لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ تهران ۰۳:۵۹

ترديد در فتح خيبر هسته‌ای: مقابله با انقلاب و نظام


سعید جلیلی
سعید جلیلی
سعيد جليلی نماينده آيت الله خامنه ای در شورای عالی امنيت ملی، دبير شورای عالی امنيت ملی و نماينده ی ايران در مذاکرات هسته ای ۱+۵ است. او نامزد تمامی گروه های راست افراطی برای رياست جمهوری بوده و خود را نزديکترين فرد به رهبری و فدايی او معرفی می کند. رئيس جمهور شدن اش، منوط به حمايت سازمان يافته نهادهای سرکوب و تقلب در انتخابات است. نگاهی گذرا در سه پرده به او انداخته و سپس گفتمان سرکوب جديد او را تبيين خواهيم کرد.

يکم- جليلی و جنبش سبز: انتخابات رياست جمهوری ۱۳۸۸ در زمان مسئوليت او برگزار شد. تظاهرات اعتراضی مسالمت آميز مردم- "جنبش سبز" به تعبير خالقان و "فتنه" به تعبير آيت الله خامنه ای- به دستور رهبری و هدايت جليلی به شدت سرکوب شد. سرکوب شامل بازداشت چند هزار تن، تعداد زيادی زخمی، شکنجه ی زندانيان، به شهادت رساندن ده ها تن، تعطيل کردن احزاب و رسانه ها، سيطره ی فضای مرگ بر دانشگاه ها، حصر رهبران جنبش سبز، فرار تعداد زيادی از فعالين از ايران و... بود.

جليلی در مقاله ای تحت عنوان "فتنه ۸۸"، اعتراض مردمی را طراحی دشمنان خارجی قلمداد کرده و موسوی و کروبی را "پادوی" دشمنان به شمار می آورد که مقابل اسلاميت و جمهوريت نظام ايستادند. مدعيات زهرا رهنورد درباره ی وقوع تقلب را هم "سخيف ترين منطق" قلمداد می کند. می گويد آنان به دروغ "کشته سازی" کردند. جنبش سبز، انتقام شکست اسرائيل در جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه از طريق چهره های داخلی بود. جليلی ماه ها سرکوب را ناديده گرفته و مدعی می شود که با تظاهرات ۹ دی ۸۸ فتنه پايان يافت.
جليلی در مقاله ای تحت عنوان "فتنه ۸۸"، اعتراض مردمی را طراحی دشمنان خارجی قلمداد کرده و موسوی و کروبی را "پادوی" دشمنان به شمار می آورد که مقابل اسلاميت و جمهوريت نظام ايستادند.
اکبر گنجی

جليلی در ۲۰/۳/۹۲ در مشهد سرکوب معترضان را اين گونه توجيه کرده و گفته است:
"انتخابات ۸۸ فرصتی برای توطئه‌گران و دشمنان نظام بود؛ آنها از اين فرصت با ترفندهای مختلف برای ايجاد اختلافات داخلی استفاده کردند که متأسفانه شاهد بروز فتنه از همين ناحيه در سال ۸۸ بوديم...فتنه ۸۸ طراحی سنگين برای انتقام‌گيری از نظام بود؛ نبايد فتنه را ساده نگاه کنيم، چراکه داستانی مديريت شده از مرکز که همان خارج از کشور بود و همچنين بخش‌های اجرايی به دست مخالفان داخلی سپرده شده بود".

دستاوردهای مشترک خامنه ای/احمدی نژاد/جليلی در زمينه ی سرکوب در طی ۸ سال گذشته روشن بوده و صدها گزارش توسط نهادهای حقوق بشری و زندانيان در اين مورد انتشار يافته است. در عين حال، حداقل جليلی بايد به پرسش های زير پاسخ بگويد:

۱- نقش شما به عنوان دبير شورای امنيت ملی در صدور احکام بازداشت و بدرفتاری شديد با معترضان وقايع بعد از انتخابات ۱۳۸۸ چه بوده است؟ مرتضوی در جريان دادگاهش گفت که در فرستادن بازداشت شدگان به کهريزک صرفا دستور مقام های امنيتی را اجرا می کرده است. شما به عنوان دبير شورای امنيت ملی در اين مورد خاص چه نقشی داشتيد؟

۲- حمله دوم به کوی دانشگاه تهران در خرداد ۱۳۸۸ با مجوز کدام مرکز امنيتی انجام شد و شما تا چه حد از آن اطلاع داشتيد و برای احقاق حق دانشجويان چه کرديد؟

۳- طرح های موسوم به امنيت اجتماعی و گشت ارشاد در سالهای اخيربا مجوز شورای عالی امنيت ملی به اجرا درآمده است. شما در اين موارد چه احکامی صادر کرده ايد؟ نظر شما در بحث هايی که در مورد اين مساله در شورا انجام شد چه بوده است؟ احمدی نژاد گفت که با گشت ارشاد وبعضی از اين طرح های "امنيت اجتماعی" مخالف بوده است. شما چه موضعی داشتيد؟

۴- حکم ممنوع التصوير کردن سيد محمد خاتمی در مطبوعات و رسانه های ملی را بر اساس مصوبه کدام شورا به مطبوعات وصدا و سيما داده اند؟ نشريه ای را به خاطر چاپ تصوير محمد خاتمی در صفحه اول خود توقيف کرده اند؟ موضع شما در اين موارد چه بوده است؟

۵- شما نامزد مورد حمايت آيت الله مصباح يزدی در اين انتخابات هستيد. می دانيد که ايشان معتقدند مشروعيت حکومت به رای مردم نيازی ندارد. نظر شما در مورد اين ديدگاه نظری ايشان چيست؟

۶- در خصوص فسادهای کلان دوران احمدی نژاد و نقش شما در آنها پرسش های فراوانی وجود دارد. به عنوان نمونه، به کسانی از قبيل بابک زنجانی از سال ۱۳۸۹ به بعد مجوز فروش نفت ايران و جا به جايی پول داده شده است. اين طرح که نام مخصوصی تحت عنوان "قلک امين" دارد با مجوز های خاص شورای عالی امنيت ملی اجرا شده که شما دبير آن بوده ايد؟

نقش شما در اين مورد چه بوده؟ می دانيد که بابک زنجانی در سال ۱۳۸۰ يک کاسب بسيار کوچک بود که در باز پرداخت قسط وام های بانکی اش که رقم آن هم اصلا بالا نبود مشکل داشت. اين فرد که همزمان با اختلاس معروف سه هزار ميليارد تومانی مشهور شد و همين چند ماه پيش خودش گفت چهار ميليارد يورو پول در اختيار داشته و بيش از هفتاد شرکت تحت پوشش سازمان تامين اجتماعی برای خريد به او پيشنهاد شده، بر خلاف متهمان آن اختلاس بزرگ گرفتار نشد و به طور غير مستقيم گفت که با مراکز ذيربط هماهنگ بوده است.

يعنی به مجوز شورای عالی امنيت ملی متکی بوده است. شما در صدور احکام اين طرح چه نقشی داشته ايد؟ ما می دانيم شما شخصا انسان ساده زيستی هستيد، ولی رئيس جمهور قبلی هم مثل شما بود و از دل مناسباتی که حاکم کرد اختلاس سه هزار ميليارد تومانی و موارد متعدد مشابه آن درآمد. اما بفرماييد نقش شما در مجوزهايی که به آن اشاره شد چه بوده است؟
پرونده ی هسته ای در دوران رياست جمهوری احمدی نژاد به شورای امنيت سازمان ملل ارسال و چندين قطعنامه عليه ايران به تصويب رسيد. سعيد جليلی به عنوان مذاکره کننده سياست هايی را پيش برده ، که تحريم های فلج کننده ی اقتصادی يکی از پيامدهای آن بوده است.
اکبر گنجی

دوم- جليلی و پرونده ی هسته ای: پرونده ی هسته ای در دوران رياست جمهوری احمدی نژاد به شورای امنيت سازمان ملل ارسال و چندين قطعنامه عليه ايران به تصويب رسيد.

سعيد جليلی به عنوان مذاکره کننده سياست هايی را پيش برده ، که تحريم های فلج کننده ی اقتصادی يکی از پيامدهای آن بوده است. به برخی از آنها بنگريد:

الف- تحريم های نفتی: در اثر تحريم ها، درآمد صادرات نفت از ۱۱۰ ميليارد دلار در سال ۱۳۹۰ به حدود ۵۵ ميليارد دلار در سال ۹۱ تقليل يافت و در بودجه سال ۹۲ فقط ۳۰ ميليارد دلار درآمد نفتی به تصويب رسيده است که با وضع تحريم های آينده، معلوم نيست قابل تحقق باشد. به عنوان مثال، صادرات نفت از روزانه دو ميليون و ۲۰۰ هزار بشکه- پيش از تحريم های يک جانبه ی آمريکا و اروپا- به ۷۰۰ هزار بشکه در ماه مه ۲۰۱۳ کاهش يافته است.اما نکته ی مهمتر اين است که کنگره ی آمريکا طرحی را در دست بررسی دارد تا صادرات نفتی ايران را به هيچ تقليل دهد.

ب- تحريم های بانکی: تحريم های بانکی، جا به جايی پول برای دولت را تقريباً ناممکن ساخته و ايران قادر به دريافت درآمدهای نفتی خود نيست. چين و هند حتی حاضر به پرداخت يوان و روپيه به ايران نيستند و به جای آن، کالاهايشان را به ايران تحويل می دهند.
پ- کنگره ی آمريکا طرحی را در دست بررسی دارد تا استفاده ی ايران از ذخاير ارزی حدود ۱۰۰ ميليارد دلاری اش را ناممکن سازد.

ت- تحريم بيمه ی نفت کش ها: اين تحريم نيز اثر چشمگيری بر صادرات نفتی گذارده است.

ث- تحريم پتروشيمی: دولت آمريکا اخيراً شرکت های پتروشيمی بندر امام، پتروشيمی بوعلی سينا، پتروشيمی مبين، پتروشيمی نوری، پتروشيمی پارس، پتروشيمی شهيد تندگويان، پتروشيمی شازند و پتروشيمی تبريز را به ليست تحريم ها افزود.

فرآورده های پتروشيمی درصد بالايی از صادرات غير نفتی ايران را تشکيل می دهند. ايران در سال ۱۳۹۰ ، ۱۸.۲ ميليون تن محصول پتروشيمی و فرآورده پليمری به ارزش تقريبی ۱۴.۲ ميليارد دلار به بيش از ۶۰ کشور جهان صادر کرده است. ايران تحت تحريم، در سال ۱۳۹۱ نزديک به ۱۶ ميليون تن محصول پتروشيمی با ارزش تقريبی حدود ۱۲ ميليارد دلار صادر کرده است.

با اين تحريم، اولاً: بخش مهمی از درآمد غير نفتی ايران از دست خواهد رفت.

ثانياً: بازارهای سنتی اين محصولات از دست رفته و در اختيار عربستان سعودی قرار خواهد گرفت.

ثالثاً: هزاران کارگر بيکار خواهند شد. رابعاً: مسائل مهمی برای بازار بورس تهران ايجاد خواهند کرد.

ج- تحريم صنعت خوردوسازی: صنعت خودروسازی با بيش از يک ميليون نفر شاغل، بزرگترين صنعت ايران است. صنايع خودروسازی ايران شامل حدود ۴۰ کارخانه‌ی توليد و مونتاژ خودرو، ۱۲۰۰ واحد قطعه‌سازی و تعداد زيادی بنگاهه‌های توليد مواد واسطه‌ای است. ايران با توليد ۶۴۸/۱ ميليون خودرو در سال ۲۰۱۱ در رتبه ی سيزدهم جهان قرار داشت که پس از گسترش تحريم ها، در سال ۲۰۱۲ با ۴۰ درصد کاهش توليد، به مقام هجدهم تنزل کرد. دولت آمريکا اخيراً صنعت خودروسازی ايران را مورد تحريم بيشتری قرار داد تا آن را به طور کامل تعطيل سازد. اين به معنای بيکار شدن ده ها هزار کارگر و از دست رفتن درآمد و تورم و رکود است.

چ- طرح تغيير رژيم : طرح ديگری به کنگره آمريکا ارائه شده است که رسانه های آمريکا آن را طرح تغيير رژيم ناميده اند. اين طرح، الغای کليه ی تحريم ها را به دموکراتيک شدن نظام سياسی ايران منوط می سازد، نه توافق هسته ای.

تحريم های فلج کننده ی اقتصادی به تنهايی موجب فروپاشی درونی جامعه ی ايران خواهد شد. جامعه ای که کلاً از درآمدهای نفتی و غير نفتی محروم شود و ارتباط اقتصادی اش با جهان قطع گردد، به سياه چاله ای فرو خواهد افتاد که در آمدن از آن اگر ناممکن نباشد، بسيار دشوار و پر هزينه خواهد بود.

سوم- جليلی و تهديد ترديد: نامزدهای رياست جمهوری که بيشتر و بهتر از ما از پيامدهای اقتصادی و سياسی مذاکرات هسته ای آگاه هستند،در مناظره ی سوم به شدت به جليلی تاخته و او را فردی "بيانيه خوان"- نه ديپلمات و مذاکره کننده- به شمار آوردند که کشور را به اين روز انداخته است. در واقع، برای اولين بار، در تلويزيون جمهوری اسلامی، ميليون ها تن شاهد نقد کوبنده ی مواضع جليلی در مذاکرات هسته ای بودند.

سعيد جليلی، به جای پاسخ گويی به منتقدان- حسن روحانی، علی اکبر ولايتی، محسن رضايی- مانند رهبر خود که برای سرکوب جنبش سبز مفهوم "فتنه" را برساخت، برای سرکوب منتقدان برنامه ی هسته ای، مفهوم "جريان ترديد" را برساخته است. مدعی است که ما تا پشت دشمن پيش رفته و در حال فتح خيبر هستيم، اما سازش کاران داخلی به مقابله برخاسته و نه تنها دستاوردهای عظيم ما را زير سئوال برده، بلکه قصد دارند تا ما را به عقب نشينی وادار کنند. به دو نمونه ی آخرين سخنان او در اين زمينه بنگريد:
مذاکرات هسته ای ايران و پيامدهای آن نه تنها از سوی مخالفان مورد نقد قرار گرفته ، بلکه در مقامات بالای رژيم نيز دارای منتقدان جدی است. شورای عالی امنيت ملی اين مسأله را به "خط قرمز" ی تبديل کرده که رسانه ها و گروه ها مجاز به نقد آن نيستند. اما فرصت انتخابات، به طور طبيعی امکان شديدترين نقدها در پر بيننده ترين رسانه، توسط مقامات رژيم را فراهم آورد. اگر اين دريچه گشوده شود، چه خواهد شد.
اکبر گنجی

الف- سعيد جليلی در ۲۰/۳/۹۲ در مشهد گفته است:

"پس از فتنه و انحراف شاهد بروز و ظهور جريان ديگری در تقابل با نظام اسلامی هستيم.‌ عده‌ای شروع کرده‌اند به اين که ما را در مسائل مختلف دچار ترديد کنند؛ در اين ترديد مقاومت، پيشرفت و گفتمان انقلاب اسلامی نيز مورد شک قرار می‌گيرد. اگر کسانی بخواهند جريان ترديد را دنبال کنند به طور حتم از گفتمان اسلام ناب دور خواهند شد و به طريقی در مقابل اين گفتمان قرار می‌گيرند.

آنان می‌خواهند با ايجاد ترديد در ظرفيت‌های کشور، توسعه و پيشرفت جمهوری اسلامی ايران را به مخاطره اندازند. کسانی که جريان ترديد را دنبال می‌کنند به دنبال اين هستند که داشته‌هايمان را ناديده گرفته و نداشته‌هايمان را به رخ‌مان بکشند. ما بايد در مقابل اين جريان مقاومت کرده و به احيای گفتمان انقلاب اسلامی بپردازيم. امروز در تحريم‌ها نيز نه تنها تهديد نشديم، بلکه تمام آنها را به فرصت تبديل کرديم. يکی از راهکارهای جريان ترديد اين است که برای ما شاخص‌های کاذب را جايگزين شاخص‌های حقيقی کرده و از اين طريق ما را دچار ترديد و دوگانی می‌کند".

ب- سعيد جليلی در ۲۱/۳/۹۲ در ساری گفته است:

"يک حماسه بزرگ خلق شد و جمهوری نظام به رخ جهان کشيده شد ما امروز پشت خيمه دشمن رسيده ايم اما عده ای خواستند با فتنه مانع آن شوند، پياده نظام دشمن شدند اما توسط خود ملت سرجايشان نشستند ...اکنون در حالی که در موقعيت خيبر هستيم و مقامات رسمی دشمن بيان می کنند که قدرت ايران قابل انکار نيست جريانی به نام جريان ترديد به وجود آمده که به دنبال جريان فتنه در ظرفيت های ملت ترديد می کند، اين جريان خود تهديد از بيرون را با ترديد از درون تکميل کرده و مردم را از ادامه راه دچار ترديد می کند...مقاومت بايد در برابر تهديد خارجی و ترديد داخلی باشد".

چهارم- نتيجه: انسان ها دوبار عالم اجتماع را می سازند. بار اول با کنش های خود، بار دوم با معنا بخشيدن به آن. يعنی تفسير و تعبير رويدادها. به تعبير ديگر، گفتمان واقعيت ساز است. فردی را که برای آزادی سرزمين اش را اشغاگران خارجی می جنگد در نظر بگيريد، مطابق يک گفتمان، او "مبارز راه آزادی" است، اما مطابق گفتمانی ديگر، "تروريست" قلمداد می شود.

مطابق يک گفتمان، اعتراض های مسالمت آميز پس از انتخابات ۸۸، جنبش حقوق مدنی بود، اما مطابق گفتمانی که به دنبال سرکوب معترضان بود، کل آن رويداد "فتنه" ای خارجی بود که فتنه گران داخلی به عنوان پادوهای آنها عمل کردند.

مذاکرات هسته ای ايران و پيامدهای آن نه تنها از سوی مخالفان مورد نقد قرار گرفته ، بلکه در مقامات بالای رژيم نيز دارای منتقدان جدی است. شورای عالی امنيت ملی اين مسأله را به "خط قرمز" ی تبديل کرده که رسانه ها و گروه ها مجاز به نقد آن نيستند. اما فرصت انتخابات، به طور طبيعی امکان شديدترين نقدها در پر بيننده ترين رسانه، توسط مقامات رژيم را فراهم آورد. اگر اين دريچه گشوده شود، چه خواهد شد.

سعيد جليلی متخصص سرکوب است. به سرعت تمام، "گفتمان ترديد" را برساخت. مطابق اين گفتمان، ناقدان سياست ها و مذاکرات هسته ای، مانند فتنه گران در مقابل "گفتمان انقلاب اسلامی" ايستاده اند. نه تنها پيروزی ها بزرگ را انکار می کنند، بلکه در درستی راهی که طی شده ترديد ايجاد می کنند. آنان به دنبال پذيرش "هژمونی جهان غرب" و سازش با "کدخدای" جهان هستند. در حالی که يک "يا حسين" بيشتر با فتح خيبر فاصله نداريم(به عنوان نمونه رجوع شود به "تا فتح بدر و خيبر، يک يا حسين ديگر").

"گفتمان ترديد"، "گفتمان سرکوب" است. بستن زبان ناقدان، حداقل کارکرد آن است. اما در صورت پيروزی جليلی، يا ماندگاری او در مقام دبير شورای عالی امنيت ملی، می تواند تا سرکوب های بيشتری پيش رود.

اما کاش خطر به سرکوب منتقدان محدود می شد. خطر عظيم، خطر نابودی و فروپاشی درونی جامعه ی ايران در اثر تحريم های فلج کننده است. اين مسير، مسيری است که احتمال تهاجم نظامی به ايران را هم افزايش خواهد داد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه‌های مطرح شده در این یادداشت نظر نویسنده آن است و نه بازتاب دیدگاه‌های رادیو فردا.
XS
SM
MD
LG