در هفته چهارم اکتبر ۲۰۱۰ رسانههای ایالات متحده از چپ و راست و مستقل مرتباً در مورد اخراج خوان ویلیامز از اِن پی آر (رادیوی عمومی ملی) سخن گفتند. ویلیامز (یک افریقایی- امریکایی) که در دهه هشتاد از حقوق سیاهان دفاع میکرد در ۱۰ سال گذشته هم برای ان پی آر و هم برای فاکس نیوز به عنوان تحلیلگر کار میکرده است.
ویلیامز در برنامه اورایلی (از چهرههای مهم فاکس نیوز و نو محافظهکار) اظهار داشت که هنگامی که در هواپیما مسلمانانی با لباس حاکی از پوشش مذهبی مسلمانان میبیند، کسانی که ابتدائاً و بیش از همه چیز خود را با مسلمانی هویت میبخشند، احساس خطر میکند. او در عین حال تأکید کرد که فردی متعصب نیست.
استانداردهای حرفهای روزنامهنگاران و حقوق اقلیتها
این بیان احساس که کاملاً غیرعقلانی و مبتنی بر قضاوت ظاهری و محرک پروندهسازی برای مسلمانان است موجب اخراج خوان ویلیامز از ان پی آر شد. این نوع بیان احساس در خاطره قومی و نژادی و مذهبی بسیاری از مردم امریکا بالاخص یهودیان و سیاهان دارای سابقه است و تاریخ نقض حقوق آنها را صرفاً به خاطر ظاهر (رنگ پوست یا لباس و پوششی) حاکی از متفاوت بودن با اکثریت به یاد میآورد.
پس از آن طیف گستردهای از چهرههای رسانهای از ووپی گُلد برگ و مایکل مور در سمت چپ و نیوت گینگریچ (سخنگوی پیشین مجلس نمایندگان) و دیگر مفسران فاکس نیوز در طیف راست سیاسی و دهها روزنامهنگار در مورد درستی و نادرستی اظهارات ویلیامز و اخراج وی سخن گفتهاند.
گروهی از دمکراتها با سخنان وی مخالفت کرده و اخراج وی را درست ندانستند و گروهی نیز از اخراج وی حمایت کردند. برخی از روزنامهنگاران نیز در دفاع از حقوق همکاران خود اقدام ان پی آر را بیش از اندازه دانسته و به وجه آزادی بیان موضوع پرداختند.
اما آنچه بیش از همه در این ماجرا اهمیت دارد دفاع اِن پی آر از رعایت استانداردهای خبری و حرفهای در کار همکاران خود است (تقدم تحلیل و ارائه اطلاعات بر بیان احساسات روزنامهنگاران و تحلیلگران) که در این مورد حاوی دفاع از حقوق مسلمانان ایالات متحده و اقلیتهای قومی و مذهبی و نژادی دیگر نیز هست.
پس از اقدام اِن پی آر، نو محافظهکاران و دست راستیها خواستار توقف کمک دولتی که بخش بسیار کوچکی از بودجه این شبکه رادیویی است شدند. حتی در صورت قطع این کمک نیز ان پی آر میتواند به حیات خود ادامه دهد گرچه قطع کمک دولتی در این شرایط با رئیسجمهور و کنگرهای با اکثریت دمکرات غیر محتمل به نظر میرسد.
تحریک احساسات عمومی علیه غرب
خبر مربوط به قرآنسوزی همانند اخبار مربوط به کاریکاتورهای پیامبر اسلام توسط کاریکاتوریست دانمارکی و آیات شیطانی سلمان رشدی با همه جزئیات آنها در رسانههای دولتی ایران پوشش داده شد اما خبر مربوط به اخراج ویلیامز در حد چهار خط فقط در روزنامه ایران و سایت واحد مرکزی خبر منتشر شد. دفاع مقامات سیاسی و روشنفکران جوامع دمکراتیک از حقوق مسلمانان اصولاً انعکاسی در رسانههای دولتی و شبه دولتی نمییابند.
اگر خبری موجب بالا رفتن حرارت مذهبی و تحریک افراد به حمایت از مقامات اسلامگرای کشور شود به سرعت و به طوری گسترده در رسانههای دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی پوشش داده میشود و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه با یک بخشنامه از امامان جمعه خواهد خواست که در مورد آن سخن بگویند اما آنجا که پای خرد و عقل و مدارا و تکثرگرایی در جهان دمکراتیک به میان آید سکوت خبری آنها را فرا میگیرد. مقامات سیاسی کشور و بالاخص ولیفقیه پیشتاز این سخنان تحریکآمیز است و بنا به دستور خود وی پوشش اخبار مرتبط با خرد و عقلانیت و مدارا در جوامع غربی ممنوع است.
اتحاد با مخالفان لیبرال دمکراسی
رسانههای جمهوری اسلامی شیفته رفتارهای نو محافظهکاران و خشونتگرایان و جنگطلبان امریکایی (افرادی مثل جان بولتون یا راش لیمباو) هستند چون با پوشش گفتههای آنها میتوانند احساسات عمومی را علیه ایالات متحده تحریک کنند اما آن بخش از جامعه امریکا که با زبان منطق و عقل سخن میگوید مغفول گذاشته میشود یا با دست کاری در اخبار یا روایات، ضد امپریالیستی و طرفدار جمهوری اسلامی نمایش داده میشود (نگاه کنید به ترجمههای فیلمهای مایکل مور و تغییراتی که در متن آنها برای پخش از تلویزیون دولتی ایران صورت گرفته است).
در ماجرای مسجدی که قرار است در شهر نیویورک نزدیک به محل اصابت هواپیماها به برجهای دوقلو در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ ساخته شود نیز رسانههای ایران بیشتر مواضع جمهوریخواهان و مفسران فاکسنیوز در مخالفت با ساخت این مسجد را پوشش دادند تا کسانی که از آزادی مذهبی در امریکا و نیز ساخته شدن مسجد دفاع کردند (رئیسجمهور اوباما و مایکل بلومبرگ، شهردار نیویورک تا صدها مفسر و سیاستمدار لیبرال و دمکرات).
بر اساس همین نادیده گرفتن بخش لیبرال دمکرات جامعه امریکاست که گروه احمدینژاد مصاحبه با رسانههای غربی را به حساب جدیت پیام و پیامبری و رسالت الهی خود میگذارد و نه توجه مردم امریکا به شنیدن صدای مخالفان خود حتی متوهمان و خرده دیکتاتورهایی مثل احمدینژاد.
ایستادن در طرف دیوانگان
در همه چالشهای سیاسی در جوامع غربی بر سر آزادی و تکثر و حقوق بشر، مقامات و رسانههای ایرانی در سمت نیروهای اقتدارگرا و تمامیت طلب و سرکوبگر در این جوامع میایستند با این برنهاده که برای تضعیف این جوامع به کمک نیروهای حاشیهای و مخرب بیایند.
اتحاد دولت احمدینژاد با گروهای فاشیستی و نازیستی در اروپا و دعوت آنها به مجامع ضد یهودی حکایت از این موضع دارد. این گروهها البته نه فقط ضد یهودی بلکه ضد مهاجر هستند و مسلمانان اروپا را نیز برای حفظ اصالتهای قومی و مذهبی خود خطرناک میدانند.
چنانکه پیداست مقامات جمهوری اسلامی همانند همتایان نو محافظهکار و اقتدارگرای خود در جنبش چای در ایالات متحده گرایش تام و تمامی به دیوانگانی دارند که سنگ در چاه میافکنند و نه خردمندانی که حیران از اعمال غیر عقلانی سنگاندازان، در بحرانها و چالشهای اجتماعی تلاش میکنند سنگها را از چاه بیرون کشند و آب را جاری سازند.
--------------------------------------------------------------------------------------------
* دیدگاه های ارائه شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست.
ویلیامز در برنامه اورایلی (از چهرههای مهم فاکس نیوز و نو محافظهکار) اظهار داشت که هنگامی که در هواپیما مسلمانانی با لباس حاکی از پوشش مذهبی مسلمانان میبیند، کسانی که ابتدائاً و بیش از همه چیز خود را با مسلمانی هویت میبخشند، احساس خطر میکند. او در عین حال تأکید کرد که فردی متعصب نیست.
استانداردهای حرفهای روزنامهنگاران و حقوق اقلیتها
این بیان احساس که کاملاً غیرعقلانی و مبتنی بر قضاوت ظاهری و محرک پروندهسازی برای مسلمانان است موجب اخراج خوان ویلیامز از ان پی آر شد. این نوع بیان احساس در خاطره قومی و نژادی و مذهبی بسیاری از مردم امریکا بالاخص یهودیان و سیاهان دارای سابقه است و تاریخ نقض حقوق آنها را صرفاً به خاطر ظاهر (رنگ پوست یا لباس و پوششی) حاکی از متفاوت بودن با اکثریت به یاد میآورد.
پس از آن طیف گستردهای از چهرههای رسانهای از ووپی گُلد برگ و مایکل مور در سمت چپ و نیوت گینگریچ (سخنگوی پیشین مجلس نمایندگان) و دیگر مفسران فاکس نیوز در طیف راست سیاسی و دهها روزنامهنگار در مورد درستی و نادرستی اظهارات ویلیامز و اخراج وی سخن گفتهاند.
گروهی از دمکراتها با سخنان وی مخالفت کرده و اخراج وی را درست ندانستند و گروهی نیز از اخراج وی حمایت کردند. برخی از روزنامهنگاران نیز در دفاع از حقوق همکاران خود اقدام ان پی آر را بیش از اندازه دانسته و به وجه آزادی بیان موضوع پرداختند.
اما آنچه بیش از همه در این ماجرا اهمیت دارد دفاع اِن پی آر از رعایت استانداردهای خبری و حرفهای در کار همکاران خود است (تقدم تحلیل و ارائه اطلاعات بر بیان احساسات روزنامهنگاران و تحلیلگران) که در این مورد حاوی دفاع از حقوق مسلمانان ایالات متحده و اقلیتهای قومی و مذهبی و نژادی دیگر نیز هست.
پس از اقدام اِن پی آر، نو محافظهکاران و دست راستیها خواستار توقف کمک دولتی که بخش بسیار کوچکی از بودجه این شبکه رادیویی است شدند. حتی در صورت قطع این کمک نیز ان پی آر میتواند به حیات خود ادامه دهد گرچه قطع کمک دولتی در این شرایط با رئیسجمهور و کنگرهای با اکثریت دمکرات غیر محتمل به نظر میرسد.
تحریک احساسات عمومی علیه غرب
خبر مربوط به قرآنسوزی همانند اخبار مربوط به کاریکاتورهای پیامبر اسلام توسط کاریکاتوریست دانمارکی و آیات شیطانی سلمان رشدی با همه جزئیات آنها در رسانههای دولتی ایران پوشش داده شد اما خبر مربوط به اخراج ویلیامز در حد چهار خط فقط در روزنامه ایران و سایت واحد مرکزی خبر منتشر شد. دفاع مقامات سیاسی و روشنفکران جوامع دمکراتیک از حقوق مسلمانان اصولاً انعکاسی در رسانههای دولتی و شبه دولتی نمییابند.
اگر خبری موجب بالا رفتن حرارت مذهبی و تحریک افراد به حمایت از مقامات اسلامگرای کشور شود به سرعت و به طوری گسترده در رسانههای دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی پوشش داده میشود و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه با یک بخشنامه از امامان جمعه خواهد خواست که در مورد آن سخن بگویند اما آنجا که پای خرد و عقل و مدارا و تکثرگرایی در جهان دمکراتیک به میان آید سکوت خبری آنها را فرا میگیرد. مقامات سیاسی کشور و بالاخص ولیفقیه پیشتاز این سخنان تحریکآمیز است و بنا به دستور خود وی پوشش اخبار مرتبط با خرد و عقلانیت و مدارا در جوامع غربی ممنوع است.
اتحاد با مخالفان لیبرال دمکراسی
رسانههای جمهوری اسلامی شیفته رفتارهای نو محافظهکاران و خشونتگرایان و جنگطلبان امریکایی (افرادی مثل جان بولتون یا راش لیمباو) هستند چون با پوشش گفتههای آنها میتوانند احساسات عمومی را علیه ایالات متحده تحریک کنند اما آن بخش از جامعه امریکا که با زبان منطق و عقل سخن میگوید مغفول گذاشته میشود یا با دست کاری در اخبار یا روایات، ضد امپریالیستی و طرفدار جمهوری اسلامی نمایش داده میشود (نگاه کنید به ترجمههای فیلمهای مایکل مور و تغییراتی که در متن آنها برای پخش از تلویزیون دولتی ایران صورت گرفته است).
در ماجرای مسجدی که قرار است در شهر نیویورک نزدیک به محل اصابت هواپیماها به برجهای دوقلو در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ ساخته شود نیز رسانههای ایران بیشتر مواضع جمهوریخواهان و مفسران فاکسنیوز در مخالفت با ساخت این مسجد را پوشش دادند تا کسانی که از آزادی مذهبی در امریکا و نیز ساخته شدن مسجد دفاع کردند (رئیسجمهور اوباما و مایکل بلومبرگ، شهردار نیویورک تا صدها مفسر و سیاستمدار لیبرال و دمکرات).
بر اساس همین نادیده گرفتن بخش لیبرال دمکرات جامعه امریکاست که گروه احمدینژاد مصاحبه با رسانههای غربی را به حساب جدیت پیام و پیامبری و رسالت الهی خود میگذارد و نه توجه مردم امریکا به شنیدن صدای مخالفان خود حتی متوهمان و خرده دیکتاتورهایی مثل احمدینژاد.
ایستادن در طرف دیوانگان
در همه چالشهای سیاسی در جوامع غربی بر سر آزادی و تکثر و حقوق بشر، مقامات و رسانههای ایرانی در سمت نیروهای اقتدارگرا و تمامیت طلب و سرکوبگر در این جوامع میایستند با این برنهاده که برای تضعیف این جوامع به کمک نیروهای حاشیهای و مخرب بیایند.
اتحاد دولت احمدینژاد با گروهای فاشیستی و نازیستی در اروپا و دعوت آنها به مجامع ضد یهودی حکایت از این موضع دارد. این گروهها البته نه فقط ضد یهودی بلکه ضد مهاجر هستند و مسلمانان اروپا را نیز برای حفظ اصالتهای قومی و مذهبی خود خطرناک میدانند.
چنانکه پیداست مقامات جمهوری اسلامی همانند همتایان نو محافظهکار و اقتدارگرای خود در جنبش چای در ایالات متحده گرایش تام و تمامی به دیوانگانی دارند که سنگ در چاه میافکنند و نه خردمندانی که حیران از اعمال غیر عقلانی سنگاندازان، در بحرانها و چالشهای اجتماعی تلاش میکنند سنگها را از چاه بیرون کشند و آب را جاری سازند.
--------------------------------------------------------------------------------------------
* دیدگاه های ارائه شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست.