سفر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، به مصر و دیدار او با محمد مرسی در تاریخ ۱۹ ژانويه ۹۱ گمانهزنیهای را دامن زده که آیا شاهد تجدید روابط تهران – قاهره پس از سه دهه قطع رابطه خواهیم بود؟
این پرسش از آن رو اهمیت دارد که طی این سفر رئیس جمهور مصر از همتای ایرانی خود دعوت به عمل آورد تا در اجلاس سران اسلامی در قاهره شرکت کند. درصورت سفر احمدی نژاد، این نخستین سفر یکی از بلندپایهترین مقامهای جمهوری اسلامی به مصر پس از انقلاب اسلامی به شمار میرود.
به گمان قوی احمدی نژاد به دیدار از مصر مبادرت خواهد کرد. اما پرسش این است که آیا این دیدار به ارتقا مناسبات سیاسی دو کشور منجر خواهد شد؟
آیا انقلاب مصر امتداد انقلاب ۵۷ بود؟
این دومین سفر صالحی به مصر پس از به قدرت رسیدن رئیس جمهور اسلامگرای مصر به شمار میرود، کشوری که دیگر فرعون مصر (تعبیری که جمهوری اسلامی برای تقبیح مبارک به کار میبرد) سکاندار آن نیست.
از سوی دیگر دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی و شخص رهبر جمهوری اسلامی، تحولات جهان عرب موسوم به بهار عربی را امتداد انقلاب اسلامی ۵۷ توصیف کردهاند. اگر چنین است پس چرا از زمان سرنگونی مبارک در فوریه ۲۰۱۱ تاکنون شاهد هیچ گونه گرمی روابط دو کشور نبودیم؟
واقعیت این است که جز در ایران، هیچ کسی چه از کشورهای انقلاب کرده و چه غیر آن ادعایی مشابه آنچه جمهوری اسلامی دارد، نکرده و تحولات جهان عربی را به هیچ رو مرتبط به انقلاب اسلامی تلقی نکرده است. چه دلیلی بهتر از این که در زمان حضور مرسی در تهران، وی از همتای ایرانی خود برای حضور در اجلاس سران اسلامی در قاهره دعوت نکرده بود.
چرا از احمدینژاد برای نشست قاهره دعوت نشده بود؟
قرار است دوازدهمین اجلاس سران کشورهای اسلامی طی روزهای ۱۸ و ۱۹ بهمن در قاهره برگزار گردد. طی این اجلاس ریاست این سازمان از سنگال به مصر واگذار خواهد شد. بسی در خور توجه است که در اندکزمان باقی مانده به اجلاس مزبور تاکنون هیچ دعوت رسمی از احمدی نژاد به عمل نیامدهبود. این در حالی است که در سفر مرسی به تهران (شهریور ۹۱) برای واگذاری ریاست جنبش عدم تعهد به ایران، وی میتوانست در پاسخ به میزبانی تهران از او، خبر میزبانی مصر از همتای ایرانیاش را در همان زمان اعلام کند.
نه تنها مرسی در سفر خود به تهران از همتای ایرانی خود دعوت نکرد بلکه در رفتاری بسیار پرمعنا در راه بازگشت از سفری دو روزه به پکن، طی اقامتی بسیار کوتاه در تهران (۵ ساعت) ریاست دورهای جنبش عدم تعهد را تسلیم و خاک ایران را ترک نمود.
آنچه در آن دیدار بسیار خبرساز بود، عدم دیدار رئیس جمهور اسلامگرای مصر و رئیس جمهور برآمده از انقلاب مصر با علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بود. دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای سرپوش نهادن بر این «بی محلی» آشکار مرسی به رهبر جمهوری اسلامی، حضور نیافتن مرسی به نزد بلندپایهترین مقام سیاسی – دینی جمهوری اسلامی را فشردگی برنامه سفر او اعلام داشت. این در حالی بود که اگر محمد مرسی ارادهای برای ادای سلام و تحیت و دیدار با علی خامنهای داشت، برای او لااقل امکان یک دیدار چند ثانیهای در حاشیه نطق علی خامنهای در مراسم افتتاحیه که مرسی نیز در آن حضور داشت، فراهم بود.
اینکه انقلاب مصر ادامه انقلاب ۵۷ باشد و رئیس جمهور اسلامگرای مصر، پس از دو روز دیدار از پکن، وقت نداشته باشد در سالن همایشی که خامنهای سخنران افتتاحیه آن است، دیداری در حد یک دیدار سرپایی با وی داشته باشد، توجیهناپذیر است بهویژه اینکه دیگر میهمان مهم آن اجلاس، محمود عباس رئیس دولت خوددگردان فلسطین، نیز در سفرش از تهران دیداری با رهبر جمهور اسلامی نکرد.
در چنین فضایی، عدم دعوت مرسی از همتای ایرانیاش برای دیدار از مصر، چنین قابل تفسیر است که مرسی هوشمندانه و متعمداته، باب هرگونه روابط گرم تهران – قاهره را در سفرش به تهران مسدود کرد. بلکه از آن بالاتر وی با مواضع بسیار تند و تیز علیه بشار اسد، کام حامیان بشار در تهران را تلخ کرد تا آنجا که در هنگام ترجمه سخنان مرسی هرجا که او علیه سوریه سخن میگفت مترجم واژه سوریه را با بحرین تعویض میکرد. (مراجعه شود به مقالهای از نویسنده باعنوان «ترجمه جمهوریاسلامیپسند چیست؟»)
اما وضعیت قطع رابطه با مصر به عنوان بزرگترین کشور عرب و از برجستهترین کشورهای اسلامی و از بنیادگذاران جنبش عدم تعهد، سالیان دراز است که تهران را واداشته در تصمیم قطع رابطهای که به دستور بنیانگذار جمهوری اسلامی صورت گرفت، بازنگری داشته باشد.
دیدار محمد خاتمی و محمد حسنی مبارک در دسامبر ۲۰۰۳ در ژنو دلیل روشنی برای این مدعاست. اما اصرار جمهوری اسلامی بر لغو پیمان کمپ دیوید از سوی مصر به عنوان پیششرط تجدید رابطه تهران- قاهره، شرط نامعقولی بود که نه مبارک آن را پذیرفت و نه مرسی.
علاوه بر این که قاهره میل چندانی به تجدید رابطه با تهران نداشته و ندارد، جریان اسلام سیاسی شیعی که جمهوری اسلامی پرچمدار آن است، همواره یکی از دغدغههای قاهره برای هرگونه بهبود روابط به شمار میرفت و میرود.
اینک حمایت تهران از جنایات بشار اسد، خود دلیل دیگری مزید بر ادله پیشین است که رئیس جمهور برآمده از انقلاب مصر را در بهبود رابطه با تهران مردد کند. مرسی چگونه میتواند برآمده از انقلاب مصر باشد و انقلاب سوریه و جنایات بشار اسد را نادیده بگیرد؟
احمدینژاد تمنای دیدار از مصر را دارد
به شرح آنچه گفته شد تمنای تجدید روابط با مصر، یک تمنای یکجانبه از سوی جمهوی اسلامی است. برای مثال بی میلی مرسی نسبت به دعوت از احمدی نژاد تا آنجا بود که در متن خبر دیدار صالحی با او، صالحی با نادیده گرفتن رفتار سرد مرسی در تهران (دیدار نکردن با خامنهای) نخست از مرسی دعوت میکند دیدار مجددی از تهران داشته باشد و سپس مرسی ابراز تمایل میکند که میزبان همتای ایرانیاش به مناسبت اجلاس سران اسلامی باشد. به متن خبری که خبرگزاری مهر تنظیم کرده بود، دقت کنید:
«علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه با ابلاغ سلامهای گرم احمدی نژاد، از طرف رئیس جمهور اسلامی ایران از مرسی برای سفر به ایران دعوت کرد... مرسی با ابراز امیدواری نسبت به شکوفایی و عزت بیشتر ملت و کشور ایران از دکتر احمدی نژاد برای سفر به قاهره جهت شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی دعوت کرد». -۲۲ دی ۹۱-
تمنای تجدید روابط با مصر تا آنجاست که پیش از انقلاب مصر و در زمانی که مبارک مقتدرانه در رأس قدرت بود، احمدی نژاد در یک موضعگیری پرسشبرانگیز اعلام کرده بود: ما به شکل قاطع درپی تجدید رابطه با مصر هستیم و اگر دولت مصر اعلام آمادگی کند تا پایان وقت اداری همین امروز سفارت ایران را در قاهره برپا میکنیم. - ۲۴ اردیبهشت ۸۶-
آشکار است که با رفتن مبارک این شوق باید در احمدی نژاد تقویت شده باشد تا در پایان دو دوره ریاستش که زیانهای جبرانناپذیری در عرصه سیاست خارجه بر کشور تحمیل کرده، دستکم ازسرگیری رابطه با مصر را به عنوان شاهکار درخشانی در کارنامه خود به ثبت برساند. احمدی نژاد همین ذوقزدگی را در تجدید رابطه با آمریکا نیز بارها از خود نشان داده است. اما به نظر میرسد که هم آمریکا و هم مصر، آگاهانه حاضر نیستند این امتیاز بزرگ را نصیب احمدی نژاد کنند.
آیا احمدینژاد به مصر سفر خواهد کرد؟
مرسی تاکنون مواضع روشنی علیه بشار اسد اتخاذ کرده است. وی بشار اسد را «جنایتکار جنگی» توصیف کرده و دوران زعامت او را سرآمده اعلام نموده است. بی محلی محمد مرسی به رهبر جمهوری اسلامی در سفرش به تهران، بازتابهای منفی را در داخل کشور به همراه داشت. در جنگ هشتروزه میان حماس و اسرائیل نیز مرسی با گرفتن ابتکار عمل در دست خود، از سفر صالحی به غزه مخالفت کرد. قرارداد کمپ دیوید نیز همچنان به قوت خود باقی است. با همه این اوصاف آیا احمدینژاد اقدام به دیدار از قاهره خواهد کرد؟
پاسخ میتواند مثبت باشد وقتی میدانیم که رفتارهای احمدی نژاد لزوماً رفتارهای سنجیده و بر اساس موازین (حتی موازین جمهوری اسلامی) نیست. سفر احمدی نژاد آن گاه میتواند مثبت ارزیابی کرد که منتهی به تجدید روابط دیپلماتیک میان تهران – قاهره شود. در غیر این صورت، احمدی نژاد کسی است که میتوان از او انتظار داشت دست به سفرهای بی حاصل بزند.
اما پرسشی که قویاً مطرح است این که چگونه جمهوری اسلامی میتواند از کنار بی محلی و بی اعتنایی محمد مرسی برای دیدار نکردن با رهبر جمهوری اسلامی بگذرد؟
پرسش دیگر اینکه اگر شرط مصر برای برقراری دوباره رابطه با ایران، صرف نظر کردن تهران از حمایت از بشار اسد باشد، آیا جمهوری اسلامی آمادگی تجدید نظر در این خصوص را دارد؟
هرچه باشد در آشفتهبازار سیاست خارجی جمهوری اسلامی، دور از انتظار نیست که به رغم بی محلی محمد مرسی به رهبر جمهوری اسلامی، احمدی نژاد تمنای دیدار از قاهره را در سر داشته باشد هر چند منتهی به تجدید روابط با تهران نیز نشود.
این پرسش از آن رو اهمیت دارد که طی این سفر رئیس جمهور مصر از همتای ایرانی خود دعوت به عمل آورد تا در اجلاس سران اسلامی در قاهره شرکت کند. درصورت سفر احمدی نژاد، این نخستین سفر یکی از بلندپایهترین مقامهای جمهوری اسلامی به مصر پس از انقلاب اسلامی به شمار میرود.
به گمان قوی احمدی نژاد به دیدار از مصر مبادرت خواهد کرد. اما پرسش این است که آیا این دیدار به ارتقا مناسبات سیاسی دو کشور منجر خواهد شد؟
آیا انقلاب مصر امتداد انقلاب ۵۷ بود؟
این دومین سفر صالحی به مصر پس از به قدرت رسیدن رئیس جمهور اسلامگرای مصر به شمار میرود، کشوری که دیگر فرعون مصر (تعبیری که جمهوری اسلامی برای تقبیح مبارک به کار میبرد) سکاندار آن نیست.
از سوی دیگر دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی و شخص رهبر جمهوری اسلامی، تحولات جهان عرب موسوم به بهار عربی را امتداد انقلاب اسلامی ۵۷ توصیف کردهاند. اگر چنین است پس چرا از زمان سرنگونی مبارک در فوریه ۲۰۱۱ تاکنون شاهد هیچ گونه گرمی روابط دو کشور نبودیم؟
واقعیت این است که جز در ایران، هیچ کسی چه از کشورهای انقلاب کرده و چه غیر آن ادعایی مشابه آنچه جمهوری اسلامی دارد، نکرده و تحولات جهان عربی را به هیچ رو مرتبط به انقلاب اسلامی تلقی نکرده است. چه دلیلی بهتر از این که در زمان حضور مرسی در تهران، وی از همتای ایرانی خود برای حضور در اجلاس سران اسلامی در قاهره دعوت نکرده بود.
چرا از احمدینژاد برای نشست قاهره دعوت نشده بود؟
قرار است دوازدهمین اجلاس سران کشورهای اسلامی طی روزهای ۱۸ و ۱۹ بهمن در قاهره برگزار گردد. طی این اجلاس ریاست این سازمان از سنگال به مصر واگذار خواهد شد. بسی در خور توجه است که در اندکزمان باقی مانده به اجلاس مزبور تاکنون هیچ دعوت رسمی از احمدی نژاد به عمل نیامدهبود. این در حالی است که در سفر مرسی به تهران (شهریور ۹۱) برای واگذاری ریاست جنبش عدم تعهد به ایران، وی میتوانست در پاسخ به میزبانی تهران از او، خبر میزبانی مصر از همتای ایرانیاش را در همان زمان اعلام کند.
نه تنها مرسی در سفر خود به تهران از همتای ایرانی خود دعوت نکرد بلکه در رفتاری بسیار پرمعنا در راه بازگشت از سفری دو روزه به پکن، طی اقامتی بسیار کوتاه در تهران (۵ ساعت) ریاست دورهای جنبش عدم تعهد را تسلیم و خاک ایران را ترک نمود.
آنچه در آن دیدار بسیار خبرساز بود، عدم دیدار رئیس جمهور اسلامگرای مصر و رئیس جمهور برآمده از انقلاب مصر با علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بود. دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای سرپوش نهادن بر این «بی محلی» آشکار مرسی به رهبر جمهوری اسلامی، حضور نیافتن مرسی به نزد بلندپایهترین مقام سیاسی – دینی جمهوری اسلامی را فشردگی برنامه سفر او اعلام داشت. این در حالی بود که اگر محمد مرسی ارادهای برای ادای سلام و تحیت و دیدار با علی خامنهای داشت، برای او لااقل امکان یک دیدار چند ثانیهای در حاشیه نطق علی خامنهای در مراسم افتتاحیه که مرسی نیز در آن حضور داشت، فراهم بود.
اینکه انقلاب مصر ادامه انقلاب ۵۷ باشد و رئیس جمهور اسلامگرای مصر، پس از دو روز دیدار از پکن، وقت نداشته باشد در سالن همایشی که خامنهای سخنران افتتاحیه آن است، دیداری در حد یک دیدار سرپایی با وی داشته باشد، توجیهناپذیر است بهویژه اینکه دیگر میهمان مهم آن اجلاس، محمود عباس رئیس دولت خوددگردان فلسطین، نیز در سفرش از تهران دیداری با رهبر جمهور اسلامی نکرد.
در چنین فضایی، عدم دعوت مرسی از همتای ایرانیاش برای دیدار از مصر، چنین قابل تفسیر است که مرسی هوشمندانه و متعمداته، باب هرگونه روابط گرم تهران – قاهره را در سفرش به تهران مسدود کرد. بلکه از آن بالاتر وی با مواضع بسیار تند و تیز علیه بشار اسد، کام حامیان بشار در تهران را تلخ کرد تا آنجا که در هنگام ترجمه سخنان مرسی هرجا که او علیه سوریه سخن میگفت مترجم واژه سوریه را با بحرین تعویض میکرد. (مراجعه شود به مقالهای از نویسنده باعنوان «ترجمه جمهوریاسلامیپسند چیست؟»)
اما وضعیت قطع رابطه با مصر به عنوان بزرگترین کشور عرب و از برجستهترین کشورهای اسلامی و از بنیادگذاران جنبش عدم تعهد، سالیان دراز است که تهران را واداشته در تصمیم قطع رابطهای که به دستور بنیانگذار جمهوری اسلامی صورت گرفت، بازنگری داشته باشد.
دیدار محمد خاتمی و محمد حسنی مبارک در دسامبر ۲۰۰۳ در ژنو دلیل روشنی برای این مدعاست. اما اصرار جمهوری اسلامی بر لغو پیمان کمپ دیوید از سوی مصر به عنوان پیششرط تجدید رابطه تهران- قاهره، شرط نامعقولی بود که نه مبارک آن را پذیرفت و نه مرسی.
علاوه بر این که قاهره میل چندانی به تجدید رابطه با تهران نداشته و ندارد، جریان اسلام سیاسی شیعی که جمهوری اسلامی پرچمدار آن است، همواره یکی از دغدغههای قاهره برای هرگونه بهبود روابط به شمار میرفت و میرود.
اینک حمایت تهران از جنایات بشار اسد، خود دلیل دیگری مزید بر ادله پیشین است که رئیس جمهور برآمده از انقلاب مصر را در بهبود رابطه با تهران مردد کند. مرسی چگونه میتواند برآمده از انقلاب مصر باشد و انقلاب سوریه و جنایات بشار اسد را نادیده بگیرد؟
احمدینژاد تمنای دیدار از مصر را دارد
به شرح آنچه گفته شد تمنای تجدید روابط با مصر، یک تمنای یکجانبه از سوی جمهوی اسلامی است. برای مثال بی میلی مرسی نسبت به دعوت از احمدی نژاد تا آنجا بود که در متن خبر دیدار صالحی با او، صالحی با نادیده گرفتن رفتار سرد مرسی در تهران (دیدار نکردن با خامنهای) نخست از مرسی دعوت میکند دیدار مجددی از تهران داشته باشد و سپس مرسی ابراز تمایل میکند که میزبان همتای ایرانیاش به مناسبت اجلاس سران اسلامی باشد. به متن خبری که خبرگزاری مهر تنظیم کرده بود، دقت کنید:
«علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه با ابلاغ سلامهای گرم احمدی نژاد، از طرف رئیس جمهور اسلامی ایران از مرسی برای سفر به ایران دعوت کرد... مرسی با ابراز امیدواری نسبت به شکوفایی و عزت بیشتر ملت و کشور ایران از دکتر احمدی نژاد برای سفر به قاهره جهت شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی دعوت کرد». -۲۲ دی ۹۱-
تمنای تجدید روابط با مصر تا آنجاست که پیش از انقلاب مصر و در زمانی که مبارک مقتدرانه در رأس قدرت بود، احمدی نژاد در یک موضعگیری پرسشبرانگیز اعلام کرده بود: ما به شکل قاطع درپی تجدید رابطه با مصر هستیم و اگر دولت مصر اعلام آمادگی کند تا پایان وقت اداری همین امروز سفارت ایران را در قاهره برپا میکنیم. - ۲۴ اردیبهشت ۸۶-
آشکار است که با رفتن مبارک این شوق باید در احمدی نژاد تقویت شده باشد تا در پایان دو دوره ریاستش که زیانهای جبرانناپذیری در عرصه سیاست خارجه بر کشور تحمیل کرده، دستکم ازسرگیری رابطه با مصر را به عنوان شاهکار درخشانی در کارنامه خود به ثبت برساند. احمدی نژاد همین ذوقزدگی را در تجدید رابطه با آمریکا نیز بارها از خود نشان داده است. اما به نظر میرسد که هم آمریکا و هم مصر، آگاهانه حاضر نیستند این امتیاز بزرگ را نصیب احمدی نژاد کنند.
آیا احمدینژاد به مصر سفر خواهد کرد؟
مرسی تاکنون مواضع روشنی علیه بشار اسد اتخاذ کرده است. وی بشار اسد را «جنایتکار جنگی» توصیف کرده و دوران زعامت او را سرآمده اعلام نموده است. بی محلی محمد مرسی به رهبر جمهوری اسلامی در سفرش به تهران، بازتابهای منفی را در داخل کشور به همراه داشت. در جنگ هشتروزه میان حماس و اسرائیل نیز مرسی با گرفتن ابتکار عمل در دست خود، از سفر صالحی به غزه مخالفت کرد. قرارداد کمپ دیوید نیز همچنان به قوت خود باقی است. با همه این اوصاف آیا احمدینژاد اقدام به دیدار از قاهره خواهد کرد؟
پاسخ میتواند مثبت باشد وقتی میدانیم که رفتارهای احمدی نژاد لزوماً رفتارهای سنجیده و بر اساس موازین (حتی موازین جمهوری اسلامی) نیست. سفر احمدی نژاد آن گاه میتواند مثبت ارزیابی کرد که منتهی به تجدید روابط دیپلماتیک میان تهران – قاهره شود. در غیر این صورت، احمدی نژاد کسی است که میتوان از او انتظار داشت دست به سفرهای بی حاصل بزند.
اما پرسشی که قویاً مطرح است این که چگونه جمهوری اسلامی میتواند از کنار بی محلی و بی اعتنایی محمد مرسی برای دیدار نکردن با رهبر جمهوری اسلامی بگذرد؟
پرسش دیگر اینکه اگر شرط مصر برای برقراری دوباره رابطه با ایران، صرف نظر کردن تهران از حمایت از بشار اسد باشد، آیا جمهوری اسلامی آمادگی تجدید نظر در این خصوص را دارد؟
هرچه باشد در آشفتهبازار سیاست خارجی جمهوری اسلامی، دور از انتظار نیست که به رغم بی محلی محمد مرسی به رهبر جمهوری اسلامی، احمدی نژاد تمنای دیدار از قاهره را در سر داشته باشد هر چند منتهی به تجدید روابط با تهران نیز نشود.