ويليام شاباس، استاد حقوق بينالملل در دانشگاههای انگلستان و هلند و از صاحبنظران در مورد نسلکشی است. وی کتابهای متعددی در مورد حقوق بينالملل و حقوق بشر منتشر کرده است که يکی از آنها «نسلکشی در حقوق بينالملل: بزرگترين جنايت» نام دارد. نوشته های آقای شاباس به زبانهای مختلف از جمله فارسی منتشر شده است.
راديو فردا با ويليام شاباس در مورد اطلاق اصطلاحنسلکشی به کشتار ارمنیها و واکنش سازمان ملل در این مورد به گفتوگو نشسته است.
آيا آنچه که سال ۱۹۱۵ در دوران حکومت عثمانی روی داد میشود نسلکشی ارمنيان ناميد؟
بله. قطعاً. اصطلاح نسلکشی در تفسيرهای مربوط به اين رويداد شناخته شده است. اين يکی از بزرگترين فاجعههای سده بيستم است.
اين اصطلاح البته در آن زمان وجود نداشت. حتی در دهه ۱۹۴۰ نيز که نسلکشی دوران نازیها روی داد، اين اصطلاح ساخته نشده بود. ولی زمانی که در قطعنامه سال ۱۹۴۶ و سرانجام در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ اين عبارت رسميت يافت، آشکارا اعلام شد که نسلکشیهایی پيش از آن نيز در تاريخ جهان روی داده است. در آن زمان اجماع گستردهای وجود داشت که کشتار ارمنيان در سال ۱۹۱۵ نيز از ديگر نسلکشیهای بزرگ قرن بيستم بود.
از يک سو میبينيم که بسياری از تاريخ نگاران کشتار ارمنيان را نسلکشی می دانند و از سوی ديگر به نظر میرسد سازمانهای جهانی هم لازم است اين کشتارها را چه در مورد ارمنيان و چه ديگر موارد نسلکشی بنامند. موضع سازمان ملل متحد در اين مورد به خصوص چيست؟
خب، کاربرد اصطلاح نسلکشی برای ناميدن کشتار ارمنيان توسط طرفين همواره مورد اختلاف بوده، به ويژه ترکيه. اطلاق اين اصطلاح به اين کشتار در پارلمان ترکيه و در جاهای ديگر در اين کشور هميشه بحث و جدلهای پرتنشی را سبب شده است.
در ترکيه برای به رسميت شناختن نسلکشی در مورد کشتار ارمنيان در پارلمان ميان دو طرف بحثهای فراوانی در رد يا قبول آن شده است. من پژوهشگر هستم و به همين دليل در پی دلايل ملموس هستم تا آن يک بحث سياسی را پیگیری کنم. اين رويدادی است که بيش از حد سياسی شده و میدانيم که پارلمانهای ترکيه در گذشته از پذيرفتن اين نامگذاری در مورد آن سر باز زدهاند. ولی واقعيت اين است که اين واکنشها سياسی است. اما درباره سازمان ملل متحد بايد بگويم که به دليل ماهيت پيچيده اين سازمان دشوار است که درباره اين نهاد به صورت کلی و عمومی سخن بگوييم.
تنها موردی که برای غرامت پردازی به قربانيان نسلکشی را میتوان نمونه آورد مورد آلمان امروز است که داوطلبانه به قربانيان يهودی در ازای جنايات نازيها غرامت پرداخت. اما اين کار داوطلبانه بود.ویلیام شاباس، استاد حقوق بین الملل
سازمان ملل مجموعهای است از کميسيونها و تشکيلات و کار اين نهاد بينالمللی اين نيست که بيايد و رويدادهای تاريخی را نسلکشی بنامد يا نام ديگری بر آن بگذارد. نزديکترين چيزی که در اين مورد میتوان به ياد آورد اين است که در دهه ۱۹۸۰ در جريان نشستهای کميسيون حقوق بشر اين سازمان، اصطلاح نسلکشی ارمنيان به کار برده شد. اما اين به اين منظور نبود که بخواهد بازتعريفی برای اين سازمان درباره کشتاری از اين دست فراهم کند.
کميسيونی که شما ياد کرديد در سال ۱۹۸۵تشکیل شد. درست است؟ میتوانید در مورد این کمیسیون توضیح دهید؟
در حقیقت بحث از یک گزارش درباره نسلکشی ارمنيان آغاز شد. يکی از اعضای اين کميسيون که مسئول آماده کردن پيش نويس گزارش اين نشستها بود اصطلاح نسلکشی را درباره ارمنيان از گزارش خود حذف کرد و اين خود بحث انگيز شد.
گزارش تازهای فراهم شد و در آن گزارش واژه نسلکشی به کار رفت. البته برخیها شايد اهميت اين گزارش و رويدادهای اطراف آن را بزرگتر جلوه دهند. ولی واقعيت اين است که اين بخش کوچکی از اين نهاد بينالمللی بود و البته در حدی اختيارات داشت که اين کشتار را با عنوان نسلکشی شناسايی کند.
ولی آنچه که درباره نسلکشی ارمنيان مهم است شناخت درست از وسعت آن کشتار بود و اين واقعيت که اين جنايت هدفمند قصدش محو کردن ارمنيان از صحنه امپراتوری عثمانی بود. همين کافی است که اين رويداد را نسلکشی بناميم زيرا با تعريف نسلکشی مطابقت دارد.
اگر امروز دولت ترکيه، نسلکشی ارمنيان را بپذيرد چه پيامدی برای اين کشور خواهد داشت؟ آيا بايد به خانوادههای قربانيان اين نسلکشی غرامت بپردازد؟
اين از آن مواردی است که به آسانی نمیتوان پاسخ دقيق به آن داد. تنها موردی که برای غرامت پردازی به قربانيان نسلکشی را میتوان نمونه آورد مورد آلمان امروز است که داوطلبانه به قربانيان يهودی در ازای جنايات نازيها غرامت پرداخت. اما اين کار داوطلبانه بود.
اين کار آلمان بنا به يک تعهد يا الزام قانونی از سوی هيچ نهادی صورت نگرفت. آنچه میتوانم درباره قوانين بينالمللی بگويم، اين است که جايی نيست که تصريح شده باشد که اين الزامها يا تعهدات را میتوان به يکصد سال پيش شمول داد. نسلکشی ارمنيان البته فاجعه دهشتناکی بود.
ولی در جهان ما در طول سده گذشته و سدههای گذشته رويدادهای فاجعه آميز بسياری رخ داده که قربانيان بسياری بر جای گذاشته است. عموماً کسی ميل ندارد برای غرامت پردازی به بازماندگان اين قربانيان راهکاری بيانديشد. از ديد من بحث در اين نيست که به بازماندگان نسلهای قربانيان غرامت مالی پرداخت شود، مسئله برای من اعتراف ساده به اين جنايات است و به گونه ای رسميت دادن به اين رويدادهای تاريخی.