حدود چهارماه مانده به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران اصلاحطلبان همچنان بر سر این بحث میکنند که رفتار انتخاباتی آنان چگونه باید باشد. حمیدرضا جلایی پور از چهرههای شاخص اصلاحطلب در گفتگو با رورنامه بهار از «سونامی اجماع اصلاحطلبان» برای شرکت در انتخابات سخن به میان آورده. این فعال حلقه مشاوران محمد خاتمی رییس جمهوری پیشین ایران در شماره روز شنبه این روزنامه اقدامهای حاکمیت را برای منصرف کردن این جناح از نامزد کردن یک چهره شاخص در انتخابات خرداد ماه نشانه وزن اصلاحطلبان در جامعه دانسته. به گفته او محمد خاتمی گزینه اول این جناح است اما در صورت نبودن امکان نامزدی او اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گزینه دوم است.
این در شرایطی است که فخرالسادات محتشمی پور بر روی صفحه فیس بوک خود نوشته همسرش مصطفی تاجزاده زندانی سیاسی سرپرست سابق وزارت کشور در دولت محمد خاتمی و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بر توصیه به ثبت نام محمد خاتمی در انتخابات تاکید کرده. برای آنچه نجات کشور نامیده شده.
از سوی دیگر در پی دیدار اخیر مجید انصاری، عبدالواحد موسوی لاری و اسحق جهانگیری سه چهره دیگر جناح اصلاحطلب با رهبر جمهوری اسلامی ایران برخی فعالان سیاسی منتقد نگران اند که بخشی از این جناح حاضر شود تحت هر شرایطی در انتخابات آینده شرکت کند. مثلا با ارائه نامزد غیرشاخصی که رای پایین بیاورد و انتخابات مهار شده را رقابتی و سالم جلوه دهد و به اصطلاح آن را بزک کند.
همزمان وبسایتهای منتقد نظام نظیر ندای سبز آزادی از افزیش شدید فشارهای نهادهای امنیتی نظام بر اصلاحطلبان خبر میدهند. با این هدف که به نوشته این منابع اصلاحطلبان اعلام کنند که اعتراضها به نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ فتنه بوده، از میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد چهرههای شاخص جنبش سبز فاصله بگیرند و از بازی دادن جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دو تشکل عمده این جناح در تصمیمگیریهای انتخاباتی خود جلوگیری کنند.
آیا حاکمیت ورود اصلاحطلبان را در انتخابات با نامزد صاحب وزنی مثل محمد خاتمی نافرمانی مدنی میداند؟ آیا پیش از رفع حصر سه چهره شاخص جنبش سبز و قبل از آزادی زندانیان سیاسی از زندان درست است که اصلاحطلبان نامزدی در انتخابات آینده ارائه دهند؟
میهمانان این هفته برنامه دیدگاهها از جمله به این پرسشها پاسخ میدهند: اسماعیل گرامی مقدم، مشاور مهدی کروبی و سخنگوی حزب اعتماد ملی در کوالالامپور، تقی رحمانی، فعال طیف ملی مذهبی در پاریس و محمد امینی، فعال سیاسی مخالف نظام و پژوهشگر تاریخ ایران در لوسآنجلس.
آقای اسماعیل گرامی مقدم در گزارشی در وبسایت ندای سبز آزادی از منابع حامی میرحسین موسوی آمده که نجف قلی حبیبی، رییس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را یکی از معاونان وزیر اطلاعات احضار کرده و گفتههای تهدیدآمیزی درباره فعالیت انتخاباتی اصلاحطلبان بر زبان آورده؟ قابل تایید است یا نه؟
اسماعیل گرامی مقدم: بله. احضار یا صحبت با آقای نجف قلی حبیبی خب آن یکی خبرها هم صحت داشته ولی این روند تقریبا دو ماه است که آغاز شده و از زمانی هم آغاز شد که شورای هماهنگی اصلاحطلبان قصد این را داشتند که اقدام به برپایی یک کنگرهای کنند و در آنجا از سراسر کشور ابتدا به صورت محدود یعنی در حدود ۴۰۰ نفر را دعوت کنند و بعد هم اعضای آن را بیشتر کنند یعنی از استانها و شهرستانها نمایندههای بیشتری بیایند و آن کنگره بزرگ اصلاحطلبان را که هدفش بررسی ورود اصلاحطلبان به انتخابات را بررسی کنند.
در این مدت زمان شاهد این بودیم که افراد بیشتری را احضار کردند دستگاههای امنیتی و از آنها هم خواسته شده بود که در جلسهای در کنگرهای که برگزار میکنند از احزاب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب کسی دعوت نشود و در مورد نامزدی آقای خاتمی صحبتی به میان نیاید و در مورد رهبران جنبش سبز و زندانیها سخنی گفته نشود. از این روند بازداشتها و یا احضارها به ویژه. برای اینکه ورود اصلاحطلبان به عرصه انتخابات را به تعبیری تنظیم و مهندسی کنند شروع شده و امروز هم میبینیم که به آقای نجفی رسیده.
با توجه به آن صحبتهایی که شده که انتخابات به هر حال چالش امنیتی است، همه این احضارها و هشدارها به نظر میرسد که در چارچوب همین تنظیم انتخابات باشد.
آقای گرامی مقدم، تایید میکنید که بعضی از فعالان اصلاحطلب احضار شده را در حدود چهارماهی که به انتخابات مانده تهدید به بازداشت، اخراج از محل کار یا ترور فیزیکی کردند و کوشیدند از افراد تعهد بگیرند که از فعالیت سیاسی پرهیز کنند و سکوت کنند یا نه؟
بله. منتها این دو سطح داشته. یک سطح همین سطحی بود که سران اصلاحطلب هستند یا به هر حال وزیر و معاون وزیر و نماینده مجلس بودند... اینها را به نحوی با آنها مذاکره کردند که آنها را نصیحت کردند یا نهایتا تهدید کردند یا به آنها پیشنهاد دادند که در یک سمت و سوی خاصی حرکت کنند و ورود به جنبش سبز و بقیه اوضاع ورود پیدا نکنند.
اما سطح پایین تر را در استانها و شهرستانها... بله این اعضای ستادهای انتخاباتی که در گذشته برگزار میشد از جناح اصلاحطلبان تهدید به اخراج و هم تهدید به بازداشت کردند و این خبرها درست است.
آقای رحمانی، شنیدههای شما در این باره چیست؟ آیا شما هم شنیدید که پیام دادند که اصلاحطلبان نامزد صاحب وزن مثل محمد خاتمی نباید بدهند در این انتخابات؟
تقی رحمانی: من میدانم که یکی از نزدیکان آقای خاتمی که در انتخابات دستگیر شده و در تلویزیون هم آوردند احضارش کردند گفتند که شما باید به آقای خاتمی ابلاغ کنید که نیاید. یعنی نیامدن خاتمی یکی و یکی هم دستگیری خبرنگاران بعد از دیداری که با آقای هاشمی انجام دادند. خب خبرنگاران این فضا را ایجاد میتوانستند بکنند و خبرنگاران با مراجعه به آقای خاتمی و هاشمی و دیگران میتوانند فضا ایجاد کنند. چون آنها دستگیر نمیتوانند بشوند و خبرنگارها دستگیری میشوند. این کاملا درست است.
برخی از نمایندگان مجلس احضار شدهاند. به آنها گفته شده اصلا قرار نیست فعال شوید. به ملیمذهبیها تذکر شدید دادهاند که شما نباید فعال شوید. نه حق تحریم دارید نه حق اعلام موضع. فقط بیایید رای بدهید. سازمانهای امنیت ایران به نظر من هم میخواهند انتخابات برگزار کنند به نوعی و هم نشان دهند که جامعه ثبات دارد. دارند این را کاملا مهندسی میکنند. با فعالان برخورد کردند.
این مهندسیها یک حالتی هم دارد که اینها احساس کنند بخشی از اصلاحطلبان در عرصه شرکت میکنند. اینها از این نقطه ضعف استفاده میکنند ولی فشارها واقعا جدی است به خصوص چهره صاحب وزنی نیاید. حتی برخورد با عارف بعد از اینکه گفت باید اجماع شود من وارد شوم وقتی نهادهای امنیتی صورت گرفت. یعنی آقای عارف یک دورهای مورد تایید آقایان بود. حالا آقای خاتمی نیاید عارف بیاید حتی عارف هم مورد غضب قرار گرفته. این فشار وجود دارد و تهدیدها هم واقعا جدی است.
آقای امینی، با این اوصاف برخوردها تا چه حد میتواند کارساز باشد، یا اصلاحطلبان را منفعل کند در این انتخابات؟
محمد امینی: به نظر من این بستگی دارد به برخورد خود اصلاحطلبان در این انتخابات. چون ما برای شاید نخستین بار در تاریخ انتخاباتهای جمهوری اسلامی ایران با این واقعیت روبهرو هستیم که تحریم یا شرکت میتواند به یک فرآیند نافرمانی مدنی یا یک کارزار بزرگ تبدیل شود.
یعنی تا به امروز بیشترکسانی بوده که بیرون از حوزه پذیرفته شده جمهوری اسلامی بودند. ولی امروز با توجه به شرایط بسیار حساس ایران یعنی شرایطی که ایران دیگر فرصت تازهای برای حل مساله اختلاف با غرب بر سر مساله اتمی چندان ندارد و باید این موضوع را در این یک سال آینده یا دو سال آینده حتما حل کند.
در این دوره انتخابات حل کند برخورد اصلاحطلبان نسبت به این انتخابات بسیار حساس میشود و از منظر من جداکردن آزادی آقایان موسوی و کروبی از موضوع شرکت در انتخابات بسیار نادرست خواهد بود و یک سیاست میتواند پر از شکست برای جنبش اصلاحات یا آنچه از اصلاحطلبان در ایران باقی مانده بشود.
آقای گرامی مقدم، آیا نامزد ارائه کردن اصلاحطلبان در انتخابات میتواند از نظر حاکمیت و اصولگرایان نافرمانی مدنی تلقی شود؟
ضمن اینکه آنها، حاکمیت، نه اصولگرایان سنتی و چارچوب دار، تمایلش این است که اصلاحطلبان حضور پیدا کنند ولی با نامزدی که شانس کمتری در انتخابات داشته باشد. به همین دلیل هم هست که این فشارهای امنیتی کاملا جهتدار است و میخواهند که آنها در انتخابات شرکت کنند اما کنترل شده. به تعبیر خودشان مهندسی انتخابات یا به تعبیر عامیانه تر اگر هدف از مهندسی را تنظیم انتخابات بدانیم که از آن استانداردهای اولیه و معتبر جهانی خودش عدول میکند، بیشتر میشود به جای مهندسی واژه تقلب را گذاشت.
ولی به هر حال به جای واژه تقلب مهندسی در انتخابات را به کار میبرند. بنابراین حاکمیت تمایل به این دارد که اصلاحطلبان به صورت ضعیف شده در انتخابات شرکت کنند تا آن موقعیت نسبی آزادی انتخابات را بتوانند در مجامع بینالمللی استفاده کنند. اما واقعیت این است که حتما حاکمیت تمایلی ندارد که اصلاح با نامزدی که قابل پیشبینی است که در میان مردم جذابیت دارد شرکت کنند.
آقای گرامی مقدم، وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی صریحا و علنا اعلام نکردهاند که مثلا در روزنامهها که فعالیت انتخاباتی اصلاحطلبان غیرقانونی و ناقض امنیت ملی است. اصلاحطلبان در این شرایط از چه راههایی میتوانند آن چه را که پشت پرده در احضارها به آنها گفته شده به اطلاع رایدهندگان و حامیانشان برسانند؟
به هر حال آنچه که مسلم است این را اگر اصلاحطلبان نامزد ندهند به عنوان نافرمانی حتما آنها تلقی خواهند کرد. بدین معنا که هیچکدام از اصلاحطلبان شرکت نکنند. اما اگر اصلاحطلبان شرکت کنند با نامزد درجه دو و یا سه حتما آن را نافرمانی نخواهند خواند.
ولی از طرف دیگر در صورتی که اصلاحطلبان بخواهند مسیری را انتخابات کنند که ورود به انتخابات پیدا نکنند در صورتی که اجماع بر روی یک نامزد که پیشبینی میشود رای آن بالا باشد حتما این را ابزارهای لازم و رسانههای خاص خودشان را دارند که به مردم منتقل کنند. اما هر چقدر که به انتخابات نزدیک میشویم اصلاحطلبان میخواهند که با تمام ظرفیتهایی که وجود دارد به ویژه نزدیک انتخابات که میشویم و از طرفی رقابت سنگینی میان حاکمیت و تیم آقای احمدینژاد صورت میگیرد ممکن است فضا را برای اصلاحطلبان قدری باز کند.
یعنی اصلاحطلبان به دنبال ایجاد فرصت و استفاده از این فرصت برای اینکه نامزد مورد حمایت مردم را که از اقبال بیشتری برخوردار است در موقع و زمان مقرر و زمان مفید که احتمال میدهم بین اواخر اسفند تا اوایل اردیبهشت ماه باشد اقدام به معرفی نامزد کنند و در انتخابات حضور پیدا کنند.
آقای رحمانی، عرف سیاسی جمهوری اسلامی ایران که اصلاحطلبان هم به آن ملتزم هستند نامزد ارائه دادن و شرکت در انتخابات است. آیا این به این معنا است که جبهه اصلاحطلبان در صورت تایید میرحسین موسوی و مهدی کروبی که در حصر هستند به علاوه اصلاحطلبان زندانی مثل مصطفی تاجزاده میتواند برای ارائه یک نامزد انتخاباتی صاحب وزن مثل محمد خاتمی یا عبدالله نوری (نه کمرنگ و کموزن) اقدام کند؟
کشمکش در درون اردوگاه اصلاحطلبان وجود داشته و الان هم دارد. تنها کسی که الان میتواند در انتخابات شرکت کند و اجماع بیاورد (چون آن نخبگان اصلاحطلب هم با هم بعضی ها خوب نیستند) آقای خاتمی است. الان آقای خاتمی برای کاندید شدن به شدت تحت فشار است. خودش هم تمایل دارد ولی آقای خاتمی توان مقابله با فشارهای رهبری را ندارد. آن مواجهه را ایشان ندارد. هیچوقت هم نداشته. یعنی ویژگیاش این طور است. ایشان مورد اجماع است و مقداری هم رای در جامعه دارد. اگر اصلاحطلبان بتوانند روی یک نفر اجماع کنند و همه بیایند پشت او... به نظر من برنامهای که نباید به اردیبهشت محول شود ولی از همین اکنون تمایلشان این است که تا اردیبهشت بایستند.
الان صحنه شطرنج سیاسی ایران با ورود تیم آقای احمدینژاد کلا تغییر کرده. برخی از اصلاحطلبان با این امید که در هر شرایطی در انتخابات شرکت کنند تا از گردونه قدرت حذف نشوند پاشنه آشیل قدرت جریان اصلاحطلبی هستند و حکومت هم روی این جناح حساب میکند و با اینها مانوور میدهد. حتی قبول ملاقات سه نفره هم در این راستا تلویحا میتواند قلمداد شود. آوردن یک اصلاحطلب ضعیف استراتژی جناح مقابل است. واقعیت این است که الان هیچکس در مورد انتخابات به تصمیم درست صحیح نرسیده. احمدینژاد میخواهد مشایی بیاید. آقای خامنهای کاندیدای مورد نظر خودش را دارد. اصلاحطلبان به شدت متفرق اند ولی دوست دارند خاتمی همه ترجیح میدهند. با توجه به تمام نقاط ضعفی که آقای خاتمی دارد...
یک نکتهای که به نظر من فعالان سیاسی بیرون از حاکمیت در شناخت جامعه باید به آن توجه کنند تا بتوانند نقش بهتر و موثرتری بازی کنند برای ثبت در تاریخ. ما الان در شرایط پیچیدهای هستیم و انتخابات تا آخرهای اردیبهشت هم میتواند به شدت دچار دگرگونی شود با توجه به گفتگوهایی هم که با غرب درباره مسایل هستهای ادامه دارد.
واقعیت این است که باید قدم به قدم در اردوگاه اصلاحطلبی جلو رفت تا بشود به یک اجماع قابل قبول رسید. در غیر این صورت چیزی که جناح مقابل میخواهد به آن خواهد رسید.
آقای امینی، شما گفتید در شرایطی که میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حصر هستند درست نیست که اصلاحطلبان نامزدی ارائه دهند برای شرکت در انتخابات و اگر چنین کنند ضرر میکنند. در صورتی که ممکن است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی تایید کنند شرکت یک چنین نامزدی را در انتخابات و حتی عناصری مثل مصطفی تاجزاده که گزارش شده از طریق همسرشان که این تایید را کرده اند. معمولا مخالفان و منتقدان ملتزم به قانون اساسی برای بازشدن فضای سیاسی و تبلیغ شعارها و برنامههایشان یک تاکتیکشان این است نامزد ارائه دهند و در صورت رد صلاحیت در انتخابات شرکت نکنند تا هم از فضای ایجاد شده استفاده کنند برای تبلیغ شعارها و برنامههایشان و همن نشان بدهند که شرایط انتخابات آزاد وجود نداشته. چنین وضعیتی آیا متصور است در انتخابات خرداد ماه ریاست جمهوری آینده؟
مهمترین پیامد انتخابات ۸۸ در این بود که مشروعیت انتخابات در ایران زیر سوال رفت. یعنی اصلا برای نخستین بار موضوع تقلب انتخاباتی در ایران در یک سطح عمومی مطرح شد. تا پیش از آن اگرچه با پشتیبانی حکومت کاندیدایی به قدرت میرسید یا در مورد خاتمی حتی در برابر کاندیدای حکومت کسی به قدرت میرسید که یک تحمیلی بود از سوی نیروهای اصلاحطلب به سیاست چیره بر حکومت... در دوره انتخابات ۸۸ مشروعیت خود انتخابات به زیر سوال رفت.
نکته من این نیست که انتخابات را باید از پیش مشروط کرد به آزادی آقایان موسوی و کروبی. ولی این را باید به عنوان یک موضوع سیاسی در جامعه مطرح کرد. اگر کاندیدای قابل توجهی و قابل عرضهای در جامعه مورد پشتیبانی آقایان موسوی و کروبی و کسانی مانند تاجزاده و دیگران قرار گیرد در این صورت طرح مساله انتخابات میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
یعنی من مخالف اساسی این موضوع نیستم که نباید آنها کاندیدا بدهند. ولی اگر بخواهند بروند پای این که کاندیدایی بدهند که یک کاندیدای بسیار ضعیف و ناتون و کاملا در دست سیاست چیره در جامعه باشد، به زیان آنچه که از این جبهه به قول آقای رحمانی از هم گسسته اصلاحطلبان باقی مانده خواهد بود و برای آینده نادرست خواهد بود.
ولی سبک سنگین کردن این موضوع که تحریم انتخابات را اگر بخواهند تحریم کنند به این تبدیل کنند که کاندیدای درست و مورد پذیرش جامعه از سوی کسانی که دست اندرکار هستند حذف شود در این صورت در انتخابات شرکت کنند به یک سیاست موفق و به نظر من مورد قبول جدی جامعه قرار خواهد گرفت و مشروعیت حکومت آینده را تضعیف خواهد کرد و اتفاقا کمک خواهد کرد به فشار جهانی برای کنار آمدن بر سر مساله هستهای.
فکر میکنم در این دوران سیاست درست این است که مرحلهای نگاه کنند. مساله آزادی آقایان موسوی و کروبی را مدنظر قرار دهند و سپس نکته آقای رحمانی درست است. کاندیدایی را عرضه کنند که این کاندیدا یک امکان موفقیت داشته باشد تا انتخابات را بشود به یک انتخابات واقعی تبدیل کرد.
آقای گرامی مقدم شما میگویید که از سویی نهادهای امنیتی با نامزد شدن چهرههای سنگین وزن مثل محمد خاتمی و عبدالله نوری مخالف اند. از سویی دیگر عدهای از اصلاحطلبان ممکن است که نامزد کمرنگی را ارائه دهند و آن وقت در این صورت برد با حاکمیت و اصولگرایان باشد و هیچ فایدهای هم عاید اصلاحطلبان نشود. در این دوراهی شما فکر میکنید که این راهحل دوم آیا واقعا مدنظر عدهای هنوز باقی میماند با این توضیحاتی که شما دادید و آقای رحمانی و آقای امینی دادند؟
بله. همانطور که آقای رحمانی فرمودند روی مقبولیت آقای خاتمی و نقطه ضعفی که در مقابل تهدید حاکمیت توان ایستادن ندارد با توجه به سابقهای که در گذشته از ایشان داشتیم خب یک نیم نگاهی هم بایستی به شخصیت آقای هاشمی رفسنجانی باید داشته باشیم.
اگر آقای هاشمی رفسنجانی تصمیم بگیرند در انتخابات حضور پیدا کنند با توجه به اینکه تهدیدها هم علیه آقای خاتمی ادامه پیدا کند قاعدتا اکثر اصلاحطلبان و بسیاری از اصولگرایان معتدل و محافظه کار روی آقای هاشمی اجماع خواهند کرد برای گذر از نامزد احتمالی دولت مستقر. این هم یک گزینهای است که بایستی مدنظرمان داشته باشیم. و به شدت هم متغیر است فضای انتخاباتی ایران. یعنی هر حادثه و هر متغیر جدید بقیه متغیرها را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.
اما همانگونه که از یک طرف آقای احمدینژاد حاکمیت را به ویژه راس نظام را تهدید میکند و حرفش با آن است برای گرفتن صلاحیت نامزد مورد حمایتش که احتمالا آقای رحیم مشایی باشد... حاکمیت هم سوی دیگر را مورد تهدید قرار داده یعنی جریان آقای خاتمی را.
اگر به همین منوال ادامه پیدا کند، من فکر میکنم که آقای خاتمی نتوانند در انتخابات حضور پیدا کنند، قاعدتا نیروهایی که الان انگیزه دارند و علاقمندند در انتخابات شرکت کنند ریزش پیدا خواهد کرد به سمت گفتمانی که بیشتر مطالبه محور است و بر اساس منشور بعد از انتخابات سال ۸۸ رهبران جنبش سبز بر آن تاکید دارند روی آن جبهه ریزش خواهند کرد و حاکمیت هم به شدت از این نگران است که تهدیدها را تا آستانهای ادامه دهد که مانع ریزش اصلاحطلبانی که میخواهند در انتخابات شرکت کنند به سمت اصلاحطلبانی که سمت و سوی مطالبات سال ۸۸ حرکت میکنند.
بنابراین به شدت این مرز ظریف و حساس که حکومت هم حواسش به این هست... اصلاحطلبان اگر با نامزد ضعیفی در انتخابات حضور پیدا کنند بازی کردن در جدول جریانی است که میتوانیم به عنوان اتاق فکر حاکمیت اسم بگذاریم قدم برداشتند و این مخالف است با معیارهای اصلاحطلبی.
آقای رحمانی، نکته آخر شما؟
به نظر من یک مقدار اصلاحطلبان حتی دموکراسی خواهان قبل از این که به بازی ... نگاه کنند به بازی خودشان نگاه کنند. اصولی لازم است که در چه شرایطی در انتخابات شرکت کرد.
ما میدانیم که برخی از اصلاحطلبان به هیچ وجه تحریم نخواهند کرد ولی لااقل میتوانند شرکت نکنند اگر به خواستهایشان نرسند. الان یک مساله که اصلاحطلبان توجه نمیکنند توان مانوور احمدینژاد در تضعیف توان بیت است. به نظر من چون اینها با احمدینژاد تضادشان را مطلق کردند و آقای هاشمی هم یک مقدار در این مورد دچار مشکل شده نمیتوانند از فضای ایجاد شده خوب استفاده کنند.
الان اقشار فقیر جامعه متاسفانه... آقای احمدینژاد موفق شده بین گرانی و یارانهها فاصله بیاندازد. مردم معتقدند یارانهها خوب است و گرانی هم ... این بخش فقیر. این خیلی بد است.
آن بخش متوسط مستاصل است. اگر بشود با برنامه مشخصی وارد شد و همه اینها روی یک نفر اجماع کنند او میتواند بیاید و حتی رد و یا تایید شود فضای جامعه را یک مقدار تغییر دهد.
به نظر من الان قافله گسسته اصلاحطلبی باید یک انسجام حداقلی داشته باشد که مواضعش نیست. تا اردیبهشت باید دنبال این بود که شاید به یک فازی برسد. چون هنوز بیت نمیداند که چه میخواهد بکند. به طور مشخص خواستهاش مشخص است ولی تاکتیک مشخص نیست.
از یک طرف دیگر هم آقای احمدینژاد تنها کاندیدای درستش آقای مشایی است. بقیه برای او همه بوروکرات اند. اگر مشایی نیاید خیلی چیزها به هم میخورد. او هم خیلی چیزها را به هم خواهد زد. اینجا اصلاحطلبان آیا توان این را دارند که از این وضعی که ایجاد میشود استفاده کنند و این جاست که به نظر من نقش خود هاشمی هم باید حساب کرد که آیا آقای هاشمی باید کاندیدا شود یا باید حمایت کند یک کاندیدای قوی را. اینها همه به گفتگو نیاز دارد و بسیار هم خوب است و بسیار هم ضروری است. حتی دموکراسی خواهان خارج از کشور و داخل کشور که با حاکمیت نیستند باید به این نکته توجه کنند.
فضای باز حداقلی در ایران مورد نیاز است و این بستگی دارد به شکافها و کشمکشهای درون حاکمیت. به نظر من مهمترین وظیفه اصلاحطلبان این قافله گسسته این است که به یک انسجام حداقلی روی خواستهها برسد و بعد میتواند به یک انسجام حداقلی روی فرد یا افراد مورد نظر برسد. ولی به طبع کمترین کار این است تمام افراد موثر نامنویسی کنند و اگر رد صلاحیت شوند لااقل یک هزینه ایجاد کردند. منتها ما هنوز در آن مرحله ماندیم و جامعه به آن حد نرسیده. ما در نوسان این حالتها هستیم.
آقای امینی، نکته آخر شما؟
من با این نگاه آقای رحمانی شخصا به عنوان یک طیف از دموکراسی خواهانی که به هر حال خواهان گذار از جمهوری اسلامی هستند کاملا موافقم.
یعنی فکر میکنم باید خواهان بازشدن جامعه بود و خواهان هر گونه تغییر سیاسی در جامعه را به سود بازشدن جامعه باید ازش استقبال کرد. از این منظر فکر میکنم یکپارچه بودن پاسخ اصلاحطلبان میتواند تاثیر زیادی در آینده جامعه داشته باشد. ولی باید این را توجه کرد که موضوع اساسی چالش کنونی جامعه داخلی نیست.
بر سر همین هم اگر اصلاحطلبان نمایندهای میخواهند بدهند بر سر مساله حل بحران کنونی ایران در رابطه با غرب باشد. یعنی در رابطه با تحریمها باشد. چون مساله ایران را نمیشود در داخل ایران حل کرد. اگر بتوانند بر این مساله توافق کنند و سیاست واحدی ارائه دهند و کاندیدایی عرض کنند که این کاندیدا با پذیرفته بشود یا نشود میتواند در چالش سیاسی ایران تاثیر مثبت بگذارد.
در غیر این صورت تنها دادن یک شخصیتی که بند ناف نازکی با اصلاحطلبی دارد چندان به سود جریان اصلاحطلبی و به طور کلی دموکراسی در ایران نخواهد بود.
این در شرایطی است که فخرالسادات محتشمی پور بر روی صفحه فیس بوک خود نوشته همسرش مصطفی تاجزاده زندانی سیاسی سرپرست سابق وزارت کشور در دولت محمد خاتمی و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بر توصیه به ثبت نام محمد خاتمی در انتخابات تاکید کرده. برای آنچه نجات کشور نامیده شده.
از سوی دیگر در پی دیدار اخیر مجید انصاری، عبدالواحد موسوی لاری و اسحق جهانگیری سه چهره دیگر جناح اصلاحطلب با رهبر جمهوری اسلامی ایران برخی فعالان سیاسی منتقد نگران اند که بخشی از این جناح حاضر شود تحت هر شرایطی در انتخابات آینده شرکت کند. مثلا با ارائه نامزد غیرشاخصی که رای پایین بیاورد و انتخابات مهار شده را رقابتی و سالم جلوه دهد و به اصطلاح آن را بزک کند.
همزمان وبسایتهای منتقد نظام نظیر ندای سبز آزادی از افزیش شدید فشارهای نهادهای امنیتی نظام بر اصلاحطلبان خبر میدهند. با این هدف که به نوشته این منابع اصلاحطلبان اعلام کنند که اعتراضها به نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ فتنه بوده، از میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد چهرههای شاخص جنبش سبز فاصله بگیرند و از بازی دادن جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دو تشکل عمده این جناح در تصمیمگیریهای انتخاباتی خود جلوگیری کنند.
آیا حاکمیت ورود اصلاحطلبان را در انتخابات با نامزد صاحب وزنی مثل محمد خاتمی نافرمانی مدنی میداند؟ آیا پیش از رفع حصر سه چهره شاخص جنبش سبز و قبل از آزادی زندانیان سیاسی از زندان درست است که اصلاحطلبان نامزدی در انتخابات آینده ارائه دهند؟
میهمانان این هفته برنامه دیدگاهها از جمله به این پرسشها پاسخ میدهند: اسماعیل گرامی مقدم، مشاور مهدی کروبی و سخنگوی حزب اعتماد ملی در کوالالامپور، تقی رحمانی، فعال طیف ملی مذهبی در پاریس و محمد امینی، فعال سیاسی مخالف نظام و پژوهشگر تاریخ ایران در لوسآنجلس.
آقای اسماعیل گرامی مقدم در گزارشی در وبسایت ندای سبز آزادی از منابع حامی میرحسین موسوی آمده که نجف قلی حبیبی، رییس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را یکی از معاونان وزیر اطلاعات احضار کرده و گفتههای تهدیدآمیزی درباره فعالیت انتخاباتی اصلاحطلبان بر زبان آورده؟ قابل تایید است یا نه؟
در این مدت زمان شاهد این بودیم که دستگاههای امنیتی افراد بیشتری را احضار کردند و از آنها هم خواسته شده بود که در کنگرهای که برگزار میکنند از احزاب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب کسی دعوت نشود و در مورد نامزدی آقای خاتمی صحبتی به میان نیاید و در مورد رهبران جنبش سبز و زندانیها سخنی گفته نشود.اسماعیل گرامی مقدم -- مشاور مهدی کروبی
اسماعیل گرامی مقدم: بله. احضار یا صحبت با آقای نجف قلی حبیبی خب آن یکی خبرها هم صحت داشته ولی این روند تقریبا دو ماه است که آغاز شده و از زمانی هم آغاز شد که شورای هماهنگی اصلاحطلبان قصد این را داشتند که اقدام به برپایی یک کنگرهای کنند و در آنجا از سراسر کشور ابتدا به صورت محدود یعنی در حدود ۴۰۰ نفر را دعوت کنند و بعد هم اعضای آن را بیشتر کنند یعنی از استانها و شهرستانها نمایندههای بیشتری بیایند و آن کنگره بزرگ اصلاحطلبان را که هدفش بررسی ورود اصلاحطلبان به انتخابات را بررسی کنند.
در این مدت زمان شاهد این بودیم که افراد بیشتری را احضار کردند دستگاههای امنیتی و از آنها هم خواسته شده بود که در جلسهای در کنگرهای که برگزار میکنند از احزاب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب کسی دعوت نشود و در مورد نامزدی آقای خاتمی صحبتی به میان نیاید و در مورد رهبران جنبش سبز و زندانیها سخنی گفته نشود. از این روند بازداشتها و یا احضارها به ویژه. برای اینکه ورود اصلاحطلبان به عرصه انتخابات را به تعبیری تنظیم و مهندسی کنند شروع شده و امروز هم میبینیم که به آقای نجفی رسیده.
با توجه به آن صحبتهایی که شده که انتخابات به هر حال چالش امنیتی است، همه این احضارها و هشدارها به نظر میرسد که در چارچوب همین تنظیم انتخابات باشد.
آقای گرامی مقدم، تایید میکنید که بعضی از فعالان اصلاحطلب احضار شده را در حدود چهارماهی که به انتخابات مانده تهدید به بازداشت، اخراج از محل کار یا ترور فیزیکی کردند و کوشیدند از افراد تعهد بگیرند که از فعالیت سیاسی پرهیز کنند و سکوت کنند یا نه؟
بله. منتها این دو سطح داشته. یک سطح همین سطحی بود که سران اصلاحطلب هستند یا به هر حال وزیر و معاون وزیر و نماینده مجلس بودند... اینها را به نحوی با آنها مذاکره کردند که آنها را نصیحت کردند یا نهایتا تهدید کردند یا به آنها پیشنهاد دادند که در یک سمت و سوی خاصی حرکت کنند و ورود به جنبش سبز و بقیه اوضاع ورود پیدا نکنند.
اما سطح پایین تر را در استانها و شهرستانها... بله این اعضای ستادهای انتخاباتی که در گذشته برگزار میشد از جناح اصلاحطلبان تهدید به اخراج و هم تهدید به بازداشت کردند و این خبرها درست است.
آقای رحمانی، شنیدههای شما در این باره چیست؟ آیا شما هم شنیدید که پیام دادند که اصلاحطلبان نامزد صاحب وزن مثل محمد خاتمی نباید بدهند در این انتخابات؟
من میدانم که یکی از نزدیکان آقای خاتمی که در انتخابات دستگیر شده و در تلویزیون هم آوردند احضارش کردند گفتند که شما باید به آقای خاتمی ابلاغ کنید که نیاید.تقی رحمانی -- فعال سیاسی طیف ملی-مذهبی
تقی رحمانی: من میدانم که یکی از نزدیکان آقای خاتمی که در انتخابات دستگیر شده و در تلویزیون هم آوردند احضارش کردند گفتند که شما باید به آقای خاتمی ابلاغ کنید که نیاید. یعنی نیامدن خاتمی یکی و یکی هم دستگیری خبرنگاران بعد از دیداری که با آقای هاشمی انجام دادند. خب خبرنگاران این فضا را ایجاد میتوانستند بکنند و خبرنگاران با مراجعه به آقای خاتمی و هاشمی و دیگران میتوانند فضا ایجاد کنند. چون آنها دستگیر نمیتوانند بشوند و خبرنگارها دستگیری میشوند. این کاملا درست است.
برخی از نمایندگان مجلس احضار شدهاند. به آنها گفته شده اصلا قرار نیست فعال شوید. به ملیمذهبیها تذکر شدید دادهاند که شما نباید فعال شوید. نه حق تحریم دارید نه حق اعلام موضع. فقط بیایید رای بدهید. سازمانهای امنیت ایران به نظر من هم میخواهند انتخابات برگزار کنند به نوعی و هم نشان دهند که جامعه ثبات دارد. دارند این را کاملا مهندسی میکنند. با فعالان برخورد کردند.
این مهندسیها یک حالتی هم دارد که اینها احساس کنند بخشی از اصلاحطلبان در عرصه شرکت میکنند. اینها از این نقطه ضعف استفاده میکنند ولی فشارها واقعا جدی است به خصوص چهره صاحب وزنی نیاید. حتی برخورد با عارف بعد از اینکه گفت باید اجماع شود من وارد شوم وقتی نهادهای امنیتی صورت گرفت. یعنی آقای عارف یک دورهای مورد تایید آقایان بود. حالا آقای خاتمی نیاید عارف بیاید حتی عارف هم مورد غضب قرار گرفته. این فشار وجود دارد و تهدیدها هم واقعا جدی است.
آقای امینی، با این اوصاف برخوردها تا چه حد میتواند کارساز باشد، یا اصلاحطلبان را منفعل کند در این انتخابات؟
ما برای شاید نخستین بار در تاریخ انتخاباتهای جمهوری اسلامی ایران با این واقعیت روبهرو هستیم که تحریم یا شرکت میتواند به یک فرآیند نافرمانی مدنی یا یک کارزار بزرگ تبدیل شود.محمد امینی -- فعال سیاسی مخالف نظام و پژوهشگر تاریخ
محمد امینی: به نظر من این بستگی دارد به برخورد خود اصلاحطلبان در این انتخابات. چون ما برای شاید نخستین بار در تاریخ انتخاباتهای جمهوری اسلامی ایران با این واقعیت روبهرو هستیم که تحریم یا شرکت میتواند به یک فرآیند نافرمانی مدنی یا یک کارزار بزرگ تبدیل شود.
یعنی تا به امروز بیشترکسانی بوده که بیرون از حوزه پذیرفته شده جمهوری اسلامی بودند. ولی امروز با توجه به شرایط بسیار حساس ایران یعنی شرایطی که ایران دیگر فرصت تازهای برای حل مساله اختلاف با غرب بر سر مساله اتمی چندان ندارد و باید این موضوع را در این یک سال آینده یا دو سال آینده حتما حل کند.
در این دوره انتخابات حل کند برخورد اصلاحطلبان نسبت به این انتخابات بسیار حساس میشود و از منظر من جداکردن آزادی آقایان موسوی و کروبی از موضوع شرکت در انتخابات بسیار نادرست خواهد بود و یک سیاست میتواند پر از شکست برای جنبش اصلاحات یا آنچه از اصلاحطلبان در ایران باقی مانده بشود.
آقای گرامی مقدم، آیا نامزد ارائه کردن اصلاحطلبان در انتخابات میتواند از نظر حاکمیت و اصولگرایان نافرمانی مدنی تلقی شود؟
ضمن اینکه آنها، حاکمیت، نه اصولگرایان سنتی و چارچوب دار، تمایلش این است که اصلاحطلبان حضور پیدا کنند ولی با نامزدی که شانس کمتری در انتخابات داشته باشد. به همین دلیل هم هست که این فشارهای امنیتی کاملا جهتدار است و میخواهند که آنها در انتخابات شرکت کنند اما کنترل شده. به تعبیر خودشان مهندسی انتخابات یا به تعبیر عامیانه تر اگر هدف از مهندسی را تنظیم انتخابات بدانیم که از آن استانداردهای اولیه و معتبر جهانی خودش عدول میکند، بیشتر میشود به جای مهندسی واژه تقلب را گذاشت.
ولی به هر حال به جای واژه تقلب مهندسی در انتخابات را به کار میبرند. بنابراین حاکمیت تمایل به این دارد که اصلاحطلبان به صورت ضعیف شده در انتخابات شرکت کنند تا آن موقعیت نسبی آزادی انتخابات را بتوانند در مجامع بینالمللی استفاده کنند. اما واقعیت این است که حتما حاکمیت تمایلی ندارد که اصلاح با نامزدی که قابل پیشبینی است که در میان مردم جذابیت دارد شرکت کنند.
آقای گرامی مقدم، وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی صریحا و علنا اعلام نکردهاند که مثلا در روزنامهها که فعالیت انتخاباتی اصلاحطلبان غیرقانونی و ناقض امنیت ملی است. اصلاحطلبان در این شرایط از چه راههایی میتوانند آن چه را که پشت پرده در احضارها به آنها گفته شده به اطلاع رایدهندگان و حامیانشان برسانند؟
به هر حال آنچه که مسلم است این را اگر اصلاحطلبان نامزد ندهند به عنوان نافرمانی حتما آنها تلقی خواهند کرد. بدین معنا که هیچکدام از اصلاحطلبان شرکت نکنند. اما اگر اصلاحطلبان شرکت کنند با نامزد درجه دو و یا سه حتما آن را نافرمانی نخواهند خواند.
ولی از طرف دیگر در صورتی که اصلاحطلبان بخواهند مسیری را انتخابات کنند که ورود به انتخابات پیدا نکنند در صورتی که اجماع بر روی یک نامزد که پیشبینی میشود رای آن بالا باشد حتما این را ابزارهای لازم و رسانههای خاص خودشان را دارند که به مردم منتقل کنند. اما هر چقدر که به انتخابات نزدیک میشویم اصلاحطلبان میخواهند که با تمام ظرفیتهایی که وجود دارد به ویژه نزدیک انتخابات که میشویم و از طرفی رقابت سنگینی میان حاکمیت و تیم آقای احمدینژاد صورت میگیرد ممکن است فضا را برای اصلاحطلبان قدری باز کند.
یعنی اصلاحطلبان به دنبال ایجاد فرصت و استفاده از این فرصت برای اینکه نامزد مورد حمایت مردم را که از اقبال بیشتری برخوردار است در موقع و زمان مقرر و زمان مفید که احتمال میدهم بین اواخر اسفند تا اوایل اردیبهشت ماه باشد اقدام به معرفی نامزد کنند و در انتخابات حضور پیدا کنند.
آقای رحمانی، عرف سیاسی جمهوری اسلامی ایران که اصلاحطلبان هم به آن ملتزم هستند نامزد ارائه دادن و شرکت در انتخابات است. آیا این به این معنا است که جبهه اصلاحطلبان در صورت تایید میرحسین موسوی و مهدی کروبی که در حصر هستند به علاوه اصلاحطلبان زندانی مثل مصطفی تاجزاده میتواند برای ارائه یک نامزد انتخاباتی صاحب وزن مثل محمد خاتمی یا عبدالله نوری (نه کمرنگ و کموزن) اقدام کند؟
کشمکش در درون اردوگاه اصلاحطلبان وجود داشته و الان هم دارد. تنها کسی که الان میتواند در انتخابات شرکت کند و اجماع بیاورد (چون آن نخبگان اصلاحطلب هم با هم بعضی ها خوب نیستند) آقای خاتمی است. الان آقای خاتمی برای کاندید شدن به شدت تحت فشار است. خودش هم تمایل دارد ولی آقای خاتمی توان مقابله با فشارهای رهبری را ندارد. آن مواجهه را ایشان ندارد. هیچوقت هم نداشته. یعنی ویژگیاش این طور است. ایشان مورد اجماع است و مقداری هم رای در جامعه دارد. اگر اصلاحطلبان بتوانند روی یک نفر اجماع کنند و همه بیایند پشت او... به نظر من برنامهای که نباید به اردیبهشت محول شود ولی از همین اکنون تمایلشان این است که تا اردیبهشت بایستند.
الان صحنه شطرنج سیاسی ایران با ورود تیم آقای احمدینژاد کلا تغییر کرده. برخی از اصلاحطلبان با این امید که در هر شرایطی در انتخابات شرکت کنند تا از گردونه قدرت حذف نشوند پاشنه آشیل قدرت جریان اصلاحطلبی هستند و حکومت هم روی این جناح حساب میکند و با اینها مانوور میدهد. حتی قبول ملاقات سه نفره هم در این راستا تلویحا میتواند قلمداد شود. آوردن یک اصلاحطلب ضعیف استراتژی جناح مقابل است. واقعیت این است که الان هیچکس در مورد انتخابات به تصمیم درست صحیح نرسیده. احمدینژاد میخواهد مشایی بیاید. آقای خامنهای کاندیدای مورد نظر خودش را دارد. اصلاحطلبان به شدت متفرق اند ولی دوست دارند خاتمی همه ترجیح میدهند. با توجه به تمام نقاط ضعفی که آقای خاتمی دارد...
یک نکتهای که به نظر من فعالان سیاسی بیرون از حاکمیت در شناخت جامعه باید به آن توجه کنند تا بتوانند نقش بهتر و موثرتری بازی کنند برای ثبت در تاریخ. ما الان در شرایط پیچیدهای هستیم و انتخابات تا آخرهای اردیبهشت هم میتواند به شدت دچار دگرگونی شود با توجه به گفتگوهایی هم که با غرب درباره مسایل هستهای ادامه دارد.
واقعیت این است که باید قدم به قدم در اردوگاه اصلاحطلبی جلو رفت تا بشود به یک اجماع قابل قبول رسید. در غیر این صورت چیزی که جناح مقابل میخواهد به آن خواهد رسید.
آقای امینی، شما گفتید در شرایطی که میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حصر هستند درست نیست که اصلاحطلبان نامزدی ارائه دهند برای شرکت در انتخابات و اگر چنین کنند ضرر میکنند. در صورتی که ممکن است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی تایید کنند شرکت یک چنین نامزدی را در انتخابات و حتی عناصری مثل مصطفی تاجزاده که گزارش شده از طریق همسرشان که این تایید را کرده اند. معمولا مخالفان و منتقدان ملتزم به قانون اساسی برای بازشدن فضای سیاسی و تبلیغ شعارها و برنامههایشان یک تاکتیکشان این است نامزد ارائه دهند و در صورت رد صلاحیت در انتخابات شرکت نکنند تا هم از فضای ایجاد شده استفاده کنند برای تبلیغ شعارها و برنامههایشان و همن نشان بدهند که شرایط انتخابات آزاد وجود نداشته. چنین وضعیتی آیا متصور است در انتخابات خرداد ماه ریاست جمهوری آینده؟
مهمترین پیامد انتخابات ۸۸ در این بود که مشروعیت انتخابات در ایران زیر سوال رفت. یعنی اصلا برای نخستین بار موضوع تقلب انتخاباتی در ایران در یک سطح عمومی مطرح شد. تا پیش از آن اگرچه با پشتیبانی حکومت کاندیدایی به قدرت میرسید یا در مورد خاتمی حتی در برابر کاندیدای حکومت کسی به قدرت میرسید که یک تحمیلی بود از سوی نیروهای اصلاحطلب به سیاست چیره بر حکومت... در دوره انتخابات ۸۸ مشروعیت خود انتخابات به زیر سوال رفت.
نکته من این نیست که انتخابات را باید از پیش مشروط کرد به آزادی آقایان موسوی و کروبی. ولی این را باید به عنوان یک موضوع سیاسی در جامعه مطرح کرد. اگر کاندیدای قابل توجهی و قابل عرضهای در جامعه مورد پشتیبانی آقایان موسوی و کروبی و کسانی مانند تاجزاده و دیگران قرار گیرد در این صورت طرح مساله انتخابات میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
یعنی من مخالف اساسی این موضوع نیستم که نباید آنها کاندیدا بدهند. ولی اگر بخواهند بروند پای این که کاندیدایی بدهند که یک کاندیدای بسیار ضعیف و ناتون و کاملا در دست سیاست چیره در جامعه باشد، به زیان آنچه که از این جبهه به قول آقای رحمانی از هم گسسته اصلاحطلبان باقی مانده خواهد بود و برای آینده نادرست خواهد بود.
ولی سبک سنگین کردن این موضوع که تحریم انتخابات را اگر بخواهند تحریم کنند به این تبدیل کنند که کاندیدای درست و مورد پذیرش جامعه از سوی کسانی که دست اندرکار هستند حذف شود در این صورت در انتخابات شرکت کنند به یک سیاست موفق و به نظر من مورد قبول جدی جامعه قرار خواهد گرفت و مشروعیت حکومت آینده را تضعیف خواهد کرد و اتفاقا کمک خواهد کرد به فشار جهانی برای کنار آمدن بر سر مساله هستهای.
فکر میکنم در این دوران سیاست درست این است که مرحلهای نگاه کنند. مساله آزادی آقایان موسوی و کروبی را مدنظر قرار دهند و سپس نکته آقای رحمانی درست است. کاندیدایی را عرضه کنند که این کاندیدا یک امکان موفقیت داشته باشد تا انتخابات را بشود به یک انتخابات واقعی تبدیل کرد.
آقای گرامی مقدم شما میگویید که از سویی نهادهای امنیتی با نامزد شدن چهرههای سنگین وزن مثل محمد خاتمی و عبدالله نوری مخالف اند. از سویی دیگر عدهای از اصلاحطلبان ممکن است که نامزد کمرنگی را ارائه دهند و آن وقت در این صورت برد با حاکمیت و اصولگرایان باشد و هیچ فایدهای هم عاید اصلاحطلبان نشود. در این دوراهی شما فکر میکنید که این راهحل دوم آیا واقعا مدنظر عدهای هنوز باقی میماند با این توضیحاتی که شما دادید و آقای رحمانی و آقای امینی دادند؟
اگر آقای هاشمی رفسنجانی تصمیم بگیرند در انتخابات حضور پیدا کنند با توجه به اینکه تهدیدها هم علیه آقای خاتمی ادامه پیدا کند قاعدتا اکثر اصلاحطلبان و بسیاری از اصولگرایان معتدل و محافظهکار برای گذر از نامزد احتمالی دولت مستقر، روی آقای هاشمی اجماع خواهند کرد.اسماعیل گرامی مقدم -- سخنگوی حزب اعتماد ملی
بله. همانطور که آقای رحمانی فرمودند روی مقبولیت آقای خاتمی و نقطه ضعفی که در مقابل تهدید حاکمیت توان ایستادن ندارد با توجه به سابقهای که در گذشته از ایشان داشتیم خب یک نیم نگاهی هم بایستی به شخصیت آقای هاشمی رفسنجانی باید داشته باشیم.
اگر آقای هاشمی رفسنجانی تصمیم بگیرند در انتخابات حضور پیدا کنند با توجه به اینکه تهدیدها هم علیه آقای خاتمی ادامه پیدا کند قاعدتا اکثر اصلاحطلبان و بسیاری از اصولگرایان معتدل و محافظه کار روی آقای هاشمی اجماع خواهند کرد برای گذر از نامزد احتمالی دولت مستقر. این هم یک گزینهای است که بایستی مدنظرمان داشته باشیم. و به شدت هم متغیر است فضای انتخاباتی ایران. یعنی هر حادثه و هر متغیر جدید بقیه متغیرها را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.
اما همانگونه که از یک طرف آقای احمدینژاد حاکمیت را به ویژه راس نظام را تهدید میکند و حرفش با آن است برای گرفتن صلاحیت نامزد مورد حمایتش که احتمالا آقای رحیم مشایی باشد... حاکمیت هم سوی دیگر را مورد تهدید قرار داده یعنی جریان آقای خاتمی را.
اگر به همین منوال ادامه پیدا کند، من فکر میکنم که آقای خاتمی نتوانند در انتخابات حضور پیدا کنند، قاعدتا نیروهایی که الان انگیزه دارند و علاقمندند در انتخابات شرکت کنند ریزش پیدا خواهد کرد به سمت گفتمانی که بیشتر مطالبه محور است و بر اساس منشور بعد از انتخابات سال ۸۸ رهبران جنبش سبز بر آن تاکید دارند روی آن جبهه ریزش خواهند کرد و حاکمیت هم به شدت از این نگران است که تهدیدها را تا آستانهای ادامه دهد که مانع ریزش اصلاحطلبانی که میخواهند در انتخابات شرکت کنند به سمت اصلاحطلبانی که سمت و سوی مطالبات سال ۸۸ حرکت میکنند.
بنابراین به شدت این مرز ظریف و حساس که حکومت هم حواسش به این هست... اصلاحطلبان اگر با نامزد ضعیفی در انتخابات حضور پیدا کنند بازی کردن در جدول جریانی است که میتوانیم به عنوان اتاق فکر حاکمیت اسم بگذاریم قدم برداشتند و این مخالف است با معیارهای اصلاحطلبی.
آقای رحمانی، نکته آخر شما؟
فضای باز حداقلی در ایران مورد نیاز است و این بستگی دارد به شکافها و کشمکشهای درون حاکمیت. به نظر من مهمترین وظیفه اصلاحطلبان این قافله گسسته این است که به یک انسجام حداقلی روی خواستهها برسد و بعد میتواند به یک انسجام حداقلی روی فرد یا افراد مورد نظر برسد.تقی رحمانی
به نظر من یک مقدار اصلاحطلبان حتی دموکراسی خواهان قبل از این که به بازی ... نگاه کنند به بازی خودشان نگاه کنند. اصولی لازم است که در چه شرایطی در انتخابات شرکت کرد.
ما میدانیم که برخی از اصلاحطلبان به هیچ وجه تحریم نخواهند کرد ولی لااقل میتوانند شرکت نکنند اگر به خواستهایشان نرسند. الان یک مساله که اصلاحطلبان توجه نمیکنند توان مانوور احمدینژاد در تضعیف توان بیت است. به نظر من چون اینها با احمدینژاد تضادشان را مطلق کردند و آقای هاشمی هم یک مقدار در این مورد دچار مشکل شده نمیتوانند از فضای ایجاد شده خوب استفاده کنند.
الان اقشار فقیر جامعه متاسفانه... آقای احمدینژاد موفق شده بین گرانی و یارانهها فاصله بیاندازد. مردم معتقدند یارانهها خوب است و گرانی هم ... این بخش فقیر. این خیلی بد است.
آن بخش متوسط مستاصل است. اگر بشود با برنامه مشخصی وارد شد و همه اینها روی یک نفر اجماع کنند او میتواند بیاید و حتی رد و یا تایید شود فضای جامعه را یک مقدار تغییر دهد.
به نظر من الان قافله گسسته اصلاحطلبی باید یک انسجام حداقلی داشته باشد که مواضعش نیست. تا اردیبهشت باید دنبال این بود که شاید به یک فازی برسد. چون هنوز بیت نمیداند که چه میخواهد بکند. به طور مشخص خواستهاش مشخص است ولی تاکتیک مشخص نیست.
از یک طرف دیگر هم آقای احمدینژاد تنها کاندیدای درستش آقای مشایی است. بقیه برای او همه بوروکرات اند. اگر مشایی نیاید خیلی چیزها به هم میخورد. او هم خیلی چیزها را به هم خواهد زد. اینجا اصلاحطلبان آیا توان این را دارند که از این وضعی که ایجاد میشود استفاده کنند و این جاست که به نظر من نقش خود هاشمی هم باید حساب کرد که آیا آقای هاشمی باید کاندیدا شود یا باید حمایت کند یک کاندیدای قوی را. اینها همه به گفتگو نیاز دارد و بسیار هم خوب است و بسیار هم ضروری است. حتی دموکراسی خواهان خارج از کشور و داخل کشور که با حاکمیت نیستند باید به این نکته توجه کنند.
فضای باز حداقلی در ایران مورد نیاز است و این بستگی دارد به شکافها و کشمکشهای درون حاکمیت. به نظر من مهمترین وظیفه اصلاحطلبان این قافله گسسته این است که به یک انسجام حداقلی روی خواستهها برسد و بعد میتواند به یک انسجام حداقلی روی فرد یا افراد مورد نظر برسد. ولی به طبع کمترین کار این است تمام افراد موثر نامنویسی کنند و اگر رد صلاحیت شوند لااقل یک هزینه ایجاد کردند. منتها ما هنوز در آن مرحله ماندیم و جامعه به آن حد نرسیده. ما در نوسان این حالتها هستیم.
آقای امینی، نکته آخر شما؟
تنها دادن یک شخصیتی که بند ناف نازکی با اصلاحطلبی دارد چندان به سود جریان اصلاحطلبی و به طور کلی دموکراسی در ایران نخواهد بود.محمد امینی
من با این نگاه آقای رحمانی شخصا به عنوان یک طیف از دموکراسی خواهانی که به هر حال خواهان گذار از جمهوری اسلامی هستند کاملا موافقم.
یعنی فکر میکنم باید خواهان بازشدن جامعه بود و خواهان هر گونه تغییر سیاسی در جامعه را به سود بازشدن جامعه باید ازش استقبال کرد. از این منظر فکر میکنم یکپارچه بودن پاسخ اصلاحطلبان میتواند تاثیر زیادی در آینده جامعه داشته باشد. ولی باید این را توجه کرد که موضوع اساسی چالش کنونی جامعه داخلی نیست.
بر سر همین هم اگر اصلاحطلبان نمایندهای میخواهند بدهند بر سر مساله حل بحران کنونی ایران در رابطه با غرب باشد. یعنی در رابطه با تحریمها باشد. چون مساله ایران را نمیشود در داخل ایران حل کرد. اگر بتوانند بر این مساله توافق کنند و سیاست واحدی ارائه دهند و کاندیدایی عرض کنند که این کاندیدا با پذیرفته بشود یا نشود میتواند در چالش سیاسی ایران تاثیر مثبت بگذارد.
در غیر این صورت تنها دادن یک شخصیتی که بند ناف نازکی با اصلاحطلبی دارد چندان به سود جریان اصلاحطلبی و به طور کلی دموکراسی در ایران نخواهد بود.