لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۹:۰۱

انتخابات مجلس: وزن کشی چهار جريان سياسی، آينده رهبری


مجلس شورای اسلامی ایران
مجلس شورای اسلامی ایران

در حالی که قرار است انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی در ۱۲ اسفند ۹۰ برگزار گردد، درست يکسال پيش از اين سالار آبنوش فرمانده سپاه استان قزوين عمق نگرانی خود را از انتخابات آتی چنين توصيف کرده بود: «اگر نتيجه انتخابات مجلس نتيجه‌ای نباشد که در راستای ارزش‌های ما باشد سال ۹۱ ( سال پس از انتخابت مجلس) سالی بسيار خطرناک و حتی خونين است... زيرا (ناگزيريم) با هم می‌جنگيم.» (۱۴ اسفند ۸۹ )

گرچه اين اظهارات بعداً توسط سپاه تکذيب شد ولی عمق نگرانی از انتخابات آتی موضوعی نبود که پنهان بماند. شخص رهبر جمهوری اسلامی در نماز عيد فطر با "چالش برانگيز" دانستن انتخابات گفت: «انتخابات هميشه در کشور ما تا حدودی يک حادثه‌ی چالش‌برانگيز است...مراقب باشيد اين چالش به امنيت کشور صدمه نزند». (۹ شهريور۹۰)
نگرانی ها و چالش هايی که نظام از انتخابات مجلس در برابر خود می بيند، از چه روست؟

جناح بندی ها در انتخابات آتی

برای يافتن پرسش، ناگزير بايد آرايش سياسی جريان های سياسی درون حاکميت و مواضع يکايک آنان را مورد ارزيابی قرار داد. در حالی که تا پيش از انتخابات سال ۸۸ آرايش جناح بندی های درون حاکميت دارای نوعی تقسيم بندی دوگانه (اصلاح طلب – اصولگرا) بود، در آستانه انتخابات ۹۰ آرايش جناح های درون نظام به کلی دگرگون شده است.

پس از جراحی جريان اصلاح طلب از بدنه نظام در پی اعتراضات سال ۸۸، دور از انتظار نبود که جريان حاکم (موسوم به اصولگرا) تقسيم به دو شود. عملاً نيز اين پيش بينی تحقق يافت و جريان طرفدار رييس دولت که ديگر مقرب دستگاه رهبری نيست در برابر جريان ذوب شدگان در رهبری قرار گرفته است. اما از آنجايی که هر دو اين جريان ها خود را اصولگرا می نامند، چنين رايج شده است که تقابل اين دو را تقابل «اصولگرا در برابر اصولگرايی» بنامند.
برای درک اين تقابل، مقاله شهريور ماه هفته نامه صبح صادق ارگان سپاه پاسداران، درک درستی از اين تقابل به دست می دهد. مقاله با عنوان «سپاه، اصولگرايی و اصولگرايان» وجود برخی اختلافات ميان اصولگرايان را مورد توجه قرار داده و می نويسد که: «برخی از اصولگرايان، برخی ديگر را به خروج از دايره اصولگرايی متهم می کنند. واقعيت نيز اينگونه است که طيف های مختلف اصولگرايان، نسبت های يکسانی با اصولگرايی ندارند...سپاه از گفتمان، انديشه و تفکر اصولگرايی حمايت می کند.»

به عبارت ديگر پس از جراحی اصلاح طلبان از حاکميت جمهوری اسلامی، حاکميت در صدد پالايش و جراحی ديگری از خود برآمده است. اين موج جديد پالايش، گريبان گير احمدی نژاد خواهد شد که اصولگراست(يعنی اصلاح طلب نيست) ولی فاقد موازين اصولگرايی (ذوب در ولايت) است چرا که در جريان ۱۱ روز خانه نشينی، وی نشان داد موازين اصولگرايی را محترم نشمرده است. به عبارت ديگر از زمان قهر يازده روزه احمدی نژاد که زاويه گرفتن از ولايت تعبير شد، احمدی نژاد صرفاً به دليل تنگنای قافيه اصولگرا ناميده می شود وگرنه او فاقد موازين اصولگرايی است.

از همين جاست که يکی از نگرانی ها برای انتخابات مجلس سر بر می آورد چرا که شخص رهبر در حالی که در تمام ۶ سال گذشته سعی در «تثبيت» موقعيت احمدی نژاد در برابر اصلاح طلبان داشت، اينک ناگزير به «تضعيف» او در برابر خود است. اما تضعيف احمدی نژاد در حالی که بنا به ادعای حاکميت و حمايت جانانه رهبر، با ۲۵ ميليون رأی رييس جمهور منتخب مردم است و تار و پود نظام را به بقای خود گره زده است کار آسانی نيست.

سردار محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه در مصاحبه ای به روشنی از اين نگرانی پرده برداشته است. وی پيش تر از اين اعلام کرده بود که: «جريان انحرافی يعنی کسانی که از مسير اصولگرايی (رهبری) منحرف شدند...با سر دادن شعارها و بکارگيری ترفندهای جديد قصد رويارويی با انقلاب را دارند. اين جريان در آينده به طور قطع به مقابله با انقلاب بلند خواهد شد...اين جريان برای دستيابی به اهداف خود و اثرگذاری در انتخابات آينده از طريق پول و رانت به‌ دنبال يارگيری است». (۷ خرداد ۹۰)

شکاف در جبهه اصولگرايی

به شرحی که گفته شد در حالی که حاکميت جمهوری اسلامی (خامنه ای) هنوز نگران دو جريان فتنه (اصلاح طلبان) و جريان انحرافی (اصولگرايان غيرولائی) است، در آستانه انتخابات مجلس شکاف غير قابل التيامی ديگری در جبهه اصولگرايی يعنی ذوب شدگان در ولايت به چشم می خورد.

اين تقسيم، عبارت است از آن دسته از جريان اصولگرايی که در اردوگاه مهدوی کنی (موسوم به جبهه متحد اصولگرايان که بعضاً از آن به گروه ۸+۷ نيز نام برده می شود) قرار دارند و آن دسته که در اردوگاه مصباح يزدی (موسوم به جبهه پايداری انقلاب اسلامی) قرار گرفته اند. اين جبهه در شش مرداد ماه ۹۰ با سخنرانی مصباح يزدی اعلام موجوديت کرد. جبهه پايداری در عين حال عنوان «اصولگرای پيشرو» را برای خود برگزيده است که اشاره ای است به متمايز بودن و فاصله گرفتن از دو جريان ديگر اصولگرا به شرح زير:
الف) فاصله گرفتن از اردوگاه اصولگرايان به محوريت احمدی نژاد. در حاليکه مصباح يزدی از حاميان سرسخت احمدی نژاد محسوب می شد، اينک تصريح دارد که: «بنده پيشنهاد می کنم (نام اين جريان را) بگوييد جبهه پايداری انقلاب اسلامی، يعنی کسانی که از جريان کذايی انحرافی زاويه گرفتند، تا نشانه اين باشد که شما داريد آنها را نفی می کنيد.» (بی بی سی فارسی ۹ بهمن ۹۰) روح الله حسينيان نيز که پيش تراز حاميان سرسخت احمدی نژلد به شمار می رفت تصريح دارد که: بين ما و جريان انحرافی و فتنه، خط خون واقع شده و هيچ چيز نمی تواند اين خط را بردارد. (۱۴ آبان ۹۰ )

ب) فاصله گرقتن از اردوگاه اصولگرايان سنتی به محوريت مهدوی کنی. اصولگرايان پيشرو خود را دربرابر اصولگرايان سنتی می دانند.عمق ناخرسندی مهدوی کنی از جبهه پايداری زمانی روشن می شود که گفت: «برای آخرين بار به دوستانی که به اسامی مختلف (جبهه پايداری) در مقابل ۸+۷ درآمده‌اند نصيحت می‌کنم که ورود پيدا کنند.ما آنها را قبول داريم...بايد نشست و برخی از اختلافات را با صحبت حل کرد اما در اين مقطع جدايی‌ها ...خوب نيست و دشمن از آن سوءاستفاده می‌کند.» (۲۳ آبان ۹۰)

انتخابات و وزن کشی جناح های داخل نظام

به شرحی که برشمرده شد اگر در انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ ، جناح های درون نظام به دو دسته اصلاح طلب و اصولگرا تقسيم شده بودند، در انتخابات مجلس در اسفند ۹۰ چهار جناح در برابر يگديگرآرايش گرفته اند.انتخاباتی که به گفته علی خامنه ای "چالش برانگيز" و به قول سردار آبنوش می تواند «سال خونين» باشد از آن رو اهميت دارد که در واقع "وزن کشی" سياسی ۴ جريان سياسی درون حاکميت جمهوری اسلامی است.

چنانچه نتايج انتخابات به گونه ای رقم بخورد که مطلوب رهبری از آن حاصل نشود، چه استبعادی دارد که حوادث خونين پس از انتخابات ۸۸ بار ديگر در سال ۹۰ نيز تکرار نشود؟ وزن کشی چهار جريان سياسی درون حاکميت و نتايج آن می تواند به شرح زير خلاصه شود:

۱- اصلاح طلبان: جريان اصلاح طلبی موسوم به «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» که بارزترين شخصيت آن محمد خاتمی است، اکيدا بر عدم مشارکت در انتخابات تأکيد کرده است. گرچه جبهه اصلاحات، انتخابات را «تحريم» نکرده است اما به دلايلی که تلويحا اشاره به تحريم دارد، از تشويق مردم برای حضور در انتخابات خودداری کرده است. بعيد نيست ارزيابی اصلاح طلبان که خود را برنده اصلی انتخابات ۸۸ می دانند، اين است که همان مردمی که به تشويق اصلاح طلبان در انتخابات ۸۸ مشارکت گسترده داشتند، اين بار با اعلام بی ميلی اصلاح طلبان برای عدم حضور در انتخابات، «مشارکت منفی» را رقم خواهند زد. خاتمی در اين خصوص تصريح دارد که : «نمی شود انتخابات به سبکی باشد که يک سليقه می پسندد و همه محدود باشند و ‏همه مجبور باشند شرکت کنند، بزرگان و افراد موثر هم اگر بگويند شرکت کنند مردم ‏شرکت نخواهند کرد.»( ۲۳ آبان ۹۰)

با اين توصيف اگر رقم قابل ملاحظه ای از مردم (مثلاً کمتر از دور پيشين انتخابات مجلس ) با مشارکت منفی در پای صدوق رأی حاضر نشوند، پيام روشنی به حاکميت جمهوری اسلامی خواهد بود که معترضان سال ۸۸ را عده ای معدود «ميکروب سياسی» ، «خس و خاشاک» و «بزغاله» و «فتنه گر» توصيف کرده و به سرکوب آنان پرداخته است . در چنين شرايطی وزن و جايگاه رهبران جنبش سبز بيشتر نمايان می شود و ادامه بازداشت آنان دشوارتر خواهد بود. بديهی است اگر مردم مشارکت فعال داشته باشند، اندک روزنه های اميد از پايگاه اجتماعی اصلاح طلبان بر باد خواهد رفت.

۲- اردوگاه اصولگرايان به محوريت احمدی نژاد: با فرض اينکه احمدی نژاد توانسته بود با احراز ۲۵ ميليون رأی و بدون حمايت مراجع و علما و احزاب اصولگرا برای دور دوم برگزيده شود، تکرار موفقيت جناح او که از نظر حاميان رهبرمنحرف و دور از خط ولايتند، به هيچ رو خوشايند رهبر و حاميان او نخواهد بود هر چند که نظام نيازمند مشارکت گسترده مردمی برای مقابله با فشارهای خارجی است. از ياد نبايد برد که کسب چنين موفقيتی برای حاميان احمدی نژاد، آنان را آماده خيز برداشتن برای کسب کرسی رياست جمهوری در دوسال پس از اين خواهد کرد.

۳- اردوگاه اصولگرايان پيشرو به محوريت مصباح يزدی: مشارکت گسترده مردم به نفع اين جريان، به معنی افول همزمان پايگاه اجتماعی احمدی نژاد (مردی از جنس مردم !) و روحانيت سنتی است. موفقيت جبهه پايداری برای کسب اکثريت کرسی های مجلس شورا، مصباح يزدی را متمايل می سازد تا در گام بعدی در صدد تکيه زدن بر صندلی مجلس خبرگان رهبری که اينک در دستان پيرمردی تکيده و بيمار ( مهدوی کنی ) است، برآيد. دور از انتظار نيست که آنگاه مصباح خود را آماده جانشينی خامنه ای بنمايد.

۴- اردوگاه اصولگرايان سنتی به محوريت مهدوی کنی: اقبال گسترده مردم به جبهه متحد اصولگرايان، ظاهرا بهترين گزينه برای رهبر جمهوری اسلامی باشد که درمقابله با غرب، حضور مردم را نشان پايگاه اجتماعی نظام قلمداد کرده و علاوه بر آن از باقی ماندن مهدوی کنی به عنوان يار ديرين خود در رياست خبرگان آسوده باشد و در عين حال ضربه شستی باشد به جريان انحرافی و جريان فتنه.

--
* نظرات مطرح شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست

XS
SM
MD
LG