بزرگترین آنها هستند) این لوازم را از آن "کمپانی‌های صهیونیستی" خریده و وارد می کنند.

شرط پایان دشمنی؛ مقلد ما شوید

شرط پایان دشمنی با غرب برای فرماندهان سپاه نه احترام متقابل بلکه اطاعت بی‌قید و شرط دول غربی از رهبر جمهوری اسلامی تا حد ایمان اوردن به مذهب شیعه و تقلید است: "تنها در دو صورت دشمنی ما و آمریکا به پایان می‌رسد، نخستین شرط، مسلمان و مقلد مقام معظم رهبری‌شدن رئیس‌جمهور آمریکا و سران اروپا و راه دوم دست ‌‌برداشتن ایران از اسلام و انقلاب اسلامی است." (غیب پرور فرمانده بسیج، ایسنا، دی ۱۳۹۵) این شرط پایان دشمنی است یا اعلام دشمنی ابدی؟ ‌

نا‌ایرانیان ایرانی

به گفته‌ حسین نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس "مطابق قانون مدنی افراد دو تابعیتی که تابعیت کشور دیگری را می پذیرند تابعیت ایرانی آنها لغو می شود وحتی حق داشتن اموال غیرمنقول را هم ندارند." (میزان ۱۸ دی ۱۳۹۵) اما همین کسانی که چنین اعتقادی دارند در برخورد با شهروندان دو تابعیتی مقیم خارج آنها را به عنوان ایرانی گروگان می گیرند و در برابر انتقادات دول خارجی این افراد را ایرانی می خوانند.

فروش یک مرتد به خارجی‌ها

خمینی و دیگر اسلامگرایان مصدق و دیگر نیروهای ملی را مرتد می دانند و احزاب مصدق باور را با نظارت استصوابی و بازداشت و سرکوب از قدرت بیرون راندند. به همین دلیل در فاصله‌ی اندکی بعد از نامگذاری یکی از خابان‌های تهران به نام وی این را به ولی عصر تغییر دادند. از آن دوره به بعد گذاشتن نام مصدق بر یک خیابان یا بنا چند بار در شورای اول و سومشهر تهران مطرح شده اما به جایی نرسیده است. شورای چهارم توپ نامگذاری خیابانی به نام محمد مصدق را در زمین وزارت نفت انداخت و "طی نامه‌ای از سوی کمیسیون نامگذاری شورای شهر تهران به زنگنه وزیر نفت پیشنهاد شده بود از آنجایی که مصدق در حوزه نفت زحمات زیادی کشیده ساختمان مرکزی وزارت نفت در خیابان طالقانی را به نام مصدق نامگذاری کنند اما مسئولان وزارت نفت با این نامگذاری موافقت نکردند." (مجتبی شاکری عضو شورای شهر تهران، ایسنا ۲۸ اسفند ۱۳۹۵) اینها را باید در کنار استفاده‌ی جمهوری اسلامی از مصدق برای حمله به ایالات متحده در موضوع "برکناری یک نخست وزیر انتخاب شده در فرایند دمکراتیک" (به گفته‌ی مقامات چیزی نزدیک به این مضمون) قرار داد.

---------------------------------------------------------------

یادداشت‌ها و مقالات، آرای نویسندگان خود را بازتاب می‌دهند و بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.

XS
SM
MD
LG