بر مبنای زمانبندیای که ایران و گروه ۵+۱ در ژنو بر سر آن توافق کردند، طرفها قرار است سه دور دیگر بر سر میز مذاکرات سیاسی بنشینند، تا شاید بتوانند در روز ۲۹ تیرماه، به توافقی نهایی و جامع دست یابند.
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، از همان آغاز راه که این پرونده را در دست گرفت و مذاکره کننده ارشد ایران شد، اعلام کرد که نتیجه مطلوب برای ایران، نتیجه برد – برد است. اینکه شش کشور از ماهیت برنامه هستهای ایران مطمئن شود که آنطور که تهران میگوید صلح آمیز است، و از آن سو تحریمهای بینالمللی در این مورد رفع شود.
در این روزهای حساس برای این پرونده، تحلیلهای متعددی منتشر میشود. یکی از آنها تحلیلی پنجاه صفحهای است که موسسه بروکینگز به قلم رابرت جی. آینهورن منتشر کرده است.
رابرت آینهورن، تا سال گذشته میلادی مشاور ارشد دولت باراک اوباما در امور هستهای و کنترل سلاح بود و هم اکنون تحلیلگر ارشد در موسسه بروکینگر است.
درباره ملزومات دستیابی به یک توافق جامع و نهایی رادیوفردا با رابرت آینهورن گفتوگو کرده است.
سوال اول را کمی کلی میپرسم. آقای آینهورن، فکر میکنید که در روز بیستم ژوئیه میتوانیم منتظر یک توافق بین ایران و گروه پنج به علاوه یک بر سر برنامه هستهای تهران باشیم؟ آیا دستیابی به توافق را ممکن میبینید؟
اینجا دو موضوع مطرح است. اینکه آیا دستیابی به توافق در کل ممکن است؟ و یا اینکه توافق در فرصت شش ماهه تا بیستم ژوئیه ممکن است یا خیر؟ به نظرم با توجه به اختلافات زیادی که در رویکرد طرفین در حال حاضر وجود دارد، نهایی کردن توافق تا پایان مهلت شش ماههای که توافق ژنو مقرر کرده، بسیار مشکل خواهد بود. در نتیجه اگه توافق تا آن زمان دست نیاید، طرفین باید برای تمدید مهلت برای گفتوگو و شرایط آن به نتیجه برسند. من فکر میکنم هر دو طرف نهایت تلاش خود را خواهند کرد تا در مهلت شش ماهه اول به نتیجه برسند، آنها انگیزههای زیادی هم برای این کار دارند، اما کار زیادی باید انجام دهند و با توجه به اختلاف نظرها این کار بسیار سختی خواهد بود.
از اختلاف نظرها صحبت میکنید. یکی از موارد مورد نظر بر سر میز مذاکره در این مدت تاسیسات آب سنگین اراک بوده و هست. البته در این روزها ما میشنویم که اراک این روزها موضوعی سادهتر است. البته طرف ایرانی بارها تاکید هم کرده که این رآکتور به آب سبک تبدیل نخواهد شد. به نظرتان رویکرد مذاکره کنندگان واقعا در این باره نزدیک شده و اگر چنین اتفاقی افتاده، چطور این تفاهم به دست آمده؟
من شک دارم که طرفین تا اینجای کار، این موضوع را کاملا حل کرده باشند. به نظرم فاصله دیدگاهها کمتر شده است. رییس سازمان انرژی اتمی ایران، علی اکبر صالحی از تغییر طراحی این رآکتور برای کاهش تولید پلوتیونیوم خبر داده است. این قدم مهمی است اما سوال این است که چطور این تغییرات میخواهد اعمال شود. به نظر من بهترین راه تغییر این رآکتور به آب سبک است. راه دیگر این است به همین شکل آب سنگین بماند اما به جای اورانیوم طبیعی از اورانیوم غنی شده برای سوخت آن استفاده شود. با این کار از تولید پلوتیونیوم کاسته میشود. این کاهش خوب است اما احتمال واگرد یا تبدیل در رآکتور آب سبک کمتر از آب سنگین است. در نتیجه به نظر گزینه تبدیل به آب سبک برای آمریکا و برخی متحدانش مطلوبتر از سایر گزینه هاست. از همین رو به نظرم این موضوع هنوز به طور کامل حل نشده است. اما در مقایسه با موضوعی مثل میزان غنیسازی، دستیابی به توافق بر سر اراک محتملتر است.
شما در مقاله تحلیلیای که برای موسسه بروکینگز نوشته بودید، درباره بازرسی و نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی به این نهاد پیشنهاد داده بودید که وارد همه جزییات گذشته برنامه هستهای ایران نشود، و اولویت بندی کند. چرا بررسی همه فعالیتهای پیشین را غیرمعقول میبینید و به نظرتان اولویتهای آژانس چه موضوعاتی باید باشد؟
موضع ایران این است که سلاح هستهای در اسلام حرام است و این کشور هیچگاه برای دستیابی به سلاح تلاش نکرده است. با توجه به چنین موضع سرسختانهای، اجبار ایران به اقرار به داشتن چنین برنامهای در گذشته بسیار دشوار است. اگر نمیتوان همه این اطلاعات را به دست آورد، آژانس باید اولویت بندی کند و بیشتر بر عناصری از این برنامه تمرکز کند که میتوانسته تاثیراتی بر یک برنامه مخفی تولید احتمالی سلاح داشته باشد. این نهاد باید برای دستیابی به اطلاعات درباره تجربیات این چنینی اصرار بورزد. اما دستیابی به همه اطلاعات کار بسیار مشکلی است.
میتوانید یک مثال از این عناصر بزنید؟
آژانس مثلا بر این باور است که ایران مواد و تجهیزات مهمی را وارد کرده است که در صورت مخفی کردن آنها، میتواند برای داشتن جنبه نظامی برنامه هستهای استفاده شود، در نتیجه به نظرم برای این نهاد مهم است که اصرار کند تا اطلاعاتی درباره این تجهیزات و موادی که ایران در گذشته وارد کرده است، به دست آورد.
یکی دیگر از موضوعاتی که این روزها بر آن زیاد تاکید شده و از مسایل مهم مورد بحث در جریان مذاکرات قلمداد میشود بازه زمانی است که ایران بتواند از برنامهای صلح آمیز به سوی تولید سلاح برود که از آن با عنوان «زمان گریز» نیز یاد میشود. با توجه به اینکه به نظر میرسد دیدگاهها در اینباره به هم نزدیک نیست، به نظرتان راه به جلو برای توافق بر سر این موضوع چیست؟
آشکار است که باید تلاش شود تا این زمان هر چه بیشتر افزایش یابد. زمانی که ایران تصمیم بگیرد و بتواند مواد اتمی کافی تولید کند تا بتواند در سلاح اتمی استفاده شود. اینکه این زمان چقدر باشد یک تصمیم سیاسی است. برخی میگویند این زمان باید یکسال یا بیشتر از آن باشد، چرا که جامعه بین المللی باید زمان کافی داشته باشد تا بتواند از تولید سلاح توسط ایران جلوگیری کند؛ اطلاعات هستهای ایران ممکن است احتیاج به تحقیق بیشتر داشته باشد، شورای امنیت سازمان ملل متحد یا شورای حکام آژانس احتیاج به زمان داشته باشند، و از همین رو برخی از یکسال صحبت میکنند. اما از نقطه نظر دیگر اگر راههای مطمئن شناسایی تصمیم ایران در مراحل ابتدایی وجود داشته باشد، و همچنین روشهای تنبیهی قویای وجود داشته باشد که ایران بداند در صورت تصمیم به ساخت سلاح با آن روبهرو خواهد شد، اینها میتواند موارد بازدارنده ایران باشد حتی اگر بازه زمانی کوتاهتری در نظر گرفته شود. این موضوع سختی برای حل است. برای بیشتر کردن این بازه زمانی باید توانایی غنیسازی ایران، تعداد سانتریفوژها و اورانیوم غنی شده در داخل ایران را بسیار کاهش داد. به نظرم در حال حاضر این مهمترین موضوع مورد اختلاف نظر است.
شما از موارد بازدارنده صحبت میکنید. در مقاله بروکینگز، یکی از این راهها را تصویب یک قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل بر شمردید. به نظرتان، تصویب چنین قطعنامهای یک نقطه منفی نیست آن در زمانی که طرفین در حال دستیابی به توافق هستند؟
هر قطعنامهای که بخواهد تصویب شود، پس از دستیابی به توافق خواهد بود. یکی از اهداف قطعنامه سازمان ملل این است که حمایت جامعه بینالمللی از یک توافق را نشان دهد و بگوید که شورای امنیت پیشتیبان آن است و خواستار اجرای کامل آن است. در چنین قطعنامه به نظر من منطقی است که کشورها مشخصا اشاره کنند که اگر ایران بر خلاف قطعنامه عمل کند، با واکنش قوی بینالمللی روبرو خواهد شد. من میدانم که شاید این سخت باشد که همه اعضای شورا بر سر چنین موضوعی اتفاق نظر داشته باشند، اما به نظرم این مهم است که آنها درباره یک توافق قوی توافق کنند؛ چنین قطعنامهای میتواند ایران را وادار به پیروی از توافق کند.
موضوع دیگر بحث موشکهای بالستیک ایران است. تهران میگوید دراین باره صحبت نمیکند چرا که ارتباطی به برنامه هستهای ندارد. از سوی دیگر از ۵+۱ میشنویم که بناست درباره همه موضوعاتی که در قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل آمده صحبت شود و در قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت به موضوع موشکهای بالستیک اشاره شده است. پیشنهاد شما برای طرفین گفتوگو دراین باره چیست؟ چگونه میتوان دراین باره صحبت کرد و به نتیجه هم رسید؟
سخت است. چون همانطور که گفتید تهران تمایلی به گفتوگو در این مورد ندارد. آنها میگویند مذاکره برای توافق درباره برنامه هستهای است و نه توانایی دفاعی ایران و ایران میگوید موشکهای بالستیکی که میخواهد در اختیار داشته باشد برای حمل کلاهک هستهای نیست. در نتیجه ایران در مقابل گنجاندن این موضوع در توافق مقاومت خواهد کرد. اما برای اینکه طرفین به بنبست نرسند، میتوان گفت که این موضوع در توافق گنجانده نشود، اما ایران به عنوان یک قدم اعتماد ساز، برای مدتی (مثلا ۵ سال) آزمایش موشکهای قویتر از آنچه که تا کنون آزمایش کرده را متوقف کند. شاید این غایت مطلوب برخی از اعضای پنج به علاوه یک نباشد اما میتواند راهی مفید برای رسیدگی به موضوع موشکهای بالستیک باشد خصوصا با توجه به اینکه در توافق نخواهد آمد احتمالا ایرانیها تمایل بیشتری به تن دادن به آن خواهند داشت.
به عنوان سوال آخر شاید بد نباشد پس از این مسایل فنی به موضوعی سیاسی بپردازیم. سوالم درباره فضای سیاسی آمریکاست و تفاوت نظری که بین دولت و برخی اعضای کنگره شاهد هستیم. به نظرتان آیا دولت میتواند مستقل عمل کرده و برای دستیابی به توافق پیش رود یا الزامی برای توافق با کنگره دارد؟
به نظرم برای دولت آمریکا مهم است که حمایت کافی در کنگره برای یک توافق با ایران را کسب کند. این را به دلایل مختلف میگویم اما اگر از لحاظ عملی بخواهیم به آن نگاه کنیم، ایرانیها خواستار این هستند که تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای در پی یک توافق برداشته شود. این شامل اقدام کنگره هم میشود. در نتیجه این مهم خواهد بود که دولت بتواند به کنگره برود و خواستار رفع تحریمها شود. این مستلزم همکاری دقیق دو قوه مجریه و مقننه است و کنگره باید متقاعد شود که این توافق موثر است و از دستیابی ایران به سلاح اتمی جلوگیری خواهد کرد.
به نظرتان موافقت کنگره با یک توافق احتمالی، قابل دستیابی است؟
این کار سختی خواهد بود اما به نظرم از یک توافق «درست» کنگره هم حمایت خواهد کرد. خصوصا که اگر کنگره بخواهد به گزینههایی که به جای توافق وجود دارد فکر کند، اینها گزینههایی نیست که حتما به نتیجه برسد.