بنا به تعریف متداول در جمهوری اسلامی رهبر «فصل الخطاب» است. این بدان معناست که در صورت ناتوان شدن کلیه سازوکارهای حل و فصل اختلافات وقتی که رهبر اظهار نظری در خصوص موضوعی کرد، بالاتر از سخنان او سخنی نیست. معنای دیگر این سازوکار آن است که نظام جمهوری اسلامی، نظامی است مخروطی شکل که تنها یک نفر در رأس آن قرار دارد.
بیتردید در دوران آیتالله خمینی به دلیل شخصیت کاریزماتیک او، وی فصلالخطاب بود. اما، در دوران آیتالله خامنهای چگونه است؟ آیا عملاً وی دارای چنین خصوصیتی است؟ اگر نه، آیا نظام جمهوری اسلامی در دوران رهبری او، همواره دو رأس داشته؟ آیا در دولت نهم و دهم که حاکمیت بطور یکپارچه در دست اصولگرایان بود، نظام با بازتولید «حاکمیت دوگانه» مواجه نشده است؟
حاکمیت دوگانه در دوران رفسنجانی
تردیدی نیست که رهبری آیتالله خامنهای در طول هشت سال ریاست رفسنجانی تحتالشعاع قدرت او بود. در قدرتمندی رفسنجانی همین بس که وی هم زمان، پست ریاست جمهوری، ریاست تشخیص مصلحت نظام و نائب رئیس خبرگان (به ریاست مشکینی) را بر عهده داشت.
افزون بر تسلط بر این سه نهاد مهم، مجلس شورا به سردمداری «جامعه روحانیت مبارز» و «حزب کارگزاران سازندگی»، نیز قویاً همسو با رفسنجانی، سپاه پاسداران همنوا با جانشین فرمانده کل قوا (عنوان رفسنجانی در دوران جنگ) و ریاست صدا و سیما [در سالهای آغازین] در دست برادر او (محمد هاشمی) بود. بدیهی است که با چنین اوصافی، خامنهای در رهبری خود با حاکمیت دوگانه مواجه بود به ویژه آنکه هنوز قبای مرجعیت را بر تن نداشت.
حاکمیت دوگانه در دوران خاتمی
با وصف آنچه در دوران ریاست رفسنجانی برشمرده شد، تردیدی نیست که از نظر تئوریک «قدرت» در دست خامنهای و از نظر عملی «اقتدار» در دست رفسنجانی بود.
اما آغاز ریاست جمهوری محمد خاتمی (۱۳۷۶)، نیز چارهساز نشد تا علی خامنهای به رغم اعلام مرجعیت در سال ۷۳ آنگونه که قانون اساسی او را «ولیفقیه مطلق» دانسته بود، از حاکمیت دوگانه رنج نبرد.
در واقع این نبود مگر به خاطر اقبال جهانی که محمد خاتمی از آن بهرهمند بود تا اگرچه در درون سیستم دست برتر را خامنهای داشت ولی اقبال جهانی از خاتمی چهرهای پرنفوذ آفرید که ولایت مطلقه او را تحت الشعاع قرار دهد.
اولین اظهارات تلخ را علیه شکلگیری حاکمیت دوگانه در این دوران، علی خامنهای در تاریخ ۱۵ تیر ۸۳، یک سال به پایان دوره خاتمی چنین اعلام کرد:
تعریف حاکمیت دوگانه در سخنان رهبر
تعریف حاکمیت دوگانه را بهتر از هر کس، علی خامنهای خود به دست داده است. از یاد نبریم که حاکمیت دوگانه حاکمیتی است که جایگاه رهبر به عنوان فصلالخطاب مخدوش شده است.
علی خامنهای در تعریف حاکمیت دوگانه در تاریخ ۱۵ آبان ۸۳ گفته است: «در این یکى دو سال اخیر شنیدید که شعار حاکمیت دوگانه داده شد. عدهاى بىعقل هم در داخل همان حرفها را تکرار و نشخوار کردند... حاکمیت دوگانه یعنى در مسائل اساسى و اصولى کشور، رؤساى کشور با هم دعوا داشته باشند؛ این معناى حاکمیت دوگانه است. حاکمیت دوگانه چیز نامطلوب و مضر و سمّ مهلک است؛.. آنها دلشان مىخواهد التهاب سیاسى در این کشور باشد؛ آنها مىخواهند آرامش و استقرار سیاسى در این کشور نباشد؛ آنها مىخواهند دائم همه یقهى هم را بگیرند؛ این علیه آن حرف بزند، آن علیه این حرف بزند».
دیگر تعریف روشن خامنهای، اظهارات او در تاریخ نهم اردیبهشت ۸۴، تقریباً یک ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ است که طی آن احمدینژاد به قدرت رسید. در این اظهارات، خامنهای مسئله حاکمیت دوگانه را نه یک واقعیت داخلی بلکه یک «توطئه خارجی» قلمداد میکند ولی در عین حال به محمد خاتمی نمره قبولی میدهد. خامنهای میگوید:
آسودگی موقت
در رقابت میان رفسنجانی و احمدینژاد در سال ۸۴، سرانجام گمنامترین نامزد آن دوره (احمدینژاد) به کرسی ریاست جمهوری تکیه زد تا خیال رهبر از سایه سنگین رفسنجانی کمی آسوده شود. در سخنرانی خود در تاریخ ۲۱ آبان ۸۵ در حالی که حدوداً یک سال و نیم از ریاست جمهوری احمدینژاد میگذشت، خامنهای آسودگی خاطرش را چنین اظهار میکند:
آیا حاکمیت دوگانه در دوران احمدی نژاد بازتولید شده است؟
با بهره گرفتن از سخنان نقل شده از خامنهای، به طور خلاصه تعریف حاکمیت دوگانه عبارت بود از:
با این تعریف آیا حاکمیت دوگانه در دوران احمدینژاد باز تولید نشده است؟ برای پاسخ کافی است که به سخنان خامنهای مراجعه کرد تا پاسخ را دریافت.
۱. در حالی که تنها دو سال از به قدرت رساندن احمدینژاد نگذشته بود، اولین نشانه بازتولید حاکمیت دوگانه خامنهای را واداشت تا با مرور خاطرات تلخ گذشته، نخستین هشدارها را برای تکرار نشدن آن بدهد. وی در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۸۶ گفت: «کار را به جایى رساندند که حاکمیت دوگانه را هم ادعا کردند. شماها که یادتان هست؛ مال چهار پنج سال پیش است. حاکمیت دوگانه، انشقاق، انشقاق در رأس! خیلى چیز عجیبى است! به اینجا هم رسیدند. حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دو دسته شدن خطرناک است».
۲. اندکی بعد با ریاست علی لاریجانی بر مجلس، نخستین تنشها میان مجلس و دولت آغاز شد تا آنجا که خامنهای را واداشت در ۲۱ خرداد ۸۷ بگوید: «نظارت مجلس چیز بسیار لازمى است... منتها این وسیلهاى نباید بشود براى معارضه دو نیرو با یکدیگر... یک روز یادتان هست که بحث حاکمیت دوگانه را صریحاً مطرح مىکردند. دیگران مىگفتند، یک عدهاى هم اینجا طوطىوار آنها را در داخل تکرار مىکردند».
۳. در مسئله عزل وزیر اطلاعات توسط احمدینژاد و ابقای او توسط رهبر، بارزترین مثال از انشقاق در مدیریت کشور و التهاب سیاسی در شکل حاکمیت دوگانه با ۱۱ روز خانهنشینی احمدینژاد چنان بالا گرفت که خامنهای را وداشت آن را کمرنگ جلوه دهد. وی در سخنانی در تاریخ سوم اردیبهشت ۹۰ گفت:
غیرقابل کتمان بودن حاکمیت دوگانه
به رغم تمامی چالشی که جبهه اصلاحات در دوران خاتمی برای رهبری علی خامنهای داشت، وی به شخص خاتمی نمره قول داد آن جا که گفت: ایشان (خاتمی) تدین و عقل به خرج داد و زیر بار نرفت.
اما شگفت از احمدینژاد است که با اراده بیت رهبری به قدرت رسید و با دستبوسی رهبر ریاست خود را آغاز کرد ولی سرانجام کارش به آنجا رسیده که عالماً و عامداً بر طبل مخالفت با رهبر و دستگاههای تابعه او (مجلس، قوه قضائیه، سپاه و..) میکوبد.
در حالی که رهبر گفته بود تا روز انتخابات هر کس اختلاف افکند خائن است، احمدینژاد قائله مجلس را در برملا کردن «باند لاریجانیها» در افکند تا ولی امر مسلمین جهان! دریابد که حتی در دستگاه تحت امر او، نیز احمدینژاد را گوش شنوا نیست. چنین شد که گفت: «در این ماجرا متأسفانه رئیس یک قوه به استناد یک اتهام ثابت نشده و حتی مطرح نشده در دادگاه، دو قوه دیگر یعنی مجلس و قوه قضاییه را متهم ساخت که کاری بد، غلط، نامناسب، خلاف شرع، خلاف قانون و خلاف اخلاق بود... بنده فعلاً نصیحت می کنم».
نتیجه
بیتردید رفتارهای احمدینژاد و تعبیر خامنهای (فعلاً نصیحت میکنم) شاهدی است بر حاکمیت دوگانه در زمان حال حاضر جمهوری اسلامی و باز تولید آن.
حاکمیت دوگانه، پدیدهای همزاد با رهبری خامنه ای بوده اعم از آنکه ریاست دولت در دست رفسنجانی باشد که با اقتدار خود، خاتمی که با محبوبیت جهانی خود، یا احمدینژاد که با خودشیفتگی خود، فصلالخطاب بودن خامنهای را به چالش کشیدهاند.
شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که در سه دوره گذشته (رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد) هیچگاه شکاف در حاکمیت (حاکمیت دوگانه) به اندازه دوره اخیر نبود چرا که جز در مورد احمدینژاد، در هیچ یک از این دورهها خامنهای متوسل به تهدید (فعلاً نصیحت میکنم) نشده است.
طنز تاریخ است که به یادآوریم این جدیدترین حاکمیت دوگانه در حالی اتفاق میافتد که احمدینژاد دستپرورده کسی نیست جز علی خامنهای.
بیتردید در دوران آیتالله خمینی به دلیل شخصیت کاریزماتیک او، وی فصلالخطاب بود. اما، در دوران آیتالله خامنهای چگونه است؟ آیا عملاً وی دارای چنین خصوصیتی است؟ اگر نه، آیا نظام جمهوری اسلامی در دوران رهبری او، همواره دو رأس داشته؟ آیا در دولت نهم و دهم که حاکمیت بطور یکپارچه در دست اصولگرایان بود، نظام با بازتولید «حاکمیت دوگانه» مواجه نشده است؟
حاکمیت دوگانه در دوران رفسنجانی
تردیدی نیست که رهبری آیتالله خامنهای در طول هشت سال ریاست رفسنجانی تحتالشعاع قدرت او بود. در قدرتمندی رفسنجانی همین بس که وی هم زمان، پست ریاست جمهوری، ریاست تشخیص مصلحت نظام و نائب رئیس خبرگان (به ریاست مشکینی) را بر عهده داشت.
افزون بر تسلط بر این سه نهاد مهم، مجلس شورا به سردمداری «جامعه روحانیت مبارز» و «حزب کارگزاران سازندگی»، نیز قویاً همسو با رفسنجانی، سپاه پاسداران همنوا با جانشین فرمانده کل قوا (عنوان رفسنجانی در دوران جنگ) و ریاست صدا و سیما [در سالهای آغازین] در دست برادر او (محمد هاشمی) بود. بدیهی است که با چنین اوصافی، خامنهای در رهبری خود با حاکمیت دوگانه مواجه بود به ویژه آنکه هنوز قبای مرجعیت را بر تن نداشت.
حاکمیت دوگانه در دوران خاتمی
با وصف آنچه در دوران ریاست رفسنجانی برشمرده شد، تردیدی نیست که از نظر تئوریک «قدرت» در دست خامنهای و از نظر عملی «اقتدار» در دست رفسنجانی بود.
اما آغاز ریاست جمهوری محمد خاتمی (۱۳۷۶)، نیز چارهساز نشد تا علی خامنهای به رغم اعلام مرجعیت در سال ۷۳ آنگونه که قانون اساسی او را «ولیفقیه مطلق» دانسته بود، از حاکمیت دوگانه رنج نبرد.
در واقع این نبود مگر به خاطر اقبال جهانی که محمد خاتمی از آن بهرهمند بود تا اگرچه در درون سیستم دست برتر را خامنهای داشت ولی اقبال جهانی از خاتمی چهرهای پرنفوذ آفرید که ولایت مطلقه او را تحت الشعاع قرار دهد.
اولین اظهارات تلخ را علیه شکلگیری حاکمیت دوگانه در این دوران، علی خامنهای در تاریخ ۱۵ تیر ۸۳، یک سال به پایان دوره خاتمی چنین اعلام کرد:
«الان چند سال است که در بلندگوهاى بیگانه... روى حاکمیت دوگانه در این کشور تبلیغ مىکنند؛ مىگویند حاکمیت دوگانه است... مسئولان باید در نقطه مقابل حرکت دشمن حرکت کنند».
تعریف حاکمیت دوگانه در سخنان رهبر
تعریف حاکمیت دوگانه را بهتر از هر کس، علی خامنهای خود به دست داده است. از یاد نبریم که حاکمیت دوگانه حاکمیتی است که جایگاه رهبر به عنوان فصلالخطاب مخدوش شده است.
علی خامنهای در تعریف حاکمیت دوگانه در تاریخ ۱۵ آبان ۸۳ گفته است: «در این یکى دو سال اخیر شنیدید که شعار حاکمیت دوگانه داده شد. عدهاى بىعقل هم در داخل همان حرفها را تکرار و نشخوار کردند... حاکمیت دوگانه یعنى در مسائل اساسى و اصولى کشور، رؤساى کشور با هم دعوا داشته باشند؛ این معناى حاکمیت دوگانه است. حاکمیت دوگانه چیز نامطلوب و مضر و سمّ مهلک است؛.. آنها دلشان مىخواهد التهاب سیاسى در این کشور باشد؛ آنها مىخواهند آرامش و استقرار سیاسى در این کشور نباشد؛ آنها مىخواهند دائم همه یقهى هم را بگیرند؛ این علیه آن حرف بزند، آن علیه این حرف بزند».
دیگر تعریف روشن خامنهای، اظهارات او در تاریخ نهم اردیبهشت ۸۴، تقریباً یک ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ است که طی آن احمدینژاد به قدرت رسید. در این اظهارات، خامنهای مسئله حاکمیت دوگانه را نه یک واقعیت داخلی بلکه یک «توطئه خارجی» قلمداد میکند ولی در عین حال به محمد خاتمی نمره قبولی میدهد. خامنهای میگوید:
«هدف دشمن.. ایجاد اختلاف و دوگانگى در رأس حاکمیت نظام است. یعنى در تصمیمگیرى نظام، دو فکر متعارض وجود داشته باشد که سر هیچ مسئلهاى نتوانند باهم کنار بیایند... روى آقاى خاتمى هم خیلى فشار آوردند، اما ایشان تدین و عقل به خرج داد و زیر بار نرفت. اینها مىخواستند کارى کنند که در رأس نظام، بین رهبرى، رئیسجمهور و دیگر مسئولان دعوا و اختلاف باشد؛ دائم این تصمیم بگیرد، آن نقض کند. صریحاً هم گفتند حاکمیت دوگانه».
آسودگی موقت
در رقابت میان رفسنجانی و احمدینژاد در سال ۸۴، سرانجام گمنامترین نامزد آن دوره (احمدینژاد) به کرسی ریاست جمهوری تکیه زد تا خیال رهبر از سایه سنگین رفسنجانی کمی آسوده شود. در سخنرانی خود در تاریخ ۲۱ آبان ۸۵ در حالی که حدوداً یک سال و نیم از ریاست جمهوری احمدینژاد میگذشت، خامنهای آسودگی خاطرش را چنین اظهار میکند:
«در عرصه سیاسى کشور امروز وحدت و یکپارچگى مردم از همیشه بیشتر محسوس است. عدهاى... شعار حاکمیت دوگانه مىدادند؛ یعنى در خود حاکمیت و مدیریت کشور دودستگى به وجود آید و به جان هم بیفتند؛ این را صریحاً شعار مىدادند و خجالت هم نمىکشیدند. اینها بحمداللّه منزوى شدهاند. امروز یکپارچگى و همدلى در مدیریت کشور، یک نعمت بزرگى است».
آیا حاکمیت دوگانه در دوران احمدی نژاد بازتولید شده است؟
با بهره گرفتن از سخنان نقل شده از خامنهای، به طور خلاصه تعریف حاکمیت دوگانه عبارت بود از:
انشقاق در مسائل اصولی و اساسی کشور
اخنلاف سران قوا با یکدیگر از جمله اختلاف رهبر و رئیس جمهور
التهاب سیاسی در کشور
وجود دو فکر متعارض ر رأس نظام برای تصمیم گیری
شکاف و دو دستگی در مدیریت کشور
به جان هم افتادن مسئولان
اخنلاف سران قوا با یکدیگر از جمله اختلاف رهبر و رئیس جمهور
التهاب سیاسی در کشور
وجود دو فکر متعارض ر رأس نظام برای تصمیم گیری
شکاف و دو دستگی در مدیریت کشور
به جان هم افتادن مسئولان
با این تعریف آیا حاکمیت دوگانه در دوران احمدینژاد باز تولید نشده است؟ برای پاسخ کافی است که به سخنان خامنهای مراجعه کرد تا پاسخ را دریافت.
۱. در حالی که تنها دو سال از به قدرت رساندن احمدینژاد نگذشته بود، اولین نشانه بازتولید حاکمیت دوگانه خامنهای را واداشت تا با مرور خاطرات تلخ گذشته، نخستین هشدارها را برای تکرار نشدن آن بدهد. وی در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۸۶ گفت: «کار را به جایى رساندند که حاکمیت دوگانه را هم ادعا کردند. شماها که یادتان هست؛ مال چهار پنج سال پیش است. حاکمیت دوگانه، انشقاق، انشقاق در رأس! خیلى چیز عجیبى است! به اینجا هم رسیدند. حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دو دسته شدن خطرناک است».
۲. اندکی بعد با ریاست علی لاریجانی بر مجلس، نخستین تنشها میان مجلس و دولت آغاز شد تا آنجا که خامنهای را واداشت در ۲۱ خرداد ۸۷ بگوید: «نظارت مجلس چیز بسیار لازمى است... منتها این وسیلهاى نباید بشود براى معارضه دو نیرو با یکدیگر... یک روز یادتان هست که بحث حاکمیت دوگانه را صریحاً مطرح مىکردند. دیگران مىگفتند، یک عدهاى هم اینجا طوطىوار آنها را در داخل تکرار مىکردند».
۳. در مسئله عزل وزیر اطلاعات توسط احمدینژاد و ابقای او توسط رهبر، بارزترین مثال از انشقاق در مدیریت کشور و التهاب سیاسی در شکل حاکمیت دوگانه با ۱۱ روز خانهنشینی احمدینژاد چنان بالا گرفت که خامنهای را وداشت آن را کمرنگ جلوه دهد. وی در سخنانی در تاریخ سوم اردیبهشت ۹۰ گفت:
«شما ببینید در همین پنج شش روز گذشته سر یک قضیهاى که آنچنان هم از اهمیت بالایى برخوردار نبود - سر مسئله (عزل وزیر) اطلاعات و امثال اینها - چه جنجالى در دنیا راه انداختند. تحلیلها را بردند به این سمت که بله، در داخل نظام جمهورى اسلامى شکاف ایجاد شده است، حاکمیت دوگانه شده است، رئیس جمهور حرف رهبرى را گوش نکرده است! ... بنده حقیر هم طبق اصول بنا ندارم در کارها و تصمیمهاى دولت وارد شوم... مگر آنجایى که احساس کنم یک مصلحتى دارد تفویت میشود؛ مثل اینکه در همین قضیه اخیر (عزل وزیر اطلاعات) اینجورى بود؛ انسان احساس میکند یک مصلحت بزرگى دارد مورد غفلت قرار میگیرد».
غیرقابل کتمان بودن حاکمیت دوگانه
به رغم تمامی چالشی که جبهه اصلاحات در دوران خاتمی برای رهبری علی خامنهای داشت، وی به شخص خاتمی نمره قول داد آن جا که گفت: ایشان (خاتمی) تدین و عقل به خرج داد و زیر بار نرفت.
اما شگفت از احمدینژاد است که با اراده بیت رهبری به قدرت رسید و با دستبوسی رهبر ریاست خود را آغاز کرد ولی سرانجام کارش به آنجا رسیده که عالماً و عامداً بر طبل مخالفت با رهبر و دستگاههای تابعه او (مجلس، قوه قضائیه، سپاه و..) میکوبد.
در حالی که رهبر گفته بود تا روز انتخابات هر کس اختلاف افکند خائن است، احمدینژاد قائله مجلس را در برملا کردن «باند لاریجانیها» در افکند تا ولی امر مسلمین جهان! دریابد که حتی در دستگاه تحت امر او، نیز احمدینژاد را گوش شنوا نیست. چنین شد که گفت: «در این ماجرا متأسفانه رئیس یک قوه به استناد یک اتهام ثابت نشده و حتی مطرح نشده در دادگاه، دو قوه دیگر یعنی مجلس و قوه قضاییه را متهم ساخت که کاری بد، غلط، نامناسب، خلاف شرع، خلاف قانون و خلاف اخلاق بود... بنده فعلاً نصیحت می کنم».
نتیجه
بیتردید رفتارهای احمدینژاد و تعبیر خامنهای (فعلاً نصیحت میکنم) شاهدی است بر حاکمیت دوگانه در زمان حال حاضر جمهوری اسلامی و باز تولید آن.
حاکمیت دوگانه، پدیدهای همزاد با رهبری خامنه ای بوده اعم از آنکه ریاست دولت در دست رفسنجانی باشد که با اقتدار خود، خاتمی که با محبوبیت جهانی خود، یا احمدینژاد که با خودشیفتگی خود، فصلالخطاب بودن خامنهای را به چالش کشیدهاند.
شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که در سه دوره گذشته (رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد) هیچگاه شکاف در حاکمیت (حاکمیت دوگانه) به اندازه دوره اخیر نبود چرا که جز در مورد احمدینژاد، در هیچ یک از این دورهها خامنهای متوسل به تهدید (فعلاً نصیحت میکنم) نشده است.
طنز تاریخ است که به یادآوریم این جدیدترین حاکمیت دوگانه در حالی اتفاق میافتد که احمدینژاد دستپرورده کسی نیست جز علی خامنهای.