رهبر جمهوری اسلامی پس از گسترش قلمرو داعش در عراق در چند ديدار تلاش کرده است حساب جنگ موجود در عراق و سوريه را که در يک طرف آن جمهوری اسلامی، دولت شيعه مالکی، حکومت علويان در سوريه و حزب الله لبنان و در طرف ديگر نيروهای سنی تحت عناوين متفاوت قرار دارند (جبهه النصره و داعش که بخشهايی از نيروهای گروه اول اخيرا با رهبر گروه دوم بيعت کرده اند) از جنگ ميان شيعه و سنی جدا کند.
حکومت جمهوری اسلامی ادعای رهبری جهان اسلام را دارد و نمی خواهد خود را يک طرف جنگ ميان سنی و شيعه قرار دهد. همچنين جمهوری اسلامی تجزيه واقعی يا حقوقی عراق را که بعضا بر روی شکاف های مذهبی در حال انجام است به نفع خود نمی داند و تلاش دارد از شکل گيری بخش تحت حکومت سنيان در عراق (همانند خودمختاری کردها) جلوگيری کند.
آيا روايتی که خامنه ای از اين جنگ به دست می دهد با واقعيات می خواند؟ آيا ادعای خامنه ای که اين جنگ جنگ ميان سنی و شيعه نيست درست است؟ اگر اين جنگ ميان سنی و شيعه نيست جنگ ميان کدام گروه هاست؟
سه بيان متفاوت و ناسازگار از يک موضوع
خامنه ای برای تصوير کردن جنگ در عراق و سوريه از سه تصوير متفاوت استفاده کرده است:
۱) "تقابل ميان اسلام امريکايی و اسلام ناب محمدی". اين توصيف وی از جنگ در عراق و سوريه ايدئولوژيک است. او اسلام امريکايی در بافت و سياق امروز منطقه را نيز چنين توصيف می کند:"اسلام امريکايی اگرچه ظاهر و نام اسلامی دارد اما با طاغوت و صهيونيسم می سازد، ولايت مستکبرين را می پذيرد و کاملا در خدمت اهداف طاغوت و امريکا قرار می گيرد." (مهر ۸ تير ۱۳۹۳) هيچ کدام از اين ويژگي هايی که خامنه ای برای اسلام امريکايی می گويد بر داعش صادق نيست. داعش نه زير بار سياستهای دولت امريکا رفته (اسلاف آن به رهبر ابو مصعب الزرقاوی با ايالات متحده در عراق جنگيدند) و نه در خدمت اهداف امريکا بوده است و نه با اسرائيل پيمانی برقرار کرده است.
۲) "جنگ دلبستگان به غرب با طرفداران استقلال ملت ها". خامنه ای اشغال کنندگان بخش هايی از عراق را دلبسته به غرب و مخالف استقلال عراق معرفی می کند: "در عراق، دنبالهها و تفاله های رژيم صدام به همراه عده ای انسانهای غافل، جاهل و دور از فهم و معنويت، دست به جنايت ميزنند و دشمنان اين حوادث را جنگ شيعه و سنی مي نامند اما اين فقط يک آرزوست." (۷ تير ۱۳۹۳) خامنه ای سني هايی را که امروز بخش هايی از عراق را در اختيار گرفته اند عروسکهای نظام سلطه جهانی می خواند: "آنچه در عراق روی داده است، جنگ شيعه و سنی نيست، بلکه نظام سلطه با استفاده از پس مانده های رژيم صدام به عنوان مهره های اصلی و عناصر تکفيریِ متعصب به عنوان پياده نظام، تلاش برای برهم زدن ثبات و آرامش عراق و تهديد تماميت ارضی اين کشور دارد." (۱ تير ۱۳۹۳) او حساب مخالفان سنی دولت مرکزی عراق را از سني ها جدا می کند: "عوامل اصلی فتنه در عراق، با سني های مؤمن و معتقد به استقلال عراق همان اندازه خصومت دارند که با شيعه دشمن هستند." (همانجا)
دلبسته به غرب معرفی کردن بعثي های عراق که در دو جنگ با امريکا جنگيدند از اختراعات ويژه خامنه ای است که می خواهد همه دشمنان خود را وابسته به امپرياليسم معرفی کند تا از آنها سلب مشروعيت کند. داعش نيز هيچ گونه دلبستگی به غرب ندارد و نيروهای اروپايی و امريکايی آن کسانی هستند که با سياست های ايالات متحده مخالفت دارند. با همين ديدگاه است که وی بر خلاف واقعيت حکم می کند که "دعوای اصلی در عراق ميان کسانی است که می خواهند عراق به اردوگاه آمريکا ملحق شود و کسانی که خواهان استقلال عراق هستند." (همانجا) در جنگ امروز در عراق هيچ طرفی نمی خواهد به اردوگاه غرب ملحق شود و از همين جهت غربيها خود را دور نگه داشته اند.
نظريه توطئه هم در اين سخنان به صورت پر رنگ خود به چشم می خورد: "پشت پرده فتنه انگيزی و آتش افروزی در عراق، قدرتهای غربی سلطه گر و در رأس آنها رژيم آمريکا قرار دارند." (۱ تير ۱۳۹۳) البته خامنه ای خود به خوبی می داند که داعش از ايالات متحده دستور نمی گيرد و به همين علت آنها را جاهل و متعصب می خواند: "در قضيه عراق قدرتهای سلطه گر غربی و به طور مشخص رژيم ايالات متحده آمريکا درصدد سوء استفاده از جهالت ها و تعصب های تعدادی عوامل بی اختيار هستند." (همانجا)
۳) جنگ انسانيت و بربريت: تصوير ديگر خامنه ای از جنگ موجود تصويری فرا مذهبی و فرا سياسی است: "آنها به دروغ حوادث عراق را جنگ شيعه و سنی مينامند اما اين جنگ، جنگ تروريسم با مخالفان تروريسم، جنگ دلبستگان به اهداف امريکا و غرب با طرفداران استقلال ملتها و جنگ انسانيت با بربريت و وحشيگری است." (۱ تير ۱۳۹۳) معرفی کردن نيروهای دولت عراق به عنوان انسانيت و داعش به عنوان بربريت بيشتر جنبه تبليغاتی برای وفاداران به نظام يا برخی رسانه های خارجی دارد چون نيروهايی که امروز در عراق با هم می جنگند مردمانی از يک نژاد، يک دين، و يک سلسله ارزشها و هنجارها هستند. هر دو طرف با دعا و الله اکبر به طرف ديگری شليک می کند. اگر داعش زندانيان خود را اعدام می کند شيعيان عراقی نزديک به دولت مالکی يا روحانيون شيعه در عراق نيز چنين می کنند.
اگر از بيرون به ماجرا نگاه کنيم فاصله ميان اسلامگرايان شيعه و سنی در الگوهای فکری و نگاه به جهان و شيوه زندگی چندان زياد نيست. هيچ سمتی از اين نزاع به دنبال دمکراسی، حقوق بشر، حاکميت قانون و آزادی نيست که آن را مظهر انسانيت بناميم.
فرافکني های توهم مدارانه
خامنه ای و ديگر مقامات دولتی جمهوری اسلامی که جنگ در هر نقطه دنيا از جمله عراق را بر گردن ايالات متحده می اندازند بايد به چند سوال پاسخ دهند: آيا بعثي ها دلبسته به غرب هستند؟ آيا داعش می خواهد عراق به اردوگاه امريکا ملحق شود؟ آيا اگر ايالات متحده منافعی در نزاع های داخلی عراق داشت نيروهای نظامياش را از اين کشور خارج می کرد؟ آيا رها شدن از «دغدغه بيداری اسلامی و نهضت دنيای اسلام» (که به گفتهی خامنه ای علت اصلی تلاش جبهه استکبار برای به راه اندازی جنگ شيعه و سنی است) چه ارتباطی با گسترش يک گروه تروريستی مخالف غرب و شيعه در منطقه دارد؟ اين گونه فرافکني های مشکلات جوامع مسلمان که از حل مسالمت آميز منازعات خود ناتوان هستند در تقابل مستقيم با مشاهدات عينی است. برخی فرافکني ها از ابهامات موجود استفاده می کنند اما فرافکني های خامنه ای و وفاداران به وی کاملا توهمی و فريبکارانه است.
تقابل اسلامگرايان شيعه و سنی
خامنهای در سخنان اخير خود در باب بحران عراق در يک نکته حقيقت را می گويد و آن اين که جنگ در عراق و سوريه که جمهوری اسلامی يک طرف آن است جنگ ميان شيعه و سنی نيست. البته در يک مقطع بسيار کوتاه برخی مراجع شيعه با برخی فتاوای خود داشتند اين جنگ را به جنگ سنی و شيعه تبديل می کردند اما نه ريشه ها و نه نمودهای اين جنگ، جنگ شيعه و سنی نيست. داعش از سوی رهبران سنتی سنی در منطقه حمايت نمی شود و مخالفان داعش در عراق و سوريه نيز همه انگيزهی مذهبی ندارند. بخش قابل توجه از شيعيان ايرانی نيز موافق لشگرکشي های خامنه ای در منطقه نيستند و اصولا حکومت خامنه ای از نگاه بخشی از شيعيان حکومت شيعه نيست.
اما جنگ ميان داعش و جمهوری اسلامی و نزديکان به جمهوری اسلامی در عراق و سوريه و لبنان جنگ ميان اسلامگرايان شيعه و اسلامگرايان سنی است. اگر داعش بر اسب اسلام سنی سوار شده و می خواهد خلافت اسلامياش را محقق سازد جمهوری اسلامی نيز بر اسب اسلام شيعه سوار شده است. بغدادی و خامنه ای هر دو خود را رهبر جهان اسلام می نامند و جاه طلبي های خود را منعکس می سازند. نيروهای داعش امروز در عراق و سوريه و لبنان اند و فردا احتمالا در اردن و عربستان. نيروهای سپاه نيز امروز در لبنان و سوريه و عراق حضور دارند و فردا احتمالا در هر نقطه ای که اقليت يا اکثريت شيعه حضور داشته و آتش چنگ برپا باشد.
.........................................................................................
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاههای رادیو فردا.