لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۰۵:۰۰

نه به «فقه داعشی» از طریق انتخابات خبرگان


آیت‌الله خامنه‌ای و سپاه از طریق شورای نگهبان انتخابات هفتم اسفند را به گونه‌ای مهندسی کرده‌اند که «مجالس سلطانی» بسازند (رجوع شود به مقاله «هجوم سرداران سپاه و بسیج برای فتح مجلس»).

شورای نگهبان برای انتخابات مجلس خبرگان ۱۶۱ نفر را برای ۸۸ کرسی تأیید صلاحیت کرد تا «مجلس خبرگان سلطانی» تضمین شده باشد. اگر برای هر کرسی دو تن رقابت می‌کردند، باید ۱۷۶ نامزد در صحنه وجود می‌داشت.

خامنه‌ای، سپاه و شورای نگهبان با این عمل نه تنها کل سنت رایج در حوزه‌های علمیه را ابطال کردند و دولتی/سلطانی شدن محض حوزه‌ها را آشکار نمودند، بلکه نشان دادند که حوزه‌ها در تربیت مجتهد شکست خورده‌اند و در طول ۳۷ سال گذشته نتوانسته‌اند حتی یکصد مجتهد بسازند (رجوع شود به مقاله «حوزه‌های علمیه را تعطیل کنید، چون نتوانستند مجتهد بسازند»).

خامنه‌ای، سپاه و شورای نگهبان هیچ آبرویی برای حوزه‌های علمیه باقی نگذاشتند، برای اینکه پرسش‌های امتحان اجتهاد درباره نماز و مبطلات نماز بود. یعنی فقه خوانده‌های حوزه‌های علمیه حتی قادر به استنباط احکام مبطلات نماز از منابع فقهی نیستند (رجوع شود به مقاله «خبرگان در دشت شقایق - رابطه وثیق خروج «حَدَث» و انتخاب ولی فقیه»).

نزاع بر سر میراث خمینی

جنگ قدرت بر سر منابع کمیاب قدرت/ثروت/اطلاعات/منزلت اجتماعی در دوران رهبری آیت الله خامنه‌ای، با نبرد با سر تصاحب اسطوره خمینی گره خورده است (رجوع شود به مقاله «اسطوره خمینی چگونه ساخته شد و از آنچه به جا مانده است؟»). آیت الله خامنه‌ای با آغاز دوران رهبری، حذف نزدیک‌ترین افراد به آیت الله خمینی را شروع کرد و کوشید تا افراد تابع محض خود را بالا کشد.

در این فرایند، از‌‌ همان ابتدا چپ‌های دهه شصت- اصلاح طلبان دهه هفتاد و سبزهای دهه هشتاد- با علم کردن آیت الله خمینی در برابر آیت الله خامنه‌ای ایستادند. آنان ادعا می‌کردند که امام خمینی گفته «میزان رأی مردم است»، «جمهوریت در جمهوری اسلامی یعنی جمهوری فرانسه»، «آزادی در جمهوری اسلامی مطلق خواهد بود» و جملاتی از این قبیل (رجوع شود به مقاله «جنبش سبز و آیت الله خمینی»).

ایستادن در برابر حکومت سلطه‌گرایانه -مطابق میل خودسرانه- خامنه‌ای، نیازمند بازتفسیر مبانی آیت الله خمینی و ارائه چهره‌ای دموکراتیک، حقوق بشری و آزادیخواهانه از او بود. آنان با خمینی دموکرات و مدافع حقوق بشر به جنگ خامنه‌ای می‌رفتند (رجوع شود به مقاله «چرا خمینی را تحریف می‌کنند و از او لیبرال و سکولار می‌سازند؟»).

خامنه‌ای که کاملاً از این رویکرد آگاه بود، با طرح بحث «تحریف امام خمینی» و «هندسه اصلی تفکر امام» در برابر آن‌ها ایستاد و گوشزد کرد که فقط و فقط من راه امام را ادامه داده و می‌دهم و دفاع از امام راحل یعنی دفاع از ولی فقیه، آمریکاستیزی، مخالفت با لیبرال دموکراسی، پشتیبانی از شورای نگهبان، سپاه، بسیج و غیره.

هاشمی رفسنجانی و اصلاح‌طلبان حسن خمینی را به عنوان «یادگار امام» از آن خود کردند و او را نامزد مجلس خبرگان رهبری کردند، اما خامنه‌ای و سپاه و شورای نگهبان، قاطعانه گفتند که صلاحیت وی برای مجلس خبرگان رهبری احراز نشده است (رجوع شود به مقاله «جنگ قدرت خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی بر سر حسن خمینی»).

برای خامنه‌ای و سپاه که پنج سال آیت‌الله منتظری را در منزلش زندانی کردند، پنج سال هم مهندس موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد را در منازل‌شان زندانی کردند، صلاحیت هاشمی رفسنجانی برای ریاست جمهوری در سال ۹۲ را رد کردند، حذف حسن خمینی چندان دشوار نبود. آنان نمی‌خواستند تا حسن خمینی با آرای بسیار بالا در تهران اول شود و با ورودش به مجلس خبرگان رهبری، به خطری برای جانشینان احتمالی خامنه‌ای تبدیل شود.

آیت‌الله خمینی به شدت و صراحت با فعالیت سیاسی نظامیان مخالفت کرده و آن را با سرطانی شدن کل بدن مقایسه می‌کرد، اما خامنه‌ای فاقد مرجعیت سنتی و کاریزماتیک، نیازمند گسترش شدید فعالیت نظامیان در قلمرو سیاست بود.

آیت‌الله خامنه‌ای از نیروهای حزب‌اللهی و بسیجی نه تنها برای سرکوب داخلی استفاده کرده و می‌کند، بلکه به دولت دستور می‌دهد که آنان را بر همه جا مسلط سازند (رجوع شود به مقاله «آیت‌الله خامنه‌ای و اشغال سفارت کشور‌ها: مخالفت علنی و حمایت غیر علنی»). او در دیدار با اعضای دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هم خطاب به آنان گفت:

«برای آنکه دبیرخانه نقش بسیار مهم تصمیم‌سازی را به‌درستی و به‌خوبی انجام دهد، باید فضای حاکم بر دبیرخانهٔ شورای عالی امنیت ملی و جهت‌گیری‌های آن، کاملاً منطبق بر» تفکر صحیح و خالص انقلابی و حزب‌اللهی «باشد».

حکمرانی «نئو سلطانی خامنه‌ای» وابسته به نظامیان و منابع اقتصادی است. او دائماً باید بر قدرت نظامیان می‌افزاید و طرح گسترش اختیارات بسیج نیز در همین راستا قرار دارد.

ترس پایدار و دائمی

با مهندسی کامل انتخابات مجلس خبرگان و تضمین مجلس سلطانی، گویی باید خیال آقایان کاملاً راحت شده باشد و با آرامش در انتظار هفتم اسفند باشند. اما این گونه نیست.

کاظم صدیقی در خطبه‌های نماز جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ به مردم گفته است: «مردم به نیت نه گفتن به آمریکا و داعش سر صندوق‌های رأی حاضر شوند» و «رأی به فتنه‌گران خیر ندارد».

معنای «نه» به آمریکا در انتخابات کاملاً روشن است. آنان اصلاح‌طلبان و اعتدالیون را عوامل و مزدوران آمریکا قلمداد کرده و می‌کنند (رجوع شود به مقاله «آیت‌الله خامنه‌ای و مجلس سلطانی در برابر مجلس آمریکایی»).

آیت‌الله خامنه‌ای بود که مسئله خطر «فتنه» و «نفوذ» آمریکا از طریق انتخابات را مطرح کرد. مسئله این است که این تهدید پس از رد صلاحیت‌های گسترده شورای نگهبان نیز همچنان مطرح شده و می‌شود.

آنان نگران هستند، چرا که می‌دانند اصلاح‌طلبان و اعتدالیون می‌توانند مهندسی خامنه‌ای را به شیوه سلبی بر هم زنند. مشارکت اعتراضی و حذف نماد‌ها و نیروهای اصلی خامنه‌ای، از جمله «مثلث جیم» - یعنی جنتی، یزدی، مصباح- در تهران، علم‌الهدی و سعیدی (امام جمعه قم) در خراسان رضوی، صادق لاریجانی در مازندران، احمد خاتمی در کرمان، علی فلاحیان در خوزستان، «نه» بزرگی به خامنه‌ای، سپاه، شورای نگهبان و اقتدارگرایی خواهد بود (رجوع شود به مقاله «شکست جنتی و یزدی و مصباح، آزمون فیصله بخش خامنه‌ای»).

وقتی صدیقی در خطبه‌های نماز جمعه از نه به آمریکا سخن می‌گوید، همچنان پروژه خامنه‌ای و سپاه را تعقیب می‌کند. اما او در سخنانش گاف بزرگی داده است. گفته است که با رأی خود به داعش هم نه بگویید.

«نه به داعش» در انتخابات چه معنایی دارد؟ چه کسانی نمادهای داعش هستند؟ همان‌ها که توسط خامنه‌ای، سپاه، بسیج، و فقیهان به عنوان فتنه گران، نفوذی‌های آمریکا و طرفداران لیبرال دموکراسی مطرح می‌شوند؟ پاسخ منفی است.

فقهی که «مثلث جیم» -جنتی، یزدی، مصباح-، علم الهدی، صادق لاریجانی، علی فلاحیان، سعیدی، احمد خاتمی، هاشمی شاهرودی، و دیگر آخوندهای درباری از آن دفاع می‌کنند،‌‌ همان فقه داعش است. این مسئله را مدت‌ها پیش در ایران، متفکر برجسته، محمد مجتهد شبستری در مقاله «اگر داعش از فقیهان بپرسد» مطرح کرد.

افراد دیگری هم همین مسئله را در مقاله‌های تحلیلی دیگری عنوان کرده‌اند (رجوع شود به مقاله «مبانی تئوریکِ داعش در فقهِ سنتی»).

بدین ترتیب اگر قرار است در انتخابات به داعش «نه» گفته شود، باید به افرادی که فقه‌شان، فقه داعشی است، نه گفته شود. در واقع، اصلاح طلبان و اعتدالیون قصد دارند در انتخابات مجلس خبرگان رهبری با ارائه لیست، و آرای مردم، همین‌ها را حذف کنند. هدف اصلی در تهران حذف «مثلث جیم» است.

آنان که می‌دانند در مازندران هدف اصلی حذف صادق لاریجانی است، دیگر نامزد‌ها را تحت فشار قرار داده‌اند تا انصراف داده و نگذارند صادق لاریجانی حذف شود. در ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ الله‌وردی مقدسی‌فرد به سود صادق لاریجانی از شرکت در انتخابات انصراف داد تا خطر حذف رئیس قوه قضائیه متولد عراق را کاهش دهد.

بدین ترتیب، مشارکت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، مشارکت اعتراضی برای نه بزرگ به خامنه‌ای از طریق حذف مدافعان «فقه داعشی» است. آنان که تقریباً همه نامزد‌هایشان رد صلاحیت شده‌اند، قصد دارند فقدان پایگاه اجتماعی پرچمداران فقه داعشی را آشکار سازند.

اگر این اتفاق روی دهد، مهندسی خامنه‌ای و سپاه به هم ریخته خواهد شد. به همین دلیل انتخابات این دوره مجلس خبرگان رهبری مهم است. برای اینکه همچنان می‌توان به خامنه‌ای و زمامدارای خودسرانه‌اش «نه» گفت.

XS
SM
MD
LG