لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۱ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۰:۱۳

شجریان در آستانه ۷۰ سالگی: من زبان مردمم هستم


محمدرضا شجریان
محمدرضا شجریان
محمدرضا شجریان: من زبان مردمم هستم و با مردمم زندگی می‌کنم. مردمی که در طول تاریخ درد کشیده‌اند و زندگی کرده‌اند و در آن مملکت بودند و هویت خودشان را حفظ کرده‌اند. من با آن مردم زندگی کرده‌ام و با آن مردم هم زندگی خواهم کرد.

اول مهرماه امسال برابر است با هفتادمین سالگرد تولد استاد محمدرضا شجریان، شاخص‌ترین و برجسته‌ترین چهره موسیقی آوازی ایران. هنرمندی که نه تنها در موسیقی آوازی و آهنگ‌سازی، بلکه در هنر خوش‌نویسی هم دستی توانا دارد. پرداختن کامل به این هنرمند چندوجهی نیاز به برنامه‌های بسیار دارد. از این رو به جا دانستیم که در هفتادمین سالروز تولد استاد شجریان که سال‌هاست به قله موسیقی آوازی ایران دست یافته، از زبان خودش بشنویم چه نگاهی به موسیقی و زبان این هنر و همین طور چه تعهدی نسبت به جامعه‌ای دارد که از آن برخاسته است:

«موسیقی در هر سرزمینی پیام همان سرزمین است. سروش سرزمین و سروش مردمش است. این سروش‌ها بستگی به اتفاقاتی دارد که در سرزمینش می‌افتد و موسیقی تابع شرایط زندگی و روحیه مردمش است. چون هنرمند در بین مردم زندگی می‌کند و تابع آن شرایط است و آن موسیقی که از آن می‌آید بیرون هم پیام‌آور آن خواسته‌های مردم، نیازهای مردم و موقعیت مردم است.»

«موسیقی که در ایران در طول سالیان بوده است، همیشه تحت تاثیر فشارها و محدودیت‌ها و ستم‌ها و استبداد بوده. این موسیقی همیشه زبان اعتراض مردم بوده. زبان گله و شکایت این اتفاقات بوده و ما نمی‌توانیم بیرون از این منطقه باشیم. نت‌ها و گام‌ها در دست ما تابع آن روحیات ما و حال و هوای درونی ماست. حال و هوای درونی ما حال و هوای درونی جامعه و محیط ماست. موسیقی که امروز در بین جوانان ما در ایران الان خیلی مشتاق پیدا کرده، به علت فشاری است که روی جوان‌هاست و توهینی است که به آنها می‌شود و مشکلات دیگر که الان جوان‌ها دارند. این موسیقی بازگوکننده این اتفاقات است و دلجویی است که آدم از مردمش می‌کند با بازگو کردن این اتفاقات.»

استاد محمدرضا شجریان که بیش از بیست سال است همراه با گروه‌های گوناگون در خارج به گشت‌های هنری پرداخته، در گفت‌وگوی دو سال پیش خود با ما در آلمان، جوهره موسیقی را در پیام‌رسانی این هنر جستجو کرد:

«یک موزیسین بایستی بر این مبنا کارش را دنبال کند. یعنی پیامی داشته باشد. من تحت تاثیر این پیام‌ها هستم. شنونده وقتی دارد از دهان ما یک شعری را، یک پیامی را می‌شنود، این پیام را باید درست به او بدهیم. این یک بخش از کار ماست. یک بخشی هم خود موسیقی به تنهایی به دور از زبان بایستی پیام‌آور باشد. اگر موسیقی بدون زبان نتواند پیام بیاورد، این موسیقی خیلی کارش خراب است. این توانایی موسیقی است. چه با کلام باشد و چه بی‌کلام باشد، پیام‌آور باید باشد.»

«من تحت هیچ شرایطی اجازه نمی‌دهم هیچ دولتی، هیچ سازمانی از من سوء‌استفاده کند یا مرا زبان خودش بداند. من زبان مردمم هستم. من با مردمم زندگی می‌کنم. مردمی که در طول تاریخ درد کشیده‌اند و زندگی کرده‌اند و هویت خودشان را حفظ کرده‌اند. من با آن مردم زندگی کرده‌ام و با آن مردم هم زندگی خواهم کرد.»
XS
SM
MD
LG