وزارت آموزش و پرورش ایران آموزش موسیقی را «در تمامی مدارس» اعم از خصوصی و دولتی و نیمه دولتی و در هر قالبی از جمله «در قالب برنامه های فوق برنامه» و در «تمامی مقاطع تحصیلی» باردیگر ممنوع و آقای علی باقرزاده، رئیس سازمان مدارس غیردولتی، مدارس متخلف از این دستور را به برخورد جدی «در حد انحلال مدرسه» تهدید کرد.
وی افزود «هیچ یک از شوراهای نظارت آموزش و پرورش استان ها اجازه ندارند به مدارس و هنرستان ها مجوز راه اندازی رشته آموزش موسیقی در قالب فوق برنامه بدهند» و «مجوز هنرستان موسیقی به اشخاص حقیقی داده نمی شود.» آقای باقرزاده افزود «منظور از آموزش موسیقی استفاده از آلات موسیقی از جمله پیانو و گیتار است».
دولت آقای احمدی نژاد در یک سال گذشته کوشیده است تا با اعمال برخی احکام و ممنوعیت های شرعی در مدارس و مراکز آموزشی، اجرای «طرح عفات» و تاکید بر «مبارزه با بدحجابی» در سطح جامعه، ترویج دانشکده های تک جنسیتی و... حمایت روحانیون محافظه کار را جلب و فشار فرساینده این جناح و فراکسیون های منتقد خود در جناح اصولگرا را بر رئیس جمهور کاهش دهد.
تاکید هفته گذشته مقامات وزارت آموزش و پرورش بر ممنوعیت آموزش موسیقی در مدارس بخش خصوصی و برنامه های غیردرسی آزاد را نیز می توان گامی دیگر در تاکیتک «امیتاز دهی برای جلب حمایت یا کاهش فشار» تلقی کرد.
تداوم بحران سیاسی و جنبش اعتراضی، مخالفت و انتقاد گسترده چهره های با نفوذ روحانیت محافظه کار از دولت احمدی نژاد، صف بندی برخی از فراکسیون های جناح اصولگرا علیه رئیس جمهور و... دولت احمدی نژاد را نه فقط با موج گسترده معترضان و تداوم جنبش سبز، که با منتقدان سرسخت و با نفوذ در جبهه خودی نیز مواجه و دولت را در هر سو در موضعی تدافعی قرار داده است.
اما ممنوعیت آموزش موسیقی در مدارس، که دولت احمدی نژاد در صدد تعمیم آن به مدارس بخش خصوصی نیز هست، از این دولت برنخاسته و بدان نیز محدود نیست. این ممنوعیت، که در سی سال گذشته در مدارس دولتی تحمیل و اجرا شده است، از فقه شیعه برخاسته و بر دستور صریح رهبر جمهوری اسلامی استوار است.
همه نحله های علوم تربیتی آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان را به عنوان بخشی ضرور از پرورش فکری و عاطفی آنان توصیه می کنند اما جمهوری اسلامی جوانان و نوجوانان ایرانی را از نعمت آموختن موسیقی در کودکی و نوجوانی و از برکت آشنائی با یکی از انسانی ترین خلاقیت های فرهنگ بشری در سه دهه نخستین زندگی خود محروم کرده است.
حذف موسیقی از مدارس دولتی، چون اغلب منع های مذهبی علیه فرهنگ، نه فقط به سدی در راه ارتقاء فرهنگی و عاطفی جامعه کل بدل می شود که شکاف فرهنگی را نیز به زیان لایه های کم درآمد و فقیر افزایش داده و پررنگ تر می کند.
با حذف آموزش موسیقی از مدارس دولتی، که به دوران پهلوی دوم نیز اعمال می شد، فرزندان برآمده از لایه های کم درآمد و فقیر جامعه، که والدین آن ها از امکان تامین هزنیه آموزش خصوصی تک نفره خانگی یا شهریه کارگاه ها و موسسات خصوصی محروم اند، بیش از پیش از تعالی فرهنگی، عاطفی و ذهنی بازمی مانند.
آموزش موسیقی در سی سال گذشته در مدارس دولتی به شدت ممنوع بود اما در موسسات، کارگاه ها و مدارس بخش خصوصی رونق گرفت.
آموزش موسیقی در سنین کودکی و نوجوانی به تقریب از سال ۶۰ به بعد به یکی از هنجارهای رایج در لایه هائی از طبقات ثروتمند و متوسط شهرنشین ایران بدل و شمار موسسه ها، کارگاه ها و کلاس های آموزش موسیقی برای کودکان و نوجوانان و تعداد هنرآموزان این مراکز در شهرهای بزرگ افزایش یافت
واکنش به برخورد منفی جمهوری اسلامی با موسیقی و آگاهی لایه هائی مهمی از شهروندان ایرانی به ضرورت آموزش موسیقی در سنین پائین در این تحول نقش مهمی داشت.
در حالی که آموزش موسیقی در مدارس دولت ممنوع بود، برخی مدارس خصوصی و نیمه دولتی نیز آموزش موسیقی را در ساعات فوق برنامه و اوقات غیردرسی خود، چون جاذبه ای برای جلب دانش آموزان بیش تر، گنجاندند.
تصمیم دولت احمدی نژاد برای اجرای طرح ممنوعیت آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان در مدارس بخش خصوصی از استقبال دانش آموزان از این برنامه ها نیز حکایت می کند.
برخورد جمهوری اسلامی با موسیقی، سی سال پس از استقرار این نظام، هنوز برخوردی یک دست و متناسب با نیازهای جامعه ایرانی و نیازهای حکومت جمهوری نیست اما جمهوری اسلامی در زمینه ممنوعیت آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان سیاستی یک دست و منسجم را ارائه و اعمال کرده است.
ابهام و تناقض در تعیین مصادیق موسیقی حرام و مرز موسیقی مجاز و غیر مجاز در فقه شیعه، برخورد مصلحت گرایانه آیت الله خمینی، که فتواهای صریح خود را در باره حرمت موسیقی و نطریات بیان شده خود را در باره مشابهت تریاک و موسیقی و تاثیرات مخرب موسیقی بر ذهن مسکوت گذاشت و به مصلحت حفظ قدرت به پخش انواعی از موسیقی غیررزمی از رسانه های دولتی رضا داد یا آن را تحمل کرد، سردرگمی رهبر جمهوری اسلامی بین احکام فقه سنتی و مصلحت مدیریت جامعه ایرانی و... از عواملی هستند که ناهمگنی برخورد جمهوری اسلامی را با موسیقی تشدید می کنند.
آقای علی خامنه ای، که به تقلید از آیت الله خمینی و منتظری «ساخت، خرید و فروش ساز یا یاد دادن و یاد گرفتن نوازندگی» را به شرطی که «با هدف اجرای سرودهای ملی و انقلابی یا هر امر حلال و مفید باشد» مجاز شمرده است، در مورد ممنوعیت آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان دستور اکید صریح و روشن صادر کرده است: «آموزش موسیقی و ترویج آن برای نوجوانان با اهداف نظام جمهوری اسلامی سازگار نیست».
موسیقی از منظر خمینی و خامنه ای
اغلب مراجع تقلید شیعه «غنا» و «لهو» را «خوانندگی های مخصوص و متناسب با مجالس عیش و لهو و خوش گذرانی» تعریف و حرام کرده اند.
آقای خامنه ای نیز «موسیقی یا خوانندگی لهوی» را «هر نوع خوانندگی و نوازندگی که انسان را از خداوند متعال و معنویات و فضایل اخلاقی دور و به سمت بی بندوباری، بیهودگی و گناه و شهوت رانی سوق دهد» تعریف و ممنوع کرده است.
تعیین مصادیق موسیقی ممنوع از نظر فقهای شیعه و آقای خامنه ای ناممکن است چرا که تاثیر موسیقی بر شنوندگان یک سان نیست.
فقه سنتی و فقهای اصلاح طلب، معیاری روشن برای تفکیک موسیقی حلال از حرام، غنا و لهو از موسیقی مجاز ارائه نکرده اند و برخی از فقها تشخیص این دو نوع را به «عرف عام» و «نظر شنونده» موکول می کنند.آقای خامنه ای نیز می گوید: «تشخیص موضوع هم موکول به نظر عرفی مکلف است».
فقه شیعه سازها را نیز بدون ارائه معیار طبقه بندی، به دو نوع «آلات مختص حرام » و «آلات مشترک» تقسیم می کنداما تفکیک «آلات مختص حرام» که به گفته آقای خامنه ای «نوعا» در «لهو و لعب به کار می روند» از «آلات مشترک» که باز هم به گفته او «هم برای منافع مشروع و حلال به کار می روند و هم برای منافع نامشروع و حرام» ناممکن است چرا که آهنگساز و نوازندگان، و نه سازها، محتوا و شکل یک اثر موسیقیائی را تعیین می کنند.
موسیقی تریاک مغز است
آیت الله خمینی، به رغم فتواهای خود در باره مجاز بودن انواعی از موسیقی، در سخنرانی خطاب به کارکنان رادیو و تلویزیون، موسیقی را «از جمله چیزهایی» دانست که «مغز جوان های ما را تخدیر» و «سبب می شود که مغز انسان، وقتی چند وقت به موسیقی گوش کرد، تبدیل به یک مغز غیر فعال و غیر جدی شود».
وی با تاکید بر آن که «موسیقی با تریاک فرق ندارد» و «یک جور بی حالی و بی حسی می آورد» افزود «اگر شما می خواهید مملکت شما مستقل باشد، از این به بعد رادیو تلویزیون را تبدیل کنید به یک رادیو و تلویزیون آموزنده- موسیقی را حذف کنید. از این که به شما بگویند کهنه پرست شدید، نترسید. باشد، ما کهنه پرستیم».
آیت الله خمینی پیش از آن نیز در پاسخ به اوریانا فالاچی، خبرنگار ایتالیایی، که در باره حرمت «آثار موسيقی كسانی چون باخ و موتسارت و بتهون و وردی» پرسیده بود گفت: «من اين هايی را كه اسم برديد نمي شناسم ولی اگر مارش جنگی ساخته باشند كارشان خوب است. در غير اين صورت كارشان قابل قبول نيست».
نه فقط آقای خامنه ای که اغلب مراجع تقلید شناخته شیعه در ایران و دیگر کشورهای اسلامی نیز تا کنون هیچ نکته ای بر برداشت ها و نظریات آیت الله خمینی نیافزوده اند اما آقای خامنه ای، به رغم ابهام و سردرگمی نظری خود، دستور ممنوعیت آموزش موسیقی به کودکان و نوجونان را صادر و مجوزی حکومتی برای محروم کردن نسل های جوان ایران از موسیقی به دست داده است.
وی افزود «هیچ یک از شوراهای نظارت آموزش و پرورش استان ها اجازه ندارند به مدارس و هنرستان ها مجوز راه اندازی رشته آموزش موسیقی در قالب فوق برنامه بدهند» و «مجوز هنرستان موسیقی به اشخاص حقیقی داده نمی شود.» آقای باقرزاده افزود «منظور از آموزش موسیقی استفاده از آلات موسیقی از جمله پیانو و گیتار است».
دولت آقای احمدی نژاد در یک سال گذشته کوشیده است تا با اعمال برخی احکام و ممنوعیت های شرعی در مدارس و مراکز آموزشی، اجرای «طرح عفات» و تاکید بر «مبارزه با بدحجابی» در سطح جامعه، ترویج دانشکده های تک جنسیتی و... حمایت روحانیون محافظه کار را جلب و فشار فرساینده این جناح و فراکسیون های منتقد خود در جناح اصولگرا را بر رئیس جمهور کاهش دهد.
تاکید هفته گذشته مقامات وزارت آموزش و پرورش بر ممنوعیت آموزش موسیقی در مدارس بخش خصوصی و برنامه های غیردرسی آزاد را نیز می توان گامی دیگر در تاکیتک «امیتاز دهی برای جلب حمایت یا کاهش فشار» تلقی کرد.
تداوم بحران سیاسی و جنبش اعتراضی، مخالفت و انتقاد گسترده چهره های با نفوذ روحانیت محافظه کار از دولت احمدی نژاد، صف بندی برخی از فراکسیون های جناح اصولگرا علیه رئیس جمهور و... دولت احمدی نژاد را نه فقط با موج گسترده معترضان و تداوم جنبش سبز، که با منتقدان سرسخت و با نفوذ در جبهه خودی نیز مواجه و دولت را در هر سو در موضعی تدافعی قرار داده است.
اما ممنوعیت آموزش موسیقی در مدارس، که دولت احمدی نژاد در صدد تعمیم آن به مدارس بخش خصوصی نیز هست، از این دولت برنخاسته و بدان نیز محدود نیست. این ممنوعیت، که در سی سال گذشته در مدارس دولتی تحمیل و اجرا شده است، از فقه شیعه برخاسته و بر دستور صریح رهبر جمهوری اسلامی استوار است.
همه نحله های علوم تربیتی آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان را به عنوان بخشی ضرور از پرورش فکری و عاطفی آنان توصیه می کنند اما جمهوری اسلامی جوانان و نوجوانان ایرانی را از نعمت آموختن موسیقی در کودکی و نوجوانی و از برکت آشنائی با یکی از انسانی ترین خلاقیت های فرهنگ بشری در سه دهه نخستین زندگی خود محروم کرده است.
حذف موسیقی از مدارس دولتی، چون اغلب منع های مذهبی علیه فرهنگ، نه فقط به سدی در راه ارتقاء فرهنگی و عاطفی جامعه کل بدل می شود که شکاف فرهنگی را نیز به زیان لایه های کم درآمد و فقیر افزایش داده و پررنگ تر می کند.
با حذف آموزش موسیقی از مدارس دولتی، که به دوران پهلوی دوم نیز اعمال می شد، فرزندان برآمده از لایه های کم درآمد و فقیر جامعه، که والدین آن ها از امکان تامین هزنیه آموزش خصوصی تک نفره خانگی یا شهریه کارگاه ها و موسسات خصوصی محروم اند، بیش از پیش از تعالی فرهنگی، عاطفی و ذهنی بازمی مانند.
آموزش موسیقی در سی سال گذشته در مدارس دولتی به شدت ممنوع بود اما در موسسات، کارگاه ها و مدارس بخش خصوصی رونق گرفت.
آموزش موسیقی در سنین کودکی و نوجوانی به تقریب از سال ۶۰ به بعد به یکی از هنجارهای رایج در لایه هائی از طبقات ثروتمند و متوسط شهرنشین ایران بدل و شمار موسسه ها، کارگاه ها و کلاس های آموزش موسیقی برای کودکان و نوجوانان و تعداد هنرآموزان این مراکز در شهرهای بزرگ افزایش یافت
واکنش به برخورد منفی جمهوری اسلامی با موسیقی و آگاهی لایه هائی مهمی از شهروندان ایرانی به ضرورت آموزش موسیقی در سنین پائین در این تحول نقش مهمی داشت.
در حالی که آموزش موسیقی در مدارس دولت ممنوع بود، برخی مدارس خصوصی و نیمه دولتی نیز آموزش موسیقی را در ساعات فوق برنامه و اوقات غیردرسی خود، چون جاذبه ای برای جلب دانش آموزان بیش تر، گنجاندند.
تصمیم دولت احمدی نژاد برای اجرای طرح ممنوعیت آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان در مدارس بخش خصوصی از استقبال دانش آموزان از این برنامه ها نیز حکایت می کند.
برخورد جمهوری اسلامی با موسیقی، سی سال پس از استقرار این نظام، هنوز برخوردی یک دست و متناسب با نیازهای جامعه ایرانی و نیازهای حکومت جمهوری نیست اما جمهوری اسلامی در زمینه ممنوعیت آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان سیاستی یک دست و منسجم را ارائه و اعمال کرده است.
ابهام و تناقض در تعیین مصادیق موسیقی حرام و مرز موسیقی مجاز و غیر مجاز در فقه شیعه، برخورد مصلحت گرایانه آیت الله خمینی، که فتواهای صریح خود را در باره حرمت موسیقی و نطریات بیان شده خود را در باره مشابهت تریاک و موسیقی و تاثیرات مخرب موسیقی بر ذهن مسکوت گذاشت و به مصلحت حفظ قدرت به پخش انواعی از موسیقی غیررزمی از رسانه های دولتی رضا داد یا آن را تحمل کرد، سردرگمی رهبر جمهوری اسلامی بین احکام فقه سنتی و مصلحت مدیریت جامعه ایرانی و... از عواملی هستند که ناهمگنی برخورد جمهوری اسلامی را با موسیقی تشدید می کنند.
آقای علی خامنه ای، که به تقلید از آیت الله خمینی و منتظری «ساخت، خرید و فروش ساز یا یاد دادن و یاد گرفتن نوازندگی» را به شرطی که «با هدف اجرای سرودهای ملی و انقلابی یا هر امر حلال و مفید باشد» مجاز شمرده است، در مورد ممنوعیت آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان دستور اکید صریح و روشن صادر کرده است: «آموزش موسیقی و ترویج آن برای نوجوانان با اهداف نظام جمهوری اسلامی سازگار نیست».
موسیقی از منظر خمینی و خامنه ای
اغلب مراجع تقلید شیعه «غنا» و «لهو» را «خوانندگی های مخصوص و متناسب با مجالس عیش و لهو و خوش گذرانی» تعریف و حرام کرده اند.
آقای خامنه ای نیز «موسیقی یا خوانندگی لهوی» را «هر نوع خوانندگی و نوازندگی که انسان را از خداوند متعال و معنویات و فضایل اخلاقی دور و به سمت بی بندوباری، بیهودگی و گناه و شهوت رانی سوق دهد» تعریف و ممنوع کرده است.
تعیین مصادیق موسیقی ممنوع از نظر فقهای شیعه و آقای خامنه ای ناممکن است چرا که تاثیر موسیقی بر شنوندگان یک سان نیست.
فقه سنتی و فقهای اصلاح طلب، معیاری روشن برای تفکیک موسیقی حلال از حرام، غنا و لهو از موسیقی مجاز ارائه نکرده اند و برخی از فقها تشخیص این دو نوع را به «عرف عام» و «نظر شنونده» موکول می کنند.آقای خامنه ای نیز می گوید: «تشخیص موضوع هم موکول به نظر عرفی مکلف است».
فقه شیعه سازها را نیز بدون ارائه معیار طبقه بندی، به دو نوع «آلات مختص حرام » و «آلات مشترک» تقسیم می کنداما تفکیک «آلات مختص حرام» که به گفته آقای خامنه ای «نوعا» در «لهو و لعب به کار می روند» از «آلات مشترک» که باز هم به گفته او «هم برای منافع مشروع و حلال به کار می روند و هم برای منافع نامشروع و حرام» ناممکن است چرا که آهنگساز و نوازندگان، و نه سازها، محتوا و شکل یک اثر موسیقیائی را تعیین می کنند.
موسیقی تریاک مغز است
آیت الله خمینی، به رغم فتواهای خود در باره مجاز بودن انواعی از موسیقی، در سخنرانی خطاب به کارکنان رادیو و تلویزیون، موسیقی را «از جمله چیزهایی» دانست که «مغز جوان های ما را تخدیر» و «سبب می شود که مغز انسان، وقتی چند وقت به موسیقی گوش کرد، تبدیل به یک مغز غیر فعال و غیر جدی شود».
وی با تاکید بر آن که «موسیقی با تریاک فرق ندارد» و «یک جور بی حالی و بی حسی می آورد» افزود «اگر شما می خواهید مملکت شما مستقل باشد، از این به بعد رادیو تلویزیون را تبدیل کنید به یک رادیو و تلویزیون آموزنده- موسیقی را حذف کنید. از این که به شما بگویند کهنه پرست شدید، نترسید. باشد، ما کهنه پرستیم».
آیت الله خمینی پیش از آن نیز در پاسخ به اوریانا فالاچی، خبرنگار ایتالیایی، که در باره حرمت «آثار موسيقی كسانی چون باخ و موتسارت و بتهون و وردی» پرسیده بود گفت: «من اين هايی را كه اسم برديد نمي شناسم ولی اگر مارش جنگی ساخته باشند كارشان خوب است. در غير اين صورت كارشان قابل قبول نيست».
نه فقط آقای خامنه ای که اغلب مراجع تقلید شناخته شیعه در ایران و دیگر کشورهای اسلامی نیز تا کنون هیچ نکته ای بر برداشت ها و نظریات آیت الله خمینی نیافزوده اند اما آقای خامنه ای، به رغم ابهام و سردرگمی نظری خود، دستور ممنوعیت آموزش موسیقی به کودکان و نوجونان را صادر و مجوزی حکومتی برای محروم کردن نسل های جوان ایران از موسیقی به دست داده است.