تحقیقی تازه نشان میدهد بردن جوایز ادبی معتبر همچون بوکر سبب میشود تا آثار برنده شده نقدهای منفی بسیاری از جانب خوانندگان دریافت کنند.
این تحقیق توسط آماندا شارکی (از دانشگاه شیکاگو) و بالاز کوواچ (از دانشگاه لوگانو) انجام شده و «تناقض محبوبیت: چگونه جوایز روی ارزیابی آثار تاثیر منفی میگذارند» عنوان دارد.
این پژوهش این تئوری را مطرح میکند که «به نظر میرسد بردن یک جایزه معتبر ادبی، مترادف با کاهش شدید در گرفتن امتیاز بالا از مخاطبان شده است.»
یکی از مواردی که نویسندگان این مقاله به آن اشاره میکنند، رمان «احساس یک پایان» نوشته جولین بارنز، نویسنده بریتانیایی است. این کتاب در سال ۲۰۱۱ برنده معتبرترین و تاثیرگذارترین جایزه در بریتانیا ، یعنی جایزه من بوکر، شد. پس از اعلام نام این کتاب به عنوان برنده، فروش آن به شکل صعودی بالا رفت، اما اتفاق غیرمنتظره دیگری افتاد و آن این بود که در یک بازه زمانی طولانی، امتیازی که مخاطبان به کتاب میدادند کم و کمتر میشد و درست در همین زمان نام کتاب بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاده بود.
شیوه پژوهش
شارکی و کوواچ ۶۴ اثر داستانی انگلیسیزبان را مبنای این تحقیق قرار دادهاند. در این تحقیق آثار انتخابی که در بازه زمانی سال ۲۰۰۷ تاکنون منتشر شدهاند، به دو دسته تقسیم میشوند.
یک دسته آثاری که برنده معتبرترین جوایز ادبی شدهاند و دسته دیگر آثاری که تنها نامزد دریافت این جوایز بودند و هرگز موفق به دریافت آن نشدند.
این دو محقق پس از انتخاب این آثار به سراغ نقد و نظرها و تعداد ستارههایی رفتهاند که خوانندگان در سایت «گودریدز» (Good reads) به این آثار دادهاند. سایت گودریدز با بیست میلیون عضو یکی از پرببیندهترین سایتهای مربوط به نقد و بررسی کتاب است و از همین جهت منبعی موثق برای کار تحقیقی این دو محقق بوده است.
در آمریکا سالیانه ۵۰ هزار کتاب داستانی منتشر میشود و این تعداد اثر برای دریافت انگشتشمار جوایز معتبر ادبی با هم رقابت میکنند. اما آن طور که این مقاله تحقیقی نشان میدهد، از سال ۲۰۰۷ تاکنون، ارزیابی خوانندگان در سایت گودریدز از کتابهایی که تنها نامزد دریافت جوایز بودهاند «همواره و بلااستثنا» نسبت به آثاری که موفق به دریافت آن جوایز شدهاند مثبتتر بودهاست.
این روند حتی تا ۲۲ ماه پس از اعلام اسامی نامزدهای دریافت جوایز ادامه داشته است.
در این مقاله تحقیقی نشان داده میشود درست پس از اعلام نام اثری به عنوان برنده، مخاطبان به طور متوسط به آن اثر امتیاز ۳٫۸ تا ۳٫۹ را دادهاند. ۲۲ ماه بعد این امتیاز با طی فراز و فرودهایی نه چندان چشمگیر، به ۳٫۶ تا ۳٫۷ رسیدهاست. این در حالی است که یک اثر دیگر که همزمان تنها نامزد دریافت جایزه بوده با امتیاز ۳٫۸ تا ۳٫۹ آغاز کرده، اما پس از ۲۲ ماه امتیاز ۳٫۹ را از مخاطبانش دریافت کردهاست.
در یک نمودار تحقیقی دیگر میبینیم که رمانها پیش از برنده شدن هر جایزهای، امتیاز ۴ را از مخاطبان گرفتهاند، اما پس از دریافت جایزهای معتبر این امتیاز به ۳٫۷ رسیدهاست. این در حالی است که کتابی قبل از آن که نامزد دریافت جایزه شود امتیاز ۳٫۹ را گرفته و پس از اعلام خبر نامزدی امتیاز ۳٫۸ را گرفتهاست.
دلیل احتمالی
یکی از مباحثی که در این مقاله آکادمیک مطرح شده این است که خوانندگان معمولاً کتابها را بر اساس دلایلی شخصی و سلیقهای انتخاب میکنند، اما اگر کتابی برنده جایزهای معتبر شود، فضایی حول آن کتاب شکل میگیرد که میتواند خواننده را ترغیب به خریدن کتاب کند.
برای بسیاری از مخاطبان، ارزش کتابخوانی در خواندن آن چیزهایی است که دیگران میخوانند، در نتیجه مخاطب فکر میکند با خریدن کتابهایی که جایزه بردهاند سلیقه خود را به سلیقه علمایی که به آن کتاب جایزه دادهاند، نزدیکتر کرده است.
روزنامه گاردین که به این مقاله تحقیقی توجه نشان داده از قول محققان مینویسد: «مشکل اینجاست که خوانندگان فرض را بر این میگذارند که «کتابی "خوب" است، چرا که برنده جایزه شده است. اما این که کتابی خوب است یا نه به ذائقه مخاطب بستگی دارد و ذائقه مخاطب ممکن است با ذائقه منتقد یا دیگرانی که کتاب را قضاوت و برنده کردهاند، فرق داشته باشد. در نتیجه خوانندگانی که به سراغ آثار جایزهبرده میروند ناامید میشوند- نه به این خاطر که این کتابها بد هستند، یا این که انتظار خواننده از آثار جایزهبرده بیشتر است. بلکه به این دلیل ساده که بسیاری از آن خوانندگانی که به سمت کتابهای منتخب میروند، ذائقهای دارند که با محتوای آثار برگزیده سازگار نیست.»
این تحقیق توسط آماندا شارکی (از دانشگاه شیکاگو) و بالاز کوواچ (از دانشگاه لوگانو) انجام شده و «تناقض محبوبیت: چگونه جوایز روی ارزیابی آثار تاثیر منفی میگذارند» عنوان دارد.
این پژوهش این تئوری را مطرح میکند که «به نظر میرسد بردن یک جایزه معتبر ادبی، مترادف با کاهش شدید در گرفتن امتیاز بالا از مخاطبان شده است.»
یکی از مواردی که نویسندگان این مقاله به آن اشاره میکنند، رمان «احساس یک پایان» نوشته جولین بارنز، نویسنده بریتانیایی است. این کتاب در سال ۲۰۱۱ برنده معتبرترین و تاثیرگذارترین جایزه در بریتانیا ، یعنی جایزه من بوکر، شد. پس از اعلام نام این کتاب به عنوان برنده، فروش آن به شکل صعودی بالا رفت، اما اتفاق غیرمنتظره دیگری افتاد و آن این بود که در یک بازه زمانی طولانی، امتیازی که مخاطبان به کتاب میدادند کم و کمتر میشد و درست در همین زمان نام کتاب بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاده بود.
شیوه پژوهش
شارکی و کوواچ ۶۴ اثر داستانی انگلیسیزبان را مبنای این تحقیق قرار دادهاند. در این تحقیق آثار انتخابی که در بازه زمانی سال ۲۰۰۷ تاکنون منتشر شدهاند، به دو دسته تقسیم میشوند.
یک دسته آثاری که برنده معتبرترین جوایز ادبی شدهاند و دسته دیگر آثاری که تنها نامزد دریافت این جوایز بودند و هرگز موفق به دریافت آن نشدند.
این دو محقق پس از انتخاب این آثار به سراغ نقد و نظرها و تعداد ستارههایی رفتهاند که خوانندگان در سایت «گودریدز» (Good reads) به این آثار دادهاند. سایت گودریدز با بیست میلیون عضو یکی از پرببیندهترین سایتهای مربوط به نقد و بررسی کتاب است و از همین جهت منبعی موثق برای کار تحقیقی این دو محقق بوده است.
در آمریکا سالیانه ۵۰ هزار کتاب داستانی منتشر میشود و این تعداد اثر برای دریافت انگشتشمار جوایز معتبر ادبی با هم رقابت میکنند. اما آن طور که این مقاله تحقیقی نشان میدهد، از سال ۲۰۰۷ تاکنون، ارزیابی خوانندگان در سایت گودریدز از کتابهایی که تنها نامزد دریافت جوایز بودهاند «همواره و بلااستثنا» نسبت به آثاری که موفق به دریافت آن جوایز شدهاند مثبتتر بودهاست.
این روند حتی تا ۲۲ ماه پس از اعلام اسامی نامزدهای دریافت جوایز ادامه داشته است.
در این مقاله تحقیقی نشان داده میشود درست پس از اعلام نام اثری به عنوان برنده، مخاطبان به طور متوسط به آن اثر امتیاز ۳٫۸ تا ۳٫۹ را دادهاند. ۲۲ ماه بعد این امتیاز با طی فراز و فرودهایی نه چندان چشمگیر، به ۳٫۶ تا ۳٫۷ رسیدهاست. این در حالی است که یک اثر دیگر که همزمان تنها نامزد دریافت جایزه بوده با امتیاز ۳٫۸ تا ۳٫۹ آغاز کرده، اما پس از ۲۲ ماه امتیاز ۳٫۹ را از مخاطبانش دریافت کردهاست.
در یک نمودار تحقیقی دیگر میبینیم که رمانها پیش از برنده شدن هر جایزهای، امتیاز ۴ را از مخاطبان گرفتهاند، اما پس از دریافت جایزهای معتبر این امتیاز به ۳٫۷ رسیدهاست. این در حالی است که کتابی قبل از آن که نامزد دریافت جایزه شود امتیاز ۳٫۹ را گرفته و پس از اعلام خبر نامزدی امتیاز ۳٫۸ را گرفتهاست.
دلیل احتمالی
یکی از مباحثی که در این مقاله آکادمیک مطرح شده این است که خوانندگان معمولاً کتابها را بر اساس دلایلی شخصی و سلیقهای انتخاب میکنند، اما اگر کتابی برنده جایزهای معتبر شود، فضایی حول آن کتاب شکل میگیرد که میتواند خواننده را ترغیب به خریدن کتاب کند.
برای بسیاری از مخاطبان، ارزش کتابخوانی در خواندن آن چیزهایی است که دیگران میخوانند، در نتیجه مخاطب فکر میکند با خریدن کتابهایی که جایزه بردهاند سلیقه خود را به سلیقه علمایی که به آن کتاب جایزه دادهاند، نزدیکتر کرده است.
روزنامه گاردین که به این مقاله تحقیقی توجه نشان داده از قول محققان مینویسد: «مشکل اینجاست که خوانندگان فرض را بر این میگذارند که «کتابی "خوب" است، چرا که برنده جایزه شده است. اما این که کتابی خوب است یا نه به ذائقه مخاطب بستگی دارد و ذائقه مخاطب ممکن است با ذائقه منتقد یا دیگرانی که کتاب را قضاوت و برنده کردهاند، فرق داشته باشد. در نتیجه خوانندگانی که به سراغ آثار جایزهبرده میروند ناامید میشوند- نه به این خاطر که این کتابها بد هستند، یا این که انتظار خواننده از آثار جایزهبرده بیشتر است. بلکه به این دلیل ساده که بسیاری از آن خوانندگانی که به سمت کتابهای منتخب میروند، ذائقهای دارند که با محتوای آثار برگزیده سازگار نیست.»