در مواجه با رویدادها، بسته به آنکه کدام سوی ماجرا ایستاده باشیم، ممکن است قضاوت متفاوتی از آن ارائه دهیم. و خب وقتی خود ما در دل رویداد نبودهایم و از آن فاصله داریم، قضاوت ما دستخوش روایتهایی است که در مورد ماجرا میشنویم.
ماجرایی مثل ۲۸ مرداد ۳۲، بسته به آنکه آن را در کدام کتاب بخوانیم، یا پای سخن کدام راوی ماجرا بشنویم، میتواند همدلی ما را با یک سوی داستان برانگیزد و تقویت کند.
اما من به شخصه مثل بسیاری از شما، این فرصت را نداشتهام تا همه روایتهای موجود در مورد آن را کنار هم قرار دهم و تصویری دقیقتر از آن به دست بیاورم.
کاری که همکارم کیوان حسینی در مجموعه رادیویی سقوط انجام داد، تلاشی برای به دست دادن چنین تصویری بود.
او هفتهها روایتهای مختلف مرتبط با رویداد ۲۸ مرداد را مطالعه کرد و تلاش کرد با منابعی که بیواسطه شاهد اتفاقات منجر به سقوط مصدق بودند، به گفتوگو بنشیند، تا شاید برای نخستین بار بتواند قسمتهای بیشتری از این رویداد را به قضاوت مخاطبان بگذارد. [بیشتر بخوانید: چطور کتاب سقوط را دریافت کنیم؟]
روزنامهنگار به باور من داور مسابقه ورزشی نیست تا اجرای قواعد بازی را بین دو طرف آن به قضاوت بنشیند. بیشتر نورافکنی است که همه زوایای زمین و همه زوایای بازی را روشن میکند تا تماشاگر بتواند از همه اطراف آن تصویر متناسب و درستی داشته باشد.
از نگاه من کاری که کیوان در مجموعه رادیویی سقوط، و همزمان با آن در نسخه آنلاین آن، انجام داد، از این دست است؛ تلاش برای روشن کردن زوایای بیشتری از یکی از بحثبرانگیزترین رویدادهای تاریخ معاصر، و ارائه تصویری متوازن و متناسب از آن. و حالا شما میتوانید آن را در قالب کتاب چاپی یا دیجیتال دنبال کنید.
سالها پیش از زبان یکی از سردبیران لوموند خوانده بودم که وقتی شما چهره کسی را از پایین به تصویر میکشید، از او یک چهره مهیب، و وقتی از بالا تصویر میکنید، یک چهره حقیر میسازید. هر زاویهای که برای نور و عکستان انتخاب میکنید، بخشی از هویت سوژه را برجسته میکند و بقیه بخشها را تحت الشعاع قرار میدهد.
او میگفت وقتی میتوانید از سوژه تصویری کامل ارائه کنید که همه عکسها همزمان روی میز باشد.
تلاش کیوان برای روایت رویدادهای منتهی به ۲۸ مرداد و پیامدهای آن در قالب «سقوط» به نظرم تلاش برای جمع کردن همه عکسهای این رویداد بر روی میز است.