تا چه اندازه دیدگاههایتان را در فضای آنلاین بیان میکنید؟ آیا با اشتیاق وارد بحث و جدل با نظر مخالف میشوید و یا فکر میکنید «بحث کردن چه فایدهای دارد؟» و سپس خودتان را قانع میکنید که احتیاط بهتر از شجاعت در ابراز نظر است.
روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت در گزارشی مینویسد با اینکه شبکههای اجتماعی بهترین ابزار برای انتشار پیامهای کوتاه هستند، تحقیق تازه «مرکز پژوهش پیو» نشان میدهد که این شبکهها در واقع زمینههای بحث درباره موضوعات مهم را سرکوب میکنند. براساس این تحقیق تازه توئیتر و فیسبوک تمایل افراد به بیان نظر و اعتقادات را کم میکنند چون ممکن است فکر کنیم با مخالفت دیگران مواجه میشویم.
پژوهشگران میگویند آنچه که بیشتر موجب نگرانی است تاثیر منفی استفاده از شبکههای اجتماعی بر میزان تمایل شرکت در مکالمات و گفتوگوهای واقعی (غیر مجازی) است. کاربران فیسبوک و توئیتر پس از مخالفت دوستان آنلاین با دیدگاههای آنها، به مشارکت در بحثهای رو در رو، ابزار عقیده و بیان نظراتشان رغبت کمتری نشان میدهند.
این تحقیق با مشارکت ۱۸۰۱ آمریکایی بالای ۱۸ سال و براساس واکنش آنها به افشاگریهای ادوارد اسنودن در باره شنود و رصد اطلاعاتی دولت آمریکا در سال ۲۰۱۳ انجام شده است. این مرکز پژوهشی آمریکایی گفته است دلیل انتخاب این موضوع قطبی بودن نظرات آمریکاییها نسبت به آن است: ۴۴ درصد شهروندان آمریکایی گفتند افشاگری ادوارد اسنودن به منافع عمومی لطمه زده در حالیکه ۴۹ درصد معتقد بودند به مصالح عمومی کمک کرده است.
ایندیپندنت در ادامه گزارش مینویسد یکی از نکتههای مهمی که در این پژوهش مطرح شده «چرخه سکوت» است؛ پدیدهای که شبکههای اجتماعی تغذیه کننده آن هستند و منجر به دلسردی نسبت به مشارکت در بحث و گفتوگو میشود. اصطلاح «چرخه سکوت» اولین بار در دهه ۷۰ میلادی برای توصیف سرکوب اختیاری ابراز نظر استفاده شد، وضعیتی که فرد برای اجتناب از روبهرو شدن با مخالفت و یا عقیده مخالف دوستان، اعضای خانواده و همکاران از بیان نظرش خودداری میکند.
در «چرخه سکوت» فرد به دلیل قرار گرفتن در اقلیت از ابراز عقیده اجتناب میکند.
در حالیکه به نظر میرسد «کامنت»های «تایم لاین» فیسبوک و توئیتر حاوی طیف گسترده و متنوعی از نظرات است، پژوهشگران معتقدند کاربران اینترنتی تنها در گروههایی متشکل از افراد «هم نظر» جمع میشوند. کارشناسان اینترنت پیشتر گفته بودند این تمایل با الگورتیمهای ویژه جستجو (سرچ) که متناسب با دیدگاههای ما طراحی شدهاند تقویت میشود.
در گزارش این مرکز پژوهشی آمده است «در نتیجه ممکن است افراد بدلیل هراس از قرار گرفتن در اقلیت، نظرشان را بیان نکنند و به این ترتیب از ناخشنودی دوستان جلوگیری کنند، وارد بحثهای بیحاصل با آنها نشده و دوستیشان را به کلی از دست ندهند.» این پژوهش میگوید تداوم و ثابت ماندن نحوه برخورد نظرات در محیط آنلاین باعث دلسردی از بیان آزادانه میشود؛ در حالیکه کاربر میداند صفهای متعدد از تایید کنندگان آنلاین با «لایک، ری توئیت، کامنت» آماده اظهار نظر هستند. به همین دلیل کاربر به شکل حادی مترصد واکنش دیگران است.
روزنامه ایندیپندنت با اشاره به بخش دیگری از گزارش مرکز «پیو» مینویسد براساس این پژوهش در صورت موافق بودن دوستان فیسبوکی، افراد ۱. ۹۱ بار بیشتر مشتاق بیان نظردر باره یک موضوع و شرکت در گفتوگو در باره آن هستند. این تمایل شرکت در بحثهای آنلاین در میان افرادی که صاحب نظرات ویژهای هستند ۲. ۴ برابر بیشتر میشود.
این پژوهش نتیجه گیری میکند که کارکرد این مکانیزم بر اساس انباشته شدن است: شکل گرفتن یک جو آنلاین که با سرعت تشدید میشود و در آن عقاید پرطرفدار به احتمال زیاد بیشتر منتشر میشوند؛ در حالیکه افرادی که نظر مخالف و یا متفاوت دارند به احتمال بیشتر در حاشیه قرار میگیرند.
در ادامه گزارش ایندیپندنت آمده است که اگر چه دایره این تحقیق محدود است با این حال به آسانی میتوان دریافت که میزان کاربرد یافتههای آن بسیار گسترده است و تا چه اندازه میتواند برای دمکراسی در کلیت آن مهم باشد. به عنوان مثال فکر کنید کدام یک از دوستان آنلاین شما نه تنها درباره افشاگریهای ادوارد اسنودن، بلکه در موضوع جنگ غزه حاضر به بحث است؟
این پژوهشگران چنین نتیجه گرفتهاند که «شهروندی آگاهانه بستگی به میزان مشارکت گذاشتن اطلاعات مهم سیاسی و تمایل به بحث و گفتگو درباره آنها با دیگران دارد.»
اما اگر تمایلی به بحث در مسایل سیاسی نداشته باشیم، چه بر سیاست ما آمده و در آینده چه بر سر آن خواهد آمد؟