محسن رضايی در بيانيهای که روز دوشنبه منتشر ساخت ضمن هشدار در مورد تقابل جمهوريت و اسلاميت نظام، پیشبینی کرد که ادامه اين وضعيت ايران را به سوی فروپاشی میبرد.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در قسمتی از بيانيه خود خطاب به مردم اظهار داشت که در انتخابات رياست جمهوری «حوادث تلخ و شيرين فراوانی به وجود آمد و پرسشها، ابهامات و دغدغههايی در ذهن نگران جامعه و نخبگان پديد آمد».
وی سپس با اشاره به این نکته که اين روزها برخی از آينده آزادیها، مردمسالاری و انتخابات در جمهوری اسلامی ابراز نگرانی میکنند و از دلسردیها حرف میزنند، اظهار میدارد که از نظر وی «جمهوری اسلامی بدون آزادی و مردمسالاری دينی مفهومی ندارد».
فرمانده سابق سپاه پاسداران که خود از جمله منتقدان محمود احمدینژاد در درون حاکميت جمهوری اسلامی است، به وجود آمدن چنين نگرانیها و دغدغههايی را ناشی از نزاع سياسی بين نامزدها در کنار «مديريت انتخاباتی و ساختارهای ناقص آن، بیتدبيریها، کجسليقگیها در فرآيند برگزاری انتخابات از يک سو و سوءمديريت مطالبات و اعتراضات مدنی هواداران» دانسته است.
محس رضايی در ادامه به قرار داشتن رهبری در رأس قوای حکومتی اشاره کرده و این پرسش را طرح میکند که «آيا وی حاضر است جمهوری اسلامی را فدای يک گروه خاص يا خدای نکرده سليقه خويش کند، آن طوری که در تحليل عدهای آمده است؟»
آقای رضایی در ادامه اين بيانيه به فرصتهايی که به ايران در عرصه بينالمللی و داخلی روی آورده اشاره کرده و میگويد که در اين شرايط «نبايد کاری کنيم که عدالت در مقابل عدالت قرار گيرد. جمهوريت در مقابل اسلاميت نظام قرار گيرد. جمهوری اسلامی در مقابل آزادی قرار گيرد. نظام در مقابل انقلاب اسلامی قرار گيرد و ادامه انقلاب اسلامی در حصارهای سياست زندانی شود يا دينداری در مقابل اخلاق قرار داده شود»، چرا که به گفته وی اين تقابلها و ادامه آن «ما را به سوی فروپاشی میبرد».
آقای رضايی بخشی از راهحل را در «سند چشمانداز بيست ساله» میبيند و اعتقاد دارد که «عدالت سياسی مقدم بر عدالت اقتصادی است» و در ادامه میآورد «امروزه جامعه ايران و نيروهای طرفدار جمهوری اسلامی دچار اختلافات شده است. خانواده انقلاب را تهمتباران میکنند. عدهای به برخی از اعضای اين خانواده منافقين جديد لقب میدهند. عدهای ديگر بخشی از اين خانواده را به عنوان خوارج لقب میدهند».
فرمانده اسبق سپاه پاسداران در ادامه، وضعيت موجود را در جهت «يک فروپاشی درونی» میبيند که گفتگو و عقلانيت در جهت منافع ملی راهحل آن است، در غير اين صورت در مذاکرات محتمل آينده با قدرتهای بينالمللی بر سر پرونده هستهای حمايت ملت و همکاری گروههای سياسی را نخواهد داشت و مبارزه با مفاسد اقتصادی ممکن نخواهد بود.
آقای رضايی در ادامه به روحانيون و اسلامشناسان نيز خرده میگيرد که فرضيه دينی امر به معروف و نهی از منکر را ناديده گرفتهاند و محدود به ظواهر شدهاند و میپرسد: «اگر دولتمردان و نامزدهای انتخابات، حوادث پس از انتخابات را در چارچوب امر به معروف و نهی از منکر میديدند آيا به مردم اهانت میشد، آيا کسی زخمی و کشته میشد، آيا به نظام اهانت میشد، آيا دشمنان ما میتوانستند در خارج به آبرو و اعتبار ايران و نظام جمهوری اسلامی خدشهای وارد کنند؟»
محسن رضايی در پايان اين بيانيه راهکار خود برای برونرفت از وضعيت فعلی را تفکيک مردم معترض و ناراضی از ضدانقلاب، تفکيک مردم و فعالان سياسی معترض از دخالت بيگانگان و عوامل آنها در داخل، تعامل و تفاهم بين معترضين و نهادهای حکومتی و مشارکت همه در حفظ منافع ملی میداند، اما هيچ اشارهای به چگونگی اين امر و دلايل ناديده گرفته شدن اين تفکيک و تعامل از جانب مقامهای دولتی و حکومتی ندارد.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در قسمتی از بيانيه خود خطاب به مردم اظهار داشت که در انتخابات رياست جمهوری «حوادث تلخ و شيرين فراوانی به وجود آمد و پرسشها، ابهامات و دغدغههايی در ذهن نگران جامعه و نخبگان پديد آمد».
وی سپس با اشاره به این نکته که اين روزها برخی از آينده آزادیها، مردمسالاری و انتخابات در جمهوری اسلامی ابراز نگرانی میکنند و از دلسردیها حرف میزنند، اظهار میدارد که از نظر وی «جمهوری اسلامی بدون آزادی و مردمسالاری دينی مفهومی ندارد».
فرمانده سابق سپاه پاسداران که خود از جمله منتقدان محمود احمدینژاد در درون حاکميت جمهوری اسلامی است، به وجود آمدن چنين نگرانیها و دغدغههايی را ناشی از نزاع سياسی بين نامزدها در کنار «مديريت انتخاباتی و ساختارهای ناقص آن، بیتدبيریها، کجسليقگیها در فرآيند برگزاری انتخابات از يک سو و سوءمديريت مطالبات و اعتراضات مدنی هواداران» دانسته است.
محس رضايی در ادامه به قرار داشتن رهبری در رأس قوای حکومتی اشاره کرده و این پرسش را طرح میکند که «آيا وی حاضر است جمهوری اسلامی را فدای يک گروه خاص يا خدای نکرده سليقه خويش کند، آن طوری که در تحليل عدهای آمده است؟»
آقای رضایی در ادامه اين بيانيه به فرصتهايی که به ايران در عرصه بينالمللی و داخلی روی آورده اشاره کرده و میگويد که در اين شرايط «نبايد کاری کنيم که عدالت در مقابل عدالت قرار گيرد. جمهوريت در مقابل اسلاميت نظام قرار گيرد. جمهوری اسلامی در مقابل آزادی قرار گيرد. نظام در مقابل انقلاب اسلامی قرار گيرد و ادامه انقلاب اسلامی در حصارهای سياست زندانی شود يا دينداری در مقابل اخلاق قرار داده شود»، چرا که به گفته وی اين تقابلها و ادامه آن «ما را به سوی فروپاشی میبرد».
آقای رضايی بخشی از راهحل را در «سند چشمانداز بيست ساله» میبيند و اعتقاد دارد که «عدالت سياسی مقدم بر عدالت اقتصادی است» و در ادامه میآورد «امروزه جامعه ايران و نيروهای طرفدار جمهوری اسلامی دچار اختلافات شده است. خانواده انقلاب را تهمتباران میکنند. عدهای به برخی از اعضای اين خانواده منافقين جديد لقب میدهند. عدهای ديگر بخشی از اين خانواده را به عنوان خوارج لقب میدهند».
«آيا وی [رهبر] حاضر است جمهوری اسلامی را فدای يک گروه خاص يا خدای نکرده سليقه خويش کند، آن طوری که در تحليل عدهای آمده است؟»
محسن رضایی
آقای رضايی در ادامه به روحانيون و اسلامشناسان نيز خرده میگيرد که فرضيه دينی امر به معروف و نهی از منکر را ناديده گرفتهاند و محدود به ظواهر شدهاند و میپرسد: «اگر دولتمردان و نامزدهای انتخابات، حوادث پس از انتخابات را در چارچوب امر به معروف و نهی از منکر میديدند آيا به مردم اهانت میشد، آيا کسی زخمی و کشته میشد، آيا به نظام اهانت میشد، آيا دشمنان ما میتوانستند در خارج به آبرو و اعتبار ايران و نظام جمهوری اسلامی خدشهای وارد کنند؟»
محسن رضايی در پايان اين بيانيه راهکار خود برای برونرفت از وضعيت فعلی را تفکيک مردم معترض و ناراضی از ضدانقلاب، تفکيک مردم و فعالان سياسی معترض از دخالت بيگانگان و عوامل آنها در داخل، تعامل و تفاهم بين معترضين و نهادهای حکومتی و مشارکت همه در حفظ منافع ملی میداند، اما هيچ اشارهای به چگونگی اين امر و دلايل ناديده گرفته شدن اين تفکيک و تعامل از جانب مقامهای دولتی و حکومتی ندارد.