در سپتامبر گذشته روبين رايت نويسنده و تحليلگر آمريکايی در مطلبی در روزنامه نيويورک تايمز حالت فرضی مرزهای خاورميانه بر مبنای تمايزهای قومی و مذهبی را توصيف کرد.
او در مقاله خود يادآوری کرد که تمرکز زدايی قدرت سياسی در منطقه ای از جهان که هميشه توسط ديکتاتورهای قدرتمند کنترل شده ممکن است باعث شود که تمام اقليت های قومی و مذهبی خاورميانه به سمت تغيير دادن مرزهايی حرکت کنند که طی دو قرن گذشته توسط قدرت های اروپايی و امپراطوری عثمانی تعيين شده اند.
نبردهای اخير در عراق ممکن است يک نمايش کوچک از فرضيه روبين رايت باشد.
طی يک دهه اخير مناطق غربی عراق صحنه عمليات شورشيان سنی عراق بوده و در دو سال گذشته بسياری از آنها به گروههای شورشی سنی ای پيوسته اند که در سوريه می جنگند. يکی از اين گروهها به نام دولت اسلامی عراق و شام اکنون دامنه عمليات خود را به خاک عراق گسترش داده است. البته تاکنون اکثر رهبران قبايل سنی عراق از عمليات حکومت برای سرکوب اين گروه حمايت کرده اند.
رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی نگاهی دارد به سه نقشه متفاوت: عراق و سوريه امروزی، اين مناطق در زمانی که جزو قلمرو امپراطوری عثمانی بودند و نقشه ای از يک آينده فرضی.
امپراطوری عثمانی
در آغاز قرن بيستم دولت – ملتی به نام سوريه و يا عراق وجود نداشت و بخش اعظم خاورميانه توسط امپراطوری عثمانی کنترل می شد که بيش از چهار قرن از تاسيس و قدرت گيری آن می گذشت.
بخشی از خاک عراق و سوريه امروزی صاحب هويت سياسی مستقل و اسلامی بودند.
امروزه
شکست امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول باعث شد اين حکومت سرنگون شده و قلمرو آن در خاورميانه تجزيه شود. جامعه ملل که به تازگی تاسيس شده بود به حکومت های بريتانيا و فرانسه اين حق را داد که اين مناطق را اداره کرده و به دلخواه خود نقشه سياسی جديدی برای تقسيم آن ترسيم کنند.
طی دو دهه بعد و تا سالهای دهه ۱۹۴۰ تمام کشورهايی که به اين شکل تاسيس شدند استقلال خود را از بريتانيا و يا فرانسه کسب کرده ولی همان مرزها را حفط کردند.
دو کشور عراق و سوريه به فاصله کوتاهی از اين تاريخ در دهه ۱۹۶۰ دستخوش يک موج سياسی شدند که ناسيوناليسم عرب نام گرفت و در تداوم اين روند دولتهای مرکزی بسيار نيرومندی در آن کشورها کنترل را در دست گرفت که همه سکولار بودند.
حزب بعث عراق که رهبری آن در دست اعراب سنی بود از دهه ۱۹۶۰ تا زمان سقوط رژيم صدام حسين حکومت اين کشور را در کنترل داشت.
در سوريه خانواده اسد که علوی تبار هستند طی چهار دهه گذشته حکومت را در دست دارند.
آينده فرضی
پيامدها و تاثيرات درگيريهای فرقه ای و قومی که از زمان اشغال عراق شروع شد و با جنگ داخلی خونين سوريه تشديد شده که به هويت فرقه ای و قومی در ميان مردم اين کشور را تشديد کرده است.
حکومت اکثريت در عراق به کنترل دولت مرکزی توسط شيعيان منجر شده که تاکنون غير از دادن سهم نمادين به سنی ها حاضر نشده است اين اقليت را در قدرت شريک کند. تشديد و تداوم فساد اداری و مالی و تقسيم امتيازها بين خانواده و وابستگان خونی و قبيله ای باعث شده که اختلافات قومی مو فرقه ای تشديد شوند.
در اين قسمت با استفاده از فرضيه های روبين رايت، نقشه های جغرافيای انسانی دانشگاه کلمبيا و اطلاعات تحليلگران راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی خواهيم ديد که گسترش حملات
شورشيان سنی و افزايش تنش در منطقه به چه شکلی ممکن است عراق و سوريه را به چهار کشور جداگانه تقسيم کند.
کشور شيعه:
گذشته از تعداد کمی از سنی ها که در جنوب کشور زندگی می کنند منطقه اصلی شيعيان عراق از حوالی شهر بغداد شروع شده و تمام نواحی جنوبی کشور تا مرز با ايران را در برمی گيرد. سنی های عراق که اکثر آنها در غرب و يا قسمت هايی از شمال غرب زندگی می کنند از ميزان نفوذ حکومت شيعه ايران در امور داخلی عراق به شدت ناراضی هستند.
کشور سنی:
مناطق اصلی سنی نشين از غرب و جنوب غربی شهر بغداد شروع شده و به سمت غرب بخش های زيادی از قلمرو سوريه را شامل می شود. در حال حاضر جنگ داخلی سوريه از منظر نظامی به نوعی بن بست رسيده است و بنابراين تجزيه خاک سوريه و پيوستن سنی های عراق و سوريه برای تشکيل يک کشور واحد ممکن است يک گزينه واقع گرايانه باشد.
کشور کردی:
مناطق کردنشين عراق که تقريبا در تمام ۱۰ سال اخير عاری از خشونت بوده اند به اشکال مختلف تلاش کرده از نظر اقتصادی خود را از بغداد مستقل کند. به عنوان مثال با ترکيه قراردادهای نفتی جداگانه ای امضا کرده است. در عين حال با کردهای ساکن شمال شرق سوريه نيز همکاريهايی دارد.
کشور علوی:
علوی های سوريه هر چند اقليت کم جمعيتی هستند ولی هنوز هم با حمايت مسيحيان اين کشور بخش اعظم نواحی ساحلی سوريه را در کنترل خود دارند. برخی از مخالفان رژيم بشار اسد وی را متهم کرده اند که به شکلی برنامه ريزی شده سنی ها را از اين مناطق اخراج کرده تا زمينه را برای تشکيل يک کشور علوی در همين مناطق فراهم کند. اما تنها منطقه اصلی نفود و سکونت علوی های سوريه نواحی شمال غربی اين کشور و بندر اللازقيه ( لازقيه) مرکز آن است. اگر رژيم بشار اسد در موضع ضعف قرار بگيرد ممکن است مرکز حکومت خود را به اين منطقه منتقل کند.
و شايد جغرافيای سياسی منطقه به شکل فعلی باقی بماند.
با وجودي که سالها تنش و درگيريهای قومی و حرفه ای ادامه داشته قدرتهای بزرگ جهانی و قدرت های منطقه ای از وقوع تشنج های بزرگ در خاورميانه هراس دارند و به احتمال زياد تلاش خواهند کرد عراق و سوريه را يکپارچه حفظ کنند.
هر چند هويت عربی اکنون از هويت قومی و فرقه ای ضعيف تر شده ولی هنوز هم يک عنصر مهم است. به عنوان مثال شيعيان عراق خود را از اکثريت شيعيان ايران متمايز می دانند و در جريان جنگ با ايران در دهه ۱۹۸۰ صدها هزار سنی و شيعه عراقی کشته شدند.
در عين حال بعيد است که حکومت عراق به شکل داوطلبانه حاضر شود تجزيه بخشی از قلمرو اين کشور را بپذيرد. ممکن است يک روش کارآمد برای شراکت قدرت بين شيعيان و سنی های عراق به مرور شکل بگيرد.
او در مقاله خود يادآوری کرد که تمرکز زدايی قدرت سياسی در منطقه ای از جهان که هميشه توسط ديکتاتورهای قدرتمند کنترل شده ممکن است باعث شود که تمام اقليت های قومی و مذهبی خاورميانه به سمت تغيير دادن مرزهايی حرکت کنند که طی دو قرن گذشته توسط قدرت های اروپايی و امپراطوری عثمانی تعيين شده اند.
نبردهای اخير در عراق ممکن است يک نمايش کوچک از فرضيه روبين رايت باشد.
طی يک دهه اخير مناطق غربی عراق صحنه عمليات شورشيان سنی عراق بوده و در دو سال گذشته بسياری از آنها به گروههای شورشی سنی ای پيوسته اند که در سوريه می جنگند. يکی از اين گروهها به نام دولت اسلامی عراق و شام اکنون دامنه عمليات خود را به خاک عراق گسترش داده است. البته تاکنون اکثر رهبران قبايل سنی عراق از عمليات حکومت برای سرکوب اين گروه حمايت کرده اند.
رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی نگاهی دارد به سه نقشه متفاوت: عراق و سوريه امروزی، اين مناطق در زمانی که جزو قلمرو امپراطوری عثمانی بودند و نقشه ای از يک آينده فرضی.
امپراطوری عثمانی
در آغاز قرن بيستم دولت – ملتی به نام سوريه و يا عراق وجود نداشت و بخش اعظم خاورميانه توسط امپراطوری عثمانی کنترل می شد که بيش از چهار قرن از تاسيس و قدرت گيری آن می گذشت.
بخشی از خاک عراق و سوريه امروزی صاحب هويت سياسی مستقل و اسلامی بودند.
امروزه
شکست امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول باعث شد اين حکومت سرنگون شده و قلمرو آن در خاورميانه تجزيه شود. جامعه ملل که به تازگی تاسيس شده بود به حکومت های بريتانيا و فرانسه اين حق را داد که اين مناطق را اداره کرده و به دلخواه خود نقشه سياسی جديدی برای تقسيم آن ترسيم کنند.
طی دو دهه بعد و تا سالهای دهه ۱۹۴۰ تمام کشورهايی که به اين شکل تاسيس شدند استقلال خود را از بريتانيا و يا فرانسه کسب کرده ولی همان مرزها را حفط کردند.
دو کشور عراق و سوريه به فاصله کوتاهی از اين تاريخ در دهه ۱۹۶۰ دستخوش يک موج سياسی شدند که ناسيوناليسم عرب نام گرفت و در تداوم اين روند دولتهای مرکزی بسيار نيرومندی در آن کشورها کنترل را در دست گرفت که همه سکولار بودند.
حزب بعث عراق که رهبری آن در دست اعراب سنی بود از دهه ۱۹۶۰ تا زمان سقوط رژيم صدام حسين حکومت اين کشور را در کنترل داشت.
در سوريه خانواده اسد که علوی تبار هستند طی چهار دهه گذشته حکومت را در دست دارند.
آينده فرضی
پيامدها و تاثيرات درگيريهای فرقه ای و قومی که از زمان اشغال عراق شروع شد و با جنگ داخلی خونين سوريه تشديد شده که به هويت فرقه ای و قومی در ميان مردم اين کشور را تشديد کرده است.
حکومت اکثريت در عراق به کنترل دولت مرکزی توسط شيعيان منجر شده که تاکنون غير از دادن سهم نمادين به سنی ها حاضر نشده است اين اقليت را در قدرت شريک کند. تشديد و تداوم فساد اداری و مالی و تقسيم امتيازها بين خانواده و وابستگان خونی و قبيله ای باعث شده که اختلافات قومی مو فرقه ای تشديد شوند.
در اين قسمت با استفاده از فرضيه های روبين رايت، نقشه های جغرافيای انسانی دانشگاه کلمبيا و اطلاعات تحليلگران راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی خواهيم ديد که گسترش حملات
شورشيان سنی و افزايش تنش در منطقه به چه شکلی ممکن است عراق و سوريه را به چهار کشور جداگانه تقسيم کند.
کشور شيعه:
گذشته از تعداد کمی از سنی ها که در جنوب کشور زندگی می کنند منطقه اصلی شيعيان عراق از حوالی شهر بغداد شروع شده و تمام نواحی جنوبی کشور تا مرز با ايران را در برمی گيرد. سنی های عراق که اکثر آنها در غرب و يا قسمت هايی از شمال غرب زندگی می کنند از ميزان نفوذ حکومت شيعه ايران در امور داخلی عراق به شدت ناراضی هستند.
کشور سنی:
مناطق اصلی سنی نشين از غرب و جنوب غربی شهر بغداد شروع شده و به سمت غرب بخش های زيادی از قلمرو سوريه را شامل می شود. در حال حاضر جنگ داخلی سوريه از منظر نظامی به نوعی بن بست رسيده است و بنابراين تجزيه خاک سوريه و پيوستن سنی های عراق و سوريه برای تشکيل يک کشور واحد ممکن است يک گزينه واقع گرايانه باشد.
کشور کردی:
مناطق کردنشين عراق که تقريبا در تمام ۱۰ سال اخير عاری از خشونت بوده اند به اشکال مختلف تلاش کرده از نظر اقتصادی خود را از بغداد مستقل کند. به عنوان مثال با ترکيه قراردادهای نفتی جداگانه ای امضا کرده است. در عين حال با کردهای ساکن شمال شرق سوريه نيز همکاريهايی دارد.
کشور علوی:
علوی های سوريه هر چند اقليت کم جمعيتی هستند ولی هنوز هم با حمايت مسيحيان اين کشور بخش اعظم نواحی ساحلی سوريه را در کنترل خود دارند. برخی از مخالفان رژيم بشار اسد وی را متهم کرده اند که به شکلی برنامه ريزی شده سنی ها را از اين مناطق اخراج کرده تا زمينه را برای تشکيل يک کشور علوی در همين مناطق فراهم کند. اما تنها منطقه اصلی نفود و سکونت علوی های سوريه نواحی شمال غربی اين کشور و بندر اللازقيه ( لازقيه) مرکز آن است. اگر رژيم بشار اسد در موضع ضعف قرار بگيرد ممکن است مرکز حکومت خود را به اين منطقه منتقل کند.
و شايد جغرافيای سياسی منطقه به شکل فعلی باقی بماند.
با وجودي که سالها تنش و درگيريهای قومی و حرفه ای ادامه داشته قدرتهای بزرگ جهانی و قدرت های منطقه ای از وقوع تشنج های بزرگ در خاورميانه هراس دارند و به احتمال زياد تلاش خواهند کرد عراق و سوريه را يکپارچه حفظ کنند.
هر چند هويت عربی اکنون از هويت قومی و فرقه ای ضعيف تر شده ولی هنوز هم يک عنصر مهم است. به عنوان مثال شيعيان عراق خود را از اکثريت شيعيان ايران متمايز می دانند و در جريان جنگ با ايران در دهه ۱۹۸۰ صدها هزار سنی و شيعه عراقی کشته شدند.
در عين حال بعيد است که حکومت عراق به شکل داوطلبانه حاضر شود تجزيه بخشی از قلمرو اين کشور را بپذيرد. ممکن است يک روش کارآمد برای شراکت قدرت بين شيعيان و سنی های عراق به مرور شکل بگيرد.