ميرحسين موسوى متولد ۷ مهر سال ۱۳۲۰ خورشيدى از پدرى شاغل در بازار و مادرى خانهدار در خامنه، بخش مركزى شهرستان شبستر، در استان آذربايجان شرقى است.
او تحصيلات دانشگاهيش را در سال ۱۳۴۸ با درجه كارشناسى ارشد معمارى و شهرسازى از دانشگاه ملى به پايان برد و تا پيش از انقلاب به فعاليت در همين زمينه اشتغال داشت كه طراحى و اجراى مجموعه كانون توحيد يكى از مراكز فعاليتهاى سياسى-مذهبى آن سالها از جمله آثار آقای موسوى است.
در فاصله ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ نيز به تدريس «تاريخ تمدن و فرهنگ و معمارى» در دانشگاه ملى سابق و دانشگاه بهشتى امروزى مشغول بود.
ميرحسين موسوى فعاليت سياسى خود را از دوران دانشجويى و در ارتباط با شمارى از چهرههاى مذهبى مخالف شاه آغاز كرد و از سال ۱۳۴۸ با برگزارى جلسات سياسى ادامه داد كه اندكى بعد در آشنايى و نزديكى با دكتر على شريعتى و مرتضى مطهرى ابعاد گستردهترى يافت.
پس از آن با زهره كاظمى فارغالتحصيل رشته مجسمهسازى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران آشنا و اندكى بعد ازدواج كرد. اين زوج نامهاى مستعار «حسين رهجو » و «زهرا رهنورد» را براى فعاليتهاى سياسى و فرهنگى خود برگزيدند كه همسر آقاى موسوى تا امروز به همين نام شناخته مىشود.
زهرا رهنورد و دو فرزندش در سال ۱۳۵۵ از ايران به آمريكا سفر مىكنند و رهنورد در آن جا به عضويت كنفدراسيون دانشجويان ايرانى -از تشكلهاى مخالف شاه در مىآيد- اما با پيروزى انقلاب به همراه فرزندانش به ايران باز گشته و به ميرحسين موسوى مىپيوندد.
در سالهاى پس از انقلاب ميرحسين موسوى همزمان با تاسيس حزب جمهورى اسلامى به عضويت شوراى مركزى اين حزب در آمد كه اين عضويت تا سال ۱۳۶۰ ادامه داشت.
وقتى در سال ۵۸ مرتضى مطهرى عضو ارشد شوراى انقلاب ترور شد، مير حسين موسوى از سوى آيت الله خمينى به جاى او به عضويت شوراى انقلاب منصوب شد.
موسوى همچنين در سال ۱۳۵۸ از سوى حزب جمهورى اسلامى به عنوان قائم مقام دبيركل و رئيس دفتر سياسى اين حزب منصوب و همزمان سردبير و مدير مسئول روزنامه جمهورى اسلامى شد.
در ابتداى دوره رياست جمهورى بنى صدر از سوى نخست وزير وقت، محمد على رجايى، به عنوان وزير پيشنهادى براى پست وزارت خارجه معرفى شد اما با مخالفت بنى صدر به اين سمت منصوب نشد.
ميرحسين موسوى در تابستان ۱۳۶۰ پس از رسيدن محمد على رجايى به رياست جمهورى و از سوى محمد جواد باهنر، نخست وزير وقت، به عنوان وزير خارجه منصوب شد.
پس از انفجار دفتر نخست وزیری و کشته شدن رجايى و باهنر جان و پس از آنکه حجت الاسلام على خامنهاى به رياست جمهورى رسيد، در دوره اول رياست جمهوريش -به توصیه آیتالله خمینی- ميرحسين موسوى را به عنوان نخست وزير منصوب كرد.
با تشديد اختلافات علی خامنهاى و میرحسین موسوى در سال ۱۳۶۴ ، آقاى خامنهاى در آغاز دوره دوم رياست جمهوريش ، على اكبر ولايتى و مصطفى ميرسليم را به ترتيب به عنوان نخست وزير پيشنهادى به مجلس معرفى كرد، اما اكثريت ۱۳۵ نفرى مجلس دوم ضمن مخالفت با نخست وزيران پيشنهادى وى، در نامهاى به آيت الله خمينى خواستار تداوم نخست وزيرى موسوى شدند كه با موافقت و حمايت آیتالله خمينى همراه شد.
با وجود مخالفت ۹۹ نماينده طرفدار آقاى خامنهاى رئيس جمهور وقت با نخست وزيرى موسوى، اما اكثريت مجلس به او راى اعتماد داد و به اين ترتيب ميرحسين موسوى براى دومين بار به نخست وزيرى رسيد.
در ماههاى پايانى زندگى آيتالله خمينى، شوراى بازنگرى قانون اساسى سمت نخست وزيرى را به كلى از قانون اساسى حذف كرد و به اين ترتيب نام ميرحسين موسوى به عنوان آخرين نخست وزير ايران ثبت شد.
با درگذشت آيتالله خمينى و نشستن آيت الله خامنهاى بر جايگاه رهبرى، ميرحسين موسوى از فعاليتهاى سياسى و اجرايى كناره گرفت.
آقای موسوى در سال ۱۳۷۸ از سوى محمد خاتمى به عنوان رئيس فرهنگستان هنر منصوب شد و تاكنون در همين سمت فعاليت مىكند.
ميرحسين موسوى همچنين از سال ۱۳۶۸ عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام، مشاور عالى محمد خاتمى در دو دوره رياست جمهورى او و استاديار علوم سياسى دانشگاه تربيت مدرس بوده است.
در دو دهه گذشته گروههايى چون مجمع روحانيون مبارز و مجاهدين انقلاب در دو انتخابات رياست جمهورى سال ۱۳۷۶ و ۱۳۸۴ از ميرحسين موسوى براى كانديداتورى دعوت كردند، اما وى حاضر به شرکت در انتخابات نشد.
او تحصيلات دانشگاهيش را در سال ۱۳۴۸ با درجه كارشناسى ارشد معمارى و شهرسازى از دانشگاه ملى به پايان برد و تا پيش از انقلاب به فعاليت در همين زمينه اشتغال داشت كه طراحى و اجراى مجموعه كانون توحيد يكى از مراكز فعاليتهاى سياسى-مذهبى آن سالها از جمله آثار آقای موسوى است.
در فاصله ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ نيز به تدريس «تاريخ تمدن و فرهنگ و معمارى» در دانشگاه ملى سابق و دانشگاه بهشتى امروزى مشغول بود.
ميرحسين موسوى فعاليت سياسى خود را از دوران دانشجويى و در ارتباط با شمارى از چهرههاى مذهبى مخالف شاه آغاز كرد و از سال ۱۳۴۸ با برگزارى جلسات سياسى ادامه داد كه اندكى بعد در آشنايى و نزديكى با دكتر على شريعتى و مرتضى مطهرى ابعاد گستردهترى يافت.
پس از آن با زهره كاظمى فارغالتحصيل رشته مجسمهسازى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران آشنا و اندكى بعد ازدواج كرد. اين زوج نامهاى مستعار «حسين رهجو » و «زهرا رهنورد» را براى فعاليتهاى سياسى و فرهنگى خود برگزيدند كه همسر آقاى موسوى تا امروز به همين نام شناخته مىشود.
زهرا رهنورد و دو فرزندش در سال ۱۳۵۵ از ايران به آمريكا سفر مىكنند و رهنورد در آن جا به عضويت كنفدراسيون دانشجويان ايرانى -از تشكلهاى مخالف شاه در مىآيد- اما با پيروزى انقلاب به همراه فرزندانش به ايران باز گشته و به ميرحسين موسوى مىپيوندد.
در سالهاى پس از انقلاب ميرحسين موسوى همزمان با تاسيس حزب جمهورى اسلامى به عضويت شوراى مركزى اين حزب در آمد كه اين عضويت تا سال ۱۳۶۰ ادامه داشت.
وقتى در سال ۵۸ مرتضى مطهرى عضو ارشد شوراى انقلاب ترور شد، مير حسين موسوى از سوى آيت الله خمينى به جاى او به عضويت شوراى انقلاب منصوب شد.
موسوى همچنين در سال ۱۳۵۸ از سوى حزب جمهورى اسلامى به عنوان قائم مقام دبيركل و رئيس دفتر سياسى اين حزب منصوب و همزمان سردبير و مدير مسئول روزنامه جمهورى اسلامى شد.
در ابتداى دوره رياست جمهورى بنى صدر از سوى نخست وزير وقت، محمد على رجايى، به عنوان وزير پيشنهادى براى پست وزارت خارجه معرفى شد اما با مخالفت بنى صدر به اين سمت منصوب نشد.
ميرحسين موسوى در تابستان ۱۳۶۰ پس از رسيدن محمد على رجايى به رياست جمهورى و از سوى محمد جواد باهنر، نخست وزير وقت، به عنوان وزير خارجه منصوب شد.
پس از انفجار دفتر نخست وزیری و کشته شدن رجايى و باهنر جان و پس از آنکه حجت الاسلام على خامنهاى به رياست جمهورى رسيد، در دوره اول رياست جمهوريش -به توصیه آیتالله خمینی- ميرحسين موسوى را به عنوان نخست وزير منصوب كرد.
با تشديد اختلافات علی خامنهاى و میرحسین موسوى در سال ۱۳۶۴ ، آقاى خامنهاى در آغاز دوره دوم رياست جمهوريش ، على اكبر ولايتى و مصطفى ميرسليم را به ترتيب به عنوان نخست وزير پيشنهادى به مجلس معرفى كرد، اما اكثريت ۱۳۵ نفرى مجلس دوم ضمن مخالفت با نخست وزيران پيشنهادى وى، در نامهاى به آيت الله خمينى خواستار تداوم نخست وزيرى موسوى شدند كه با موافقت و حمايت آیتالله خمينى همراه شد.
با وجود مخالفت ۹۹ نماينده طرفدار آقاى خامنهاى رئيس جمهور وقت با نخست وزيرى موسوى، اما اكثريت مجلس به او راى اعتماد داد و به اين ترتيب ميرحسين موسوى براى دومين بار به نخست وزيرى رسيد.
در ماههاى پايانى زندگى آيتالله خمينى، شوراى بازنگرى قانون اساسى سمت نخست وزيرى را به كلى از قانون اساسى حذف كرد و به اين ترتيب نام ميرحسين موسوى به عنوان آخرين نخست وزير ايران ثبت شد.
با درگذشت آيتالله خمينى و نشستن آيت الله خامنهاى بر جايگاه رهبرى، ميرحسين موسوى از فعاليتهاى سياسى و اجرايى كناره گرفت.
آقای موسوى در سال ۱۳۷۸ از سوى محمد خاتمى به عنوان رئيس فرهنگستان هنر منصوب شد و تاكنون در همين سمت فعاليت مىكند.
ميرحسين موسوى همچنين از سال ۱۳۶۸ عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام، مشاور عالى محمد خاتمى در دو دوره رياست جمهورى او و استاديار علوم سياسى دانشگاه تربيت مدرس بوده است.
در دو دهه گذشته گروههايى چون مجمع روحانيون مبارز و مجاهدين انقلاب در دو انتخابات رياست جمهورى سال ۱۳۷۶ و ۱۳۸۴ از ميرحسين موسوى براى كانديداتورى دعوت كردند، اما وى حاضر به شرکت در انتخابات نشد.
مقامها و فعاليتهای میرحسین موسوی پس از انقلاب
- عضو شوراى انقلاب در سالهاى ۱۳۵۸ با حكم آيتالله خمينى
- عضو شوراى مركزى حزب جمهورى اسلامى از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۰
- قائم مقام دبيركل و رئيس دفتر سياسى حزب جمهورى اسلامى از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۰
- سردبير روزنامه جمهورى اسلامى از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۰
- وزير خارجه دولت محمد جواد باهنر در سال ۱۳۶۰ به مدت سه ماه
- نخست وزير ايران از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۶۸
- رئيس ستاد فرماندهى كل نيروهاى مسلح به عنوان نخست وزير وقت
- عضو و رئيس ستاد انقلاب فرهنگى از شهريور ۱۳۶۲ تا آذر ۱۳۶۳
- رئيس شوراى اقتصاد از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۶۸
- عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام از سال ۱۳۶۸ تاكنون
- عضو شوراى عالى انقلاب فرهنگى از سال ۱۳۷۵ تاكنون
- استاديار علوم سياسى دانشگاه تربيت مدرس از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۶
- مشاور عالى محمد خاتمى در دو دوره رياست جمهورى او از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۸۴
- رئيس فرهنگستان هنر از سال ۱۳۷۸ تاكنون