مهدي خلجي مهدي خلجي (راديوآزادي): واکنش هاي سياسي به سخنان هاشم آغاجري در باره روحانيت و مرجعيت با اظهارنظرهاي اخير روساي سه قوه کشور ادامه پيدا کرده است. هم چنين مسئولان و شخصيت هاي سياسي محافظه کار و اصلاح طلب همه به اين سخنان انتقاد يا اعتراض کرده اند. اگرچه شماري از تحليل گران مي گويند بزرگ نمايي اين سخنراني، تلاش پاره اي از نيروهاي سياسي براي ساختن دستاويزي عليه جريان اصلاحات است، سخنراني آقاي آغاجري مسأله روحانيت را به يکي از موضوعات مورد بحث افکار عمومي و جريان هاي سياسي بدل کرده است. سازمان روحانيت در دهه هاي پيش از انقلاب، با انتقاد بسياري از روحانيان و هم چنين روشنفکران مواجه شده بود. اما با استقرار حکومت روحانيان در سال هاي پس از انقلاب، روحانيت از نهادي اجتماعي به نهادي سياسي بدل شد و نقد روحانيت به معناي نقد قدرت فهميده مي شد. تنها در دهه هفتاد بود که عبدالکريم سروش، از نويسندگان ديني ايران، از نظام اقتصادي حوزه هاي علميه و نيز تفکر روحانيت انتقاد کرد. انتقاد آقاي سروش نيز در ميان نهادهاي حوزوي وابسته به محافظه کاران بازتاب هايي داشت. در دهه نخست انقلاب وجود روحانياني که با حکومت موافق نباشند، چندان پررنگ به چشم نمي آمد، اما در دهه دوم جمهوري اسلامي، شمار روحانيان و مراجعي که منتقد ولايت فقيه و حکومت روحانيان باشند، افزايش يافته است. انتقاد از حکومت روحانيان، اکنون به موضوعي مشترک ميان روشنفکران عرفي و نويسندگان ديني و حتا بدنه سنتي حوزه علميه قم بدل شده است. اعتراض اصلي سنت گرايان حوزه به حکومت روحانيان اين است که رفتار سياسي روحانيان حاکم، اعتبار اجتماعي و منزلت معنوي روحانيت و مرجعيت را از ميان برده است. حتا حجت الاسلام عبدالواحد موسوي لاري، وزير کشور دولت جمهوري اسلامي چندي پيش در ميان جمعي از روحانيان سخنراني کرد و با استفاده از اصطلاحي جامعه شناختي گفت گروه هاي مرجع در جامعه ايران تغيير کرده اند، يعني آموزش هنجارهاي اخلاقي و رفتاري از انحصار روحانيت بدر آمده است. نگراني حکومت از زيرپرسش قرار گرفتن روحانيت در ايران، بيشتر يک نگراني سياسي است تا نگراني ديني. بيشتر کساني که به سخنان هاشم آغاجري واکنش نشان داده اند از شخصيت هاي سياسي هستند، يا کساني هستند که به وابستگي به محافظه کاران مشهورند. به نظر مي آيد که دفاع دولت مردان جمهوري اسلامي، از روحانيت دفاع از دسته اي خاص از روحانيان است. کارشناسان مي گويند تعداد روحانيان زنداني، اعدام شده، يا محکوم شده در دستگاه قضايي و امنيتي جمهوري اسلامي در هيچ حکومتي، از مشروطه به اين سو سابقه ندارد. حتا خلع و برکناري يک مرجع ديني از مقام مرجعيت و تحت فشار قرار دادن او و رفتاري مانند آن چه با آيت الله کاظم شريعتمداري يا آيت الله محمد شيرازي و ديگران صورت گرفته نيز بي سابقه بوده است. بدين ترتيب حکومت روحانيان بيش از حکومت هاي ديگر از خود روحانيت قرباني گرفته است. با اين همه با دستيابي بخشي از روحانيت به قدرت و تحولات گسترده اجتماعي و فرهنگي در ايران، وضعيت اين نهاد نيز در معرض پرسش هاي زيادي قرار گرفته است. اين پرسش ها که هم در افکار عمومي و هم در ميان نخبگان جريان دارد، عميق تر از آن است که يک باره به وجود بيايد و يک باره از ميان برود.