طرح موضوع آمادگی برای یافتن جانشینی برای رهبر جمهوری اسلامی ایران در هفته گذشته از خبرسازترین مباحث محافل حکومتی ایران بود. خبرگزاری کار ایران (ایلنا) روز یکشنبه گذشته از قربانعلی دری نجفآبادی نقل کرد که باید بعد از دوره بعدی رهبر جمهوری اسلامی ایران به فکر بود.
او همراه با این ابراز عقیده که انتخاب رهبر کنونی را همه پذیرفتهاند از شهروندان ایران خواست در انتخابات آینده مجلس خبرگان به توصیف او با هشیاری هرچه تمامتر عمل کنند. این انتخابات مطابق جدول زمانی قرار است کمتر از دو سال دیگر در اسفندماه ۱۳۹۴ برگزار شود.
این دومین بار در دو ماه گذشته است که یک مقام حکومتی از اهمیت انتخابات مجلس خبرگان سخن بر زبان میآورد. نوروز امسال در روز دهم فروردین هم احمد جنتی دبیر شورای نگهبان هشدار داده بود که به توصیف او عدهای که سنگر اول را فتح کردهاند در پی تصرف مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی هستند.
برخی آگاهان سیاسی ایران فتح سنگر اول را در این گفتهها اشاره به پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خرداد سال گذشته و قرار گرفتن اعتدالگرایان نزدیک به اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در قوه مجریه دانستهاند.
مدت هر دوره نمایندگی مجلس خبرگان رهبری هشت سال است و این نهاد مسئولیت تعیین و نظارت بر کارکرد ولی فقیه را دارد. نتیجه انتخابات آینده مجلس خبرگان در چه صورتی میتواند به بازتر شدن فضای سیاسی ایران بیانجامد و در چه صورت به بستهتر شدن آن؟
اینها پرسشهای اصلی برنامه دیدگاهها است از سه میهمان این هفته برنامه: محمد صادق جوادی حصار، از مشاوران مهدی کروبی، چهره شاخص معترض در سال ۸۸ و رییس شاخه خراسان حزب اعتماد ملی در مشهد، تقی رحمانی، فعال و تحلیلگر سیاسی طیف ملی مذهبی در پاریس و فرخ نگهدار، فعال و تحلیلگر سیاسی طیف جمهوریخواه در لندن.
آقای جوادی حصار، با شما شروع میکنیم در مشهد. یک جمله که از آقای دری نجفآبادی درباره لزوم به فکر بودن درباره بعد از رهبر جمهوری اسلامی ایران و درخواست از رایدهندگان برای نشان دادن هشیاری هرچه بیشتر در انتخابات آتی مجلس خبرگان بازتاب یافته، نشانه چیست؟
محمد صادق جوادی حصار: دو تا دلیل میتواند داشته باشد. یک دلیل این که همانطور که آقای دری نجفآبادی هم اشاره کردند برای تثبیت وضعیت کشور و ثبات مورد نیاز و نقش محوری آیتالله خامنهای در این موضوع خاص آرزو باید کرد که ایشان عمر طولانیتری داشته باشند که ایشان هم این آرزو را کردند.
ولی بحث دوم این است که اگر قرار باشد مجلس خبرگان رهبری ایفای نقش جدیدی بکند و آن تعیین رهبر آینده باشد و دارند یک هشداری به جریان بازنده این انتخابات میدهند که حواستان جمع باشد که اگر در انتخابات آینده خبرگان رهبری مواظب نباشید جناح پیروز امروز که اتفاقاً طیف میانه جمهوری اسلامی هستند و گرایشهای میانه اصلاحطلبان را دارند مثل آقای هاشمی و آقای روحانی و امثال اینها و حسن خمینی و امثال اینها، اینها اگر پیروز شوند بعد ما در انتخابات خبرگان رهبری دستمان بسته خواهد بود.
خیلی تلاش کردند که توانستند خبرگان رهبری را با به حاشیه راندن آقای هاشمی تقریباً یک مقدار برای خودشان فضای امن ایجاد کنند. اگر دوباره یک موجی از میانههای تحولخواه آیندهنگر و با نظر معطوف به حفظ جمهوری اسلامی و جایگاه رهبری بروند توی مجلس بعد دست امثال آدمهایی که الان در خبرگان رهبری هستند و یک مقدار رفتارهای افراطی و تند از خودشان نشان میدهند دستشان تهی خواهد شد.
بنابراین دارند یک عقبهای و یک آیندهای را ترسیم میکنند که این عقبه و آینده با هم مرتبط باشند. عقبهشان همین وضعیتی که الان هستند و آینده تضمین این عقبه است یعنی به نحوی که توی انتخابات آینده این تیم در مجلس خبرگان رهبری از موضع برتر حضور داشته باشد که اگر یک وقتی مجبور شدند و آن اتفاق را رقم بزنند و جانشین رهبری تعیین کنند یا به جای رهبر جمهوری اسلامی رهبر دیگری را مجبور باشند انتخاب کنند در صورتی که در قید حیات نباشند آن وقت این مشکل به وجود میآید که نمیتوانند به راحتی آن کار را انجام دهند.
بنابراین دارند تدارک میبینند که در انتخابات آینده مجلس خبرگان رهبری جریان راستی که در این انتخابات ریاست جمهوری اخیر باخت منسجمتر بیایند با کمک نظارت استصوابی و امکاناتی که از نظر قانونی در اختیار دارند تا یک تضمیننامه برای خودشان بنویسند در خبرگان رهبری که برای آینده بتوانند موفقتر عمل کنند.
آقای رحمانی، آقای جوادی حصار نظرشان این است که حرف آقای دری نجفآبادی رو به سوی استمرار دارد. استمرار وضع موجود. با توجه به تجربه قبلی تعیین قائم مقام و جانشین برای رهبر در دوران حیات آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نتیجه این اقدام در حال حاضر چه میتواند باشد؟
تقی رحمانی: اگر به گذشته مراجعه کنیم اساساً در ساختار مرجعیت شیعه انتصاب جانشین مرسوم نیست. وقتی ... رسماً اعلام شد آقای منتظری قائم مقام رهبری است یک تلفیقی از توصیه و جانشینی مطرح شد و ما نتیجهاش را دیدیم. به خاطر عدم ساختارمندی حتی فرد جانشین در زمان رهبر نظراتش ممکن است یکسان نباشد و همین الان شما بگویید آقای هاشمی باشد جانشین آقای خامنهای مشخص است... حتی به نظر من پسر ایشان هم بشود صد در صد اختلاف دارند. چون ما یک ساختارمندی قدرت نه در ساختار روحانیت شیعه داریم نه در ساختار سیاسی قدرت. ما این اختلافها را کاملاً مشخص داریم. (در دوره قاجار هم ولیعهد در تبریز همه کاره بوده. رفتارش با تهران یک مقدار فرق داشت).
تجربه خاص آقای منتظری و آقای خمینی که آقای خمینی آقای منتظری را در امر فقه قبول داشت و حتی وقتی برکنارش کرد از قائم مقام رهبری بازهم گفت شما یک سرمایه برای حوزه هستید، این نشان میدهد که به طور کلی جانشینسازی یک امر سیاسی است و این امر سیاسی تا الان موفق نبوده.
به علت اینکه دیدگاههای متفاوت و استنتاجهای فقهی اجتهادی متفاوتی وجود دارد. حتی تا الان شاگرد مستقیم یک فقیه عین فقیه قبل عمل نکرده. به خصوص در امور سیاسی که ما هنوز فقه حکومتی نداریم . فقه حکومتی سامان یافته که بشود مطابق آن میتوان نظرات همسان بیان کرد. نظراتی که حالا اگر متفاوتاند ولی دست کم متضاد نباشد.
به همین دلیل تجربه این انتخاب در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی و همچنین در ساختار شکلی حوزههای علمیه وفقاهت معمولاً به سرنوشت یکسان حرکت اطمینانبخش تبدیل نشده. این تجربه تاریخی قضیه بوده. همین اتفاق در قضیه آقای منتظری افتاد و عاقبت منجر به برکناری ایشان شد.
این سنت تعیین جانشین در ساختار قبلی دنیای اسلام مثل تمایل ابوبکر به عمر بوده. که میبینید امامان شیعه هم این کار را نکردند. یعنی امام علی هیچوقت جانشین برای خودش انتخاب نکرد. و وقتی گفتند حسن را به جای تو میگذاریم سکوت کرد و مردم انتخاب کردند. این هم باید توجه داشت.
آقای نگهدار، نقش جناحها در چنین تعیین تکلیفی چه میتواند باشد؟
فرخ نگهدار: اگر بخواهیم تاثیر جناحها و کشاکشها را در وضع فعلی یک ارزیابی درستی داشته باشیم خوب است یک نگاهی بیانداریم به دوره قبل و ببینیم که در دوره قبل که آقای خامنهای میخواست انتخاب شود وضعیت جناحها و تاثیر نیروها بر این انتخاب و روند انتخاب جایگزین رهبر جمهوری اسلامی، جایگزین آقای خامنهای چه بود؟
در آن دوران شاهد این بودیم که دستگاههای روحانیون طراز اول و نیز جناحهای جمهوری اسلامی کاملاً قدرتمند هستند. کاملاً کنترل را در دست دارند. و نهادهای امنیتی و نظامی تقریباً محلی از اعراب در این کشاکشها ندارند. الان اگر هر نوع گمانهزنی درباره امکان جانشینی آقای خامنهای پیش بیاید تمام اذهان اجتماعی، ذهن فعالین سیاسی در درون حکومت و ذهن رهبران دستگاههای امنیتی و نظامی کشور آناً متوجه توازن قوایی میشود که در دورن ساختار قدرت بین نهادها شکل گرفته. این توازن قدرت در ۲۵ سال پیش وجود نداشت.
آقای جوادی حصار میفرمایند نگاه آقای دری نجفآبادی متوجه این است که مبادا روندها در سمتی پیش برود که جناحهای مدافع دولت و حامی دولت بتوانند دست بالا را در امر جانشینی داشته باشند. برگردان این نگرانی هست که آقای دری نجفآبادی انتظار دارد امر جایگزینی آقای خامنهای در شرایطی صورت بگیرد که نهادهای امنیتی نظامی دست بالا را دارند و این استمرار تسلط آنها تامین شود. من این ارزیابی را اگر به این شکل که عرض کردم عرضه شود کاملاً قبول دارم.
اگر امروز آن پیشبینی آقای دری نجفآبادی بر حسب تصادف یا گردش روزگار است اتفاق بیافتد و جمهوری اسلامی با امر جایگزینی رهبری مواجه شود دست بالا را در توازن قدرت در درون سیستم هنوز جناحهای نظامی امنیتی دارند و آنها خیلی خیلی برایشان راحت خواهد بود که در درون سیستم مجلس خبرگان را کنترل کنند و رای لازم را از آن بیرون بیاورند.
این رای کی هست؟ آقای مصباح است؟ فرزند آقای خامنهای هست؟ یا آقای رفسنجانی هست یا... کسی است که در طول این مدت اعتماد لازم را از جانب نیروهای امنیتی نظامی مسلط بر نهادهای قدرت به دست آورده. تمایل آنها قطعاً آقای هاشمی یا آقای روحانی یا وابستگان مدافعان دولت نخواهند بود. کسی از خودشان خواهد بود.
امروز در وضعیت فعلی نظر به این که این نهادهای امنیتی نظامی بسیار بسیار محتاط هستند که با چراغ خاموش حرکت کنند به نظر من امکان گمانهزنی برای اینکه آنها چه عنصری را روی میز خواهند گذاشت و چگونه عمل خواهند کرد روشن نخواهد بود.
حدس میزنم که آقای دری نجفآبادی وقتی میگوید امروز این بحث را مطرح کنیم به نوعی این حرفش زاویه میگیرد با آن تاکتیک و استراتژی که نهادهای نظامی امنیتی میخواهند در خفا یا در نهان با چراغ خاموش مسئله را پیش ببرند. بنابراین نگاه آقای دری نجفآبادی مقداری زاویه دارد با آنچه که نهادهای امنیتی نظامی میخواهند انجام دهند.
آقای جوادی حصار، در میان روحانیان تا آن حد اجماع هست که بر سر یک نفر توافق کنند یا ممکن است بازگشتی صورت بگیرد به سوی پیشنهاد رهبری جمعی پنج نفره یا هفت نفره که در اوایل انقلاب مطرح بود؟
به نظر من رفتن به سمت آن مسئله هم یک سری عوارض خواهد داشت. چون آن وقت مدعیان زیاد خواهند شد. یعنی به این معنا که اگر فرض می گیریم فرد اول مورد نظر همگان اکثریت از جناح اصولگرا باشد خب برای ایجاد توازن میگویند باید یک فردی هم از جریان اصلاحطلب باشد یا میانه باشد مثلاً مثل آقای هاشمی یا آقای سید حسن خمینی یا امثال اینها. اگر به این رسیدیم باز نفر سوم باید مرضیالطرفین باشد و بعد این داستان جمع شدنی نیست. به نظر بنده البته.
آن فردی هم که در بین مراجع فعلی جامعیت این مسئله را از خودش نشان داده باشد که هم در عرصه سیاسی و مدیریتی و در حد کنشهای سیاسی در حد رهبری بخواهد اشراف داشته باشد یعنی بخواهد رییس جمهوری باشد یا رییس مجلسی بوده باشد که در ریز مسایل کشور حضور داشته و بعد میآید در جایگاه رهبری... چون جایگاه رهبری خیلی جایگاه مشرف بر همه جوانب کشور است قطعاً یک آدمهایی را میطلبد که اینها بر ریز مسائل اشراف داشته باشند و بتوانند مسائل را کنترل کنند.
متاسفانه طی این سالها یک عدهای اصلاً به آینده نگاه نکردند. اگرچه شعار بقای جمهوری اسلامی میدادند ولی واقعاً به این مسئله فکر نکردند که وقتی همه را میزنند و زخمی میکنند و هیچکس را سالم نمیگذارند بعد یک وقتی اگر مجبور باشند از بین همه این زخمیها یک نفر را انتخاب کنند که بگویند حالا شما بیا رهبر باش، آنوقت آنجا است که به هر کسی که بیشتر کنج عافیت نشسته و کمتر آسیب دیده و کمتر حرف زده و کمتر املاء نوشته که غلط بنویسد مجبور میشوند یک چنین آدمی را بگذاریم که این مسئلهای ندارد، مشکلی ندارد، هیچکس با او تعارض ندارد. آن وقت است که کشور از ظرفیت آدمهای توانا و قدرتمندی که در مواضع مختلف با صراحت لهجه حرفشان را زدهاند و مواضعشان را گرفتهاند بیبهره خواهد ماند.
من تصور میکنم یک راه میان این دو تا را باید رفت. فرد مدبری که در خبرگان رهبری افراد مدبری آن جا نشستهاند، باید به این مسئله از این منظر نگاه کنند که برای گزینش چنین فردی در جایگاه رهبری نباید به این تنشهای مقطعی کوتهنظرانه نگاه کنند.
خود آیتالله خامنهای هم وقتی به عنوان رهبر جمهوری اسلامی انتخاب شد در دو جناح کشور یک جناح بالاخره طرفدار ایشان ... البته نه به این معنا که آن دیگران مخالف ایشان باشند...اما عدهای دیگر یک تمایلاتی به سمت دیگران داشتند که بیشتر از تمایل به ایشان بود. ولی وقتی ایشان به عنوان رهبر انتخاب شد گفتند از امروز آقای خامنهای رهبر جمهوری اسلامی است و مواضع ایشان با دیروز که رییس جمهور بوده فرق دارد و ما میپذیریم.
باید خبرگان رهبری برود به سمت چنین رفتاری و از بین مولفههای تعیین رهبری مثل اشراف بر مسائل جاری کشور، تجربه مدیریتی بالا در حد سران قوا و امثال اینها، افرادی را انتخاب کنند که این دعواهای دم دستی کوچه بازاری که آقای فلانی از ایشان خوششان آمده یا بهمانی از ایشان بدش آمده یا دو تا شعار توی نماز جمعه علیه او دادند یا ندادند... اینها را باید بگذارند کنار.
فردی را باید در جایگاه رهبری در نظر گرفت که بتواند ظرفیتهای ملی را پشت سر خودش بسیج کند. این گونه ظرفیتها در مدیران ارشد نظام در دورههای قبل وجود داشته. یک دوره مثلاً به یک آقایی ۲۰ میلیون رای دادند و به یک آقایی ۱۵ میلیون رای دادند. یک دورهای به یک کسی کمتر و به کسی بیشتر. یا یک کسی رییس قوه قضاییه بوده در یک مقطعی... این به نظرم خیلی راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.
بالشخصه به عنوان یک شهروند جمهوری اسلامی به این فکر میکنم که چه کسی ظرفیت بالانس نیروها و تجمیع قوای ملی را بعد از آیتالله خامنهای خواهد داشت. آن برای من بیش از این اهمیت دارد که توی کدام جناح است. یعنی جناح سیاسی بنده با مثلاً آن آقا الان اگر فرق دارد آن وقت دیگر فرق نخواهد داشت. یعنی ما فرض میکنیم که یک فردی باشد که فردا در جایگاه رهبری کل قوا و فرماندهی کل قوا آمد دستور صلح داد همه تبعیت کنند. دستور جنگ داد همه تبعیت کنند. نه از ترس. بلکه با یک ضرورت منطقی و عقلانی بپذیرند که بالاخره باید یک نفر حرف اول و آخر را در کشور بزند از نظر مدیریتی در آن جایگاه خاص. و الا باید تجربه این را که در شنیدن آرا گوش شنوا دارد، در تحمل نظرات سینه گشاده دارد و عقل و تدبیر نشان میدهد... اینها همه در سابقه مدیریتیش باید داشته باشیم.
قحط الرجال هم نیست. این جور نیست که بگوییم آقا نمیشود پیدا کرد. چرا قطعاً پیدا میشوند و ما باید معدل و ظرفیت کشور را به کار بگیریم در رسیدن به این هدف.
آقای دری نجفآبادی هم همانطور که جناب آقای نگهدار فرمودند به نظر من دغدغه این را دارد که نکند به جای قانون و قانونمداری و گرفتن خروجی از جایگاه خودش که شورای مجلس خبرگان رهبری هست یک کانونهای قدرتی بیرون از آن ظرفیت خاص بنشینند و به یک نتیجه ای برسند و بعد بخواهند آن خروجی را از آن خبرگان رهبری بگیرند. این هم برای ایشان احساس خطر باید بوده باشد که الان این مسئله را مطرح کنند و هم برای کسانی که دغدغه و دلسوزی برای آینده کشور دارند. پس به نظر من باید از این مسیر با تدبیر بیشتری گذشت.
آقای رحمانی، تا چه حد این آرزوها و توصیههای آقای جوادی حصار با واقعیت میخواند؟ (با توجه به حرف فروردین ماه احمد جنتی که: امروز سنگر اول را فتح کردند، در پی تصرف مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی هستند؟)
برای رهبری آینده جمهوری اسلامی دو تا مدل تدارک دیده شده. یک مدل فقیه و نظامیان است که آقای جنتی به آن گرایش دارد. این در تاریخ سیاسی ایران سابقه دارد. تجربه آقای هاشمی به این رسیده که باید به مدل فقه و حقوق توسل پیدا کرد. علتش هم این است که نسل جوانی در حوزه پیدا شده که حاضرند امتحانهای فقاهت را بدهند و وارد مجلس خبرگان شوند. اگر یک نفر بسیج کننده مثل آقای هاشمی یا مثل آقای حتی سید حسن خمینی جرات کند البته ایشان وارد مجلس خبرگان شود آن موقع در انتخاب رهبر آینده تاثیر زیادی خواهند داشت.
این دو نگاه هم ریشهدار است. روشنفکران در امر ولایت فقیه دخالت نمیکردند. در انتخاب خبرگان مشارکت بسیار پایین بوده. این بار امکان دارد با تمهیدی که آقای هاشمی میاندیشد یک مدلی به جهان اعلام کردند... آقای هاشمی به دنبال بهبود سازی، معقول سازی و بوروکراتیک کردن این مدل است. ولی آن نگاه امنیتی و فقیهی که یک نفر را میخواهد عمده کند که حتی مرجع بودنش هم مهم نیست دنبال اعلم کردن هم میگردند... به دنبال حکومت کردن است و نزدیکبینتر است.
حالا باید دید در این مسئله آینده آیا نگاهی که امثال آقای هاشمی و روحانیان میانهرو دارند که به پروسه نظارت فقیه ختم خواهد شد تا ولایت فقیه... پروسه طولانیمدت البته... بعد پروسه فقیه نظامی پیروز میشود؟ یعنی فقیه خط تیره نظامی این طرف خط تیره حقوقی. یعنی رفتار حقوقی در قالب یک نظام بوروکراتیک.
این چالش را ما در رفتار آقای خامنهای و آقای هاشمی مشاهده میکنیم که عقبهاش هم به اقشاری از جامعه که میخواهند رفرم آرام آرام صورت گیرد مورد حمایت است این رفتار آقای هاشمی... آقای جنتی از این مسئله احساس نگرانی کرده. شاید بخواهد با تمام تمهیداتش هم به نظر من اگر بخواهد جلوی انتخابات آینده را فیلتر شدید کند نسل جوانی میآیند امتحان میدهند.
قبلاً بسیاری از اینها حاضر نبودند امتحان شورای نگهبان شرکت کنند برای اینکه در انتخابات مجلس خبرگان شرکت کنند. ولی این جوانها میآیند امتحان میدهند و نمره خوبی هم میگیرند. اینها آلان تمایلشان در حوزه، کاستن از نقش مستقیم نگاههای فقهی شدید و کنترل بر جامعه است و نقش نظارتی. این دیدگاه الان در نسل جوان حوزه که مداخلهگرتر در سیاسی است، یواش یواش دارد جایگاه پیدا میکند. درسهای شلوغ آقای وحید خراسانی و حضور روحانیون جوانتر این نوید را در حوزهها داده که نیروهای جوانتر در حوزه مشاهده میکنند که رفتار سختگیرانه حکومت در امور شرعی بر علیه دین دارد تمام میشود. این دو تا گرایش را میشود برای آینده دید.
آقای جنتی از همین الان کمر بسته برای زدن این مسئله. ولی امکان دارد نتیجه که بخواهند عکس این شود. با تلاش معقول به نظر من میشود این تلاش را خنثی کرد. همانطور که در انتخابات گذشته در سال ۹۲ یک انتخابات مهندسی شده شد ولی عاقبت رای خوانده شد. یعنی آن چه خوانده شد موافق نظر آقایان نبود و الان با دولت روحانی مشکل پیدا کردند. ولی ما الان آماده طنابکشی دو دیدگاه هستیم. یکی میخواهد فقه را با حقوق هماهنگ کند و روال بوروکراتیک تر و قانونمندتری بدهد در ساختار قدرت به خصوص گروههای اول جمهوری اسلامی و یکی میخواهد همچنان یک نگاه فقیه محوری با اولیت نگاه نظامی در مقابل هم فرار گرفتند و باید منتظر این کشکمکش بود. تذکر و احضار آقای جنتی هم در همین چارچوب بود.
آقای نگهدار، در صورتی که این امر تعیین جانشین بخواهد جدی گرفته شود چه نوع واکنشهایی از کدام بخشهایی از جامعه، چه آنهایی که در داخل حاکمیت هستند و چه آنهایی که با آن فاصله دارند یا خارج از حاکمیت هستند را بر میانگیزد؟
روز جمعه دوم خرداد هفدمین سالگرد انتخابات معروفی بود که به انتخاب آقای خاتمی منجر شد. این روز یک نقطه عطفی است در تاریخ معاصر ایران. به این دلیل نقطه عطف است که پس از این تاریخ هر اتفاقی که در ساختار قدرت یا هر تغییری که در ساختار قدرت اتفاق افتاده به نوعی به امر انتخابات گره خورده بوده. چه آنهایی که پیش رفته مثل ۹۲ چه آنهایی که شکست خورده یا پس رفته مثل ۸۸ و چه در سال ۸۴ و ۷۶. این جمعبندی متاسفانه در جامعه ما مورد تایید بخشهایی از نهاد قدرت نیست.
صحبت آقای جنتی که حالا این سنگر اول را گرفتهاند سنگرهای بعدی را چه کنیم، باز میگردد به همین درک که انتخابات نباید مبنای تصمیمگیریهای نظام باشد ولی ما با نظامی مواجه هستیم که نمیتواند، واقعاً نمیتواند بدون انتخابات درباره مناصب اصلی آن هم درباره راس نظام تصمیمگیری کند. یعنی به چالشهای خونین کشیده میشود. اگر نخواهند بیاورند در صحنه انتخابات.
واکنش اجتماعی در برابر روندی که به انتخاب رهبر بعدی میانجامد از نظر من باید متوجه تغییر در تناسب قوایی باشد که در فرادستی محافل نظامی امنیتی محافل راستگرا و راست افراطی میتواند فشار وارد کند و آنها را عقب براند. برای هر مقصد و هر اتفاقی که در جامعه ما میافتد چه در انتخابات مجلس خبرگان و چه در انتخابات مجلس شورای اسلامی و چه در فعالیتی که در این فاصله در جامعه مدنی صورت میگیرد.
از آن سو نهادهای قدرت، نهادهای نظامی امنیتی به نظر من تمام تلاش خودشان را به کار خواهند برد که به نوعی انتخابات را سترون کنند و نگذارند رای مردم از این زاویه به منصه ظهور برسد.
پس دو فعل و انفعال از امروز تا روزی که رهبر انتخاب میشود در جامعه صورت خواهد گرفت. جامعه مدنی واکنش نشان میدهد هم از طریق انتخابات و هم از طریق فشارها و کوششهایی که برای تغییر تناسب قوا در قدرت درست میکند. و از سوی دیگر هم نهادهای امنیتی به پشتوانه نیازی که رهبری برای حفظ موقعیت در جامعه دارد در حکومت دارد، وارد عمل خواهند شد برای اینکه این فشار از پایین را این تاثیرگذاری از جامعه مدنی را خنثی کنند.
آقای جوادی حصار، نکته آخری دارید؟
من فکر میکنم از خیلی وقت تا الان خبرگان رهبری خیلی جدی گرفته نمیشد و مردم فکر میکردند در این موضوع نقش ندارند و بنابراین خبرگان رهبری مخصوصاً انتخاباتش خیلی کمرنگ برگزار میشد.
گمان میکنم بعد از این مواضع اخیر آقایان و کلاً شرایطی که دارد پیش میآید هر دو جناح و کلاً همه نیروهای آیندهنگر جمهوری اسلامی به خبرگان رهبری با دقت بیشتری نگاه خواهند کرد و مشارکت در این حوزه را افزایش خواهند داد.
آقای رحمانی، نکته آخر شما؟
نکته آخر این است که الان مدت زیادی است که برندگان دوره قبل در دوره بعد غافلگیر میشوند.
این حساسیتی که آقای جنتی نسبت به خبرگان رهبری ایجاد میکند اگر رفتار درستی از نظر رفرمگراها در داخل نظام صورت گیرد امکان دارد باز هم نتیجه انتخابات خبرگان بعدی جناح نظامی و فقهی طرفدار فضای بسته را غافلگیر کند و باید منتظر این کشمکش بود و این کشمکش مهم خواهد بود.
او همراه با این ابراز عقیده که انتخاب رهبر کنونی را همه پذیرفتهاند از شهروندان ایران خواست در انتخابات آینده مجلس خبرگان به توصیف او با هشیاری هرچه تمامتر عمل کنند. این انتخابات مطابق جدول زمانی قرار است کمتر از دو سال دیگر در اسفندماه ۱۳۹۴ برگزار شود.
این دومین بار در دو ماه گذشته است که یک مقام حکومتی از اهمیت انتخابات مجلس خبرگان سخن بر زبان میآورد. نوروز امسال در روز دهم فروردین هم احمد جنتی دبیر شورای نگهبان هشدار داده بود که به توصیف او عدهای که سنگر اول را فتح کردهاند در پی تصرف مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی هستند.
برخی آگاهان سیاسی ایران فتح سنگر اول را در این گفتهها اشاره به پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خرداد سال گذشته و قرار گرفتن اعتدالگرایان نزدیک به اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در قوه مجریه دانستهاند.
مدت هر دوره نمایندگی مجلس خبرگان رهبری هشت سال است و این نهاد مسئولیت تعیین و نظارت بر کارکرد ولی فقیه را دارد. نتیجه انتخابات آینده مجلس خبرگان در چه صورتی میتواند به بازتر شدن فضای سیاسی ایران بیانجامد و در چه صورت به بستهتر شدن آن؟
اینها پرسشهای اصلی برنامه دیدگاهها است از سه میهمان این هفته برنامه: محمد صادق جوادی حصار، از مشاوران مهدی کروبی، چهره شاخص معترض در سال ۸۸ و رییس شاخه خراسان حزب اعتماد ملی در مشهد، تقی رحمانی، فعال و تحلیلگر سیاسی طیف ملی مذهبی در پاریس و فرخ نگهدار، فعال و تحلیلگر سیاسی طیف جمهوریخواه در لندن.
آقای جوادی حصار، با شما شروع میکنیم در مشهد. یک جمله که از آقای دری نجفآبادی درباره لزوم به فکر بودن درباره بعد از رهبر جمهوری اسلامی ایران و درخواست از رایدهندگان برای نشان دادن هشیاری هرچه بیشتر در انتخابات آتی مجلس خبرگان بازتاب یافته، نشانه چیست؟
دارند تدارک میبینند که در انتخابات آینده مجلس خبرگان رهبری جریان راستی که در این انتخابات ریاست جمهوری اخیر باخت منسجمتر بیایند با کمک نظارت استصوابی و امکاناتی که از نظر قانونی در اختیار دارند تا یک تضمین نامه برای خودشان بنویسند در خبرگان رهبری که برای آینده بتوانند موفقتر عمل کنند.محمدصادق جوادی حصار -- مشاور مهدی کروبی (مشهد)
ولی بحث دوم این است که اگر قرار باشد مجلس خبرگان رهبری ایفای نقش جدیدی بکند و آن تعیین رهبر آینده باشد و دارند یک هشداری به جریان بازنده این انتخابات میدهند که حواستان جمع باشد که اگر در انتخابات آینده خبرگان رهبری مواظب نباشید جناح پیروز امروز که اتفاقاً طیف میانه جمهوری اسلامی هستند و گرایشهای میانه اصلاحطلبان را دارند مثل آقای هاشمی و آقای روحانی و امثال اینها و حسن خمینی و امثال اینها، اینها اگر پیروز شوند بعد ما در انتخابات خبرگان رهبری دستمان بسته خواهد بود.
خیلی تلاش کردند که توانستند خبرگان رهبری را با به حاشیه راندن آقای هاشمی تقریباً یک مقدار برای خودشان فضای امن ایجاد کنند. اگر دوباره یک موجی از میانههای تحولخواه آیندهنگر و با نظر معطوف به حفظ جمهوری اسلامی و جایگاه رهبری بروند توی مجلس بعد دست امثال آدمهایی که الان در خبرگان رهبری هستند و یک مقدار رفتارهای افراطی و تند از خودشان نشان میدهند دستشان تهی خواهد شد.
بنابراین دارند یک عقبهای و یک آیندهای را ترسیم میکنند که این عقبه و آینده با هم مرتبط باشند. عقبهشان همین وضعیتی که الان هستند و آینده تضمین این عقبه است یعنی به نحوی که توی انتخابات آینده این تیم در مجلس خبرگان رهبری از موضع برتر حضور داشته باشد که اگر یک وقتی مجبور شدند و آن اتفاق را رقم بزنند و جانشین رهبری تعیین کنند یا به جای رهبر جمهوری اسلامی رهبر دیگری را مجبور باشند انتخاب کنند در صورتی که در قید حیات نباشند آن وقت این مشکل به وجود میآید که نمیتوانند به راحتی آن کار را انجام دهند.
بنابراین دارند تدارک میبینند که در انتخابات آینده مجلس خبرگان رهبری جریان راستی که در این انتخابات ریاست جمهوری اخیر باخت منسجمتر بیایند با کمک نظارت استصوابی و امکاناتی که از نظر قانونی در اختیار دارند تا یک تضمیننامه برای خودشان بنویسند در خبرگان رهبری که برای آینده بتوانند موفقتر عمل کنند.
آقای رحمانی، آقای جوادی حصار نظرشان این است که حرف آقای دری نجفآبادی رو به سوی استمرار دارد. استمرار وضع موجود. با توجه به تجربه قبلی تعیین قائم مقام و جانشین برای رهبر در دوران حیات آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نتیجه این اقدام در حال حاضر چه میتواند باشد؟
تجربه این انتخاب در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی و همچنین در ساختار شکلی حوزههای علمیه وفقاهت معمولاً به سرنوشت یکسان حرکت اطمینان بخش تبدیل نشده. این تجربه تاریخی قضیه بوده. همین اتفاق در قضیه آقای منتظری افتاد و عاقبت منجر به برکناری ایشان شد.تقی رحمانی -- فعال و تحلیلگر طیف ملی-مذهبی (پاریس)
تجربه خاص آقای منتظری و آقای خمینی که آقای خمینی آقای منتظری را در امر فقه قبول داشت و حتی وقتی برکنارش کرد از قائم مقام رهبری بازهم گفت شما یک سرمایه برای حوزه هستید، این نشان میدهد که به طور کلی جانشینسازی یک امر سیاسی است و این امر سیاسی تا الان موفق نبوده.
به علت اینکه دیدگاههای متفاوت و استنتاجهای فقهی اجتهادی متفاوتی وجود دارد. حتی تا الان شاگرد مستقیم یک فقیه عین فقیه قبل عمل نکرده. به خصوص در امور سیاسی که ما هنوز فقه حکومتی نداریم . فقه حکومتی سامان یافته که بشود مطابق آن میتوان نظرات همسان بیان کرد. نظراتی که حالا اگر متفاوتاند ولی دست کم متضاد نباشد.
به همین دلیل تجربه این انتخاب در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی و همچنین در ساختار شکلی حوزههای علمیه وفقاهت معمولاً به سرنوشت یکسان حرکت اطمینانبخش تبدیل نشده. این تجربه تاریخی قضیه بوده. همین اتفاق در قضیه آقای منتظری افتاد و عاقبت منجر به برکناری ایشان شد.
این سنت تعیین جانشین در ساختار قبلی دنیای اسلام مثل تمایل ابوبکر به عمر بوده. که میبینید امامان شیعه هم این کار را نکردند. یعنی امام علی هیچوقت جانشین برای خودش انتخاب نکرد. و وقتی گفتند حسن را به جای تو میگذاریم سکوت کرد و مردم انتخاب کردند. این هم باید توجه داشت.
آقای نگهدار، نقش جناحها در چنین تعیین تکلیفی چه میتواند باشد؟
حدس میزنم که آقای دری نجفآبادی وقتی میگوید امروز این بحث را مطرح کنیم به نوعی این حرفش زاویه میگیرد با آن تاکتیک و استراتژی که نهادهای نظامی امنیتی میخواهند در خفا یا در نهان با چراغ خاموش مسئله را پیش ببرند. بنابراین نگاه آقای دری نجفآبادی مقداری زاویه دارد با آن چه که نهادهای امنیتی نظامی میخواهند انجام دهند.فرخ نگهدار -- فعال و تحلیلگر سیاسی طیف جمهوریخواه (لندن)
در آن دوران شاهد این بودیم که دستگاههای روحانیون طراز اول و نیز جناحهای جمهوری اسلامی کاملاً قدرتمند هستند. کاملاً کنترل را در دست دارند. و نهادهای امنیتی و نظامی تقریباً محلی از اعراب در این کشاکشها ندارند. الان اگر هر نوع گمانهزنی درباره امکان جانشینی آقای خامنهای پیش بیاید تمام اذهان اجتماعی، ذهن فعالین سیاسی در درون حکومت و ذهن رهبران دستگاههای امنیتی و نظامی کشور آناً متوجه توازن قوایی میشود که در دورن ساختار قدرت بین نهادها شکل گرفته. این توازن قدرت در ۲۵ سال پیش وجود نداشت.
آقای جوادی حصار میفرمایند نگاه آقای دری نجفآبادی متوجه این است که مبادا روندها در سمتی پیش برود که جناحهای مدافع دولت و حامی دولت بتوانند دست بالا را در امر جانشینی داشته باشند. برگردان این نگرانی هست که آقای دری نجفآبادی انتظار دارد امر جایگزینی آقای خامنهای در شرایطی صورت بگیرد که نهادهای امنیتی نظامی دست بالا را دارند و این استمرار تسلط آنها تامین شود. من این ارزیابی را اگر به این شکل که عرض کردم عرضه شود کاملاً قبول دارم.
اگر امروز آن پیشبینی آقای دری نجفآبادی بر حسب تصادف یا گردش روزگار است اتفاق بیافتد و جمهوری اسلامی با امر جایگزینی رهبری مواجه شود دست بالا را در توازن قدرت در درون سیستم هنوز جناحهای نظامی امنیتی دارند و آنها خیلی خیلی برایشان راحت خواهد بود که در درون سیستم مجلس خبرگان را کنترل کنند و رای لازم را از آن بیرون بیاورند.
این رای کی هست؟ آقای مصباح است؟ فرزند آقای خامنهای هست؟ یا آقای رفسنجانی هست یا... کسی است که در طول این مدت اعتماد لازم را از جانب نیروهای امنیتی نظامی مسلط بر نهادهای قدرت به دست آورده. تمایل آنها قطعاً آقای هاشمی یا آقای روحانی یا وابستگان مدافعان دولت نخواهند بود. کسی از خودشان خواهد بود.
امروز در وضعیت فعلی نظر به این که این نهادهای امنیتی نظامی بسیار بسیار محتاط هستند که با چراغ خاموش حرکت کنند به نظر من امکان گمانهزنی برای اینکه آنها چه عنصری را روی میز خواهند گذاشت و چگونه عمل خواهند کرد روشن نخواهد بود.
حدس میزنم که آقای دری نجفآبادی وقتی میگوید امروز این بحث را مطرح کنیم به نوعی این حرفش زاویه میگیرد با آن تاکتیک و استراتژی که نهادهای نظامی امنیتی میخواهند در خفا یا در نهان با چراغ خاموش مسئله را پیش ببرند. بنابراین نگاه آقای دری نجفآبادی مقداری زاویه دارد با آنچه که نهادهای امنیتی نظامی میخواهند انجام دهند.
آقای جوادی حصار، در میان روحانیان تا آن حد اجماع هست که بر سر یک نفر توافق کنند یا ممکن است بازگشتی صورت بگیرد به سوی پیشنهاد رهبری جمعی پنج نفره یا هفت نفره که در اوایل انقلاب مطرح بود؟
متاسفانه طی این سالها یک عدهای اصلاً به آینده نگاه نکردند. اگرچه شعار بقای جمهوری اسلامی میدادند ولی واقعاً به این مسئله فکر نکردند که وقتی همه را میزنند و زخمی میکنند و هیچکس را سالم نمیگذارند بعد یک وقتی اگر مجبور باشند از بین همه این زخمیها یک نفر را انتخاب کنند که بگویند حالا شما بیا رهبر باشمحمدصادق جوادی حصار -- رئیس شاخه خراسان حزب اعتماد ملی
آن فردی هم که در بین مراجع فعلی جامعیت این مسئله را از خودش نشان داده باشد که هم در عرصه سیاسی و مدیریتی و در حد کنشهای سیاسی در حد رهبری بخواهد اشراف داشته باشد یعنی بخواهد رییس جمهوری باشد یا رییس مجلسی بوده باشد که در ریز مسایل کشور حضور داشته و بعد میآید در جایگاه رهبری... چون جایگاه رهبری خیلی جایگاه مشرف بر همه جوانب کشور است قطعاً یک آدمهایی را میطلبد که اینها بر ریز مسائل اشراف داشته باشند و بتوانند مسائل را کنترل کنند.
متاسفانه طی این سالها یک عدهای اصلاً به آینده نگاه نکردند. اگرچه شعار بقای جمهوری اسلامی میدادند ولی واقعاً به این مسئله فکر نکردند که وقتی همه را میزنند و زخمی میکنند و هیچکس را سالم نمیگذارند بعد یک وقتی اگر مجبور باشند از بین همه این زخمیها یک نفر را انتخاب کنند که بگویند حالا شما بیا رهبر باش، آنوقت آنجا است که به هر کسی که بیشتر کنج عافیت نشسته و کمتر آسیب دیده و کمتر حرف زده و کمتر املاء نوشته که غلط بنویسد مجبور میشوند یک چنین آدمی را بگذاریم که این مسئلهای ندارد، مشکلی ندارد، هیچکس با او تعارض ندارد. آن وقت است که کشور از ظرفیت آدمهای توانا و قدرتمندی که در مواضع مختلف با صراحت لهجه حرفشان را زدهاند و مواضعشان را گرفتهاند بیبهره خواهد ماند.
من تصور میکنم یک راه میان این دو تا را باید رفت. فرد مدبری که در خبرگان رهبری افراد مدبری آن جا نشستهاند، باید به این مسئله از این منظر نگاه کنند که برای گزینش چنین فردی در جایگاه رهبری نباید به این تنشهای مقطعی کوتهنظرانه نگاه کنند.
خود آیتالله خامنهای هم وقتی به عنوان رهبر جمهوری اسلامی انتخاب شد در دو جناح کشور یک جناح بالاخره طرفدار ایشان ... البته نه به این معنا که آن دیگران مخالف ایشان باشند...اما عدهای دیگر یک تمایلاتی به سمت دیگران داشتند که بیشتر از تمایل به ایشان بود. ولی وقتی ایشان به عنوان رهبر انتخاب شد گفتند از امروز آقای خامنهای رهبر جمهوری اسلامی است و مواضع ایشان با دیروز که رییس جمهور بوده فرق دارد و ما میپذیریم.
باید خبرگان رهبری برود به سمت چنین رفتاری و از بین مولفههای تعیین رهبری مثل اشراف بر مسائل جاری کشور، تجربه مدیریتی بالا در حد سران قوا و امثال اینها، افرادی را انتخاب کنند که این دعواهای دم دستی کوچه بازاری که آقای فلانی از ایشان خوششان آمده یا بهمانی از ایشان بدش آمده یا دو تا شعار توی نماز جمعه علیه او دادند یا ندادند... اینها را باید بگذارند کنار.
فردی را باید در جایگاه رهبری در نظر گرفت که بتواند ظرفیتهای ملی را پشت سر خودش بسیج کند. این گونه ظرفیتها در مدیران ارشد نظام در دورههای قبل وجود داشته. یک دوره مثلاً به یک آقایی ۲۰ میلیون رای دادند و به یک آقایی ۱۵ میلیون رای دادند. یک دورهای به یک کسی کمتر و به کسی بیشتر. یا یک کسی رییس قوه قضاییه بوده در یک مقطعی... این به نظرم خیلی راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.
بالشخصه به عنوان یک شهروند جمهوری اسلامی به این فکر میکنم که چه کسی ظرفیت بالانس نیروها و تجمیع قوای ملی را بعد از آیتالله خامنهای خواهد داشت. آن برای من بیش از این اهمیت دارد که توی کدام جناح است. یعنی جناح سیاسی بنده با مثلاً آن آقا الان اگر فرق دارد آن وقت دیگر فرق نخواهد داشت. یعنی ما فرض میکنیم که یک فردی باشد که فردا در جایگاه رهبری کل قوا و فرماندهی کل قوا آمد دستور صلح داد همه تبعیت کنند. دستور جنگ داد همه تبعیت کنند. نه از ترس. بلکه با یک ضرورت منطقی و عقلانی بپذیرند که بالاخره باید یک نفر حرف اول و آخر را در کشور بزند از نظر مدیریتی در آن جایگاه خاص. و الا باید تجربه این را که در شنیدن آرا گوش شنوا دارد، در تحمل نظرات سینه گشاده دارد و عقل و تدبیر نشان میدهد... اینها همه در سابقه مدیریتیش باید داشته باشیم.
قحط الرجال هم نیست. این جور نیست که بگوییم آقا نمیشود پیدا کرد. چرا قطعاً پیدا میشوند و ما باید معدل و ظرفیت کشور را به کار بگیریم در رسیدن به این هدف.
آقای دری نجفآبادی هم همانطور که جناب آقای نگهدار فرمودند به نظر من دغدغه این را دارد که نکند به جای قانون و قانونمداری و گرفتن خروجی از جایگاه خودش که شورای مجلس خبرگان رهبری هست یک کانونهای قدرتی بیرون از آن ظرفیت خاص بنشینند و به یک نتیجه ای برسند و بعد بخواهند آن خروجی را از آن خبرگان رهبری بگیرند. این هم برای ایشان احساس خطر باید بوده باشد که الان این مسئله را مطرح کنند و هم برای کسانی که دغدغه و دلسوزی برای آینده کشور دارند. پس به نظر من باید از این مسیر با تدبیر بیشتری گذشت.
آقای رحمانی، تا چه حد این آرزوها و توصیههای آقای جوادی حصار با واقعیت میخواند؟ (با توجه به حرف فروردین ماه احمد جنتی که: امروز سنگر اول را فتح کردند، در پی تصرف مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی هستند؟)
قبلاً بسیاری از این ها حاضر نبودند امتحان شورای نگهبان شرکت کنند برای اینکه در انتخابات مجلس خبرگان شرکت کنند. ولی این جوانها میآیند امتحان میدهند و نمره خوبی هم میگیرند. این ها الآن تمایلشان در حوزه، کاستن از نقش مستقیم نگاههای فقهی شدید و کنترل بر جامعه است.تقی رحمانی
این دو نگاه هم ریشهدار است. روشنفکران در امر ولایت فقیه دخالت نمیکردند. در انتخاب خبرگان مشارکت بسیار پایین بوده. این بار امکان دارد با تمهیدی که آقای هاشمی میاندیشد یک مدلی به جهان اعلام کردند... آقای هاشمی به دنبال بهبود سازی، معقول سازی و بوروکراتیک کردن این مدل است. ولی آن نگاه امنیتی و فقیهی که یک نفر را میخواهد عمده کند که حتی مرجع بودنش هم مهم نیست دنبال اعلم کردن هم میگردند... به دنبال حکومت کردن است و نزدیکبینتر است.
حالا باید دید در این مسئله آینده آیا نگاهی که امثال آقای هاشمی و روحانیان میانهرو دارند که به پروسه نظارت فقیه ختم خواهد شد تا ولایت فقیه... پروسه طولانیمدت البته... بعد پروسه فقیه نظامی پیروز میشود؟ یعنی فقیه خط تیره نظامی این طرف خط تیره حقوقی. یعنی رفتار حقوقی در قالب یک نظام بوروکراتیک.
این چالش را ما در رفتار آقای خامنهای و آقای هاشمی مشاهده میکنیم که عقبهاش هم به اقشاری از جامعه که میخواهند رفرم آرام آرام صورت گیرد مورد حمایت است این رفتار آقای هاشمی... آقای جنتی از این مسئله احساس نگرانی کرده. شاید بخواهد با تمام تمهیداتش هم به نظر من اگر بخواهد جلوی انتخابات آینده را فیلتر شدید کند نسل جوانی میآیند امتحان میدهند.
قبلاً بسیاری از اینها حاضر نبودند امتحان شورای نگهبان شرکت کنند برای اینکه در انتخابات مجلس خبرگان شرکت کنند. ولی این جوانها میآیند امتحان میدهند و نمره خوبی هم میگیرند. اینها آلان تمایلشان در حوزه، کاستن از نقش مستقیم نگاههای فقهی شدید و کنترل بر جامعه است و نقش نظارتی. این دیدگاه الان در نسل جوان حوزه که مداخلهگرتر در سیاسی است، یواش یواش دارد جایگاه پیدا میکند. درسهای شلوغ آقای وحید خراسانی و حضور روحانیون جوانتر این نوید را در حوزهها داده که نیروهای جوانتر در حوزه مشاهده میکنند که رفتار سختگیرانه حکومت در امور شرعی بر علیه دین دارد تمام میشود. این دو تا گرایش را میشود برای آینده دید.
آقای جنتی از همین الان کمر بسته برای زدن این مسئله. ولی امکان دارد نتیجه که بخواهند عکس این شود. با تلاش معقول به نظر من میشود این تلاش را خنثی کرد. همانطور که در انتخابات گذشته در سال ۹۲ یک انتخابات مهندسی شده شد ولی عاقبت رای خوانده شد. یعنی آن چه خوانده شد موافق نظر آقایان نبود و الان با دولت روحانی مشکل پیدا کردند. ولی ما الان آماده طنابکشی دو دیدگاه هستیم. یکی میخواهد فقه را با حقوق هماهنگ کند و روال بوروکراتیک تر و قانونمندتری بدهد در ساختار قدرت به خصوص گروههای اول جمهوری اسلامی و یکی میخواهد همچنان یک نگاه فقیه محوری با اولیت نگاه نظامی در مقابل هم فرار گرفتند و باید منتظر این کشکمکش بود. تذکر و احضار آقای جنتی هم در همین چارچوب بود.
آقای نگهدار، در صورتی که این امر تعیین جانشین بخواهد جدی گرفته شود چه نوع واکنشهایی از کدام بخشهایی از جامعه، چه آنهایی که در داخل حاکمیت هستند و چه آنهایی که با آن فاصله دارند یا خارج از حاکمیت هستند را بر میانگیزد؟
صحبت آقای جنتی که حالا این سنگر اول را گرفتهاند سنگرهای بعدی را چه کنیم، باز میگردد به همین درک که انتخابات نباید مبنای تصمیمگیریهای نظام باشد ولی ما با نظامی مواجه هستیم که نمیتواند، واقعاً نمیتواند بدون انتخابات درباره مناصب اصلی آن هم درباره راس نظام تصمیمگیری کند. یعنی به چالشهای خونین کشیده میشود. اگر نخواهند بیاورند در صحنه انتخابات.فرخ نگهدار
صحبت آقای جنتی که حالا این سنگر اول را گرفتهاند سنگرهای بعدی را چه کنیم، باز میگردد به همین درک که انتخابات نباید مبنای تصمیمگیریهای نظام باشد ولی ما با نظامی مواجه هستیم که نمیتواند، واقعاً نمیتواند بدون انتخابات درباره مناصب اصلی آن هم درباره راس نظام تصمیمگیری کند. یعنی به چالشهای خونین کشیده میشود. اگر نخواهند بیاورند در صحنه انتخابات.
پس دو فعل و انفعال از امروز تا روزی که رهبر انتخاب میشود در جامعه صورت خواهد گرفت. جامعه مدنی واکنش نشان میدهد هم از طریق انتخابات و هم از طریق فشارها وکوششهایی که برای تغییر تناسب قوا در قدرت درست میکند. و از سوی دیگر هم نهادهای امنیتی به پشتوانه نیازی که رهبری برای حفظ موقعیت در جامعه دارد در حکومت دارد، وارد عمل خواهند شد برای اینکه این فشار از پایین را این تاثیرگذاری از جامعه مدنی را خنثی کنند.فرخ نگهدار
از آن سو نهادهای قدرت، نهادهای نظامی امنیتی به نظر من تمام تلاش خودشان را به کار خواهند برد که به نوعی انتخابات را سترون کنند و نگذارند رای مردم از این زاویه به منصه ظهور برسد.
پس دو فعل و انفعال از امروز تا روزی که رهبر انتخاب میشود در جامعه صورت خواهد گرفت. جامعه مدنی واکنش نشان میدهد هم از طریق انتخابات و هم از طریق فشارها و کوششهایی که برای تغییر تناسب قوا در قدرت درست میکند. و از سوی دیگر هم نهادهای امنیتی به پشتوانه نیازی که رهبری برای حفظ موقعیت در جامعه دارد در حکومت دارد، وارد عمل خواهند شد برای اینکه این فشار از پایین را این تاثیرگذاری از جامعه مدنی را خنثی کنند.
آقای جوادی حصار، نکته آخری دارید؟
گمان میکنم بعد از این مواضع اخیر آقایان و کلاً شرایطی که دارد پیش میآید هر دو جناح و کلاً همه نیروهای آینده نگر جمهوری اسلامی به خبرگان رهبری با دقت بیشتری نگاه خواهند کرد و مشارکت در این حوزه را افزایش خواهند داد.محمدصادق جوادی حصار
گمان میکنم بعد از این مواضع اخیر آقایان و کلاً شرایطی که دارد پیش میآید هر دو جناح و کلاً همه نیروهای آیندهنگر جمهوری اسلامی به خبرگان رهبری با دقت بیشتری نگاه خواهند کرد و مشارکت در این حوزه را افزایش خواهند داد.
آقای رحمانی، نکته آخر شما؟
امکان دارد باز هم نتیجه انتخابات خبرگان بعدی جناح نظامی و فقهی طرفدار فضای بسته را غافلگیر کند و باید منتظر این کشمکش بود و این کشمکش مهم خواهد بود.تقی رحمانی
این حساسیتی که آقای جنتی نسبت به خبرگان رهبری ایجاد میکند اگر رفتار درستی از نظر رفرمگراها در داخل نظام صورت گیرد امکان دارد باز هم نتیجه انتخابات خبرگان بعدی جناح نظامی و فقهی طرفدار فضای بسته را غافلگیر کند و باید منتظر این کشمکش بود و این کشمکش مهم خواهد بود.