گم شدن سه کوهنورد جوان ايرانی در قله برودپيک پاکستان، نخستين حادثه منجر به مرگ در تاريخ کوهنوردی ايران نيست اما از بعد پوشش رسانهای و حساسيت افکار عمومی، در صدر حوادث تاريخی اين رشته قرار گرفته است.
وبلاگ باشگاههای مختلف کوهنوردی که پيش از اين عمدتاً از جانب اعضای همان تيم بازديد میشدند، زير بار سنگين جستجوهای اينترنتی و اشتياق ايرانيان نقاط مختلف دنيا برای کسب خبر از وضعيت کوهنوردان گمشده، بارها از کار افتادند.
در بررسی علت بازتاب گسترده ماجرای کوهنوردان باشگاه آرش، غير از رشد شبکههای اجتماعی در سالهای اخير، موضوع ديگری هم در ميان بود: حوادث قبلی با اعلام خبر مرگ کوهنوردان آغاز میشد، اين بار اما اميد به زنده ماندن سه هيماليانورد جوان و تعليق مستتر در دل خبر، مخاطبين رسانهها را نسبت به فاجعه برودپيک حساس کرد.
اخبار کوهنوردی حرفهای که از دشوارترين رشتههای ورزشی است، در ايران کمترين انعکاس را در رسانههای ورزشی دارد و اگر اعضای تيم آرش به سلامت بازمیگشتند، اغلب روزنامههای ورزشی مانند نمونههای پيشين، حتی خبر موفقيت را منتشر نمیکردند.
کوهنوردی ايران بسياری از نخبگان خود را در کوران حوادث نهفته در صعودهای داخلی و بينالمللی از دست داده است. کوهپيماهايی که پس از مرگشان، مطبوعات ورزشی فهرستی را از سهلانگاریهای شخصی و تيمی، کارشکنیهای دولتی و بداقبالیهای روز حادثه منتشر میکنند. سپس رشته کوهنوردی از گردونه اطلاعرسانی بيرون میافتد تا حادثه مرگبار بعدی.
آيدين بزرگی، پويا کيوان و مجتبی جراحی از جمعه ۲۱ تير در ارتفاع بالای هفت هزار متر بودهاند. کوهنوردان بيش از سه روز نبايد در چنين ارتفاعی بمانند و در صورتی که به هر دليلی ناگزير شدند بمانند، عمليات نجات بايد حتی قبل از بروز حادثه آغاز شود. اما آيدين آخرين تماس را شنبه شب، ۲۹ تير گرفته و حتی اگر پس از آن هم زنده نمانده باشد، ۹ روز در اين موقعيت دوام آورده! ۹ روزی که حداقل سه روزش بدون آب و آذوقه بوده. استقامتی حيرتانگيز که بر استعداد شگرف اين جوان ۲۴ ساله در هيماليانوردی دلالت دارد.
در ادامه، مروری شده است بر تعدادی از مهمترين حوادث کوهنوردی ايران در ۱۵ سال اخير. سقوطها، بهمنها يا تحليل قوای جسمانی که نخبگان کوهنوردی را به کام مرگ کشيده.
جلال رابوکی
جلال رابوکی از اسطورههای کوهنوردی ايران که پيش از فراگير شدن اينترنت، در ۵۶ سالگی جان باخت و بسياری حتی با نام او آشنا نيستند.
او که از نسل اول هيماليانوردان ايرانی است، سال ۱۳۵۲ در برنامه شناسايی اورست از يخچال خومبو شرکت داشت. در دهه ۵۰ تا ارتفاع بالای ۷۵۰۰ متر قله ماناسلو نيز صعود کرده بود که با توجه به شرايط و امکانات آن موقع، بینظير ارزيابی شده است.
فروردين ۱۳۸۱ در دماوند جان سپرد و طی شش ماه، صعودهای فراوان برای يافتن پيکر او بینتيجه ماند. بالاخره مهر همان سال اعضای باشگاه دماوند به سرپرستی فرشاد خليلی، جسد او را در جايی يافتند که هيچکس تصورش را هم نمیکرد، دره يخار.
تيمی ۳۰ نفره با مشکلات فراوان پيکر جلال را از ارتفاع ۴۳۰۰ متری دره مخوف يخار پايين آوردند. پرسش اين بود که او چگونه توانسته خود را در آن شرايط جوی، از جبهه جنوبی به طرف شرق و داخل دره يخار که ريزشی، ديوارهای و يخچالی است، برساند؟ با گذشت اين همه سال، تنها پاسخ ممکن اين است که باد شديد او را به آنجا پرت کرده باشد!
جلال پايهگذار صعود سرعتی در ارتفاعات ايران بود و سالانه حدود ۵۰ بار دماوند را از مسيرهای مختلف و در هر چهار فصل صعود میکرد. رکورد از ۴ جبهه (جنوبی، غربی، شمالی و شمالشرقی) به دماوند به طور پيوسته در ۲۶ ساعت، از ماندگارترين رکوردها در تاريخ ورزش ايران است. گرچه تصورش هم غير ممکن باشد که کسی در يک روز، دماوند را چهار بار برود بالا و برگردد پايين!
۱۶ مسير مختلف دماوند را شناسايی کرد. عکاس و گزارشنويس هم بود اما آثار او در اختيار کوهنوردان قرار نگرفته. هم کوهنورد بود و هم کويرنورد. برای نخستين بار مسير روستای طرود به عروسان در کوير مرکزی به طول ۱۸۰ کيلومتر را بدون استفاده از شتر در سال ۱۳۶۱ پيمود.
محمد اوراز
محمد اوراز نخستين ايرانی فاتح قله اورست در سال ۱۳۷۷ است. سال ۸۲ هنگام صعود به گاشربروم در پاکستان بر اثر سقوط بهمن، پس از انتقال به بيمارستانی در اسلام آباد پاکستان درگذشت.
سال ۱۳۷۶ به قله راکاپوشی صعود کرد و سال ۷۸ به قله چوايو با ارتفاع ۸۲۰۱ متر. همان سال قله شيشاپانگما به ارتفاع ۸۰۱۲ را نيز فتح کرد.
سال ۸۰ قله ماکالو را بدون ماسک اکسيژن در نورديد. سال بعد قله ۸۵۱۶ متری لوتسه را بدون استفاده از ماسک اکسيژن فتح کرد. صعود به مون بلان بلندترين قله رشته کوه آلپ هم از صعودهای پرشمار اوراز است.
داود خادم
داود خادم هيماليانوردی که همزمان مربی کشتی هم بود. متخصص صعودهای زمستانی در ارتفاعات ايران. عضو تيم ملی کوهنوردی در صعود سال ۱۳۷۷ به اورست بود که تا ارتفاع ۸۰۰۰ متر بالا رفت.
دو سال بعد به قلههای چوآيو و شيشا پانگما در تبت صعود کرد. سال۸۰ به قله ماکالو و بهار ۸۱ به قله لوتسه صعود کرد.
طی دوران اقامت ۱۰ ساله در ژاپن، بيش از ۸۰ بار قله فوجی ياما را فتح کرد و عضو افتخاری تيم امداد و نجات توکيو بود. همطناب محمد اوراز و مقبل هنرپژوه در گاشربروم. او نيز مانند بسياری از هيماليانوردان ايرانی، در تمام برنامهها هزينهاش را خودش پرداخت میکرد.
خادم سال ۸۳ هنگام تلاش مستقل در قله ۲K در سن ۴۶ سالگی ناپديد شد. تا سالها بعد، مادرش همچنان در بالکن خانه چشم انتظار بازگشت داود بود.
سامان نعمتی
کوهنوردان باشگاه دماوند در صعودی مستقل موفق به فتح قله نانگاپاربات در پاکستان شدند اما سامان نعمتی در جريان اين صعود جان باخت و پيکرش هم پس از جستجوهای فراوان پيدا نشد.
خانواده او از اعضا و ليلا اسفندياری سرپرست تيم شکايت کردند. پرونده از شعبه دوم بازپرسی قتل تهران برای انجام تحقيقات به آگاهی مرکز ارسال شد و کليه اعضای تيم بازجويی شدند.
ماجرای صعود مستقل و عدم تاييد و صدور مجوز از سوی فدراسيون در حادثه اخير برودپيک، در آن برهه نيز جنجالساز شد. سرانجام دادسرای جنايی تهران، ليلا و بقيه اعضای تيم را بیگناه شناخت.
نانگاپاربات از پرتلفاتترين قلل دنياست. سامان در ارتفاع ۷۶۰۰ متری به خاطر بيماری از حرکت باز ايستاد و قرار شد مسير را بازگردد. صعودکنندگان گفتند پس از فتح قله وقتی بازگشتيم، ديديم او در همان نقطه قبلی است و حتی برايمان دست تکان داد. اما وقتی رسيديم، اثری از سامان نبود.
حدس اسفندياری بر اين بود که او پشت سنگها پنهان شده تا پس از پايين رفتن گروه، به تنهايی برای پيمودن ۵۰۰ متر آخر اقدام کند.
مقبل هنرپژوه
مقبل هنرپژوه جوانترين فاتح کوه لوتسه نپال با ارتفاع ۸۴۱۶ متر در ۱۹ سالگی. او در ۲۱ سالگی همطناب مرحوم محمد اوراز در گاشربروم بود. صعودی که منجر به مرگ اوراز شد. هنرپژوه در اثر سقوط بهمن حدود ۶۰۰ متر سقوط کرد اما زنده ماند.
او که در آخرين سفرش به هيماليا سرپرستی تيم ملی کوهنوردی ايران در صعود به برودپيک را برعهده داشت، پاييز ۸۶ و در ارتفاعات کوه برده زرد بوکان، هشت متر سقوط کرد و پس از چند روز در سن ۲۴ سالگی در بيمارستان اروميه درگذشت.
ليلا اسفندياری
لیلا اسفندیاری صعودهای متعددی را به عنوان «نخستين زن ايرانی» به ثبت رساند. در يکی از شاخصترين صعودهای خود موفق شد به قله دشوار نانگاپاربات صعود کند. صعودی که از مجوز و حمايت فدراسيون برخوردار نبود.
اسفندياری برای تامين هزينه صعود به قله ۲K خانه خود را فروخت. ۳۱ تير ۱۳۹۰ در آخرين صعود، پس از فتح گاشربروم و در مسير بازگشت با از دست دادن تعادل، سقوطی ۳۰۰ متری داشت. او از شيب يخی زير قله سقوط کرد و در حدود ارتفاع۷۸۰۰ متری در مکانی خارج از مسير، ميان صخره ها و بين دو شيب يخی متوقف شد. وصيت خود او نيز همين بود که پيکرش در کوهستان باقی بماند.
مهدی اعتمادفر
مهدی اعتمادفر فاتح دو قله برودپيک و گاشربروم. او سال ۱۳۸۸به صورت مستقل و در دومين تلاش برای صعود به قله دائولا گيری در هيماليا، نزديک قله مفقود شد و کسی هيچ نشانی از او پيدا نکرد.
متولد ۱۳۳۵ بود، تنها کوهنورد ايرانی که موفق شده تمام قلل بالای هفت هزار متر شوروی سابق را فتح کند و نشان پلنگ برفی را بگيرد.
عيسی ميرشکاری و جعفر ناصری
عیسی میرشکاری سال ۱۳۹۰ هنگام صعود به ماناسلو هشتمين قله مرتفع جهان در نپال دچار مرگ مغزی شد و در ۲۴ سالگی جان خود را از دست داد. تيم امداد، جسد او را پايين آورد.
جعفر ناصری هم يک سال بعد در مسير بازگشت از همين قله به دليل تاريکی هوا، سرمای منفی ۴۵ درجه و اشتباه GPS از مسير اصلی منحرف شد و در شیب تندی سقوط کرد. تيم مشترک ايتاليايی و کانادايی در آستانه رسيدن به قله، قيد صعود را زده و به تجسس پيکر ناصری پرداخت اما بینتيجه بود.
فرشاد خليلی
پانزدهم بهمن ۸۹ سقوط بهمن در محور شمشک به ديزين جان ۹ نفر را گرفت. فرشاد خليلی يکی از جانباختگان بود که سرپرستی تيم ملی کوهنوردی در فتح گاشربروم هيماليا را برعهده داشت.
مجيد شهپری، ناديا نجفی، اکبر کشاورز، مهدی خراسانی، حميد کاظمزاده، علیاکبر ابراهيم زاده و سعيد طاهری (اسکی باز) از ديگر جانباختگان اين حادثه بودند.
دو گروه کوهنوردی و اسکی به دليل بسته بودن جاده، با پای پياده در حال بازگشت بودند که با سقوط بهمن، زير برف مدفون شدند. فرشاد خليلی برای برگزاری دوره آموزشی در منطقه حضور داشته که پس از سقوط بهمن برای نجات شاگردانش اقدام کرد اما بر اثر سقوط دومين بهمن، جان خود را از دست داد.
رئيس هيات کوهنوردی استان تهران گفت اين حادثه در پی فعاليت لودر رخ داده و جای سوال است که وقتی چنين فعاليتی انجام میشده، چرا جاده را نبستند و تردد همچنان در آن ادامه داشته است.
مهدی عميدی
هيماليانورد مستقل و تنها ايرانی که توانسته اورست را بدون استفاده از کپسول اکسيژن صعود کند. مهر ۱۳۹۱ که برای صعود انفرادی به مون بلان، عازم فرانسه شده بود مفقود شد.
دو کوهنورد لهستانی آخرين کسانی بودند که او را حوالی پناهگاه در ارتفاع ۳۲۰۰ متری ديدند. بالگرد تجسس بر فراز کليه مسير و محورهای سقوط پرواز کرد بلکه نشانهای بيابد اما حاصلی نداشت.
دادگاه محلی، اطلاعات عميدی شامل DNA را در فهرست ناپديد شدگان قرار داد تا در صورت پيدا شدن پيکرش، قابل شناسايی باشد.
او از منتقدان عملکرد فدراسيون کوهنوردی بود. همچنين از صداوسيما هم انتقاد کرده و میگفت: صداوسيما فيلمهای خارجی صعود به اورست را خريداری و پخش میکند اما از خريداری و پخش فيلمهای کوهنوردان ايرانی خودداری میکند. من ۱۸ ساعت فيلم از اورست تهيه کردهام که سه ساعتش بالای ۷۰۰۰ متر و يک ساعت بالای ۸۰۰۰ متر بوده که کمسابقه است، در حالی که تنها بودم و دوربين نيز يخ زده بود.
وبلاگ باشگاههای مختلف کوهنوردی که پيش از اين عمدتاً از جانب اعضای همان تيم بازديد میشدند، زير بار سنگين جستجوهای اينترنتی و اشتياق ايرانيان نقاط مختلف دنيا برای کسب خبر از وضعيت کوهنوردان گمشده، بارها از کار افتادند.
در بررسی علت بازتاب گسترده ماجرای کوهنوردان باشگاه آرش، غير از رشد شبکههای اجتماعی در سالهای اخير، موضوع ديگری هم در ميان بود: حوادث قبلی با اعلام خبر مرگ کوهنوردان آغاز میشد، اين بار اما اميد به زنده ماندن سه هيماليانورد جوان و تعليق مستتر در دل خبر، مخاطبين رسانهها را نسبت به فاجعه برودپيک حساس کرد.
اخبار کوهنوردی حرفهای که از دشوارترين رشتههای ورزشی است، در ايران کمترين انعکاس را در رسانههای ورزشی دارد و اگر اعضای تيم آرش به سلامت بازمیگشتند، اغلب روزنامههای ورزشی مانند نمونههای پيشين، حتی خبر موفقيت را منتشر نمیکردند.
کوهنوردی ايران بسياری از نخبگان خود را در کوران حوادث نهفته در صعودهای داخلی و بينالمللی از دست داده است. کوهپيماهايی که پس از مرگشان، مطبوعات ورزشی فهرستی را از سهلانگاریهای شخصی و تيمی، کارشکنیهای دولتی و بداقبالیهای روز حادثه منتشر میکنند. سپس رشته کوهنوردی از گردونه اطلاعرسانی بيرون میافتد تا حادثه مرگبار بعدی.
آيدين بزرگی، پويا کيوان و مجتبی جراحی از جمعه ۲۱ تير در ارتفاع بالای هفت هزار متر بودهاند. کوهنوردان بيش از سه روز نبايد در چنين ارتفاعی بمانند و در صورتی که به هر دليلی ناگزير شدند بمانند، عمليات نجات بايد حتی قبل از بروز حادثه آغاز شود. اما آيدين آخرين تماس را شنبه شب، ۲۹ تير گرفته و حتی اگر پس از آن هم زنده نمانده باشد، ۹ روز در اين موقعيت دوام آورده! ۹ روزی که حداقل سه روزش بدون آب و آذوقه بوده. استقامتی حيرتانگيز که بر استعداد شگرف اين جوان ۲۴ ساله در هيماليانوردی دلالت دارد.
در ادامه، مروری شده است بر تعدادی از مهمترين حوادث کوهنوردی ايران در ۱۵ سال اخير. سقوطها، بهمنها يا تحليل قوای جسمانی که نخبگان کوهنوردی را به کام مرگ کشيده.
جلال رابوکی
جلال رابوکی از اسطورههای کوهنوردی ايران که پيش از فراگير شدن اينترنت، در ۵۶ سالگی جان باخت و بسياری حتی با نام او آشنا نيستند.
او که از نسل اول هيماليانوردان ايرانی است، سال ۱۳۵۲ در برنامه شناسايی اورست از يخچال خومبو شرکت داشت. در دهه ۵۰ تا ارتفاع بالای ۷۵۰۰ متر قله ماناسلو نيز صعود کرده بود که با توجه به شرايط و امکانات آن موقع، بینظير ارزيابی شده است.
فروردين ۱۳۸۱ در دماوند جان سپرد و طی شش ماه، صعودهای فراوان برای يافتن پيکر او بینتيجه ماند. بالاخره مهر همان سال اعضای باشگاه دماوند به سرپرستی فرشاد خليلی، جسد او را در جايی يافتند که هيچکس تصورش را هم نمیکرد، دره يخار.
تيمی ۳۰ نفره با مشکلات فراوان پيکر جلال را از ارتفاع ۴۳۰۰ متری دره مخوف يخار پايين آوردند. پرسش اين بود که او چگونه توانسته خود را در آن شرايط جوی، از جبهه جنوبی به طرف شرق و داخل دره يخار که ريزشی، ديوارهای و يخچالی است، برساند؟ با گذشت اين همه سال، تنها پاسخ ممکن اين است که باد شديد او را به آنجا پرت کرده باشد!
جلال پايهگذار صعود سرعتی در ارتفاعات ايران بود و سالانه حدود ۵۰ بار دماوند را از مسيرهای مختلف و در هر چهار فصل صعود میکرد. رکورد از ۴ جبهه (جنوبی، غربی، شمالی و شمالشرقی) به دماوند به طور پيوسته در ۲۶ ساعت، از ماندگارترين رکوردها در تاريخ ورزش ايران است. گرچه تصورش هم غير ممکن باشد که کسی در يک روز، دماوند را چهار بار برود بالا و برگردد پايين!
۱۶ مسير مختلف دماوند را شناسايی کرد. عکاس و گزارشنويس هم بود اما آثار او در اختيار کوهنوردان قرار نگرفته. هم کوهنورد بود و هم کويرنورد. برای نخستين بار مسير روستای طرود به عروسان در کوير مرکزی به طول ۱۸۰ کيلومتر را بدون استفاده از شتر در سال ۱۳۶۱ پيمود.
محمد اوراز
محمد اوراز نخستين ايرانی فاتح قله اورست در سال ۱۳۷۷ است. سال ۸۲ هنگام صعود به گاشربروم در پاکستان بر اثر سقوط بهمن، پس از انتقال به بيمارستانی در اسلام آباد پاکستان درگذشت.
سال ۱۳۷۶ به قله راکاپوشی صعود کرد و سال ۷۸ به قله چوايو با ارتفاع ۸۲۰۱ متر. همان سال قله شيشاپانگما به ارتفاع ۸۰۱۲ را نيز فتح کرد.
سال ۸۰ قله ماکالو را بدون ماسک اکسيژن در نورديد. سال بعد قله ۸۵۱۶ متری لوتسه را بدون استفاده از ماسک اکسيژن فتح کرد. صعود به مون بلان بلندترين قله رشته کوه آلپ هم از صعودهای پرشمار اوراز است.
داود خادم
داود خادم هيماليانوردی که همزمان مربی کشتی هم بود. متخصص صعودهای زمستانی در ارتفاعات ايران. عضو تيم ملی کوهنوردی در صعود سال ۱۳۷۷ به اورست بود که تا ارتفاع ۸۰۰۰ متر بالا رفت.
دو سال بعد به قلههای چوآيو و شيشا پانگما در تبت صعود کرد. سال۸۰ به قله ماکالو و بهار ۸۱ به قله لوتسه صعود کرد.
طی دوران اقامت ۱۰ ساله در ژاپن، بيش از ۸۰ بار قله فوجی ياما را فتح کرد و عضو افتخاری تيم امداد و نجات توکيو بود. همطناب محمد اوراز و مقبل هنرپژوه در گاشربروم. او نيز مانند بسياری از هيماليانوردان ايرانی، در تمام برنامهها هزينهاش را خودش پرداخت میکرد.
خادم سال ۸۳ هنگام تلاش مستقل در قله ۲K در سن ۴۶ سالگی ناپديد شد. تا سالها بعد، مادرش همچنان در بالکن خانه چشم انتظار بازگشت داود بود.
سامان نعمتی
کوهنوردان باشگاه دماوند در صعودی مستقل موفق به فتح قله نانگاپاربات در پاکستان شدند اما سامان نعمتی در جريان اين صعود جان باخت و پيکرش هم پس از جستجوهای فراوان پيدا نشد.
خانواده او از اعضا و ليلا اسفندياری سرپرست تيم شکايت کردند. پرونده از شعبه دوم بازپرسی قتل تهران برای انجام تحقيقات به آگاهی مرکز ارسال شد و کليه اعضای تيم بازجويی شدند.
ماجرای صعود مستقل و عدم تاييد و صدور مجوز از سوی فدراسيون در حادثه اخير برودپيک، در آن برهه نيز جنجالساز شد. سرانجام دادسرای جنايی تهران، ليلا و بقيه اعضای تيم را بیگناه شناخت.
نانگاپاربات از پرتلفاتترين قلل دنياست. سامان در ارتفاع ۷۶۰۰ متری به خاطر بيماری از حرکت باز ايستاد و قرار شد مسير را بازگردد. صعودکنندگان گفتند پس از فتح قله وقتی بازگشتيم، ديديم او در همان نقطه قبلی است و حتی برايمان دست تکان داد. اما وقتی رسيديم، اثری از سامان نبود.
حدس اسفندياری بر اين بود که او پشت سنگها پنهان شده تا پس از پايين رفتن گروه، به تنهايی برای پيمودن ۵۰۰ متر آخر اقدام کند.
مقبل هنرپژوه
مقبل هنرپژوه جوانترين فاتح کوه لوتسه نپال با ارتفاع ۸۴۱۶ متر در ۱۹ سالگی. او در ۲۱ سالگی همطناب مرحوم محمد اوراز در گاشربروم بود. صعودی که منجر به مرگ اوراز شد. هنرپژوه در اثر سقوط بهمن حدود ۶۰۰ متر سقوط کرد اما زنده ماند.
او که در آخرين سفرش به هيماليا سرپرستی تيم ملی کوهنوردی ايران در صعود به برودپيک را برعهده داشت، پاييز ۸۶ و در ارتفاعات کوه برده زرد بوکان، هشت متر سقوط کرد و پس از چند روز در سن ۲۴ سالگی در بيمارستان اروميه درگذشت.
ليلا اسفندياری
لیلا اسفندیاری صعودهای متعددی را به عنوان «نخستين زن ايرانی» به ثبت رساند. در يکی از شاخصترين صعودهای خود موفق شد به قله دشوار نانگاپاربات صعود کند. صعودی که از مجوز و حمايت فدراسيون برخوردار نبود.
اسفندياری برای تامين هزينه صعود به قله ۲K خانه خود را فروخت. ۳۱ تير ۱۳۹۰ در آخرين صعود، پس از فتح گاشربروم و در مسير بازگشت با از دست دادن تعادل، سقوطی ۳۰۰ متری داشت. او از شيب يخی زير قله سقوط کرد و در حدود ارتفاع۷۸۰۰ متری در مکانی خارج از مسير، ميان صخره ها و بين دو شيب يخی متوقف شد. وصيت خود او نيز همين بود که پيکرش در کوهستان باقی بماند.
مهدی اعتمادفر
مهدی اعتمادفر فاتح دو قله برودپيک و گاشربروم. او سال ۱۳۸۸به صورت مستقل و در دومين تلاش برای صعود به قله دائولا گيری در هيماليا، نزديک قله مفقود شد و کسی هيچ نشانی از او پيدا نکرد.
متولد ۱۳۳۵ بود، تنها کوهنورد ايرانی که موفق شده تمام قلل بالای هفت هزار متر شوروی سابق را فتح کند و نشان پلنگ برفی را بگيرد.
عيسی ميرشکاری و جعفر ناصری
عیسی میرشکاری سال ۱۳۹۰ هنگام صعود به ماناسلو هشتمين قله مرتفع جهان در نپال دچار مرگ مغزی شد و در ۲۴ سالگی جان خود را از دست داد. تيم امداد، جسد او را پايين آورد.
جعفر ناصری هم يک سال بعد در مسير بازگشت از همين قله به دليل تاريکی هوا، سرمای منفی ۴۵ درجه و اشتباه GPS از مسير اصلی منحرف شد و در شیب تندی سقوط کرد. تيم مشترک ايتاليايی و کانادايی در آستانه رسيدن به قله، قيد صعود را زده و به تجسس پيکر ناصری پرداخت اما بینتيجه بود.
فرشاد خليلی
پانزدهم بهمن ۸۹ سقوط بهمن در محور شمشک به ديزين جان ۹ نفر را گرفت. فرشاد خليلی يکی از جانباختگان بود که سرپرستی تيم ملی کوهنوردی در فتح گاشربروم هيماليا را برعهده داشت.
مجيد شهپری، ناديا نجفی، اکبر کشاورز، مهدی خراسانی، حميد کاظمزاده، علیاکبر ابراهيم زاده و سعيد طاهری (اسکی باز) از ديگر جانباختگان اين حادثه بودند.
دو گروه کوهنوردی و اسکی به دليل بسته بودن جاده، با پای پياده در حال بازگشت بودند که با سقوط بهمن، زير برف مدفون شدند. فرشاد خليلی برای برگزاری دوره آموزشی در منطقه حضور داشته که پس از سقوط بهمن برای نجات شاگردانش اقدام کرد اما بر اثر سقوط دومين بهمن، جان خود را از دست داد.
رئيس هيات کوهنوردی استان تهران گفت اين حادثه در پی فعاليت لودر رخ داده و جای سوال است که وقتی چنين فعاليتی انجام میشده، چرا جاده را نبستند و تردد همچنان در آن ادامه داشته است.
مهدی عميدی
هيماليانورد مستقل و تنها ايرانی که توانسته اورست را بدون استفاده از کپسول اکسيژن صعود کند. مهر ۱۳۹۱ که برای صعود انفرادی به مون بلان، عازم فرانسه شده بود مفقود شد.
دو کوهنورد لهستانی آخرين کسانی بودند که او را حوالی پناهگاه در ارتفاع ۳۲۰۰ متری ديدند. بالگرد تجسس بر فراز کليه مسير و محورهای سقوط پرواز کرد بلکه نشانهای بيابد اما حاصلی نداشت.
دادگاه محلی، اطلاعات عميدی شامل DNA را در فهرست ناپديد شدگان قرار داد تا در صورت پيدا شدن پيکرش، قابل شناسايی باشد.
او از منتقدان عملکرد فدراسيون کوهنوردی بود. همچنين از صداوسيما هم انتقاد کرده و میگفت: صداوسيما فيلمهای خارجی صعود به اورست را خريداری و پخش میکند اما از خريداری و پخش فيلمهای کوهنوردان ايرانی خودداری میکند. من ۱۸ ساعت فيلم از اورست تهيه کردهام که سه ساعتش بالای ۷۰۰۰ متر و يک ساعت بالای ۸۰۰۰ متر بوده که کمسابقه است، در حالی که تنها بودم و دوربين نيز يخ زده بود.