حمله گروه های فشار به سخنرانی علی اکبر ناطق نوری در مراسم شب احيا در حرم امام رضا رويداد سياسی قابل توجهی است. اهميت اين رويداد ناشی از جايگاه رئيس مجلس پنجم در بخش ميانه و سنتی اصول گرايان و نيز رابطه خوب او با بخشی از نيرو های ميانه روی اصلاح طلب است. وی اخيرا با انجام مصاحبه های متعدد سکوت سياسی خود را شکست و به ناگاه در عرصه سياسی فعال شد.
حمايت نزديکان رهبری از محمود احمدی نژاد و به خصوص ميدان داری مجتبی خامنه ای (فرزند آیت الله علی خامنه ای) در اين انتخاب باعث دلخوری ناطق نوری شد که با توجه به ماموريتی که پيدا کرده بود ائتلاف اصول گرايان را شکل داده و منتخب آنان علی لاريجانی بود.
پس از انتخابات رياست جمهوری ۱۳۸۴ ناطق نوری از عرصه سياسی کناره گرفت ولی به انتقاد از دولت احمدی نژاد می پرداخت و نگاه آنان به مهدويت و ادعای برخورداری از هاله نور را به شدت رد می کرد.
در انتخابات رياست جمهوری دهم، اگر چه ناطق نوری به شکل صريح موضع نگرفت ولی عملا به حمايت از مير حسين موسوی پرداخت. همچنين گفت وگو های وی با اصلاح طلبان محافظه کار و تعقيب ايده دولت وحدت ملی با مشارکت نيرو های معتدل دو جناح باعث عصبانيت بخش های افراطی اصول گرايان شد. نقطه اوج حملات به وی در ماجرای مناظره های تلويزيونی رخ داد که احمدی نژاد وی را به فساد اقتصادی متهم کرد.
از آن مقطع به بعد ناطق نوری به صورت جدی تر زير حمله بخش های افراطی قرار گرفت. خبر تاييد نشده ای حاکی است قبل از انتخابات ناطق نوری در جلسه خصوصی با رهبری گلايه می کند که اظهار نظر متفاوت با رهبری از سوی نيرو های نظام دليلی بر ضديت با ولايت فقيه نمی شود و به عنوان مثال سابقه مخالفت وی با نخست وزيری مير حسين موسوی را ذکر کرده بود که درزمان آيت الله خمينی دليلی بر مخالفت سيد علی خامنه ای با ولايت فقيه نشد.
برخی ناظران سياسی معتقدند که صدور مجوز برای حمله به علی اکبر ناطق نوری از سوی احمدی نژاد ريشه در اين گلايه صريح داشت. در همين حال به دليل مخالفت های جدی و پر رنگ ناطق نوری ،احمدی نژاد از انگيزه لازم برای تخريب وی برخوردار بود.
ریيس دفتر بازرسی رهبری پس از انتخابات سکوت اختيار کرد و حاضر به موضع گيری بر عليه موسوی و کروبی و آنچه در ادبيات حکومت «فتنه» ناميده می شود ، نشد. تا اين که فراخوان کروبی و موسوی پس از بهار عربی باعث شد وی به صحنه بيايد و آشکارا از آنان انتقاد کند.
حال معلوم نيست دليل بازگشت به صحنه ناطق نوری و حضور پر رنگ وی چيست. در نگاه نخست به نظر می رسد حضور وی با انتخابات رياست جمهوری يازدهم در ارتباط است. اما بعيد به نظر می رسد وی قصد کانديداتوری داشته باشد.
فعال شدن وی را می توان مرتبط با اختلاف نظری دانست که بين رهبری و نيرو های ميانه رو و سنتی اصول گرايان بروز پيدا کرده است و خود را در رقابت بين علی لاريجانی و غلامعلی حداد عادل بر سر رياست مجلس نشان داد.
در برخی از فراز های مصاحبه های اخير وی می توان نکاتی را يافت که روشن کننده موضوع باشد. او محکم بر سر مواضع قبلی خود ايستاده است و وضعيت کنونی دولت احمدی نژاد را حمل بر صحت انتقادات قبلی خود می داند.
همچنين نظام سياسی را به چالش می کشد که چرا در برابر اتهاماتی که به وی زده شد سکوت کردند. «نه وی را محاکمه کردند و نه فرد اتهام زننده مواخذه شد.»
همچنين او از گسترش خرافات در حکومت و فضای عمومی جامعه شکايت می کند و به طور مشخص آيت الله سعيدی امام جمعه موقت قم را مورد حمله قرار می دهد که مدعی شد رهبری در هنگام تولد يا علی گفته بود.
وی همچنين خبر از توبيخ سعيدی می دهد و آرزو می کند کاش اين توبيخ به اطلاع عموم رسيده بود. او با اشاره به تثبيت دموکراسی در دنيای امروز خواهان بازنگری درقانون اساسی می شود و از برخورد های حذفی ، حضور نيرو های تند رو در حکومت ابراز نارضايتی می کند و چاره کار را در ميدان دادن به نيرو های معتدل معرفی می نمايد.
همچنين نبود نظام حزبی در کشور را باعث معضل می داند و البته معتقد است هيچکدام از جناح های اصلاح طلب و اصول گرا ساختار حزبی ندارند و بيشتر کلوب هايی برای کسب قدرت سياسی هستند. راهکار وی در تعارض با عملکرد وتصميمات رهبری در دهه اخير است و نوعی تغيير در وضعيت موجود سياسی ر اضرروی می سازد.
کسانی که نه تنها قائل به حذف اصلاح طلبان هستند بلکه حاشيه ای کردن نيرو های ميانه روی اصول گرايان تحت عنوان «ساکتين فتنه» را مطالبه می کنند ، طبيعی است حرف های وی را بر نتابند. انتقاد وی از عليرضا پناهيان و رد ادعا های وی در خصوص دکتر شريعتی و خواب ديدن بزرگان و در عين حال اشاره به اينکه تبعات ادعای پناهيان، خامنه ای را که نيز سابقه ارتباط خوب با شريعتی و سخنان حمايتی از وی دارد می گيرد، خوشايند گرايش تندروی حکومت نيست.
از آنجايی که پناهيان از روحانيون و واعظان مورد توجه رهبری است و همچنين در جبهه پايداری نيز نقش مهمی دارد. لذا به نظر می رسد ناخرسندی از اظهارات اخير ناطق نوری دامنه ای فرا تر از دولت احمدی نژاد دارد.
به گزارش سايت انتخاب، لباس شخصی های حمله کننده به ناطق نوری عمدتا از بين دانشجويان شرکت کننده در اردوی طرح ولايت در مشهد بوده اند. اين اردو توسط نزديکان به آيت الله مصباح يزدی برگزار شده است.
سوابق قبلی حملات گروه های فشار ولباس شخصی ها روشن می سازد که آنها از پشتوانه قدرتمندی در حکومت برخوردار هستند که نهاد های سه قوه قائل به برخورد با آنها نيستند. لذا بر مبنای اين سابقه می توان نتيجه گرفت دستور بر هم زدن و نا امن کردن سخنرانی ناطق نوری ناشی از تصميم افراد خود سر و يا محافل افراطی حکومت نيست.
اين حمله هشداری جدی به ناطق نوری است که موضع گيری های وی خوشايند نظام نيست و تحمل نمی شود. در اصل مخاطب انتنقادات ناطق نوری رهبری جمهوری اسلامی است وی نيز بنای تغيير در سياست هايش را ندارد لذا ناطق نوری در صورت اصرار بر مواضعش ديگر نمی تواند جايگاه سابق خود را در حکومت داشته باشد و برخورد های ايذائی و کنترل کننده با وی شدت خواهد يافت.
ناطق نوری دارای رابطه نزدیکی با رهبری در دهه شصت و هفتاد بود. وی در تثبيت رهبری خامنه ای نقش فعالی داشت. همچنين زمانی در ضرورت پايبندی به اوامر ولايت فقيه تا جايی پيش رفت که خواستار ذوب در ولی فقيه شد و از روايت کاملا مطلق انگارانه از اختيارات ولی فقيه دفاع کرد. بدين گونه گزينه رهبری برای قرار گرفتن در جايگاه رياست جمهوری هفتم شد. اما تحول سياسی دوم خرداد وی را ناکام ساخت.
حال او در جايگاهی متفاوت با گذشته خود قرار گرفته است و وجود شکاف بين نظرات وی واراده رهبری قابل کتمان نيست. اگر ناطق نوری بخواهد کماکان فعال در صحنه سياسی کشور باقی بماند و ديدگاه های انتقادی خود را مطرح نمايد ،آنگاه رويارويی او با رهبری به مرحله تعيين کننده ای می رسد.
وی شايد سرنوشت احمد آذری قمی را پيدا نمايد که زمانی از بزرگان جناح راست بود و بگونه ای از نظريه ولايت فقيه مطلقه و نا محدود دفاع می کرد که برای ولی فقيه اختيار تعطيلی توحيد را نيز قائل بود، اما او به دليل مخالفت با مرجعيت سيد علی خامنه ای، از حلقه خودی ها بيرون شد و مورد حمله و اهانت گروه های فشار قرار گرفت.
ديگر سرنوشت محتمل دچار شدن به وضعيتی مشابه اصلاح طلب ها و سيد محمد خاتمی است تا اگر ائتلاف بين آنها بر سر تکشيل دولت وحدت ملی ميسر نشد، در کسوت منتقدين بتوانند ائتلاف اعتدال گرايان ميان دولتمردان سابق را سامان بدهند. امری که حساسيت حکومت را تشديد می کند.
البته ممکن است ناطق نوری دوباره خانه نشينی و سکوت را برگزيند تا زمان مناسب برای بازگشت به فعاليت مساعد شود.
اتفاقی که برای ناطق نوری رخ داد، رويدادی است که بار ها و بار ها در جمهوری اسلامی رخ داده است. مقامات سابق که خود زمانی يا حامی گروه های فشار بودند و يا از اقدامات آنها متنفع می شدند خود در مقاطع ديگر به دليل تغيير در مواضع و يا فاصله گرفتن از ولی فقيه قربانی اقدامات ايذائی لباس شخصی ها شدند.
ناطق نوری روزی که از حمله نيرو های موسوم به حزب الله به حجت الاسلام حسن لاهوتی و بر هم زدن سخنرانی وی در کوچ اصفهان رشت در مجلس اول شورای اسلامی دفاع کرد، فکر نمی کرد روزی در مشهد و در حرم امام هشتم شيعيان رويداد مشابهی را تجربه کند.
ناطق نوری صرف نظر از ايرادات و مشکلاتی که دارد نشان داده است که بر روی اصول خود اهل ايستادگی است. حال روز های آينده نشان می دهد رئيس دفتر بازرسی رهبری و رئيس مجلس پنجم ،عضو برجسته حزب جمهوری اسلامی و از محور های جامعه روحانيت مبارز تهران چه فرجامی در حکومت پيدا خواهد کرد.
__________________
دیدگاه های مطرح شده در این مطلب، الزاما بازتاب دیدگاه های رادیو فردا نیست.
حمايت نزديکان رهبری از محمود احمدی نژاد و به خصوص ميدان داری مجتبی خامنه ای (فرزند آیت الله علی خامنه ای) در اين انتخاب باعث دلخوری ناطق نوری شد که با توجه به ماموريتی که پيدا کرده بود ائتلاف اصول گرايان را شکل داده و منتخب آنان علی لاريجانی بود.
پس از انتخابات رياست جمهوری ۱۳۸۴ ناطق نوری از عرصه سياسی کناره گرفت ولی به انتقاد از دولت احمدی نژاد می پرداخت و نگاه آنان به مهدويت و ادعای برخورداری از هاله نور را به شدت رد می کرد.
در انتخابات رياست جمهوری دهم، اگر چه ناطق نوری به شکل صريح موضع نگرفت ولی عملا به حمايت از مير حسين موسوی پرداخت. همچنين گفت وگو های وی با اصلاح طلبان محافظه کار و تعقيب ايده دولت وحدت ملی با مشارکت نيرو های معتدل دو جناح باعث عصبانيت بخش های افراطی اصول گرايان شد. نقطه اوج حملات به وی در ماجرای مناظره های تلويزيونی رخ داد که احمدی نژاد وی را به فساد اقتصادی متهم کرد.
از آن مقطع به بعد ناطق نوری به صورت جدی تر زير حمله بخش های افراطی قرار گرفت. خبر تاييد نشده ای حاکی است قبل از انتخابات ناطق نوری در جلسه خصوصی با رهبری گلايه می کند که اظهار نظر متفاوت با رهبری از سوی نيرو های نظام دليلی بر ضديت با ولايت فقيه نمی شود و به عنوان مثال سابقه مخالفت وی با نخست وزيری مير حسين موسوی را ذکر کرده بود که درزمان آيت الله خمينی دليلی بر مخالفت سيد علی خامنه ای با ولايت فقيه نشد.
برخی ناظران سياسی معتقدند که صدور مجوز برای حمله به علی اکبر ناطق نوری از سوی احمدی نژاد ريشه در اين گلايه صريح داشت. در همين حال به دليل مخالفت های جدی و پر رنگ ناطق نوری ،احمدی نژاد از انگيزه لازم برای تخريب وی برخوردار بود.
ریيس دفتر بازرسی رهبری پس از انتخابات سکوت اختيار کرد و حاضر به موضع گيری بر عليه موسوی و کروبی و آنچه در ادبيات حکومت «فتنه» ناميده می شود ، نشد. تا اين که فراخوان کروبی و موسوی پس از بهار عربی باعث شد وی به صحنه بيايد و آشکارا از آنان انتقاد کند.
حال معلوم نيست دليل بازگشت به صحنه ناطق نوری و حضور پر رنگ وی چيست. در نگاه نخست به نظر می رسد حضور وی با انتخابات رياست جمهوری يازدهم در ارتباط است. اما بعيد به نظر می رسد وی قصد کانديداتوری داشته باشد.
فعال شدن وی را می توان مرتبط با اختلاف نظری دانست که بين رهبری و نيرو های ميانه رو و سنتی اصول گرايان بروز پيدا کرده است و خود را در رقابت بين علی لاريجانی و غلامعلی حداد عادل بر سر رياست مجلس نشان داد.
در برخی از فراز های مصاحبه های اخير وی می توان نکاتی را يافت که روشن کننده موضوع باشد. او محکم بر سر مواضع قبلی خود ايستاده است و وضعيت کنونی دولت احمدی نژاد را حمل بر صحت انتقادات قبلی خود می داند.
همچنين نظام سياسی را به چالش می کشد که چرا در برابر اتهاماتی که به وی زده شد سکوت کردند. «نه وی را محاکمه کردند و نه فرد اتهام زننده مواخذه شد.»
همچنين او از گسترش خرافات در حکومت و فضای عمومی جامعه شکايت می کند و به طور مشخص آيت الله سعيدی امام جمعه موقت قم را مورد حمله قرار می دهد که مدعی شد رهبری در هنگام تولد يا علی گفته بود.
وی همچنين خبر از توبيخ سعيدی می دهد و آرزو می کند کاش اين توبيخ به اطلاع عموم رسيده بود. او با اشاره به تثبيت دموکراسی در دنيای امروز خواهان بازنگری درقانون اساسی می شود و از برخورد های حذفی ، حضور نيرو های تند رو در حکومت ابراز نارضايتی می کند و چاره کار را در ميدان دادن به نيرو های معتدل معرفی می نمايد.
همچنين نبود نظام حزبی در کشور را باعث معضل می داند و البته معتقد است هيچکدام از جناح های اصلاح طلب و اصول گرا ساختار حزبی ندارند و بيشتر کلوب هايی برای کسب قدرت سياسی هستند. راهکار وی در تعارض با عملکرد وتصميمات رهبری در دهه اخير است و نوعی تغيير در وضعيت موجود سياسی ر اضرروی می سازد.
کسانی که نه تنها قائل به حذف اصلاح طلبان هستند بلکه حاشيه ای کردن نيرو های ميانه روی اصول گرايان تحت عنوان «ساکتين فتنه» را مطالبه می کنند ، طبيعی است حرف های وی را بر نتابند. انتقاد وی از عليرضا پناهيان و رد ادعا های وی در خصوص دکتر شريعتی و خواب ديدن بزرگان و در عين حال اشاره به اينکه تبعات ادعای پناهيان، خامنه ای را که نيز سابقه ارتباط خوب با شريعتی و سخنان حمايتی از وی دارد می گيرد، خوشايند گرايش تندروی حکومت نيست.
از آنجايی که پناهيان از روحانيون و واعظان مورد توجه رهبری است و همچنين در جبهه پايداری نيز نقش مهمی دارد. لذا به نظر می رسد ناخرسندی از اظهارات اخير ناطق نوری دامنه ای فرا تر از دولت احمدی نژاد دارد.
به گزارش سايت انتخاب، لباس شخصی های حمله کننده به ناطق نوری عمدتا از بين دانشجويان شرکت کننده در اردوی طرح ولايت در مشهد بوده اند. اين اردو توسط نزديکان به آيت الله مصباح يزدی برگزار شده است.
سوابق قبلی حملات گروه های فشار ولباس شخصی ها روشن می سازد که آنها از پشتوانه قدرتمندی در حکومت برخوردار هستند که نهاد های سه قوه قائل به برخورد با آنها نيستند. لذا بر مبنای اين سابقه می توان نتيجه گرفت دستور بر هم زدن و نا امن کردن سخنرانی ناطق نوری ناشی از تصميم افراد خود سر و يا محافل افراطی حکومت نيست.
اين حمله هشداری جدی به ناطق نوری است که موضع گيری های وی خوشايند نظام نيست و تحمل نمی شود. در اصل مخاطب انتنقادات ناطق نوری رهبری جمهوری اسلامی است وی نيز بنای تغيير در سياست هايش را ندارد لذا ناطق نوری در صورت اصرار بر مواضعش ديگر نمی تواند جايگاه سابق خود را در حکومت داشته باشد و برخورد های ايذائی و کنترل کننده با وی شدت خواهد يافت.
ناطق نوری دارای رابطه نزدیکی با رهبری در دهه شصت و هفتاد بود. وی در تثبيت رهبری خامنه ای نقش فعالی داشت. همچنين زمانی در ضرورت پايبندی به اوامر ولايت فقيه تا جايی پيش رفت که خواستار ذوب در ولی فقيه شد و از روايت کاملا مطلق انگارانه از اختيارات ولی فقيه دفاع کرد. بدين گونه گزينه رهبری برای قرار گرفتن در جايگاه رياست جمهوری هفتم شد. اما تحول سياسی دوم خرداد وی را ناکام ساخت.
حال او در جايگاهی متفاوت با گذشته خود قرار گرفته است و وجود شکاف بين نظرات وی واراده رهبری قابل کتمان نيست. اگر ناطق نوری بخواهد کماکان فعال در صحنه سياسی کشور باقی بماند و ديدگاه های انتقادی خود را مطرح نمايد ،آنگاه رويارويی او با رهبری به مرحله تعيين کننده ای می رسد.
وی شايد سرنوشت احمد آذری قمی را پيدا نمايد که زمانی از بزرگان جناح راست بود و بگونه ای از نظريه ولايت فقيه مطلقه و نا محدود دفاع می کرد که برای ولی فقيه اختيار تعطيلی توحيد را نيز قائل بود، اما او به دليل مخالفت با مرجعيت سيد علی خامنه ای، از حلقه خودی ها بيرون شد و مورد حمله و اهانت گروه های فشار قرار گرفت.
ديگر سرنوشت محتمل دچار شدن به وضعيتی مشابه اصلاح طلب ها و سيد محمد خاتمی است تا اگر ائتلاف بين آنها بر سر تکشيل دولت وحدت ملی ميسر نشد، در کسوت منتقدين بتوانند ائتلاف اعتدال گرايان ميان دولتمردان سابق را سامان بدهند. امری که حساسيت حکومت را تشديد می کند.
البته ممکن است ناطق نوری دوباره خانه نشينی و سکوت را برگزيند تا زمان مناسب برای بازگشت به فعاليت مساعد شود.
اتفاقی که برای ناطق نوری رخ داد، رويدادی است که بار ها و بار ها در جمهوری اسلامی رخ داده است. مقامات سابق که خود زمانی يا حامی گروه های فشار بودند و يا از اقدامات آنها متنفع می شدند خود در مقاطع ديگر به دليل تغيير در مواضع و يا فاصله گرفتن از ولی فقيه قربانی اقدامات ايذائی لباس شخصی ها شدند.
ناطق نوری روزی که از حمله نيرو های موسوم به حزب الله به حجت الاسلام حسن لاهوتی و بر هم زدن سخنرانی وی در کوچ اصفهان رشت در مجلس اول شورای اسلامی دفاع کرد، فکر نمی کرد روزی در مشهد و در حرم امام هشتم شيعيان رويداد مشابهی را تجربه کند.
ناطق نوری صرف نظر از ايرادات و مشکلاتی که دارد نشان داده است که بر روی اصول خود اهل ايستادگی است. حال روز های آينده نشان می دهد رئيس دفتر بازرسی رهبری و رئيس مجلس پنجم ،عضو برجسته حزب جمهوری اسلامی و از محور های جامعه روحانيت مبارز تهران چه فرجامی در حکومت پيدا خواهد کرد.
__________________
دیدگاه های مطرح شده در این مطلب، الزاما بازتاب دیدگاه های رادیو فردا نیست.