نرگس محمدی، فعال حقوق بشر، چندی پیش در نامه ای خطاب به محمود احمدی نژاد، مراتب اعتراض خود را نسبت به اخراجش از شرکت بازرسی مهندسی ایران، ابراز داشت.
خانم محمدی در نامه ی خود ذکر کرده است که وی به دلیل فعالیت های مدنی اش که هیچ تداخلی با فعالیت مهندسی اش ندارد، اخراج شده است و این عمل مغایر با حقوق شهروندی است.
دراین باره گفت و گویی کرده ایم با نرگس محمدی و ابتدا از وی درباره ی اخراج از محل کار و مشکلات ناشی از پیگردهای امنیتی این فعال حقوق بشر پرسیده ایم:
نرگس محمدی: من از حدود هشت سال پيش در شرکت بازرسی مهندسی ايران استخدام رسمی شدم، تا اين که در تاريخ ۲۲ آبان سال ۸۸ مدير عامل شرکت مرا خواست و اظهار کرد که شما بايد در کانون مدافعان حقوق بشر و کارهای ديگرتان فعال باشيد و يا اين که به من دستور داده اند که شما را اخراج کنم.
اين برخورد برای من خيلی عجيب نبود چرا که از چند ماه پيش شرايط امنيتی به وجود آمده بود و به خصوص بعد از انتخابات تشديد شده بود. به عنوان مثال من ۱۸ ارديبهشت امسال که می خواستم برای نشستی به گواتمالا بروم ممنوع الخروج شدم و پاسپورتم ضبط شد و تا کنون هم آن را به من پس نداده اند، بدون اين که هيچ نامه ای از مراجع قضايی مبنی بر متهم يا مجرم بودن من ارائه کنند.
بعد از آن وزارت اطلاعات طی جلسه ای با من برخوردی داشتند و اعلام کردند اگر از کانون مدافعان حقوق بشر و از شورای ملی صلح کناره گيری نکنم و ارتباطم را با خانم شيرين عبادی قطع نکنم اين محروميت ها بيشتر خواهد شد، يعنی علاوه بر ممنوع الخروجی و اخراج بعد از آن بازداشت هم خواهم شد.
خانم محمدی! فعاليت های مدنی شما از جمله عضويت درکانون مدافعان حقوق بشر و شورای ملی صلح تداخلی با کار شما در شرکت بازرسی مهندسی ايران داشت؟
خير، کاملاً دو حيطه کاری مجزا از هم بود. کاری که در شرکت انجام می شد در حوزه بازرسی کارهای مهندسی بود و محل فعاليت های اجتماعی من دفتر کانون مدافعان حقوق بشر بود و هيچ تداخلی وجود نداشت.
شما اشاره کرديد که هشت سال استخدام رسمی شرکت بازرسی مهندسی ايران بوديد. بعد از اخراج بر اساس قانون کار بحث حقوق و مزايای شما چطور شد؟
متأسفانه نه تنها مرا از کار اخراج کردند، بلکه اين اخراج اصلاً منصفانه نبود و هشت سال خدمت من دراين شرکت نزد اين افراد به خاطر فعاليت های اجتماعی ام ضربدر صفر شده بود.
آنها بدون دادن هيچ مزايا و حقوقی که به من تعلق می گرفت، مرا اخراج کردند و من مجبور شدم به اداره تأمين اجتماعی و وزارت کار دادخواستی بدهم که قرار شده ماه بعد به شکايت من رسيدگی شود.
شما عضو کانون مدافعان حقوق بشر و فعال حقوق بشر درايران هستيد. اين مسئله چقدر در جامعه امروز ايران رواج دارد؟
متأسفانه نقض حقوق بشر در زمينه های مختلف درايران سابقه دارد و اين مسئله منحصر به يک دوره خاص نيست.
من فکر می کنم حداقل کسانی که از ۳۰ سال پيش به خاطر داشتن فعاليت های سياسی، داشتن عقيده دگرانديشانه، اعتقاد به آزادی بيان و مجموعه آرا و نظراتشان محروميت هايی را به خصوص در حوزه کار و تحصيل متحمل شده اند، کم نيستند.
من برای نوشتن اين نامه مردد بودم، چون من قطره ای در اين دريا هستم. به عنوان مثال دکتر محمد شريف که وکيل بسيار برجسته ای در ايران است و آثار و نوشته های ايشان در حوزه بين الملل بر کسی پوشيده نيست و بسياری متخصصين ديگر در اين حوزه ايشان را دارای صلاحيت برای درجه دکترا و بيشتر از آن می دانند، از اين مقطع تحصيلی اخراج شد.
همچنين شنيده ام که آقايان عماد بهاور و اکرمی و چند نفر ديگر که بعد از نوشتن نامه مرا ديدند و با هم صحبت کرديم، هم از کار اخراج شده اند.
از تاريخی که شما اين نامه را به صورت عمومی منتشر کرديد، پاسخی يا واکنشی از طرف دفتر رياست جمهوری دريافت کرديد؟
در دوره های گذشته درمواردی حداقل خود من در رابطه با بازداشت همسرم نامه ای به رئيس دولت وقت نوشتم و رئيس دولت وقت هر چند محرمانه، اما پاسخ نامه ما را می دادند، حتی اگر پاسخ قانع کننده هم نبود ولی بالاخره پاسخی می دادند، اما آقای احمدی نژاد نسبت به اين موارد بی اعتنا است.
خانم محمدی در نامه ی خود ذکر کرده است که وی به دلیل فعالیت های مدنی اش که هیچ تداخلی با فعالیت مهندسی اش ندارد، اخراج شده است و این عمل مغایر با حقوق شهروندی است.
دراین باره گفت و گویی کرده ایم با نرگس محمدی و ابتدا از وی درباره ی اخراج از محل کار و مشکلات ناشی از پیگردهای امنیتی این فعال حقوق بشر پرسیده ایم:
نرگس محمدی: من از حدود هشت سال پيش در شرکت بازرسی مهندسی ايران استخدام رسمی شدم، تا اين که در تاريخ ۲۲ آبان سال ۸۸ مدير عامل شرکت مرا خواست و اظهار کرد که شما بايد در کانون مدافعان حقوق بشر و کارهای ديگرتان فعال باشيد و يا اين که به من دستور داده اند که شما را اخراج کنم.
اين برخورد برای من خيلی عجيب نبود چرا که از چند ماه پيش شرايط امنيتی به وجود آمده بود و به خصوص بعد از انتخابات تشديد شده بود. به عنوان مثال من ۱۸ ارديبهشت امسال که می خواستم برای نشستی به گواتمالا بروم ممنوع الخروج شدم و پاسپورتم ضبط شد و تا کنون هم آن را به من پس نداده اند، بدون اين که هيچ نامه ای از مراجع قضايی مبنی بر متهم يا مجرم بودن من ارائه کنند.
بعد از آن وزارت اطلاعات طی جلسه ای با من برخوردی داشتند و اعلام کردند اگر از کانون مدافعان حقوق بشر و از شورای ملی صلح کناره گيری نکنم و ارتباطم را با خانم شيرين عبادی قطع نکنم اين محروميت ها بيشتر خواهد شد، يعنی علاوه بر ممنوع الخروجی و اخراج بعد از آن بازداشت هم خواهم شد.
خانم محمدی! فعاليت های مدنی شما از جمله عضويت درکانون مدافعان حقوق بشر و شورای ملی صلح تداخلی با کار شما در شرکت بازرسی مهندسی ايران داشت؟
خير، کاملاً دو حيطه کاری مجزا از هم بود. کاری که در شرکت انجام می شد در حوزه بازرسی کارهای مهندسی بود و محل فعاليت های اجتماعی من دفتر کانون مدافعان حقوق بشر بود و هيچ تداخلی وجود نداشت.
شما اشاره کرديد که هشت سال استخدام رسمی شرکت بازرسی مهندسی ايران بوديد. بعد از اخراج بر اساس قانون کار بحث حقوق و مزايای شما چطور شد؟
متأسفانه نه تنها مرا از کار اخراج کردند، بلکه اين اخراج اصلاً منصفانه نبود و هشت سال خدمت من دراين شرکت نزد اين افراد به خاطر فعاليت های اجتماعی ام ضربدر صفر شده بود.
آنها بدون دادن هيچ مزايا و حقوقی که به من تعلق می گرفت، مرا اخراج کردند و من مجبور شدم به اداره تأمين اجتماعی و وزارت کار دادخواستی بدهم که قرار شده ماه بعد به شکايت من رسيدگی شود.
شما عضو کانون مدافعان حقوق بشر و فعال حقوق بشر درايران هستيد. اين مسئله چقدر در جامعه امروز ايران رواج دارد؟
متأسفانه نقض حقوق بشر در زمينه های مختلف درايران سابقه دارد و اين مسئله منحصر به يک دوره خاص نيست.
من فکر می کنم حداقل کسانی که از ۳۰ سال پيش به خاطر داشتن فعاليت های سياسی، داشتن عقيده دگرانديشانه، اعتقاد به آزادی بيان و مجموعه آرا و نظراتشان محروميت هايی را به خصوص در حوزه کار و تحصيل متحمل شده اند، کم نيستند.
من برای نوشتن اين نامه مردد بودم، چون من قطره ای در اين دريا هستم. به عنوان مثال دکتر محمد شريف که وکيل بسيار برجسته ای در ايران است و آثار و نوشته های ايشان در حوزه بين الملل بر کسی پوشيده نيست و بسياری متخصصين ديگر در اين حوزه ايشان را دارای صلاحيت برای درجه دکترا و بيشتر از آن می دانند، از اين مقطع تحصيلی اخراج شد.
همچنين شنيده ام که آقايان عماد بهاور و اکرمی و چند نفر ديگر که بعد از نوشتن نامه مرا ديدند و با هم صحبت کرديم، هم از کار اخراج شده اند.
از تاريخی که شما اين نامه را به صورت عمومی منتشر کرديد، پاسخی يا واکنشی از طرف دفتر رياست جمهوری دريافت کرديد؟
در دوره های گذشته درمواردی حداقل خود من در رابطه با بازداشت همسرم نامه ای به رئيس دولت وقت نوشتم و رئيس دولت وقت هر چند محرمانه، اما پاسخ نامه ما را می دادند، حتی اگر پاسخ قانع کننده هم نبود ولی بالاخره پاسخی می دادند، اما آقای احمدی نژاد نسبت به اين موارد بی اعتنا است.