ريچارد هالبروک نماينده ويژه دولت اوباما در امور افغانستان و پاکستان با مأموريت حقيقيتيابی وارد افغانستان شده است. هالبروک قبل از ورود به افغانستان، چهار روز را در پاکستان سپری و از نزديک با مقامات ارشد اسلام آباد و مسئولان استانی ايالت سرحد پاکستان ديدار و گفتوگو کرد.
نتايج تعاملاتی که سفير حقيقتياب رئيسجمهوری آمريکا در پاکستان داشته تا اکنون به درستی روشن نيست. اما حضور او در مناطق حساس مانند دره خيبر و شهر پيشاور پاکستان خود بيانگر بررسی همهجانبه مسائل در پاکستان است.
باراک اوباما با فرستادن نماينده ويژه خود به پاکستان، نشان داده که برنقش پاکستان به عنوان کانون اصلی مخالفان دولت افغانستان، واقف است. حضور نماينده دولت جديد آمريکا در منطقه، در عين حال بيانگر پیگيری برنامه رئيسجمهوری برای تدوين راهبرد جديد و زمينهسازی برای اتخاذ راهبردهای جدی در مواجه با مسايل افغانستان است.
افغانستان در کجا قرار دارد؟
نماينده ويژه دولت اوباما در شرايطی وارد افغانستان شده که اين کشور در حال سپری کردن يک دوران بحران امنيتی است و برخی از کارشناسان گمانهزنی میکنند که دولت اين کشور نيز در آستانه سقوط است.
در حال حاضر شورشيان طالبان به عنوان يک تهديد راهبردی برای دولت افغانستان در آمدهاند. شورشها جان بيش از هفت هزار نيروی انتظامی و امنيتی و هزاران نيروی نظامی و غيرنظامی را در هفت سال گذشته گرفته است. تعداد دفعات بمبگذاریهای انتحاری، تنها در سال ۲۰۰۸ به ۱۳۷ حمله رسيده است.
سطح زير کشت ترياک از ۷۴ هزار هکتار در سال ۲۰۰۲ به ۱۹۳هزار هکتار در سال ۲۰۰۷ رسيد. همه اين موارد بيانگر ضعف مديريت، ناکارآمدی نهادهای حکومتی و تغيير شرايط افغانستان به نفع شورشيان است. نماينده ويژه اوباما در چنين شرايط بحرانی وارد افغانستان شده است.
اما آيا هالبروک توانايی رهبری و مديريت وضعيت نابسامان افغانستان را در کوتاه مدت دارد؟
هالبروک کيست؟
ريچارد هالبروک ۶۸ ساله، ديپلمات ارشد آمريکايی، استاد دانشگاه، نويسنده و سرمايهگذار در عرصه بانکداری، به معمار صلح بوسنی و بلدوزر سياست خارجی آمريکا در مديريت بحران آن کشور مشهور است.
او تنها ديپلمات آمريکايی است که در طول تاريخ سياسی آمريکا در دو دولت اين کشور معاونت وزارت خارجه آمريکا را در دو بخش متفاوت و مهم جهان آسيا (۱۹۷۷-۱۹۸۱) و اروپا (۱۹۹۴-۱۹۹۶) برعهده داشته است.
هالبروک يکی از مشاوران ارشد گروه انتخاباتی جان کری در انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۰۴ آمريکا و پس از آن در انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۰۸ آن کشور بود. از آنجايی که او در ايجاد صلح در بوسنی موفق عمل کرده، به نظر میرسد اوباما برای پيشبرد راهبرد مصالحه با شورشيان مخالف دولت افغانستان، هالبروک را به اين مقام منصوب کرده باشد.
پيامدهای حضور هالبروک برای افغانستان؟
اما ورود هالبروک به افغانستان در شرايط فعلی با توجه به اوضاع نابسامان، بحرانی و تنشآلود افغانستان چه تغييری را در پی خواهد داشت و آيا خواهد توانست، دولت کنونی افغانستان را که در آستانه شکست و سقوط قرار دارد نجات دهد؟
البته نفس حضور نماينده ويژه اوباما به افغانستان نمیتواند تغييری مثبتی پنداشته شود. اما يافتهها و برآيند سفر اين ديپلمات با تجربه آمريکايی از اوضاع افغانستان باعث تغييراتی – خوب يا بد، مثبت يا منفی- در برخی از لايههای سياست دولت جديد آمريکا در مواجهه با شرايط نابسامان کنونی افغانستان خواهد شد.
ديدارهای هالبروک با مقامات افغان، حضور او در محافل مختلف و مواجهاش با ديدگاههای مختلف گروههای افغانی و دقت بيشتر او در اوضاع افغانستان، تصويری را از اوضاع افغانستان در اختيارش قرار خواهد داد.
اگر او بتواند به عمق چالشهای افغانستان پی ببرد و واقعيتهای کنونی را نه آنچنان که چند مقام افغانی ترسيم میکنند، بلکه آنطوری که اين واقعيتها در جامعه افغانی وجود دارند، درک کند، تصوير او از افغانستان و يافتههايش از اوضاع اين کشور شفاف، واقعی، عملياتی و کاربردی خواهد بود.
اما اگر آقای هالبروک همانند دستگاههای ديپلماتيک خارجی مقيم کابل و مطابق ديپلماتهای دولت جورج بوش منحصر به دروازههای ارگ رياست جمهوری افغانستان و اندک متخحصصان افغان و يا غربی که با زبان انگليسی آشنايی دارند شود، و مطابق به طرز تفکر خود که لزوماً با طرز تفکر دوستان غربی افغانستان همخوانی دارد، عمل کند، تصويری او از افغانستان رنگ پريده و غيرواقعی خواهد بود.
در واقع بخشی از تغييرات در سياستهای دولت اوباما به ويژه در بخش مبارزه با تروريسم و شورشها در افغانستان بستگی به يافتهها و توصيههای آقای هالبروک خواهد داشت.
هالبروک تنها بازيگر ميدان؟
البته آنچه از ترکيب تيم امنيتی و سياست خارجی اوباما برمیآيد، هالبروک معار اصلی و کارشناس راهبردی سياستهای آمريکا در قبال افغانستان نخواهد بود. بلکه او بيشتر نقش مجری موفق و فردی که شگردها و ظرفيت جدی برای مصالحه را از خود بروز داده در عرصه صلح با شورشيان افغان عمل خواهد کرد.
کارشناسان راهبردی وسياست سازان امور افغانستان در زير مجموعه جنرال جونز مشاور امنيت ملی اوباما گردهم آمدهاند. آقای جونز که پيش از انتصاب به سمت مشاور امنيت ملی دولت اوباما، رياست شورای آتلانتيک را بر عهده داشت با انجام مطالعات گسترده و جدی در امور افغانستان ، چارچوب سياستهای آن کشور در قبال برخورد با نابسامانیها در افغانستان را در سال ۲۰۰۸، تنظيم و ارائه کرده بود.
از جمله مهمترين مطالعات تيم جنرال جونز، گزارش گروه مطالعات افغانستان و مطالعه ديگر زير عنوان نجات افغانستان است که در آن راهکارها و چارچوب عملکرد دولت آمريکا در مواجه با وضعيت بحرانی افغانستان با صراحت بازگو شده است.
در آن مطالعات توصيه شده بود که تعداد نيروهای آمريکايی در افغانستان افزايش يابد، در راهبرد مبارزه با تروريسم در اين کشور بازنگری شود، و رويکرد منطقهای با تمايل به سوی ايران، هند ، آسيای ميانه اتخاذ شود. نکاتی که دولت اوباما تا اکنون بر اساس آنها در قبال مسايل افغانستان عمل کرده است.
انتظارات افغانها
اما جدا از اين که سفر هالبروک به افغانستان و ارزيابی او از اين کشور چگونه خواهد بود، مهمترين مسئله انتظار افغانها از دولت جديد آمريکا است که دولت اوباما برای موفقيت در افغانستان و حفظ جايگاه، اعتبار و نقش جهانی آمريکا به عنوان بزرگترين قدرت جهان و ناتو به عنوان قدرتمندترين پيمان نظامی در قرن بيست و يک، به آن نيازمند است.
در جهانبينی افغانها عدالت پايه و ريشه نظاممندی، رشد و حکومت قانون است. ديدگاه افغانی بيانگر آن است که اگر دعا موجب امنيت و حفظ جان انسان میشود، عدالت می تواند جهان را نجات دهد. افغانها حملات ۱۱ سپتامبر را نماد بیعدالتی و ظلم دانستند و برای نابودی لشکر ظلم و ستم در کشورشان با جامعه بينالمللی همکاری کردند و از سربازان خارجی استقبال نمودند. بچههای کوچک افغان در کوچه پس کوچههای کابل با اين سربازان به بازی کودکانه نشستند.
اما اکنون هشت سال پس از آن حادثه، دولت اوباما بايد بداند که حضور جامعه بينالمللی در افغانستان به يک نقطه حساس رسيده است.
افغانها نسبت به هشت سال گذشته به تغييرات واقعی در اين کشور ترديد دارند، از وخامت اوضاع امنيتی، عدم سرمايهگذاری در بخش زيرساختهای اقتصادی و نهادهای دانشگاهی، و روند کند بازسازی در اين کشور ناميد شدهاند و نسبت به آينده به ديد منفی مینگرند.
چيزی را که ما افغانها از دولت اوباما انتظار داريم شبيه يک برنامه کلان است که ۶۰ سال قبل در اروپا عملی شد. يک ابتکار و راهبردی با رويکرد منطقهای که پناهگاههای امن طالبان را در کشورهای همسايه افغانستان نابود کند، افغانستان را به عنوان نقطه وصل آسيای ميانه، جنوب آسيا و خاورميانه قرار دهد و نقش راهبردی ژئوپوليتيک اين کشور را به آن بازگرداند.
در دکترين جنگی خود که بمباران و حملات هوايی در صدر آن قرار دارد بازنگری و از کشتار غيرنظاميان، تعدی و توهين به فرهنگ، ارزشها، باورها و حساسيتهای مردم جلوگيری کند.
دورنمای آينده
افغانها هنوز آمادهاند که از تغييرات مثبت استقبال کنند. آنها به دولت اوباما برای بازگشت امنيت، توسعه و اقتدار کشورشان چشم دوختهاند. دولت اوباما بايد از عملکردهای دولت بوش درس گرفته و به آينده افغانستان با اميدواری و احتياط بنگرد.
به افغانها کمک کند تا يک دولت مقتدر، عزتمند و دموکراتيک را به وجود آورند که دارای مشروعيت ملی و داخلی و اعتبار، اقتدار و احترام بينالمللی باشد.
نتايج تعاملاتی که سفير حقيقتياب رئيسجمهوری آمريکا در پاکستان داشته تا اکنون به درستی روشن نيست. اما حضور او در مناطق حساس مانند دره خيبر و شهر پيشاور پاکستان خود بيانگر بررسی همهجانبه مسائل در پاکستان است.
باراک اوباما با فرستادن نماينده ويژه خود به پاکستان، نشان داده که برنقش پاکستان به عنوان کانون اصلی مخالفان دولت افغانستان، واقف است. حضور نماينده دولت جديد آمريکا در منطقه، در عين حال بيانگر پیگيری برنامه رئيسجمهوری برای تدوين راهبرد جديد و زمينهسازی برای اتخاذ راهبردهای جدی در مواجه با مسايل افغانستان است.
افغانستان در کجا قرار دارد؟
نماينده ويژه دولت اوباما در شرايطی وارد افغانستان شده که اين کشور در حال سپری کردن يک دوران بحران امنيتی است و برخی از کارشناسان گمانهزنی میکنند که دولت اين کشور نيز در آستانه سقوط است.
فس حضور نماينده ويژه اوباما به افغانستان نمیتواند تغييری مثبتی پنداشته شود. اما يافتهها و برآيند سفر اين ديپلمات با تجربه آمريکايی از اوضاع افغانستان باعث تغييراتی – خوب يا بد، مثبت يا منفی- در برخی از لايههای سياست دولت جديد آمريکا در مواجهه با شرايط نابسامان کنونی افغانستان خواهد شد.
سطح زير کشت ترياک از ۷۴ هزار هکتار در سال ۲۰۰۲ به ۱۹۳هزار هکتار در سال ۲۰۰۷ رسيد. همه اين موارد بيانگر ضعف مديريت، ناکارآمدی نهادهای حکومتی و تغيير شرايط افغانستان به نفع شورشيان است. نماينده ويژه اوباما در چنين شرايط بحرانی وارد افغانستان شده است.
اما آيا هالبروک توانايی رهبری و مديريت وضعيت نابسامان افغانستان را در کوتاه مدت دارد؟
هالبروک کيست؟
ريچارد هالبروک ۶۸ ساله، ديپلمات ارشد آمريکايی، استاد دانشگاه، نويسنده و سرمايهگذار در عرصه بانکداری، به معمار صلح بوسنی و بلدوزر سياست خارجی آمريکا در مديريت بحران آن کشور مشهور است.
او تنها ديپلمات آمريکايی است که در طول تاريخ سياسی آمريکا در دو دولت اين کشور معاونت وزارت خارجه آمريکا را در دو بخش متفاوت و مهم جهان آسيا (۱۹۷۷-۱۹۸۱) و اروپا (۱۹۹۴-۱۹۹۶) برعهده داشته است.
هالبروک يکی از مشاوران ارشد گروه انتخاباتی جان کری در انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۰۴ آمريکا و پس از آن در انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۰۸ آن کشور بود. از آنجايی که او در ايجاد صلح در بوسنی موفق عمل کرده، به نظر میرسد اوباما برای پيشبرد راهبرد مصالحه با شورشيان مخالف دولت افغانستان، هالبروک را به اين مقام منصوب کرده باشد.
پيامدهای حضور هالبروک برای افغانستان؟
اما ورود هالبروک به افغانستان در شرايط فعلی با توجه به اوضاع نابسامان، بحرانی و تنشآلود افغانستان چه تغييری را در پی خواهد داشت و آيا خواهد توانست، دولت کنونی افغانستان را که در آستانه شکست و سقوط قرار دارد نجات دهد؟
البته نفس حضور نماينده ويژه اوباما به افغانستان نمیتواند تغييری مثبتی پنداشته شود. اما يافتهها و برآيند سفر اين ديپلمات با تجربه آمريکايی از اوضاع افغانستان باعث تغييراتی – خوب يا بد، مثبت يا منفی- در برخی از لايههای سياست دولت جديد آمريکا در مواجهه با شرايط نابسامان کنونی افغانستان خواهد شد.
ديدارهای هالبروک با مقامات افغان، حضور او در محافل مختلف و مواجهاش با ديدگاههای مختلف گروههای افغانی و دقت بيشتر او در اوضاع افغانستان، تصويری را از اوضاع افغانستان در اختيارش قرار خواهد داد.
اگر او بتواند به عمق چالشهای افغانستان پی ببرد و واقعيتهای کنونی را نه آنچنان که چند مقام افغانی ترسيم میکنند، بلکه آنطوری که اين واقعيتها در جامعه افغانی وجود دارند، درک کند، تصوير او از افغانستان و يافتههايش از اوضاع اين کشور شفاف، واقعی، عملياتی و کاربردی خواهد بود.
اما اگر آقای هالبروک همانند دستگاههای ديپلماتيک خارجی مقيم کابل و مطابق ديپلماتهای دولت جورج بوش منحصر به دروازههای ارگ رياست جمهوری افغانستان و اندک متخحصصان افغان و يا غربی که با زبان انگليسی آشنايی دارند شود، و مطابق به طرز تفکر خود که لزوماً با طرز تفکر دوستان غربی افغانستان همخوانی دارد، عمل کند، تصويری او از افغانستان رنگ پريده و غيرواقعی خواهد بود.
در واقع بخشی از تغييرات در سياستهای دولت اوباما به ويژه در بخش مبارزه با تروريسم و شورشها در افغانستان بستگی به يافتهها و توصيههای آقای هالبروک خواهد داشت.
هالبروک تنها بازيگر ميدان؟
البته آنچه از ترکيب تيم امنيتی و سياست خارجی اوباما برمیآيد، هالبروک معار اصلی و کارشناس راهبردی سياستهای آمريکا در قبال افغانستان نخواهد بود. بلکه او بيشتر نقش مجری موفق و فردی که شگردها و ظرفيت جدی برای مصالحه را از خود بروز داده در عرصه صلح با شورشيان افغان عمل خواهد کرد.
کارشناسان راهبردی وسياست سازان امور افغانستان در زير مجموعه جنرال جونز مشاور امنيت ملی اوباما گردهم آمدهاند. آقای جونز که پيش از انتصاب به سمت مشاور امنيت ملی دولت اوباما، رياست شورای آتلانتيک را بر عهده داشت با انجام مطالعات گسترده و جدی در امور افغانستان ، چارچوب سياستهای آن کشور در قبال برخورد با نابسامانیها در افغانستان را در سال ۲۰۰۸، تنظيم و ارائه کرده بود.
از جمله مهمترين مطالعات تيم جنرال جونز، گزارش گروه مطالعات افغانستان و مطالعه ديگر زير عنوان نجات افغانستان است که در آن راهکارها و چارچوب عملکرد دولت آمريکا در مواجه با وضعيت بحرانی افغانستان با صراحت بازگو شده است.
در آن مطالعات توصيه شده بود که تعداد نيروهای آمريکايی در افغانستان افزايش يابد، در راهبرد مبارزه با تروريسم در اين کشور بازنگری شود، و رويکرد منطقهای با تمايل به سوی ايران، هند ، آسيای ميانه اتخاذ شود. نکاتی که دولت اوباما تا اکنون بر اساس آنها در قبال مسايل افغانستان عمل کرده است.
انتظارات افغانها
افغانها نسبت به هشت سال گذشته به تغييرات واقعی در اين کشور ترديد دارند، از وخامت اوضاع امنيتی، عدم سرمايهگذاری در بخش زيرساختهای اقتصادی و نهادهای دانشگاهی، و روند کند بازسازی در اين کشور ناميد شدهاند و نسبت به آينده به ديد منفی مینگرند.
در جهانبينی افغانها عدالت پايه و ريشه نظاممندی، رشد و حکومت قانون است. ديدگاه افغانی بيانگر آن است که اگر دعا موجب امنيت و حفظ جان انسان میشود، عدالت می تواند جهان را نجات دهد. افغانها حملات ۱۱ سپتامبر را نماد بیعدالتی و ظلم دانستند و برای نابودی لشکر ظلم و ستم در کشورشان با جامعه بينالمللی همکاری کردند و از سربازان خارجی استقبال نمودند. بچههای کوچک افغان در کوچه پس کوچههای کابل با اين سربازان به بازی کودکانه نشستند.
اما اکنون هشت سال پس از آن حادثه، دولت اوباما بايد بداند که حضور جامعه بينالمللی در افغانستان به يک نقطه حساس رسيده است.
افغانها نسبت به هشت سال گذشته به تغييرات واقعی در اين کشور ترديد دارند، از وخامت اوضاع امنيتی، عدم سرمايهگذاری در بخش زيرساختهای اقتصادی و نهادهای دانشگاهی، و روند کند بازسازی در اين کشور ناميد شدهاند و نسبت به آينده به ديد منفی مینگرند.
چيزی را که ما افغانها از دولت اوباما انتظار داريم شبيه يک برنامه کلان است که ۶۰ سال قبل در اروپا عملی شد. يک ابتکار و راهبردی با رويکرد منطقهای که پناهگاههای امن طالبان را در کشورهای همسايه افغانستان نابود کند، افغانستان را به عنوان نقطه وصل آسيای ميانه، جنوب آسيا و خاورميانه قرار دهد و نقش راهبردی ژئوپوليتيک اين کشور را به آن بازگرداند.
در دکترين جنگی خود که بمباران و حملات هوايی در صدر آن قرار دارد بازنگری و از کشتار غيرنظاميان، تعدی و توهين به فرهنگ، ارزشها، باورها و حساسيتهای مردم جلوگيری کند.
دورنمای آينده
افغانها هنوز آمادهاند که از تغييرات مثبت استقبال کنند. آنها به دولت اوباما برای بازگشت امنيت، توسعه و اقتدار کشورشان چشم دوختهاند. دولت اوباما بايد از عملکردهای دولت بوش درس گرفته و به آينده افغانستان با اميدواری و احتياط بنگرد.
به افغانها کمک کند تا يک دولت مقتدر، عزتمند و دموکراتيک را به وجود آورند که دارای مشروعيت ملی و داخلی و اعتبار، اقتدار و احترام بينالمللی باشد.