بنا به تصمیم رهبر جمهوری اسلامی یکصد نفر از زندانیان امنیتی (به نظر مقامات قضایی و نظامی جمهوری اسلامی، زندانی سیاسی در ایران وجود خارجی ندارد) آزاد شده و میشوند. این حرکت با چه تحولات سیاسی دیگری در کشور همراه است؟ چرا اکنون این زندانیان مورد عفو مقام ولایت فقیه قرار میگیرند؟ آیا این حرکت در تصمیمگیریهای خامنهای مسبوق به سابقه است؟ این اقدام علی خامنهای در شرایط شکننده رژیمهای دیکتاتوری در منطقه چگونه قابل تفسیر است؟
پرده ظاهراً آخر
در رسانههای دولتی و شبهدولتی اعلام میکنند زندانیان آزاد شده ابراز ندامت و پشیمانی کردهاند (عباس جعفری دولت آبادی، فارس، ۵ شهریور ۱۳۹۰)، با سه هدف:
۱) اینکه آنها به خاطر ندامت از عمل بر اساس حقوق مدنی و اساسی خود در منظر عمومی تحقیر شوند (که نمیشوند)،
۲) دیکتاتور و هوادارانش احساس خوبی داشته باشند که بخشنده و دل رحم بودهاند (مشخص نیست در نگاه کدام اقشار اجتماعی)، در حالی که بسیاری از زندانیان آزاد شده بخش عمده محکومیت خود را گذرانده و به زودی آزاد میشدند یا طبق قوانین میتوانستند از آزادی مشروط برخوردار شوند، و
۳) اعلام اینکه طومار ماجرای انتخابات سال ۱۳۸۸ و جنبش سبز در هم پیچیده شده و پایان آن با آزادی زندانیان «فتنه» و پشیمانی آنها سرفرازانه اعلام شود، در حالی که در دو سال گذشته صدها بار مرگ جنبش سبز از سوی حکومت رسماً اعلام شده است.
در این پرده از نمایش که کارگردان از ابتدا دستور بازداشت، محاکمه نمایشی و صدور احکام زندان از یک تا نه سال برای فعالان سیاسی و روزنامهنگاران و دانشجویان را داده بود خود، گویی چشمان همه تماشاگران بر اعمال وی بسته بوده، دستور آزادی آنان را میدهد تا هم به عنوان پیروز میدان و هم به عنوان ارحمالراحمین در برابر چشمان عموم رژه رود.
بازگشت به دامان رهبر
همزمانی آزادی بخشی از زندانیان سیاسی با موج اعلام مواضع روحانیون جناح اصلاحطلب حکومتی پس از مدتها سکوت کاملاً تصادفی است اما حکایت از دو نوع ذهنیت در کشور دارد. ذهنیت اصلاحطلبانی که رویای بازگشت به عصر طلایی امام (دوران قدرت بیحد و حصر آنان) را دارند متوجه است به بازگشت به قدرت به هر قیمت، در حالی که رهبر کشور از دو سال پیش تصمیم خود را برای حذف آنان از صحنه سیاسی گرفته است و مخالفان نیز اشتیاق چندانی برای بازگشت وفاداران خمینی به قدرت ندارند.
روحانیون سابقاً حکومتی و ظاهراً منتقد وضعیت موجود نمیتوانند تصوری غیر از نظام سیاسی موجود را داشته باشند و با انواع سخنان خواستار بازگشت به عرصه سیاسی در چارچوب همین نظام حقوقی و واقعی هستند. آنها نمیخواهند فرصت انتخابات آینده را از دست دهند و برای زمینهسازی جهت مشارکت بیشتر در آن تلاش میکنند به نظام سیاسی و مبانیاش ابراز وفاداری کنند.
پس از مواضع محمد خاتمی در باب بخشش از سوی دو طرف ماجرا، محمد موسوی خوئینیها از انکار شعار جمهوری ایرانی و رد شعار علیه خامنهای توسط اصلاحطلبان و هوادارانشان (خبر نت، ۲ شهریور ۱۳۹۰)، علی اکبر محتشمیپور از انکار شعار نه غزه، نه لبنان (با عنوان عکسالعملی بودن آن در برابر خس و خاشاک نامیده شدن، کلمه، ۳ شهریور ۱۳۹۰) و موسوی لاری با اعلام التزام عملی به نظریات رهبر (الف به نقل از هفته نامه مثلث، ۵ شهریور ۱۳۹۰) سخن گفتهاند.
کسی قرار نیست تنور انتخابات را گرم کند
خامنهای بارها از نگرانی جدی خود از حضور اصلاحطلبان در قدرت بالاخص در مذاکرات با غربیها سخن گفته است. از این جهت حتی داغ کردن تنور انتخابات نمیتواند انگیزه کافی برای وی جهت باز کردن راه رقابت سیاسی برای آنان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فراهم کند.
خامنهای پس از تجربه انتخابات سال ۱۳۸۸ دیگر شور و شوق انتخاباتی پر شور را در سر نمیپرورد تا به واسطه آن بخشی از زندانیان سیاسی را آزاد کند.
معمر و بشار پیش روی خامنهای
اما ذهنیت خامنهای به گونهای دیگر با شرایط سیاسی امروز درگیر است. سقوط طرابلس در مدتی کوتاه و سر به نیست شدن معمر قذافی که پایان رژیم وی را رقم زده است و نیز تداوم حرکت معترضان در سوریه تا حد نزدیکی ارجاع پرونده حکومت بشار به شورای امنیت علی خامنهای را نگران کرده است، تا حدی که فتنهگران علیه حکومت خویش را آزاد میکند.
سقوط مبارک و بن علی برای خامنهای که تنها کابوسش ایالات متحده و تنها نظریهاش نظریه توطئه است و دوستان ایالات متحده و غرب را دشمن خود میداند نمیتوانست تا این حد نگران کننده باشد. او اکنون به دو رهبر با شباهت بسیار زیاد به خود (فرا قانون، مادامالعمر، نظارتناپذیر، غیر پاسخگو و در عین حال در دورههایی ضد امپریالیست و ضد غرب) مینگرد که یکی در حال احتضار و دیگری در سی سی یو بستری است.
علی خامنهای که در برابر مخالفانش هیچ خط قرمزی را عبور نکرده نگذاشته است و عفو مخالف در پروندهاش وجود ندارد یکباره بر اساس خوابنما شدن یکصد نفر از آنها را آزاد نمیکند. تصاویر پخش شده از فتح باب العزیزیه و تونلهای سی کیلومتری مجتمع قذافی توسط شورشیان باید خواب خوش را بر وی تلخ کرده باشد.
این نخستین بار است که این تعداد زندانی سیاسی یکباره آن هم با عنوان عفو رهبری در ۲۲ سال گذشته آزاد میشوند. پیش از این روال جمهوری اسلامی بر آن بود که حتی اگر زندانیان سیاسی را آزاد میکرد آنها را تحت عنوان مرخصی به خانه میفرستاد و بعد اصراری بر بازگشت آنها صورت نمیگرفت تا هم فشار سیاسی بر روی حکومت کاهش یابد و هم شمشیر مدت باقی مانده زندان بر سر زندانی به مرخصی آمده باقی بماند تا وی به فعالیت گذشته باز نگردد.
حتی بسیاری از زندانیان سیاسی که مدت محکومیت خویش را گذارندهاند با پروندههای تازه مواجه شده و زمان بیشتری را در زندان گذارندهاند. خامنهای تنها مجرمان عادی را که خطری برای تخت وی نداشتهاند عفو میکرده است.
بازی دوگانه
اما خامنهای در عین بازی در پرده عفو، کاملاً به جدیت جرقههای اجتماعی ولو بسیار کوچک در بستن طومار حکومتها وقوف دارد. او بهتر از هر کسی میداند که با جمع کوچکی از فرماندهان نظامیاش تنها مانده و کسانی که در حسینیه برای وی فریاد میکشند روزی دیگر میتوانند برای رهبر دیگری که شیرهای نفت را در دست دارد همین فریادها را بکشند.
او میداند که آتش اعتراضات در لیبی با اعتراض به تاخیر در ساختن واحدهای مسکونی، در تونس با خودکشی یک دستفروش و در مصر و سوریه با یک دعوت فیسبوکی شعلهور شد. به همین دلیل است که فعالان محیط زیست در آذربایجان با برخورد آهنین دستگاههای امنیتی مواجه شدهاند یا دعوتکنندگان به یک آب بازی ساده در تهران و شهرستانها به سرعت بازداشت شده و رسانههای حکومتی آنها را به شدت محکوم میکنند.
بشار اسد نیز در میانه جنبش یکباره تعدادی از زندانیان سیاسی را آزاد کرد اما این اقدام برای راضی کردن مخالفان بسیار دیر بود. علی خامنهای اکنون پیش از افروخته شدن آتش اعتراض در کشور به آزادی بخش کوچکی از زندانیان سیاسی و عقیدتی میپردازد تا بعدا مجبور نشود همه آنها را زمانی که حکومت وی متزلزلتر شده آزاد کند.
---------------------------------------------------------------------------
* نظرات طرح شده در این مطلب الزاماً بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست.
پرده ظاهراً آخر
در رسانههای دولتی و شبهدولتی اعلام میکنند زندانیان آزاد شده ابراز ندامت و پشیمانی کردهاند (عباس جعفری دولت آبادی، فارس، ۵ شهریور ۱۳۹۰)، با سه هدف:
۱) اینکه آنها به خاطر ندامت از عمل بر اساس حقوق مدنی و اساسی خود در منظر عمومی تحقیر شوند (که نمیشوند)،
۲) دیکتاتور و هوادارانش احساس خوبی داشته باشند که بخشنده و دل رحم بودهاند (مشخص نیست در نگاه کدام اقشار اجتماعی)، در حالی که بسیاری از زندانیان آزاد شده بخش عمده محکومیت خود را گذرانده و به زودی آزاد میشدند یا طبق قوانین میتوانستند از آزادی مشروط برخوردار شوند، و
۳) اعلام اینکه طومار ماجرای انتخابات سال ۱۳۸۸ و جنبش سبز در هم پیچیده شده و پایان آن با آزادی زندانیان «فتنه» و پشیمانی آنها سرفرازانه اعلام شود، در حالی که در دو سال گذشته صدها بار مرگ جنبش سبز از سوی حکومت رسماً اعلام شده است.
در این پرده از نمایش که کارگردان از ابتدا دستور بازداشت، محاکمه نمایشی و صدور احکام زندان از یک تا نه سال برای فعالان سیاسی و روزنامهنگاران و دانشجویان را داده بود خود، گویی چشمان همه تماشاگران بر اعمال وی بسته بوده، دستور آزادی آنان را میدهد تا هم به عنوان پیروز میدان و هم به عنوان ارحمالراحمین در برابر چشمان عموم رژه رود.
بازگشت به دامان رهبر
همزمانی آزادی بخشی از زندانیان سیاسی با موج اعلام مواضع روحانیون جناح اصلاحطلب حکومتی پس از مدتها سکوت کاملاً تصادفی است اما حکایت از دو نوع ذهنیت در کشور دارد. ذهنیت اصلاحطلبانی که رویای بازگشت به عصر طلایی امام (دوران قدرت بیحد و حصر آنان) را دارند متوجه است به بازگشت به قدرت به هر قیمت، در حالی که رهبر کشور از دو سال پیش تصمیم خود را برای حذف آنان از صحنه سیاسی گرفته است و مخالفان نیز اشتیاق چندانی برای بازگشت وفاداران خمینی به قدرت ندارند.
روحانیون سابقاً حکومتی و ظاهراً منتقد وضعیت موجود نمیتوانند تصوری غیر از نظام سیاسی موجود را داشته باشند و با انواع سخنان خواستار بازگشت به عرصه سیاسی در چارچوب همین نظام حقوقی و واقعی هستند. آنها نمیخواهند فرصت انتخابات آینده را از دست دهند و برای زمینهسازی جهت مشارکت بیشتر در آن تلاش میکنند به نظام سیاسی و مبانیاش ابراز وفاداری کنند.
پس از مواضع محمد خاتمی در باب بخشش از سوی دو طرف ماجرا، محمد موسوی خوئینیها از انکار شعار جمهوری ایرانی و رد شعار علیه خامنهای توسط اصلاحطلبان و هوادارانشان (خبر نت، ۲ شهریور ۱۳۹۰)، علی اکبر محتشمیپور از انکار شعار نه غزه، نه لبنان (با عنوان عکسالعملی بودن آن در برابر خس و خاشاک نامیده شدن، کلمه، ۳ شهریور ۱۳۹۰) و موسوی لاری با اعلام التزام عملی به نظریات رهبر (الف به نقل از هفته نامه مثلث، ۵ شهریور ۱۳۹۰) سخن گفتهاند.
کسی قرار نیست تنور انتخابات را گرم کند
خامنهای بارها از نگرانی جدی خود از حضور اصلاحطلبان در قدرت بالاخص در مذاکرات با غربیها سخن گفته است. از این جهت حتی داغ کردن تنور انتخابات نمیتواند انگیزه کافی برای وی جهت باز کردن راه رقابت سیاسی برای آنان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فراهم کند.
خامنهای پس از تجربه انتخابات سال ۱۳۸۸ دیگر شور و شوق انتخاباتی پر شور را در سر نمیپرورد تا به واسطه آن بخشی از زندانیان سیاسی را آزاد کند.
معمر و بشار پیش روی خامنهای
اما ذهنیت خامنهای به گونهای دیگر با شرایط سیاسی امروز درگیر است. سقوط طرابلس در مدتی کوتاه و سر به نیست شدن معمر قذافی که پایان رژیم وی را رقم زده است و نیز تداوم حرکت معترضان در سوریه تا حد نزدیکی ارجاع پرونده حکومت بشار به شورای امنیت علی خامنهای را نگران کرده است، تا حدی که فتنهگران علیه حکومت خویش را آزاد میکند.
سقوط مبارک و بن علی برای خامنهای که تنها کابوسش ایالات متحده و تنها نظریهاش نظریه توطئه است و دوستان ایالات متحده و غرب را دشمن خود میداند نمیتوانست تا این حد نگران کننده باشد. او اکنون به دو رهبر با شباهت بسیار زیاد به خود (فرا قانون، مادامالعمر، نظارتناپذیر، غیر پاسخگو و در عین حال در دورههایی ضد امپریالیست و ضد غرب) مینگرد که یکی در حال احتضار و دیگری در سی سی یو بستری است.
علی خامنهای که در برابر مخالفانش هیچ خط قرمزی را عبور نکرده نگذاشته است و عفو مخالف در پروندهاش وجود ندارد یکباره بر اساس خوابنما شدن یکصد نفر از آنها را آزاد نمیکند. تصاویر پخش شده از فتح باب العزیزیه و تونلهای سی کیلومتری مجتمع قذافی توسط شورشیان باید خواب خوش را بر وی تلخ کرده باشد.
این نخستین بار است که این تعداد زندانی سیاسی یکباره آن هم با عنوان عفو رهبری در ۲۲ سال گذشته آزاد میشوند. پیش از این روال جمهوری اسلامی بر آن بود که حتی اگر زندانیان سیاسی را آزاد میکرد آنها را تحت عنوان مرخصی به خانه میفرستاد و بعد اصراری بر بازگشت آنها صورت نمیگرفت تا هم فشار سیاسی بر روی حکومت کاهش یابد و هم شمشیر مدت باقی مانده زندان بر سر زندانی به مرخصی آمده باقی بماند تا وی به فعالیت گذشته باز نگردد.
حتی بسیاری از زندانیان سیاسی که مدت محکومیت خویش را گذارندهاند با پروندههای تازه مواجه شده و زمان بیشتری را در زندان گذارندهاند. خامنهای تنها مجرمان عادی را که خطری برای تخت وی نداشتهاند عفو میکرده است.
بازی دوگانه
اما خامنهای در عین بازی در پرده عفو، کاملاً به جدیت جرقههای اجتماعی ولو بسیار کوچک در بستن طومار حکومتها وقوف دارد. او بهتر از هر کسی میداند که با جمع کوچکی از فرماندهان نظامیاش تنها مانده و کسانی که در حسینیه برای وی فریاد میکشند روزی دیگر میتوانند برای رهبر دیگری که شیرهای نفت را در دست دارد همین فریادها را بکشند.
او میداند که آتش اعتراضات در لیبی با اعتراض به تاخیر در ساختن واحدهای مسکونی، در تونس با خودکشی یک دستفروش و در مصر و سوریه با یک دعوت فیسبوکی شعلهور شد. به همین دلیل است که فعالان محیط زیست در آذربایجان با برخورد آهنین دستگاههای امنیتی مواجه شدهاند یا دعوتکنندگان به یک آب بازی ساده در تهران و شهرستانها به سرعت بازداشت شده و رسانههای حکومتی آنها را به شدت محکوم میکنند.
بشار اسد نیز در میانه جنبش یکباره تعدادی از زندانیان سیاسی را آزاد کرد اما این اقدام برای راضی کردن مخالفان بسیار دیر بود. علی خامنهای اکنون پیش از افروخته شدن آتش اعتراض در کشور به آزادی بخش کوچکی از زندانیان سیاسی و عقیدتی میپردازد تا بعدا مجبور نشود همه آنها را زمانی که حکومت وی متزلزلتر شده آزاد کند.
---------------------------------------------------------------------------
* نظرات طرح شده در این مطلب الزاماً بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست.