لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۵:۱۰

عامل ازدواج دختران زیر سن ده سال؛ فرهنگ سنتی یا مشکلات اقتصادی؟


مدير کل ثبت احوال استان هرمزگان از ازدواج پنج دختر زير ده سال در اين استان خبر داده است. بر اساس قوانين ايران برای ازدواج محدوديت سنی وجود ندارد. اما ازدواج دختر کمتر از ۱۳ ساله و پسر کمتر از ۱۵ ساله بايد با اجازۀ ولی و با تشخيص دادگاه باشد.

رادیو فردا در اين باره با مصطفی اقليما، ریيس انجمن مددکاران اجتماعی ايران گفت و گو کرده و ابتدا از او پرسيده است که چرا سن ازدواج در ايران معلوم نيست؟

please wait

No media source currently available

0:00 0:03:34 0:00
لینک مستقیم


مصطفی اقليما: معمولا در بعضی شهرها ما می‌بينيم که دختران در سن ۱۰ يا ۱۱ سالگی ازدواج می‌کنند. قانون از نظر شرعی می‌گويد هر وقت زنی به حد رشد رسيد که توانست شوهر کند، او را شوهر دهند.

در شهرهای کوچک که مردم فقير هستند ديگر به اين توجه ندارند که دخترشان هشت ساله است يا نه ساله، می‌گويند حالا که شوهر پيدا شده پس دختر شوهر کند و برود. معمولا هم آن مردان ۱۸ ساله يا ۱۶ و ۱۵ ساله اند و اينها با هم ازدواج می‌کنند.

در ايران برای ازدواج حتما نبايد سن ۱۸ سال تمام باشد و اصلا سن برای ازدواج مطرح نيست. وقتی يک روحانی اينها را عقد می‌کند می‌گويد از نظر شرعی اينها آمادگی ازدواج را دارند.

ما در روستاها جامعه سنتی داريم و حتی در شهرها هم مردم اگر بتوانند همين طور فکر می‌کنند و می‌گويند دختر ۱۰ ساله يا ۱۱ ساله می‌تواند ازدواج کند و هنوز ديدشان نسبت به ازدواج به مفهوم آمادگی جسمی و روحی نيست. وقتی می‌بينند دختر بالغ شد و به سن بلوغ رسيد (که در شهرهای گرمسيری دختران ۹ ساله بالغ می‌شوند) می‌گويند يک زن کامل است.

آقای اقليما! مسايل اقتصادی تا چه حد دراين مورد نقش بازی می‌کند؟

معمولا در روستاها به اين مسئله توجه نمی‌کنند، چون دختر در خانه برای آنها خرج ندارد. می‌گويند اگر شوهر پيدا شد دختر را شوهر دهيم، يعنی تفکرشان اقتصادی نيست.

در شهری مثل تهران و يا شهرهای بزرگ برای اين که مخارج زندگی دخترشان را ندارند اين کار را می‌کنند اما در روستاها موضوع اقتصادی در ميان نيست و می‌گويند دختر بزرگ شده و بايد ازدواج کند.

اين ازدواج‌ها هم که شما می‌بينيد، در شهرهای خيلی کوچک مناطق گرمسيری اتفاق می‌افتد. ما هم بررسی کرديم و ديديم در مناطق گرمسيری اين مسئله بيشتر می‌شود و ما در کشورمان جاهايی داريم مثلا در شيراز و قبايل بختياری که هنوز دختر در شکم مادر است او را برای پسری که ۱۰ يا ۱۵ ساله است نشان می‌کنند و اين دختر وقتی به دنيا آمد و بزرگ شد بايد با آن پسر ازدواج کند. هنوز اين تفکر و فرهنگ سنتی و قبيله ای در ايران وجود دارد.

اين ازدواج‌ها چه نتيجه ای دارد و از نظر اجتماعی و فرهنگی چه آسيب‌هايی می‌تواند به دنبال داشته باشد؟

ما هميشه در شهرها می‌گوييم سعی کنيد دختر برای ازدواج به سن ۲۴ سال برسد که بداند چه مردی را انتخاب می‌کند و برای چه. چون آمارهای طلاق نشان می‌دهد ۷۰ درصد طلاق‌ها در سال گذشته مربوط به دخترانی بوده که زير ۲۷ سال ازدواج کردند. يعنی حتی در سن ۲۴ يا ۲۵ سالگی هم آمادگی ازدواج نداشتند.

اما در روستاها مفهوم ازدواج برای دختر اين است که فقط شوهر داشته باشد و به هيچ مشکلی فکر نمی‌کند و تازه خوشحال می‌شود جلوی ديگران که ازدواج کرده است.

خيلی‌ها اگر دختر ۱۲-۱۳ ساله باشد می‌گويند بزرگ است و اين است که درايران ما حق نداريم بگوييم در چه سنی ازدواج کنيد چون بحث فرهنگی و خانوادگی است. اگر ما سن ازدواج را بالا ببريم ديگر در بعضی شهرها با دختران سن بالا ازدواج نمی‌کنند. به عنوان مثال در شهر يزد دختری که به سن ۲۲-۲۳ می‌رسد می‌گويند پير شده و با دختر ۲۴ ساله اصلا ازدواج نمی‌کنند، حتی پسران تحصيل کرده.

پس تا زمانی که شعور فکری مردان به آن حد نرسد که با کسی ازدواج کنند که آنها را درک کند به جای اين که بگويند دختر سن اش بالا رفته و پير شده است، اين مسايل به جای خود باقی است. ما هنوز از نظر فرهنگی ( نه از نظر تحصيلاتی) چون در يک خانواده سنتی بار می‌آييم همين تفکر در مغزمان وجود دارد.

آقای اقليما! تغيير قوانين تا چه می‌تواند تاثير داشته باشد در جلوگيری از اين ازدواج‌های زودهنگام و آسيب‌های آن؟

با قوانين دولتی کاری نمی‌توان از پيش برد چون مردم هستند که بايد اين قوانين را قبول و اجرا کنند و خيلی‌ها اين قوانين را اصلا قبول ندارند و می‌گويند می‌خواهيم دخترمان را شوهر دهيم و به کسی هم ربطی ندارد.

مگر اين که ما قوانين و ضوابط زيربنايی را طوری طرح کنيم تا پدرانی که امروز تربيت می‌شوند در آينده در مورد دختران شان اين طور فکر نکنند.
XS
SM
MD
LG