همکاران سابق محمود احمدینژاد فعاليتهای خود را در گروهی به نام «يکتا» آغاز کردهاند. اين گروه شامل حداقل شش وزير سابق و دو معاون سابق رئيس جمهور است.
از مطالعه و ارزيابی سخنان و موقعيت «يکتا» (ياران کارآمدی و تحول ايران اسلامی) در چارچوب وسيعتر سياسی کشور می توان چند نکته را استنباط کرد، از جمله اينکه:
يک – تاثير استراتژيک «يکتا» بر صحنه سياسی محدود است.
دو – قدرت بسيج «يکتا» ميان رای دهندگان «خاکستری» محدود است.
سه – «يکتا» فرصتهايی را برای همقطارهای خود در جبهه اصولگرايان ايجاد خواهد کرد.
چهار – «يکتا» می تواند بحران رهبری اصولگرايان را شديدتر کند.
پنج –بازگشت عوامگرايی در گفتار و تندروی در رفتار می تواند مشکلاتی را برای اصلاحطلبان در بر داشته باشد.
فرصت و تهديد برای اصولگرايان
شکلگيری «يکتا» (اگرچه هنوز مجوز رسمی از وزارت کشور دريافت نکرده) چند فرصت برای اصولگرايان ايجاد خواهد کرد که در سطح سازمانی، در حوزه گفتاری و در روش سياسی قابل بررسی است.
همکاران احمدینژاد در نهادهای دولتی و شبه دولتی، از جمله وزارت کشور نفوذ دارند و از اين شبکهها استفاده خواهند کرد. نفوذ آنها بخصوص در بخشداریها، فرمانداریها و استانداریها عنوان شده که می تواند، به شکل رسمی يا غير رسمی، مورد بهره برداری قرار بگيرد.
در حوزه گفتاری نيز، بازگشت عوامگرايی، موضوع هويت طبقاتی و عدالت اجتماعی توسط "يکتا" امکان بسيج طبقات کم درآمد را برای اردوی اصولگرا فراهم می کند. اين گفتار عوامگرايانه بود که اصولگرايان را در دولت احمدینژاد به قدرت رساند و احيای مجدد آن وسوسه نيرومندی برای اصولگرايان خواهد بود.
به لحاظ روش و تاکتيک، «تهاجم به مثابه بهترين دفاع» سرلوحه کار «يکتا» قرار خواهد گرفت و ميدان مانور عملياتی اصولگرايان را افزايش خواهد داد.
اما قدرت گرفتن «يکتا» و ديگر گروههای تندرو می تواند مشکلات و تهديدهايی را هم برای اصولگرايان دربر داشته باشد که مهم تر از همه شديدتر شدن مبارزه داخلی آنها برای تعيين رهبری جبهه خواهد بود.
«يکتا» و ديگر اصولگرايان تندرو با گروههای سنتی همکاری کرده و خواهند کرد ولی به احتمال زياد در برابر اصولگرايان معتدل (مانند محمد باقر قاليباف، محسن رضايی و علی لاريجانی) موضع مخالف خواهند گرفت و ادعای رهبری بر آنها خواهند داشت. قوی شدن عنصر تندرو در جبهه اصولگرا تنش درونی آنها را دامن خواهد زد.
انتخابات ۹۲ نشان داد که عامه مردم بيشتر به اصولگرايان معتدل تعلق خاطر دارند و شخص قاليباف را به سعيد جليلی ترجيح می دهند. به همين خاطر اگر تندروها، به ضرر معتدلها، دست بالا را در جبهه پيدا کنند می توانند موقعيت اين جبهه را در افکار عمومی به خطر اندازند و ضربه اساسی به آن بزنند.
روش در صحنه سياسی
شکل گرفتن «يکتا» در جبهه اصولگرايان روشهای تند را به همراه خواهد داشت و آنها را به يورش، بخصوص در حوزه فرهنگی و حوزه سياست خارجی (از جمله مسئله هستهای)، تشويق خواهد کرد.
آسانترين و در دسترسترين روش کار برای تندروها اعمال فشار در فضاهای عمومی و ايجاد تنش خيابانی در جهت گسترش بیاعتمادی مردم به دولت روحانی خواهد بود.
«يکتا» احتمالا استراتژی امتحان شده سابق، از جمله ايجاد شرايط دو قطبی را دنبال خواهد کرد تا لايههای ميانی جامعه را منزوی کند و دولت را در برابر گروههای فشار ناتوان جلوه دهد.
تاکتيک آنها، انتقاد و فشار مستمر بر برنامههای دولت، بخصوص در حوزه فرهنگی (مثلا لغو کنسرتهای موسيقی و جلوگيری از حضور زنان در اماکن عمومی) خواهد بود.
عنصر تعيين کننده: تنظيم روابط درونی اصولگرايان
نکته کليدی در تعيين موقعيت «يکتا» نحوه تنظيم روابط درونی جبهه اصولگرايان (يعنی ميان سه گرايش تندرو، سنتی و معتدل) است. روابط تندروها با سنتیها ماهيت پراگماتيستی دارد اما روابط آنها با معتدلها متشنج و غيرقابل پيشبينی است.
سابقه تلخ برخورد احمدینژاد و گروه پايداری با علی لاريجانی و همراهانش شناخته شده است. انتظار وحدت تشکيلاتی يا سياسی ميان اين گرايشها در شرايط فعلی واقعبينانه نيست و حداکثر می تواند به نوعی همگرايی ميان آنها منجر شود.
در انتخابات قبلی مجلس، تشکيل کميته موسوم به «۷+۸» تمام گرايشهای اصولگرا را نمايندگی کرد و راهگشای آنها بود. اين بار نيز اگر توافق مشابهی حاصل شود اصولگرايان بالنسبه متحد خواهند بود. در غير اين صورت بايد منتظر بود که تفرقه ميانشان عميقتر شود و يا يک گرايش بر گرايشهای ديگر فائق آيد، که احتمال آخری کمتر است.
فرصت و تهديد برای اصلاحطلبان
به نظر می رسد اصلاحطلبان از بازگشت همکاران احمدینژاد استقبال خواهند کرد. ظاهرا تحليل رايج اصلاحطلبان اين است که بازگشت تندروها ياد و خاطره احمدینژاد را زنده نگه ميدارد و به ضرر اصولگرايان تمام می شود.
يادآوری کمبودهای احمدینژاد در سياست هستهای (تحريمها) و در حوزه اقتصادی (بيکاری و تورم و فساد) ميتواند برخی اقشار جامعه را از اصولگرايان به وحشت اندازد و مخاطرات برنامههايشان را گوشزد کند.
اصلاحطلبان همچنين اميدوارند فعاليت همکاران احمدینژاد روابط درونی اصولگرايان را اگر نتواند فلج سازد حداقل نامنظم تر کند و از توان فعاليت انتخاباتی آنها بکاهد.
اما اين خوشبينی و استقبال می تواند عواقب وخيمی برای اصلاحطلبان در بر داشته باشد. نمی توان اين احتمال را ناديده گرفت که «يکتا» بتواند تب عوامگرايی را بار ديگر احيا کند، بخصوص اگر روحانی در پيشبرد برنامه هستهای و يا اقتصادی با مشکل مواجه شود. در آن صورت «يکتا» و گروههای تندرو، دولت روحانی را ناتوان جلوه خواهند داد و فرصت مناسبی پيدا خواهند کرد که به عوامگرايی دامن بزنند و خود را به عنوان نيروی جايگزين مطرح کنند.
اينکه جبهه اصولگرا توانسته فقط به رهبری تندروها قوه مجريه را بدست آورد به اين معنا است که احتمال صف آرايی اين جبهه به رهبری عنصر تندرو وسوسه ی نيرومندی است که اصولگرايان را معتادوار به احيای آن دلبسته می کند تا از طريق آن دولت روحانی را مورد تهاجم قرار دهند.
تاثير محدود بر افکار عمومی
«يکتا» شايد بتواند پايگاه وفادار اصولگرايان را بسيج و وارد صحنه کند ولی احتمالا پايگاه اجتماعی اصلاحطلبان را بيش از پيش به وحشت خواهد انداخت و آنها را نيز بسيج خواهد کرد.
آنچه دانسته نيست ميزان تاثير «يکتا» و تندروهای ديگر بر بخش «خاکستری و شناور» رایدهنده است، يعنی بخشی که وفاداری خاص گروهی ندارد و ميتواند به هر قطب سياسی تمايل پيدا کند.
شايد بتوان استدلال کرد که اگر روحانی در بخشی از برنامه خود شکست سنگين بخورد «يکتا» ميتواند از رای اعتراضی بخش خاکستری بهره مند شود. اما در عين حال بايد مد نظر داشت که اکنون «ملاحظهکاری و محافظهکاری» ناشی از جنگهای خاورميانه عنصر تعيين کنندهای در افکار عمومی در ايران است و بخش خاکستری رای دهنده از مشاهده روشهای تند گروههايی مانند «يکتا» نگران خواهد شد.
به اضافه اينکه، بخش خاکستری تمايلی خاص به تفکر و فرهنگ سنتی اجتماعی ندارد و «يکتا» نمی تواند با بليط سنتگرايی مذهبی آنها را جذب کند. به عبارت ديگر، معامله «يکتا» با اصولگرايان سنتی و حرکت زير بيرق سنتی آنها، يعنی«اسلام ناب محمدی»، به ضرر تندروها در افکار عمومی تمام خواهد شد.
بدين ترتيب حتی در بهترين شرايط برای «يکتا»، مثلا به گل نشستن مذاکرات هستهای ، قدرت تاثير گذاری «يکتا» محدود خواهد بود.
گفتمانی اندک تعديل شده
بررسی بيانيه و سخنان محدود اعضای «يکتا» نشان ميدهد که گفتار اين گروه همان گفتار احمدینژادی با تغييری اندک ولی قابل تامل است.
در امور خارجی، «يکتا» ظاهرا همان راديکاليسم سابق «مقاومتی» و «تهاجمی»را مد نظر دارد و در امور اقتصادی روش «جهادی» را برای دستيابی به عدالت اجتماعی و هويت طبقاتی می پسندد.
اما اندک تغيير و تجديد نظری در حوزه فرهنگی و سياست داخلی ديده می شود. در امور فرهنگی که «مکتب ايرانی» (با ترکيب شيعهگری و ناسيوناليسم ايرانی) از علل ناکامی احمدینژاد و رحيم مشايی بود اکنون تاکيد بر "اسلام ناب محمدی" و گرايش به سمت فرهنگ سنتی است.
در حوزه سياست داخلی، اشاراتی به "قانون اساسی و آزادیها" مطرح شده است که تاکيد تازهای به نظر ميرسد. به اضافه اينکه تبليغ ولايت مداری و همراهی با روحانيت انعکاس بيشتری دارد.
علی رغم اين نوسان در گفتار، مشخص نيست تغييرات تا چه حد زير بنايی و مستمر خواهند بود.
احمدینژاد: شمشير دو لب برای يکتا
احمدینژاد برای «يکتا» دو جنبه کاملا متضاد دارد و به مثابه شمشيری دو لبه است. از يک طرف احمدینژاد وزنهای بر گردن اصولگرايان است. آنها هنوز قهر ۱۱ روزه با رهبر، تک روی و بیتوجهی به همقطارهايشان را فراموش نکردهاند.
برخی از اعضا «يکتا» کسانی هستند که در دوره دوم احمدینژاد با او اختلاف نظر پيدا کردند و از وی جدا شدند و اکنون به نظر نمی رسد حاضر باشد "گناهان" او را ببخشند و بار ديگر وی را ميان صفوف خود بپذيرند و جا و مقام دهند.
اما از طرف ديگر احمدینژاد ميان بخشهای مهمی از جامعه محبوبيت دارد و موقعيت مناسبی برای تبليغات فراهم ميکند. محبوبيت شخصی احمدینژاد سرمايهای است که نمی توان راحت از کنار آن گذشت. هيچ يک از شخصيتهای سياسی اصولگرا تاکنون نتوانسته موقعيت وی را کسب کند.
در چنين شرايطی روش «يکتا» قاعدتا بايد تعيين فاصله از دوره رياست جمهوری او باشد به گونه ای که هم از هاله محبوبيتش استفاده کند و هم به حدی دور بنشيند که گرفتار نتايج خرابکاری او نشود.
تاثير محدود بر صحنه سياسی
توجه به سه عنصر صحنه سياسی – يعنی موقعيت افکار عمومی؛ روابط داخلی اصولگرايان؛ و تناسب قوا ميان اصولگرايان و اصلاحطلبان – ارزيابی واقعبينانهای از موقعيت «يکتا» بدست می دهد.
بر اين اساس می توان تصور کرد که الگوی انتخابات ۹۲ مبنا قرار بگيرد و تکرار شود و «يکتا» و همقطارهايش حدود ده درصد آرا را بدست آورند و در برخی از حوزهها، مثلا مشهد، پيروز شوند. در اين صورت کرسی تندروها در مجلس نصف خواهد شد.
با چنين فرضی و با توجه به نکات مطرح شده، حتی اگر «يکتا» موقعيت اصولگرايان را از برخی جهات تقويت کند تغيير استراتژيک در معادلات بزرگتر ايجاد نميکند و بازی اصلی را تغيير نخواهد داد.
«يکتا»: يک گام به سوی توسعه سياسی
شايد در يک ديد دراز مدتتر تاريخی، منظم شدن فعاليت همکاران سابق احمدینژاد را بتوان به شکل مثبتی ارزيابی کرد. آنها به هرحال ميتوانند نماينده بخشی از جامعه ايران باشند هرچند که در حال حاضر امکانات سياسی و ماليشان بيش از پايگاه اجتماعی آنها است.
کار گروهی در شرايط کنونی ايران به تدريج جدی می شود و جناحها از حالت سيال، متغيير، محفلی و شخصی خارج می شوند و شکل رسمیتر، غير شخصیتر و پايدارتر به خود می گيرند.
در چنين فرايندی نيروهای وابسته به «يکتا» ميتوانند ماهيت ناشناخته و پنهانی خود را از دست بدهند و به مرحله شکل گيری حزبی نزديکتر شوند.
در ايران، برای رسيدن به نقطهای که مثلا دو حزب نيرومند بتوانند نماينده اکثر مردم جامعه باشند هنوز نياز به وقت است – مثلا حدود چهار دور رياست جمهوری يا ۱۶ سال- شکل گيری و فعاليت منظمتر «يکتا» ميتواند قدم کوچکی در اين فرايند باشد.
...................................................................................................
نظر نویسنده الزاما دیدگاه رادیو فردا را منعکس نمیکند.