اکبر هاشمی رفسنجانی، در نماز جمعه هفته پیش تهران، خواستار آزادی کسانی شد که در پیامدهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران بازداشت شدهاند، اما یک هفته پس از این سخنان، وضعیت این بازداشتشدگان همچنان نامعلوم است.
عبدالله نوری، به مناسبت عید مبعث، به منزل ۱۰ تن از شخصیتهای بازداشت شده، از جمله سعید حجاریان، محمدعلی ابطحی، احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، عبدالله مومنی، مصطفی تاجزاده و بهزاد نبوی رفت و در جریان مسائل و مشکلات آنان قرار گرفت.
عبدالله نوری در این دیدارها با ابراز نگرانی از عدم پاسخگوئی مسئولان در باره وضعیت بازداشت شدگان، نسبت به تبعات اینگونه برخوردها هشدار داد و درباره پخش احتمالی اعترافاتی از آنان گفت: آیا مردم اینگونه اعترافات را ناشی از آزار و اذیت زندانی نمیدانند؟
در این دیدارها خانوادههای همه زندانیان، از وضعیت عزیزانشان به شدت ابراز نگرانی کردند.
مهدیه محمدی، همسر احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در گفتوگو با رادیو فردا در مورد وضعیت همسرش توضیح میدهد.
رادیو فردا: خانم محمدی، از وضعیت آقای زیدآبادی چه خبری دارید؟
مهدیه محمدی: حدود ۴۰ روز است که آقای زيدآبادی را بازداشت کردهاند و فقط در هفدهمين روز بازداشت او يک تماس تلفنی با ما داشت و بعد از آن هيچ خبری از او نداريم.
اطلاع داريد آقای زيدآبادی کجا زندانی است و اتهامش چيست؟
در تماس تلفنی خود گفت که در زندان اوين است، ولی اتهامش را نمیدانيم. خودش میگفت نمیدانم در کدام بند هستم، ولی ما طی پيگيریهای خود متوجه شديم که در بند ۲ الف زندانی است، اما اسم او در کامپيوتر زندان نيست. اين بند ظاهراً بخش مجزايی از کل مجموعه اوين است و میگويند متعلق به سپاه است.
خانم زيدآبادی! آيا اطلاع داريد که آقای زيدآبادی با ديگر شخصيتهايی که در جريان وقايع اخير ايران بازداشت شدهاند، در يک بند هستند يا نه؟
ما خبر نداريم. ظاهراً اين افراد از طرف چند نهاد بازداشت شدهاند، بعضیها توسط سپاه و بعضیها توسط وزارت اطلاعات و مشخص نيست کدام نهاد افراد را بازداشت کرده است.
در ضمن يک تعداد از افرادی که در بند ۲۰۹ زندان اوين هستند، هر چند روز يک بار تلفن میزنند و حدود ۱۰ روز پيش اجازه ملاقات داشتهاند، ولی کسانی که در بند ۲ الف هستند و تعدادشان هم کم نيست، نه تلفن میزنند و نه اجازه ملاقات دارند.
آقای زيدآبادی و بعضیهای ديگر فقط همان يک بار تماس تلفنی داشتند، اما آقايان تاجزاده و بهزاد نبوی که تا کنون اصلاً هيچ تماس تلفنی هم نداشتند.
در مورد نحوه بازداشت آقای زيدآبادی توضيح دهيد.
او را ساعت ۱۰ شب جلوی در خانه به اسم اين که پيک موتوری هستيم و يک بسته آوردهايم، بازداشت کردند.
هيچ توضيحی ندادند که متعلق به کدام دسته يا نهاد هستند؟
خير هيچ توضيحی ندادند و آقای زيدآبادی هم فکر کرد اينها واقعاً پيک موتوری هستند و کارت شناسايیاش را ارائه داد و آنها هم بدون هيچ توضيحی او را بردند.
خانم زيدآبادی! شما در نظر داريد چه اقداماتی انجام دهيد؟
همه خانوادهها به هر جايی که فکر میکنند شايد روزنه اميدی باشد تا از عزيزان خود خبری بگيرند، سر میزنند. ما پنجشنبه به شورای شهر مراجعه کرديم، آنجا آقايان چمران و نجفی و خادم و خانم ابتکار از شورای شهر حضور داشتند و درد دل خانوادهها را گوش کردند.
البته آقای چمران برخورد خوبی با خانوادهها نداشت و اصرار داشت زودتر به جلسات بعدیاش برسد، به رغم اين که مادر سهراب اعرابی هم آنجا بود و داشت صحبت میکرد و همه گريه میکردند، اما آقای چمران میخواست هر چه زودتر جلسه تمام شود.
ساير اعضای شورای شهر با ما ابراز همدردی کردند و گفتند مسايل را پيگيری میکنند. همان جا قرار گذاشتيم فردا برويم جلوی زندان اوين شايد بتوانيم خبری از بستگان خود بگيريم .
آدم گاهی اوقات احساس میکند اينها گويا آجر از خانه مردم بردهاند که خود را اصلاً مسئول نمیدانند و به خانوادهها هيچ خبری نمیدهند. بالاخره اينها عزيزان خانواده هستند و ما نگران آنها هستيم. باور کنيد تمام خانوادهها اصلاً خواب ندارند و نگران وضعيت فرزندان يا شوهران خود هستند، اما آقايان يک ذره از اين نگرانی را درک نمیکنند و هيچ پاسخی نمیدهند.
عبدالله نوری، به مناسبت عید مبعث، به منزل ۱۰ تن از شخصیتهای بازداشت شده، از جمله سعید حجاریان، محمدعلی ابطحی، احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، عبدالله مومنی، مصطفی تاجزاده و بهزاد نبوی رفت و در جریان مسائل و مشکلات آنان قرار گرفت.
عبدالله نوری در این دیدارها با ابراز نگرانی از عدم پاسخگوئی مسئولان در باره وضعیت بازداشت شدگان، نسبت به تبعات اینگونه برخوردها هشدار داد و درباره پخش احتمالی اعترافاتی از آنان گفت: آیا مردم اینگونه اعترافات را ناشی از آزار و اذیت زندانی نمیدانند؟
در این دیدارها خانوادههای همه زندانیان، از وضعیت عزیزانشان به شدت ابراز نگرانی کردند.
مهدیه محمدی، همسر احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در گفتوگو با رادیو فردا در مورد وضعیت همسرش توضیح میدهد.
رادیو فردا: خانم محمدی، از وضعیت آقای زیدآبادی چه خبری دارید؟
مهدیه محمدی: حدود ۴۰ روز است که آقای زيدآبادی را بازداشت کردهاند و فقط در هفدهمين روز بازداشت او يک تماس تلفنی با ما داشت و بعد از آن هيچ خبری از او نداريم.
اطلاع داريد آقای زيدآبادی کجا زندانی است و اتهامش چيست؟
در تماس تلفنی خود گفت که در زندان اوين است، ولی اتهامش را نمیدانيم. خودش میگفت نمیدانم در کدام بند هستم، ولی ما طی پيگيریهای خود متوجه شديم که در بند ۲ الف زندانی است، اما اسم او در کامپيوتر زندان نيست. اين بند ظاهراً بخش مجزايی از کل مجموعه اوين است و میگويند متعلق به سپاه است.
خانم زيدآبادی! آيا اطلاع داريد که آقای زيدآبادی با ديگر شخصيتهايی که در جريان وقايع اخير ايران بازداشت شدهاند، در يک بند هستند يا نه؟
ما خبر نداريم. ظاهراً اين افراد از طرف چند نهاد بازداشت شدهاند، بعضیها توسط سپاه و بعضیها توسط وزارت اطلاعات و مشخص نيست کدام نهاد افراد را بازداشت کرده است.
در ضمن يک تعداد از افرادی که در بند ۲۰۹ زندان اوين هستند، هر چند روز يک بار تلفن میزنند و حدود ۱۰ روز پيش اجازه ملاقات داشتهاند، ولی کسانی که در بند ۲ الف هستند و تعدادشان هم کم نيست، نه تلفن میزنند و نه اجازه ملاقات دارند.
آقای زيدآبادی و بعضیهای ديگر فقط همان يک بار تماس تلفنی داشتند، اما آقايان تاجزاده و بهزاد نبوی که تا کنون اصلاً هيچ تماس تلفنی هم نداشتند.
در مورد نحوه بازداشت آقای زيدآبادی توضيح دهيد.
او را ساعت ۱۰ شب جلوی در خانه به اسم اين که پيک موتوری هستيم و يک بسته آوردهايم، بازداشت کردند.
هيچ توضيحی ندادند که متعلق به کدام دسته يا نهاد هستند؟
خير هيچ توضيحی ندادند و آقای زيدآبادی هم فکر کرد اينها واقعاً پيک موتوری هستند و کارت شناسايیاش را ارائه داد و آنها هم بدون هيچ توضيحی او را بردند.
خانم زيدآبادی! شما در نظر داريد چه اقداماتی انجام دهيد؟
همه خانوادهها به هر جايی که فکر میکنند شايد روزنه اميدی باشد تا از عزيزان خود خبری بگيرند، سر میزنند. ما پنجشنبه به شورای شهر مراجعه کرديم، آنجا آقايان چمران و نجفی و خادم و خانم ابتکار از شورای شهر حضور داشتند و درد دل خانوادهها را گوش کردند.
البته آقای چمران برخورد خوبی با خانوادهها نداشت و اصرار داشت زودتر به جلسات بعدیاش برسد، به رغم اين که مادر سهراب اعرابی هم آنجا بود و داشت صحبت میکرد و همه گريه میکردند، اما آقای چمران میخواست هر چه زودتر جلسه تمام شود.
ساير اعضای شورای شهر با ما ابراز همدردی کردند و گفتند مسايل را پيگيری میکنند. همان جا قرار گذاشتيم فردا برويم جلوی زندان اوين شايد بتوانيم خبری از بستگان خود بگيريم .
آدم گاهی اوقات احساس میکند اينها گويا آجر از خانه مردم بردهاند که خود را اصلاً مسئول نمیدانند و به خانوادهها هيچ خبری نمیدهند. بالاخره اينها عزيزان خانواده هستند و ما نگران آنها هستيم. باور کنيد تمام خانوادهها اصلاً خواب ندارند و نگران وضعيت فرزندان يا شوهران خود هستند، اما آقايان يک ذره از اين نگرانی را درک نمیکنند و هيچ پاسخی نمیدهند.