لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۳۹

شعر عقیم، تاتر مرده، نقاشی انهدام و حماسه ای که تراژیک شد (۳)


اگر در مبحث بازآفرینی خلاقانه جنگ و پیامدهای آن در عرصه داستان از دو مقوله آثار کم ارزش، کلیشه ای، تبلیغاتی و مکتبی و از آثار با ارزش و ماندگار سخن گفتیم، در عرصه بازآفرینی خلاقانه جنگ و پیامدهای آن در شعر، شاید جز چند نمونه انگشت شمار، به ناچار باید به مقوله اول بسنده کنیم.

جنگ و پیامدهای آن بر تحولات شعر فارسی نیز اثر نهاد اما در میان انبوه فرآورده هائی که با عنوان «شعر جنگ» یا «شعر دفاع مقدس» ارائه شده اند، به ندرت می توان اثری را دید که حتی با نمونه های متوسط شعر حماسی یا تراژیک فارسی سنجش پذیر باشند.

فقر «شعر جنگ» و «شعر دفاع مقدس»در حدی است که حتی شاعر خلاقی چون محمد حسین شهریار را به کلیشه سرایان معتاد به تقلید از بازی ها کلامی و صنایع بدیعی قدمائی نزدیک کرد و شعر «جنگجویان دلاور» او حتی با شعرهای متوسط دوران کهنسالی او نیز برابری نمی کند.

در دو بخش پیشین این متن اشاره شد که عواملی چون تحمیل بار مذهبی و حکومتی بر جنگ، تحمیل روایت مجاز تک صدایی و کلیشه ای بر روایت جنگ در هنر و ادبیات و حساسیت بالای سانسور نسبت به هر نوع اشاره به جنگ در آثار هنری و ادبی راه درونی کردن و بازآفرینی خلاقانه جنگ را بر نویسندگان، شاعران و هنرمندان خلاق غیرحکومتی مستقل تا حد بالائی بست.

بیشتر بخوانید:

بازتاب مکتبی میرا یا بازآفرینی خلاقانه ماندگار؟ (۱)
عرصه داستان، از زمین سوخته تا خاطرات کلیشه‌ای «دا»(۲)

شاعران خلاقی که کار شاعری خود را پیش از انقلاب آغاز کرده اند و نیز بهترین استعدادهای شعری سه دهه اخیر به گروه شاعران غیرحکومتی مستقل تعلق دارند و چون نویسندگان این گروه بیش تر به پیامدهای فاجعه بار جنگ پرداختند.

حماسه و تراژدی امکانات مناسب تری را برای بازآفرینی جنگ و پیامدهای آن در اختیار می نهند.

شعر کلاسیک و معاصر فارسی در حماسه آثار درخشانی چون «شاهنامه» و شعرهای دوران حماسی احمد شاملو، در تراژدی آثار درخشانی چون «رستم و اسنفدیار» فردوسی یا شعرهای مهدی اخوان ثالث و در نفی جنگ اثر درخشانی چون شعر «جغد جنگ» ملک الشعرای بهار را در کارنامه خود ثبت کرده است.

«شعر جنگ» یا «دفاع»، (مقدس یا بشری)، در زبان فارسی با این نمونه ها سنجیده می شود و هماوردی با نمونه هایی از این دست آسان نیست.

شاعران مکتبی و باز های کلامی

اغلب شاعرانی که جنگ را به درون مایه آثار خود برکشیدند به گرایشی تعلق دارند که به دلیل باورهای مذهبی و سیاسی خود با بار مذهبی تحمیل شده بر جنگ و با روایت رسمی مجاز مکتبی و حکومتی جنگ همذات‌اند اما این گروه، به رغم حمایت های حکومتی، نتوانستند آثاری ماندگار و با ارزش و درخور مقایسه با شعرهای متوسط پیش از انقلاب عرضه کنند.

انبوه فرآوردهای این گروه که عنوان «شعر جنگ» یا «شعر دفاع مقدس» را یدک می کشند، به دلیل تقلید از همه انواع و قالب های شعر گذشته، از قصاید سبک خراسانی تا غزل های سبک عراقی و هندی و از شعر نیمائی تا شعر آزاد شاملوئی و حتا نوعی از شعر که به تقلید از برداشت مخدوش از پست مدرنیزم رایج شده است، و به دلیل تنوع در زبان و روال، نمودی چند صدائی به دست می دهند.

اما فقر زبان، ساختار، صور خیال، اندیشه و تخییل و اجرا، آثار این گروه را با شاخصه هائی چون کلی گویی، تکرار، کلیشه ای بودن، اصرا بر تحمیل بار مکتبی، آموزشی، تعلیماتی و تبلیغاتی بر اثر هنری مشخص و به شعری یک نواخت و تک صدائی بدل می کند.

در آثار این گروه نمود و فرم چند صدایی نه نشانه تنوع ماهیت و جوهر که بیانگر متضاد آن است.

برخی شاعران این گروه چون مهرداد اوستا درون مایه جنگ را به ابزاری برای نشان دادن چیره دستی خود در تقلید از قصائد سبک خراسانی بدل و کوشیده اند تا مهارت صنعت گرانه خود را در تقلید از بازهای کلامی و صنایع بدیعی منسوخ قدمائی نشان دهند و برخی چون قیصر امین پور ابعادی از تجربه تلخ جنگ را در شعر خود درونی کرده و کوشیده اند تا شعر خود را از فضای مسلط شعر تبلیغاتی و کلیشه ای نجات دهند.

«شعر جنگ» و «شعر دفاع مقدس» با چهره هائی چون مهردا اوستا، امیری فیروز کوهی، قیصر امین‏پور، سلمان هراتى، فاطمه ‏راکعى، سهیل محمودى، علی رضا قزوه، سپیده کاشانى، حمیدسبزوارى، على معلم مشخص می شود اما تنوع سنی و زبانی و سبکی آثار این شاعران، یک نواختی و یک دستی نگاه و بینش و فقر خلاقیت را در شعر این گروه پنهان نمی کند.

قیصر امین پور را خلاق ترین و موفق ترین چهره شعر جنگ و دفاع مقدس می دانند و برخی نوآوری های او در شعر این صفت را تایید می کنند.

بازار پر رونق گرافیک

گرافیک از کاربردی ترین ژانرهای هنری دوران جنگ بود.نهادهای دولتی با سفارش پوسترهای تبلیغاتی بازاری پررونق برای گرافیک تولید کردند هرچند در این عرصه نیز تحمیل نمادها و سمبل های مذهبی، که به دلیل تکرار و بهره گیری بسیار بار هنری و معنائی و تاثیر خود را از دست دادند، و تحمیل سلیقه نازل سفارش دهندگان و روایت مجاز بر اثر، عرصه را بر خلاقیت و نوآوری وابداع تنگ کرد.

تاتر در انحصار نوآموزان

تاتر ایران به دلیل ترس استبداد از اجرای زنده به تقریب در آوار سانسور دفن شده است.

در عرصه بازآفرینی خلاقانه و ماندگار جنگ و پیامدهای آن نیز جز یکی دو اجرای موفق در اوائل جنگ و یکی دو اجرای موفق به دوران جنگ، به تقریب هیچ نمایشنامه ماندگاری نوشته نشد و هیچ اجرای با ارزشی به صحنه نرفت و تاتر جنگ ایران در سی سال گذشته به تقریب در انحصارنوآموزان غیرحرفه ای بود.

نمایش تلويزيونی «در سنگر» که بهزاد فراهانی، هنرمند با سابقه و موفق تاتر ایران، آن را نوشته و کارگردانی کرد، از موفق ترین تاترهای نخستین سال های اوائل جنگ بود اما این نمایشنامه نیز، چون رمان «زمین سوخته»احمد محمود که در بخش های پیشین این متن بررسی شد، از رئالیزم سوسیالیستی متاثر و متناسب با فصای روزگار اجرای خود، باری تبلیغاتی و تهیجی داشت.

نقاشی، از نمادهای نخ نما تا انهدام خلاق

نقاشی ایران در سه دهه اخیر تحولات پربار و خلاقی را تجربه کرده است و در عرصه آثاری که به جنگ پرداخته اند نیز، چون داستان نویسی، می توان از دو گروه آثار تبلیغاتی، مکتبی و کلیشه ای و آثار خلاقانه، ماندگار و باارزش یاد کرد.

نقاشانی چون ناصر پلنگی در تابلوهائی چون «يا ثارالله»، حسین خسروجردی، در کارهائی چون «شمع تاری» و حبيب الله صادقی در پرده ای چون «شهادت»، بر باورهای مذهبی و سیاسی خود با روایت مجاز حکومتی همذات بودند و در آثار خود تاویلی مذهبی از جنگ ارائه کرده و کوشیدند تا نمادهای مذهبی و برخی روال های سنتی در شمایل کشی، نقاشی پرده و سقاخانه را با دستاوردهای نقاشی مدرن تلفیق کنند اما به تقریب هیچ اثر باارزش و ماندگاری در این نحله خلق نشد و نقاشان این گروه نمادهای مذهبی را با تکرار به دور از نوآوری و ابداع به نمادهای نخ نما تقلیل دادند.

نقاشی دیواری با بار مذهبی از شیوه های تبلیغاتی رایج حکومتی در سال های جنگ بود.

در انبوه نقش هایی که بر دیوارهای شهرهای ایران نقش بست اثری با ارزش نمی توان دید اما نقاشی دیواری مکتبی یا حکومتی دستکم در عرصه «پرتره» و چهره نگاری گامی به جلو نهاد و در کنار چهره های نمادین کلیشه ای، پرتره یا چهره واقعی رزمندگانی را که در جنگ کشته شده بودند، نیز بر دیوارها نقش زد.

حرکت از شمایل کلی نمادین به چهره افراد مشخص ابداعی تازه در نقاشی دیواری جنگ در ایران بود.

باز آفرینی خلاقانه و ماندگار اما غیرمستقیم جنگ را نیز می توان در آثار درخشان نقاشان برجسته ای چون آیدین آغداشلو، منوچهر صفرزداده، نصرت الله مسلیمان، بهرام دبیری، فریده لاشائی، کورش شیشه گران و تا حدی کاظم چلیپا دید.

آیدین آغداشلو در سال های وحشت جنگ و ویرانی، نمایشگاهی با مضمون انهدام و ویرانی برپا کرد. در تابلوهای این نمایشگاه، که از بهترین آثار آغداشلو به شمار می روند، زیبایی ویران شده، تباهی جنگ را تصویر می کند.

آغداشلو در یکی از زیباترین آثار این نمایشگاه اثری از رضا عباسی را تصویر می کند، که سوخته و مچاله شده و تکه های نیم سوخته آن در ستونی از دود حریقی دور و نزدیک پراکنده اند.

حماسه ای که به تراژدی انجامید

جنگ عراق و ایران با شکست به پایان نرسید و روایت مجاز حکومتی و مکتبی جنگ نیز بر بعد حماسی و بر «شهادت» دلاورانه «رزمندگان مسلمان» بنا شده است اما برخی از خلاقانه ترین بازآفرینی های جنگ، که با استقبال گسترده روشنفکران و مخاطبان عام نیز رو به رو شدند، نه در ژانر حماسه، چنان که حکومت می خواست، که در ژانر تراژدی خلق شدند.

بررسی جنگ در سینما و موسیقی حکایتی دیگر می طلبد اما دو فیلم «عروسی خوبان» محسن مخملباف و «آژانس شیشیه ای» ابراهمیم حاتمی کیا، که از بهترین و ماندگارترین نمونه های بازآفرنیی خلاقانه جنگ به شمار می روند، نه نبرد حماسی و پیروزی قهرمانان خود، که شکست آنان را از نیروی ها خودی پشت جبهه، تصویر و روایت می کنند.

قهرمان مخملباف سرخورده و توهم زدا شده برای خودکشی به جبهه بازمی گردد و قهرمان حاتمی کیا، که در چرخ بورکراسی میراث بران جنگ له شده است، به رغم کمک دیرهنگام و تصنعی رهبر، غریبانه می میرد.

هر دو فیلم مرثیه شکست آرمان های «رزمندگان مسلمان» را با هنرمندی به اثر هنری برکشیده و شکست قهرمانان خود را از نظام و حکومتی تصویر می کنند که قرار بود تجلی آرمان های آنان باشد اما میراث بر خون آنان شد.
XS
SM
MD
LG