والتر پینکس، تحلیلگر امور امنیت ملی و استاد دانشگاه در آمریکا، در تحلیلی که روزنامه «فیلادلفیا اینکوآیرر» منتشر کرده، با استفاده از انتشارعلنی اسناد محرمانه مربوط به بحران موشکی کوبا پنجاه سال پس از این رویداد، درسهایی را که میتوان از آن واقعه در زمینه رابطه ایران و آمریکا گرفت برشمرده است.
یک درس بسیار مهم این است که باید دیدگاههای واقعی دشمن را به خصوص در مورد سلاحهای هستهای درک کرد. آیا در سال ۱۹۶۲ کسی در واشینگتن میدانست که نیکیتا خروشچف، رهبر وقت اتحاد شوروی، واقعا به حمله اتمی «پیشدستانه» به آمریکا برای جلوگیری از مجبور شدن به ضد حمله اعتقاد نداشت؟
این نکته از آن جهت مهم است که سیاستگذاران آمریکا در سالهای قبل و بعد از این رویارویی که به بحران موشکی کوبا معروف شد میلیاردها دلار را صرف خرید موشکهای قارهپیما، زیردریاییهای اتمی و بمبافکنهای دوربرد کردند. میلیاردها دلار دیگر نیز صرف ساختن سیستم دفاع موشکی شد که البته این کار هنوز هم ادامه دارد. در تمام دوران جنگ سرد اولویت اصلی آمریکا آمادگی برای مقابله با حمله احتمالی اتحاد شوروی بود.
والتر پینکس سپس میافزاید که گذشته از تبلیغات و شعارهای حکومت ایران سیاستگذاران آمریکا در مورد نظر واقعی آیتالله خامنهای رهبر ایران درباره به کارگیری سلاحهای هستهای چه میدانند؟ او فرد اصلی و تعیینکننده در یک چنین تصمیمگیری خواهد بود.
اکنون با استفاده از اسنادی که در بایگانی حزب کمونیست چکسلواکی سابق پیدا شده و توسط مرکز پژوهشهای مربوط به جنگ سرد در موسسه مطالعاتی «ویلسون» منتشر شده است میتوانیم به مکالمات نیکیتا خروشچف و آنتونین نوووتنی، رهبر وقت حزب کمونیست چکسلواکی، در اکتبر سال ۱۹۶۲ مراجعه کنیم. دو مقام دیگر حکومت اتحاد شوروی که در این گفتوگوها شرکت داشتند عبارتند از الکسی کاسیگین و لئونید برژنف که هر دو بعد از خروشچف به رهبری اتحاد شوروی رسیدند.
در مقطعی که این گفتوگو انجام شده بحران موشکی کوبا چند روزی بود که به پایان رسیده بود. خروشچف دو روز قبل از این تاریخ پذیرفته بود که بمبافکنها، موشکها و سلاحهای هستهای اتحاد شوروی را از کوبا خارج کند. در مقابل آمریکا متعهد شد که به کوبا حمله نکند و جان اف کندی، رئیس جمهور آمریکا، نیز به سفیر اتحاد شوروی در واشینگتن گفته بود که موشکهای آمریکایی که در خاک ترکیه مستقر شده و روسیه را هدف گرفتهاند از آنجا منتقل خواهند شد. به این ترتیب هر دو طرف توانستند مدعی پیروزی شوند.
احتیاط خروشچف
در اسناد حزب کمونیست چکسلواکی سابق میتوان دید که پس از آن که موشکهای اتحاد جماهیر شوروی که در کوبا مستقر شده بود توسط آمریکا کشف شد فیدل کاسترو رهبر کوبا در نامهای به خروشچف نوشت که آمریکا به زودی به کوبا حمله خواهد کرد و بنابراین بهتر است که خود ما ابتدا جنگ هستهای را شروع کنیم.
خروشچف در پاسخ به وی میگوید: «اصلا میفهمی که جنگ هستهای یعنی چه؟» خروشچف میافزاید: «در یک چنین جنگی هیچ گاه نمیتوان با یک ضربه یا حمله اولیه حریف را از پای درآورد. علاوه بر این اگر خود ما چنین جنگی را آغاز کنیم برای ما چه دستاوردی خواهد داشت؟ علاوه بر این میلیونها نفر در کشور خود ما نیز کشته خواهند شد. آیا میتوان یک چنین فاجعهای را حتی تصور کرد؟»
والتر پینکس سپس یادآوری میکند که دولت آمریکا از این موضوع و نظر واقعی خروشچف اطلاعی نداشت. در تمام سالهای بعد از بحران موشکی کوبا نیز دولت آمریکا با صرف هزینههای کلان نیروهای مسلح خود را به انواع و اقسام تجهیزات تهاجمی و دفاعی مسلح کرد. شاهبیت استراتژی آمریکا در دوران جنگ سرد «تضمین نابودی دو طرف» بود، به این معنا که بتواند حملات اولیه را تحمل کرده و سپس با ضد حمله دشمن را نابود کند.
اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا که هیچ یک دقیقا از نیت واقعی طرف مقابل خبر نداشتند مسابقه تسلیحاتی را ادامه داده و هر یک توان خود را به ده هزار موشک دوربرد مجهز به کلاهک هستهای رساندند. که البته این رقم در سالهای اخیر تا حدی کاهش یافته است.
دیپلماسی هستهای
ما واقعا از نیات هستهای ایران چه میدانیم. در ارزیابیهای نهادهای امنیتی آمریکا همواره تکرار شده است که تهران به دنبال دستیابی به «توانایی تولید سلاح هستهای» است. به همین خاطر ایران غنیسازی را ادامه میدهد، هرچند هنوز تولید اورانیوم با غلظت تسلیحاتی را آغاز نکرده است.
در ماه فوریه گذشته آیتالله خامنهای گفت: «ما به دنبال تولید سلاح هستهای نیستیم، چون جمهوری اسلامی ایران داشتن سلاح هستهای را گناه میداند و معتقد است که داشتن چنین تسلیحاتی مضر و خطرناک است.»
والتر پینکس در پایان تحلیل خود نتیجه میگیرد که دولت آمریکا به خروشچف اعتماد نکرد، پس چه ضرورتی دارد که به آیتالله خامنهای اعتماد کند. شاید باید از روش پرزیدنت ریگان تبعیت کرد که میگفت: «اعتماد کنید، ولی واقعیت را نیز بسنجید.»
در سند دیگری که مربوط به گفتوگوهای مقامات ارشد دولت آمریکا در روزهای بحران کوبا است و اخیرا منتشر شده است میخوانیم که مقامات نظامی به رئیس جمهور و وزیر دفاع آمریکا میگویند که حتی اگر از تمام توان نیروی هوایی استفاده کنیم هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوان تمام موشکهای اتحاد شوری در خاک کوبا را نابود کرد.
هرگونه طرحی برای نابود کردن تاسیسات هستهای ایران که در گوشه و کنار این کشور پخش هستند مستلزم عملیاتی گسترده و بمباران طولانیمدت است و در نهایت نیز تضمینی وجود ندارد که به موفقیت برسد.
اسناد محرمانه مربوط به بحران موشکی کوبا نشان میدهند که از آن زمان احتیاط بیشتری به دیپلماسی هستهای افزوده شد و در عین حال این بحران نشان داد که با بالا رفتن از نردبام خصومت و تنشآفرینی به راحتی ممکن است پای یک طرف بلغزد و جنگی گسترده آغاز شود.
یک درس بسیار مهم این است که باید دیدگاههای واقعی دشمن را به خصوص در مورد سلاحهای هستهای درک کرد. آیا در سال ۱۹۶۲ کسی در واشینگتن میدانست که نیکیتا خروشچف، رهبر وقت اتحاد شوروی، واقعا به حمله اتمی «پیشدستانه» به آمریکا برای جلوگیری از مجبور شدن به ضد حمله اعتقاد نداشت؟
این نکته از آن جهت مهم است که سیاستگذاران آمریکا در سالهای قبل و بعد از این رویارویی که به بحران موشکی کوبا معروف شد میلیاردها دلار را صرف خرید موشکهای قارهپیما، زیردریاییهای اتمی و بمبافکنهای دوربرد کردند. میلیاردها دلار دیگر نیز صرف ساختن سیستم دفاع موشکی شد که البته این کار هنوز هم ادامه دارد. در تمام دوران جنگ سرد اولویت اصلی آمریکا آمادگی برای مقابله با حمله احتمالی اتحاد شوروی بود.
والتر پینکس سپس میافزاید که گذشته از تبلیغات و شعارهای حکومت ایران سیاستگذاران آمریکا در مورد نظر واقعی آیتالله خامنهای رهبر ایران درباره به کارگیری سلاحهای هستهای چه میدانند؟ او فرد اصلی و تعیینکننده در یک چنین تصمیمگیری خواهد بود.
اکنون با استفاده از اسنادی که در بایگانی حزب کمونیست چکسلواکی سابق پیدا شده و توسط مرکز پژوهشهای مربوط به جنگ سرد در موسسه مطالعاتی «ویلسون» منتشر شده است میتوانیم به مکالمات نیکیتا خروشچف و آنتونین نوووتنی، رهبر وقت حزب کمونیست چکسلواکی، در اکتبر سال ۱۹۶۲ مراجعه کنیم. دو مقام دیگر حکومت اتحاد شوروی که در این گفتوگوها شرکت داشتند عبارتند از الکسی کاسیگین و لئونید برژنف که هر دو بعد از خروشچف به رهبری اتحاد شوروی رسیدند.
در مقطعی که این گفتوگو انجام شده بحران موشکی کوبا چند روزی بود که به پایان رسیده بود. خروشچف دو روز قبل از این تاریخ پذیرفته بود که بمبافکنها، موشکها و سلاحهای هستهای اتحاد شوروی را از کوبا خارج کند. در مقابل آمریکا متعهد شد که به کوبا حمله نکند و جان اف کندی، رئیس جمهور آمریکا، نیز به سفیر اتحاد شوروی در واشینگتن گفته بود که موشکهای آمریکایی که در خاک ترکیه مستقر شده و روسیه را هدف گرفتهاند از آنجا منتقل خواهند شد. به این ترتیب هر دو طرف توانستند مدعی پیروزی شوند.
احتیاط خروشچف
در اسناد حزب کمونیست چکسلواکی سابق میتوان دید که پس از آن که موشکهای اتحاد جماهیر شوروی که در کوبا مستقر شده بود توسط آمریکا کشف شد فیدل کاسترو رهبر کوبا در نامهای به خروشچف نوشت که آمریکا به زودی به کوبا حمله خواهد کرد و بنابراین بهتر است که خود ما ابتدا جنگ هستهای را شروع کنیم.
خروشچف در پاسخ به وی میگوید: «اصلا میفهمی که جنگ هستهای یعنی چه؟» خروشچف میافزاید: «در یک چنین جنگی هیچ گاه نمیتوان با یک ضربه یا حمله اولیه حریف را از پای درآورد. علاوه بر این اگر خود ما چنین جنگی را آغاز کنیم برای ما چه دستاوردی خواهد داشت؟ علاوه بر این میلیونها نفر در کشور خود ما نیز کشته خواهند شد. آیا میتوان یک چنین فاجعهای را حتی تصور کرد؟»
والتر پینکس سپس یادآوری میکند که دولت آمریکا از این موضوع و نظر واقعی خروشچف اطلاعی نداشت. در تمام سالهای بعد از بحران موشکی کوبا نیز دولت آمریکا با صرف هزینههای کلان نیروهای مسلح خود را به انواع و اقسام تجهیزات تهاجمی و دفاعی مسلح کرد. شاهبیت استراتژی آمریکا در دوران جنگ سرد «تضمین نابودی دو طرف» بود، به این معنا که بتواند حملات اولیه را تحمل کرده و سپس با ضد حمله دشمن را نابود کند.
اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا که هیچ یک دقیقا از نیت واقعی طرف مقابل خبر نداشتند مسابقه تسلیحاتی را ادامه داده و هر یک توان خود را به ده هزار موشک دوربرد مجهز به کلاهک هستهای رساندند. که البته این رقم در سالهای اخیر تا حدی کاهش یافته است.
دیپلماسی هستهای
ما واقعا از نیات هستهای ایران چه میدانیم. در ارزیابیهای نهادهای امنیتی آمریکا همواره تکرار شده است که تهران به دنبال دستیابی به «توانایی تولید سلاح هستهای» است. به همین خاطر ایران غنیسازی را ادامه میدهد، هرچند هنوز تولید اورانیوم با غلظت تسلیحاتی را آغاز نکرده است.
در ماه فوریه گذشته آیتالله خامنهای گفت: «ما به دنبال تولید سلاح هستهای نیستیم، چون جمهوری اسلامی ایران داشتن سلاح هستهای را گناه میداند و معتقد است که داشتن چنین تسلیحاتی مضر و خطرناک است.»
والتر پینکس در پایان تحلیل خود نتیجه میگیرد که دولت آمریکا به خروشچف اعتماد نکرد، پس چه ضرورتی دارد که به آیتالله خامنهای اعتماد کند. شاید باید از روش پرزیدنت ریگان تبعیت کرد که میگفت: «اعتماد کنید، ولی واقعیت را نیز بسنجید.»
در سند دیگری که مربوط به گفتوگوهای مقامات ارشد دولت آمریکا در روزهای بحران کوبا است و اخیرا منتشر شده است میخوانیم که مقامات نظامی به رئیس جمهور و وزیر دفاع آمریکا میگویند که حتی اگر از تمام توان نیروی هوایی استفاده کنیم هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوان تمام موشکهای اتحاد شوری در خاک کوبا را نابود کرد.
هرگونه طرحی برای نابود کردن تاسیسات هستهای ایران که در گوشه و کنار این کشور پخش هستند مستلزم عملیاتی گسترده و بمباران طولانیمدت است و در نهایت نیز تضمینی وجود ندارد که به موفقیت برسد.
اسناد محرمانه مربوط به بحران موشکی کوبا نشان میدهند که از آن زمان احتیاط بیشتری به دیپلماسی هستهای افزوده شد و در عین حال این بحران نشان داد که با بالا رفتن از نردبام خصومت و تنشآفرینی به راحتی ممکن است پای یک طرف بلغزد و جنگی گسترده آغاز شود.