جشنواره فیلمهای مستند «یی هِلاوا» که هر سال در جمهوری چک برگزار میشود به پایان رسید. امسال در این جشنواره شش روزه فیلم مستند و جدید ایرانی به نام «داستان شهرزاد» برای اولین بار در اروپا بر روی پرده نقرهای آمد.
شاهین پرهامی کارگردان ایرانی ساکن مونتریال برای فیلمبرداری «داستان شهرزاد» به ایران سفر کرده و داستان زندگی کبری سعیدی هنرپیشه فیلمهای قبل از انقلاب معروف به «شهرزاد» را به تصویر کشیده – هنرپیشهای که با رقص در کافههای تهران در ۱۴ سالگی و سپس تئاتر کار خود را آغاز کرد که از جمله در فیلمهای قیصر، طوقی، داش آکل، سه قاپ، باباشمل، تنگنا، پل، پنجره، عیالوار و گرگ بیزار نقش آفرید و فیلم بلند «مریم و مانی» را کارگردانی و سه مجموعه شعر منتشر کرد، اما در پی انقلاب بازداشت و زندانی شد و از دنیای رسمی هنر حذف و گوشهنشین شد.
رادیو فردا در آغاز گفتوگویی با شاهین پرهامی کارگردان فیلمهای مستند ایرانی پرسیده چرا این بار در فیلم «داستان شهرزاد» زندگی کبری سعیدی را برای مستند کردن برگزیده است؟
شاهین پرهامی: خب من ایران بهدنیا آمدم و بزرگ شدم. با فیلمهای ایرانی بزرگ شدم. به خصوص فیلمفارسیها همیشه توی سینماها بود و ما هم میدیدیم در بچگی. شهرزاد یک شخصیت خیلی بهخصوصی بود. رقاصه فیلمهای فارسی. پانزده شانزده سالگی شنیدم که ایشان شاعر هم هستند. حتی یک بار کتابی از ایشان دیدم در یک جایی. با آن تصویری که ما از شهرزاد داشتیم و دیدن آن کتاب شعر خیلی جالب بود.
کنتراست شدید و بزرگی داشت. ولی خب خبری نداشتم از ایشان تا اینکه حدودا پنج سال پیش خبری را آنلاین خواندم که ایشان بیخانمان هستند. شهرزادی که کتاب نوشته و پنجاه تا فیلم بازی کرده و حتی یک فیلم را نوشته و کارگردانی کرده. خودشان نوشتند و کارگردانی کردند. حتی بعضی صحنههایش را فیلمبرداری کردند.
تا حالا دو جایی که شهرزاد را نشان دادید در کشورهای خارجی بودند. واکنش تماشاگران خارجی و دیدن این فیلم و چهره شهرزاد چیست؟
خیلی جالب بوده برایشان. همه کنجکاو میشوند به وضعیت زن در ایران. اکثر سئوالها این بود. موقعیت زنان در ایران چطوری است؟ نکته دیگر که جالب است برایشان تصویرهای قبل از انقلاب را میبینند که یک چنین شخصیتی بود که اینقدر قوی است و این همه هنر دارد و استعداد دارد و اینقدر هم هنوز با همه مشکلات امیدش را از دست نداده و دارد حرف میزند و وقتی که جلوی دوربین است شدیدا حضور دارد. بهخصوص همان صحنههایی که از ایران میبینند و تصویرهایی که از فرهنگ پاپ ایران میبینند برایشان جالب است که هنوز هم به یک شکلی وجود دارد. درست است که مثل زمان شاه نیست ولی همان خانمهای جوانی که لباس میپوشیدند و حرف میزدند برایشان تازگی دارد.
این فیلم دو ساعت و ۹ دقیقه است. از فیلمهای قبلیتان بلندتر است. آیا فکر میکنید این صحبتهایی که میکنند که میزان تمرکز تماشاگر الان به اندازه مثلاً پنج دقیقه بیشتر نیست. بعضیها میگویند دو دقیقه بیشتر نیست و بعضیها میگویند ۴۵ ثانیه بیشتر نیست، این حرفها معنی ندارد یا اینکه فکر میکنید برای این فیلم خاص دو ساعت و نه دقیقه جواب میداده؟
خب این صحبتها میشود و به یک شکلی برای نسل تلویزیونی و یوتیوبی الان معنی میدهد. بله دیگر ما الان اینقدر صبور نیستیم و مخصوصاً نسل جدید نمیتواند یک فیلم بلند را بنشیند و نگاه کند. ولی برای این فیلم من راه دیگری نمیدیدم. چون شخصیتی داریم که شدیداً بغرنج و پیچیده است و یک تاریخ بالا بلندی داشته از زمانی که شروع میکند به زندگی، از زمان نوجوانیاش وارد هنر میشود. انقلاب را میبیند و بعد از انقلاب را و زندان و این ور و آن ور. این شخصیت پیچیده بود و من نمیتوانستم که توی ۴۰ دقیقه و یا ۵۰ دقیقه یک تصویری و پرترهای از این شخص را بدهم و مجبور بودم که یک کمی خودم هم صبور باشم و بخواهم که بیننده هم صبور باشد و این را دنبال کند. ولی متاسفانه الان ذهنیت این طور است که کسی واقعاً حوصله فیلم بلند را ندارد. درعین حال مستندهایی هستند در عالم سینمای جدی مستند و هنری و خلاقانه که حتی ۱۲ ساعت هنوز شما فیلم مستند میتوانید ببینید. فیلمهای هفت ساعته هست که بعضی وقتها به صورت سری حتی در سینماها نشان میدهند. بله فیلم بلند و مستند متاسفانه «تی وی فرندلی»(تلویزیون پسند) نیست و هیچوقت کمتر اتفاق میافتد که تلویزیونها بخواهند این فیلمها را نشان دهند. مگر اینکه فرمت را تغییر دهید و به ۶۰ دقیقه یا ۵۰ دقیقه برسانید.