وب سايت «آتلانتيک» با انتشار مقاله ای تاکيد می کند باورهای متعارف در مورد اينکه هر يک اختراعات بزرگ تاريخ محصول تلاش و خلاقيت های يک نفر بوده اند افسانه ای بيش نيست. نه اديسون به تنهايی لامپ را اختراع کرده و نه گراهام بل يک نفره تلگراف را اختراع کرده است.
مارک لملی، پژوهشگر تاريخ علوم در مقاله جديدی تحت عنوان «افسانه مخترعين يکه تاز» می نويسد که تمام اختراعات مهم در تاريخ معاصر محصول کار مستمر و همزمان دانشمندان و گروه های متفاوتی بوده است که در نتيجه آن به مرور هر يک از اين اختراعات تکميل شده اند.
او در اين مقاله توضيح می دهد، بر خلاف آنچه که تاکنون ترويج و تدريس شده اکثر اختراعات قرن نوزدهم و بيستم اختراعات انفرادی نبوده و بنابراين در عالم واقعيت آنها را نمی توان به يک نفر نسبت داد و حتی شايد نتوان آنها را اختراع حقيقی ناميد.
وب سايت «آتلانتيک» سپس فشرده ای از چگونگی به تحقق پيوستن هفت مورد از اين اختراعات مشهور را بررسی می کند.
تلگراف: داستان مربوط به کشف تلگراف با شام «ساموئل مورس» آغاز می شود. وی به هنگام صحبت در مورد نيروی الکتريسته مغناطيسی با دوستان خود يک باره متوجه شد که اگر علائم الکتريکی می توانند در همان لحظه از طريق سيم سفر کنند، پس می توان اطلاعات را نيز از اين طريق مخابره کرد. ولی اين فقط يک داستان است.
حقيقت اين است که افراد زيادی به غير از «ساموئل مورس» تقريبا همزمان با وی دستگاه تلگراف را اختراع کردند به طوری که ديوانعالی بريتانيا حاضر نشد اين اختراع را به اسم يک نفر ثبت کند.
تلفن: در مورد تلفن هم مثل تلگراف، اين اختراع به يک نفر يعنی «الکساندر گراهام بل» نسبت داده شده است. ولی شايد تنها اختراع «بل» اين بود که علائم الکتريکی را به صدا تبديل کند.
اما ساختن دستگاهی که بتواند چنين کاری را بکند يک گام بسيار طبيعی برای تکميل تلگراف بود و به همين خاطر به طور همزمان تعداد زيادی مشغول کار روی اختراع چنين دستگاهی بودند. مثلا «فيليپ رايز» در سال ۱۸۶۰ دستگاه مخابره صدا را ساخته بود و يک مخترع ديگر به نام «فرديناند هلمهولتز» دستگاه گيرنده را ساخته بود. نقش «گراهام بل» در حقيقت تقويت ميزان گيرندگی اين دستگاه بود تا بتواند همه صداها را دريافت کند. ولی او با پيروزی در به ثبت رساندن اختراع در مراجع قضايی و بازار يابی و ساخت اين محصول توانست چنين جايگاهی در تاريخ اختراعات پيدا کند.
لامپ برق: همواره بر سر نقش توماس اديسون در اين اختراع اختلاف نظر وجود داشته است. ولی همه می دانند لامپ هايی که با نوعی کنش الکتريکی روشن می شوند قبل از ادعای اديسون وجود داشته اند. به همين خاطر سازندگان قبلی اين وسيله، که تعدادشان اندک هم نبود، از اديسون به خاطر ثبت اين اختراع به نام خود شکايت کردند. تنها چيزی که اديسون به روند تکميل اين اختراع افزود کشف اين نکته بود که نوعی از گياه نی برای انتقال الکتريسته و توليد نور به نسبت مواد ديگری مثل کاغذهای آغشته به کربن، ظرفيت و ميزان مقاومت بيشتری دارد.
پروژکتور سينما: داستان مربوط به پروژکتور سينما از همه موارد ديگر ساده تر است. اصل ماجرا در اين مورد مشخص دزديدن اختراع ديگران است. فردی به نام «فرانسيس جنکينز» آنچه را که بعدها پروژکتور نام گرفت، يعنی دستگاهی که نوار مجموعه ای از عکس های به هم چسبيده را با سرعت يک بيست و چهارم ثانيه نشان می دهد، اختراع کرد. اما حامی مالی وی اين دستگاه را دزديد و آن را به شرکت بزرگی که صاحب سالن های تئاتر و سينما بود فروخت.
اين شرکت آن را «اديسون ويتاسکوپ» ناميد فقط به اين خاطر که در آن زمان اسم اديسون مشهور بود و می توانست به موفقيت اين دستگاه کمک کند. آنچه که بعدها از قبل اختراع اين دستگاه به توماس اديسون نسبت داده می شد در حقيقت نتيجه يک دزدی آشکار بود.
اتومبيل: امروزه اکثر اتومبيل ها نام بنيانگذاران شرکت های توليدکننده و يا طراحان و سازندگان اوليه آنها را بر خود دارند مثل بنز، پژو يا رنو. اما بسياری از اين شرکت ها قبل از توليد اتومبيل، سازنده دوچرخه بودند. صنعت اتومبيل سازی بهترين نماد و نمونه از تدريجی و گاه همزمان بودن شکل گيری اختراعات است. اولين کسانی که يک خودرو چهار چرخ و دارای موتور محرکه را ساختند «دايملر» و «مايباخ» بودند و چند دهه بعد هم «هنری فورد» روش توليد مدرن و انبوه اتومبيل را تکميل کرد. خلاصه اينکه وسيله ای مثل اتومبيل بسيار پيچيده تر از آن بود که يک نفر به تنهايی بتواند خود را صاحب اين اختراع بداند.
هواپيما: هميشه اين طور گفته می شود که برادران « رايت» اولين کسانی بودند که توانستند يک ماشين سنگين تر از هوا را به پرواز درآورند. ولی تاريخ نشان داده که مخترعان بزرگ هميشه از آثار بزرگانی که قبل از آنها کار را شروع کرده بودند بهره گرفته اند.
در سال ۱۸۹۹ که آنها تحقيق در مورد تاريخ پرواز را شروع کردند اسنادی در مقابل آنها قرار گرفت که سابقه آن به لئوناردو داوينچی می رسيد و با «اوتو ليلينتال» ختم می شد. اما آنها توانستند پيچيده ترين مشکل شئی پرنده يعنی حفظ ثبات آن را حل کنند و به اين ترتيب اولين هواپيما به پرواز درآمد.
تلويزيون: اختراع تلويزيون به نام «فيلو تی . فارنزوورث» مشهور شده ولی اين نه يک اختراع بود و نه به وی تعلق داشت. گروه کثيری از دانشمندان در سراسر جهان مشغول کار برای ساخت دستگاهی بودند که در حقيقت يک راديوی تصويری باشد. يکی از موضوعات اصلی برای تکميل چنين دستگاهی ساختن دستگاهی بود که با کمک پرتاب الکترون ها بتواند تصاويری را که دريافت می شوند روی يک صفحه منعکس کند.
«فارنزوورث» در سال ۱۹۲۷ توانست چنين دستگاهی را تکميل کند. ولی برخلاف اديسون او به فکر بازاريابی و توليد انبوه اين وسيله ويا ثبت تلويزيون به نام خود نيافتاد. بنابراين بايد گفت که «فارنزوورت» درحقيقت يکی از مخترعان تلويزيون است و نه تنها مخترع آن.
وب سايت «آتلانتيک» در پايان اين مطلب به نقل از مقاله پژوهشی «مارک لملی» می نويسد که در کنار اين موارد اختراعات ديگری بوده که واقعا و تماما محصول تلاش های انفرادی يک مخترع اند.
از جمله آنها می توان به کشف پنی سيلين توسط «الکساندر فلمينگ» و يا کشف فيلم توسط «لوئيس داگور» اشاره کرد. ولی در اين دو مورد و موارد مشابه ديگری حوادث و گاه حتی اشتباهات اين افراد باعث شده است که پژوهش های آنها به ثمر رسيده و کشف و اختراعی را به تنهايی تکميل کنند.
مارک لملی، پژوهشگر تاريخ علوم در مقاله جديدی تحت عنوان «افسانه مخترعين يکه تاز» می نويسد که تمام اختراعات مهم در تاريخ معاصر محصول کار مستمر و همزمان دانشمندان و گروه های متفاوتی بوده است که در نتيجه آن به مرور هر يک از اين اختراعات تکميل شده اند.
او در اين مقاله توضيح می دهد، بر خلاف آنچه که تاکنون ترويج و تدريس شده اکثر اختراعات قرن نوزدهم و بيستم اختراعات انفرادی نبوده و بنابراين در عالم واقعيت آنها را نمی توان به يک نفر نسبت داد و حتی شايد نتوان آنها را اختراع حقيقی ناميد.
وب سايت «آتلانتيک» سپس فشرده ای از چگونگی به تحقق پيوستن هفت مورد از اين اختراعات مشهور را بررسی می کند.
تلگراف: داستان مربوط به کشف تلگراف با شام «ساموئل مورس» آغاز می شود. وی به هنگام صحبت در مورد نيروی الکتريسته مغناطيسی با دوستان خود يک باره متوجه شد که اگر علائم الکتريکی می توانند در همان لحظه از طريق سيم سفر کنند، پس می توان اطلاعات را نيز از اين طريق مخابره کرد. ولی اين فقط يک داستان است.
حقيقت اين است که افراد زيادی به غير از «ساموئل مورس» تقريبا همزمان با وی دستگاه تلگراف را اختراع کردند به طوری که ديوانعالی بريتانيا حاضر نشد اين اختراع را به اسم يک نفر ثبت کند.
تلفن: در مورد تلفن هم مثل تلگراف، اين اختراع به يک نفر يعنی «الکساندر گراهام بل» نسبت داده شده است. ولی شايد تنها اختراع «بل» اين بود که علائم الکتريکی را به صدا تبديل کند.
اما ساختن دستگاهی که بتواند چنين کاری را بکند يک گام بسيار طبيعی برای تکميل تلگراف بود و به همين خاطر به طور همزمان تعداد زيادی مشغول کار روی اختراع چنين دستگاهی بودند. مثلا «فيليپ رايز» در سال ۱۸۶۰ دستگاه مخابره صدا را ساخته بود و يک مخترع ديگر به نام «فرديناند هلمهولتز» دستگاه گيرنده را ساخته بود. نقش «گراهام بل» در حقيقت تقويت ميزان گيرندگی اين دستگاه بود تا بتواند همه صداها را دريافت کند. ولی او با پيروزی در به ثبت رساندن اختراع در مراجع قضايی و بازار يابی و ساخت اين محصول توانست چنين جايگاهی در تاريخ اختراعات پيدا کند.
لامپ برق: همواره بر سر نقش توماس اديسون در اين اختراع اختلاف نظر وجود داشته است. ولی همه می دانند لامپ هايی که با نوعی کنش الکتريکی روشن می شوند قبل از ادعای اديسون وجود داشته اند. به همين خاطر سازندگان قبلی اين وسيله، که تعدادشان اندک هم نبود، از اديسون به خاطر ثبت اين اختراع به نام خود شکايت کردند. تنها چيزی که اديسون به روند تکميل اين اختراع افزود کشف اين نکته بود که نوعی از گياه نی برای انتقال الکتريسته و توليد نور به نسبت مواد ديگری مثل کاغذهای آغشته به کربن، ظرفيت و ميزان مقاومت بيشتری دارد.
پروژکتور سينما: داستان مربوط به پروژکتور سينما از همه موارد ديگر ساده تر است. اصل ماجرا در اين مورد مشخص دزديدن اختراع ديگران است. فردی به نام «فرانسيس جنکينز» آنچه را که بعدها پروژکتور نام گرفت، يعنی دستگاهی که نوار مجموعه ای از عکس های به هم چسبيده را با سرعت يک بيست و چهارم ثانيه نشان می دهد، اختراع کرد. اما حامی مالی وی اين دستگاه را دزديد و آن را به شرکت بزرگی که صاحب سالن های تئاتر و سينما بود فروخت.
اين شرکت آن را «اديسون ويتاسکوپ» ناميد فقط به اين خاطر که در آن زمان اسم اديسون مشهور بود و می توانست به موفقيت اين دستگاه کمک کند. آنچه که بعدها از قبل اختراع اين دستگاه به توماس اديسون نسبت داده می شد در حقيقت نتيجه يک دزدی آشکار بود.
اتومبيل: امروزه اکثر اتومبيل ها نام بنيانگذاران شرکت های توليدکننده و يا طراحان و سازندگان اوليه آنها را بر خود دارند مثل بنز، پژو يا رنو. اما بسياری از اين شرکت ها قبل از توليد اتومبيل، سازنده دوچرخه بودند. صنعت اتومبيل سازی بهترين نماد و نمونه از تدريجی و گاه همزمان بودن شکل گيری اختراعات است. اولين کسانی که يک خودرو چهار چرخ و دارای موتور محرکه را ساختند «دايملر» و «مايباخ» بودند و چند دهه بعد هم «هنری فورد» روش توليد مدرن و انبوه اتومبيل را تکميل کرد. خلاصه اينکه وسيله ای مثل اتومبيل بسيار پيچيده تر از آن بود که يک نفر به تنهايی بتواند خود را صاحب اين اختراع بداند.
هواپيما: هميشه اين طور گفته می شود که برادران « رايت» اولين کسانی بودند که توانستند يک ماشين سنگين تر از هوا را به پرواز درآورند. ولی تاريخ نشان داده که مخترعان بزرگ هميشه از آثار بزرگانی که قبل از آنها کار را شروع کرده بودند بهره گرفته اند.
در سال ۱۸۹۹ که آنها تحقيق در مورد تاريخ پرواز را شروع کردند اسنادی در مقابل آنها قرار گرفت که سابقه آن به لئوناردو داوينچی می رسيد و با «اوتو ليلينتال» ختم می شد. اما آنها توانستند پيچيده ترين مشکل شئی پرنده يعنی حفظ ثبات آن را حل کنند و به اين ترتيب اولين هواپيما به پرواز درآمد.
تلويزيون: اختراع تلويزيون به نام «فيلو تی . فارنزوورث» مشهور شده ولی اين نه يک اختراع بود و نه به وی تعلق داشت. گروه کثيری از دانشمندان در سراسر جهان مشغول کار برای ساخت دستگاهی بودند که در حقيقت يک راديوی تصويری باشد. يکی از موضوعات اصلی برای تکميل چنين دستگاهی ساختن دستگاهی بود که با کمک پرتاب الکترون ها بتواند تصاويری را که دريافت می شوند روی يک صفحه منعکس کند.
«فارنزوورث» در سال ۱۹۲۷ توانست چنين دستگاهی را تکميل کند. ولی برخلاف اديسون او به فکر بازاريابی و توليد انبوه اين وسيله ويا ثبت تلويزيون به نام خود نيافتاد. بنابراين بايد گفت که «فارنزوورت» درحقيقت يکی از مخترعان تلويزيون است و نه تنها مخترع آن.
وب سايت «آتلانتيک» در پايان اين مطلب به نقل از مقاله پژوهشی «مارک لملی» می نويسد که در کنار اين موارد اختراعات ديگری بوده که واقعا و تماما محصول تلاش های انفرادی يک مخترع اند.
از جمله آنها می توان به کشف پنی سيلين توسط «الکساندر فلمينگ» و يا کشف فيلم توسط «لوئيس داگور» اشاره کرد. ولی در اين دو مورد و موارد مشابه ديگری حوادث و گاه حتی اشتباهات اين افراد باعث شده است که پژوهش های آنها به ثمر رسيده و کشف و اختراعی را به تنهايی تکميل کنند.