ديدارمستقيم ويليام برنز، معاون وزير خارجه و رييس هيات نمايندگی امريکا با سعيد جليلی، دبير شورای امنيت ملی ايران، در حاشيه مذاکرات رسمی گروه ۱+۵ در ژنو، اگرچه خبر ساز ترين رويداد مذاکرات ياد شده بود، با اين وجود مهمترين بازده مذاکرات، تعيين تاريخ برای انجام دور دوم گفتگو ها در پايان ماه اکتبر جاری است.
اگرچه پيش از ديدار برنز-جليلی در ژنو، مقامات امريکايی نسبت به احتمال انجام آن با ترديد سخن مي گفتند، ولی نشانه های روشنی حاکی از تدارک قبلی تهران و واشنگتن در جهت برگزاری اين ملاقات دوجانبه بود.
بی شک سفارت سوئيس در تهران که حافظ منافع امريکا در ايران و دولت سوئيس که ميزبان مذاکرات گروه ۱+۵ بشمار مي رود در جهت زمينه سازی اين گفت وگوها نقش ارتباطی موثری را ايفا کرده اند.
صدور ۲۴ ساعته ويزا ی ورود منوچهر متکی، وزير خارجه ايران، به پایتخت آمریکا در فاصله يک روز قبل از آغاز گفت گوهای ژنو نشانه اين تاثير گذاری است.
ديدار برنامه ريزی شده ويليام برنز با سعيد جليلی در فاصله برنامه نهارکنفرانس، که بااطلاع و توافق قبلی واشنگتن و تهران انجام شد، نشان داد که امريکا آماده برداشتن گام اول در جهت دادن فرصت برای گفت وگو به منظور حل مشکلات منطقه ای و جهانی است.
انجام اين ديدار نشانه اصرار باراک اوباما برای عبور از ديپلماسی دولت جرج بوش برای پرهيز از گفت وگو با دولت های متخاصم است.
انجام ديدار ياد شده در ژنو بالاترين سطح گفت وگو های سياسی اعلام شده مقامات ايران و امريکا در ۳۰ سال گذشته محسوب مي شود.
پيش از اين، و طی اولين سال بعد از انقلاب، مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، با زبيگنيو برژينسکی، دبير شورای امنيت ملی و مشاور رييس جمهور وقت آمريکا، در الجزاير ديدار کرده بود.
سه روز بعد از انجام ديدار ياد شده، و بعنوان عکس العمل تند روها نسبت به اقدامات ميانه روهای انقلابی، سفارت امريکا در تهران به اشغال دانشجويان موسوم به «پيرو خط امام » در آمد و متعاقباً روابط تهران واشینگتن قطع شد.
دو سال قبل نيز رايان کراکر سفير امريکا با حسن کاظمی قمی سفير ايران در بغداد، ديدار کرده بود. گفت وگو های ياد شده که با ميانجيگری دولت عراق صورت گرفته بود به آزاد ساختن ماموران دستگير شده ايرانی و يا کمک ايران به بهبود شرايط امنيتی در عراق نينجاميد.
گفت وگوهای روز اول اکتبر مابين ايران و گروه ۱+۵ و بخصوص مذاکره دو جانبه برنز و جليلی، در حاشيه اجلاس رسمی ژنو، به دليل شرايط خاص ژئوپوليتيکی در منطقه از اهميت خاص برخوردار است.
با وجود ادامه ناآرامی در عراق، و رو به شدت نهادن جنگ در افغانستان، شايد گشوده شدن جبهه تازه ای در منطقه، و خطر استفاده از نيروی نظامی عليه ايران بمنظور متوقف ساختن برنامه های اتمی آن کشور، آخرين گزينه ای است که کشور های بزرگ و حتی کشور های منطقه به آن فکر مي کنند.
در عين حال بی اعتنا گذشتن قدرتهای بزرگ از کنار برنامه های توسعه اتمی، نه تنها در ميان مدت به شکل گرفتن رقابت تسليحاتی تازه ای در منطقه خواهد انجاميد، که در کوتاه مدت خطر اقدام نظامی کشورهای کوچک، منجمله اسرائيل را عليه ايران افزايش مي دهد ؛ رويدادی که ناخواسته، قدرت های بزرگتر را به مراحل بعدی منازعه خواهد کشيد.
توافق برای ديدار برنز و جليلی، در نوع خود نشانه ای مثبت و حاکی از آمادگی امريکا و ايران برای گفت وگو است. آنچه مهمتر از «توافق برای گفتگو به صرف انجام گفت وگو » خواهد بود، اثبات آمادگی برای رسيدن به توافق است.
از اين لحاظ، اعلام تاريخ انجام دور دوم مذاکرات بين گروه ۱+۵ و ايران، نسبت به گفت وگوهای جليلی-برنز، از اهميت بيشتری برخوردار است.
در فاصله چند هفته باقی مانده تا انجام دور دوم گفت وگوها، شورای امنيت و آژانس انرژی اتمی انتظار دارند که ايران در جهت جلب اعتماد آنها قدمهای اساسی بر دارد.
فراهم ساختن زمينه بازديد سريع از تاسيسات تازه اعلام غنی سازی اورانيوم در قم، و موافقت برای اجرای پاره ای از ضوابط حفاظتی آژانس در قالب پرتکل الحاقی، و همچنين گفت وگوهای جنبی پيرامون شرايط تعليق غنی سازی اورانيوم در برابر تعليق تحريم ها، و يا دست کم حصول موافقت بر سر عدم افزايش سانتريفيوژها در ايران، در برابر مسکوت نهادن تحريمهای بيشتر از سوی شورای امنيت، ازجمله گام هايی است که دو طرف تا پيش از پايان ماه اکتبر قادر به پيمودن خواهند بود.
در صورت توفيق در اين مرحله، گفت وگوهای آخر ماه اکتبر مي تواند زمينه رسيدن به توافق های جدی تر در چهار هفته باقی مانده تا پايان سال جاری مسيحی را فراهم سازد.
نحوه قرار گرفتن شش کشور عضو گروه ۱+۵ در يک رديف و قرار گرفتن سه نماينده ايران طی اجلاس روز اول اکتبر ژنو، در خط مقابل آنها، نشانه اتحاد در گروه شش بود.
اداره جلسه توسط خاویر سولانا، ديپلمات ارشد اروپا، نشان مي داد که جامعه اروپا نه تنها نگران شرايط امنيت منطقه ای است، که در عمل به ايفای نقش مهمی برای حفظ امنيت منطقه، در کنار امريکا از يک سو و روسيه و چين از سوی ديگر پايبند است.
رفتار هماهنگ نمايندگان روسيه و چين با گروه غربی ها در اجلاس ژنو نيز نشان داد که فرصت ايران برای استفاده از ايجاد دو گانگی در گروه و استفاده از کارت روسيه و چين در مقابل آمريکا و اروپا، به منظور پرهيز از دادن امتياز به شورای امنيت از دست رفته است.
انتشار گزارش خبری ايتار تاس، خبر گزاری رسمی روسيه، داير بر آمادگی روسيه برای مشارکت با ايران برای انجام غنی سازی اورانيوم، چند ساعت پس از آغاز کنفرانس، و هنگامی که سولانا در کنفرانس خبری ژنو به جمع بندی نتايج آن مشغول بود، نشان داد که تدارک جزئيات کنفرانس با هماهنگی ۶ عضو صورت گرفته و اعضاء گروه مصمم اند در صورت امکان آنرا به نتيجه برسانند؛ انتظاری که در طول چهار هفته آينده ارزيابی شانس های تحقق يا شکست آن روشن تر از امروز خواهد بود.
اگرچه پيش از ديدار برنز-جليلی در ژنو، مقامات امريکايی نسبت به احتمال انجام آن با ترديد سخن مي گفتند، ولی نشانه های روشنی حاکی از تدارک قبلی تهران و واشنگتن در جهت برگزاری اين ملاقات دوجانبه بود.
بی شک سفارت سوئيس در تهران که حافظ منافع امريکا در ايران و دولت سوئيس که ميزبان مذاکرات گروه ۱+۵ بشمار مي رود در جهت زمينه سازی اين گفت وگوها نقش ارتباطی موثری را ايفا کرده اند.
صدور ۲۴ ساعته ويزا ی ورود منوچهر متکی، وزير خارجه ايران، به پایتخت آمریکا در فاصله يک روز قبل از آغاز گفت گوهای ژنو نشانه اين تاثير گذاری است.
ديدار برنامه ريزی شده ويليام برنز با سعيد جليلی در فاصله برنامه نهارکنفرانس، که بااطلاع و توافق قبلی واشنگتن و تهران انجام شد، نشان داد که امريکا آماده برداشتن گام اول در جهت دادن فرصت برای گفت وگو به منظور حل مشکلات منطقه ای و جهانی است.
انجام اين ديدار نشانه اصرار باراک اوباما برای عبور از ديپلماسی دولت جرج بوش برای پرهيز از گفت وگو با دولت های متخاصم است.
انجام ديدار ياد شده در ژنو بالاترين سطح گفت وگو های سياسی اعلام شده مقامات ايران و امريکا در ۳۰ سال گذشته محسوب مي شود.
پيش از اين، و طی اولين سال بعد از انقلاب، مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، با زبيگنيو برژينسکی، دبير شورای امنيت ملی و مشاور رييس جمهور وقت آمريکا، در الجزاير ديدار کرده بود.
سه روز بعد از انجام ديدار ياد شده، و بعنوان عکس العمل تند روها نسبت به اقدامات ميانه روهای انقلابی، سفارت امريکا در تهران به اشغال دانشجويان موسوم به «پيرو خط امام » در آمد و متعاقباً روابط تهران واشینگتن قطع شد.
دو سال قبل نيز رايان کراکر سفير امريکا با حسن کاظمی قمی سفير ايران در بغداد، ديدار کرده بود. گفت وگو های ياد شده که با ميانجيگری دولت عراق صورت گرفته بود به آزاد ساختن ماموران دستگير شده ايرانی و يا کمک ايران به بهبود شرايط امنيتی در عراق نينجاميد.
گفت وگوهای روز اول اکتبر مابين ايران و گروه ۱+۵ و بخصوص مذاکره دو جانبه برنز و جليلی، در حاشيه اجلاس رسمی ژنو، به دليل شرايط خاص ژئوپوليتيکی در منطقه از اهميت خاص برخوردار است.
با وجود ادامه ناآرامی در عراق، و رو به شدت نهادن جنگ در افغانستان، شايد گشوده شدن جبهه تازه ای در منطقه، و خطر استفاده از نيروی نظامی عليه ايران بمنظور متوقف ساختن برنامه های اتمی آن کشور، آخرين گزينه ای است که کشور های بزرگ و حتی کشور های منطقه به آن فکر مي کنند.
در عين حال بی اعتنا گذشتن قدرتهای بزرگ از کنار برنامه های توسعه اتمی، نه تنها در ميان مدت به شکل گرفتن رقابت تسليحاتی تازه ای در منطقه خواهد انجاميد، که در کوتاه مدت خطر اقدام نظامی کشورهای کوچک، منجمله اسرائيل را عليه ايران افزايش مي دهد ؛ رويدادی که ناخواسته، قدرت های بزرگتر را به مراحل بعدی منازعه خواهد کشيد.
توافق برای ديدار برنز و جليلی، در نوع خود نشانه ای مثبت و حاکی از آمادگی امريکا و ايران برای گفت وگو است. آنچه مهمتر از «توافق برای گفتگو به صرف انجام گفت وگو » خواهد بود، اثبات آمادگی برای رسيدن به توافق است.
از اين لحاظ، اعلام تاريخ انجام دور دوم مذاکرات بين گروه ۱+۵ و ايران، نسبت به گفت وگوهای جليلی-برنز، از اهميت بيشتری برخوردار است.
در فاصله چند هفته باقی مانده تا انجام دور دوم گفت وگوها، شورای امنيت و آژانس انرژی اتمی انتظار دارند که ايران در جهت جلب اعتماد آنها قدمهای اساسی بر دارد.
فراهم ساختن زمينه بازديد سريع از تاسيسات تازه اعلام غنی سازی اورانيوم در قم، و موافقت برای اجرای پاره ای از ضوابط حفاظتی آژانس در قالب پرتکل الحاقی، و همچنين گفت وگوهای جنبی پيرامون شرايط تعليق غنی سازی اورانيوم در برابر تعليق تحريم ها، و يا دست کم حصول موافقت بر سر عدم افزايش سانتريفيوژها در ايران، در برابر مسکوت نهادن تحريمهای بيشتر از سوی شورای امنيت، ازجمله گام هايی است که دو طرف تا پيش از پايان ماه اکتبر قادر به پيمودن خواهند بود.
در صورت توفيق در اين مرحله، گفت وگوهای آخر ماه اکتبر مي تواند زمينه رسيدن به توافق های جدی تر در چهار هفته باقی مانده تا پايان سال جاری مسيحی را فراهم سازد.
نحوه قرار گرفتن شش کشور عضو گروه ۱+۵ در يک رديف و قرار گرفتن سه نماينده ايران طی اجلاس روز اول اکتبر ژنو، در خط مقابل آنها، نشانه اتحاد در گروه شش بود.
اداره جلسه توسط خاویر سولانا، ديپلمات ارشد اروپا، نشان مي داد که جامعه اروپا نه تنها نگران شرايط امنيت منطقه ای است، که در عمل به ايفای نقش مهمی برای حفظ امنيت منطقه، در کنار امريکا از يک سو و روسيه و چين از سوی ديگر پايبند است.
رفتار هماهنگ نمايندگان روسيه و چين با گروه غربی ها در اجلاس ژنو نيز نشان داد که فرصت ايران برای استفاده از ايجاد دو گانگی در گروه و استفاده از کارت روسيه و چين در مقابل آمريکا و اروپا، به منظور پرهيز از دادن امتياز به شورای امنيت از دست رفته است.
انتشار گزارش خبری ايتار تاس، خبر گزاری رسمی روسيه، داير بر آمادگی روسيه برای مشارکت با ايران برای انجام غنی سازی اورانيوم، چند ساعت پس از آغاز کنفرانس، و هنگامی که سولانا در کنفرانس خبری ژنو به جمع بندی نتايج آن مشغول بود، نشان داد که تدارک جزئيات کنفرانس با هماهنگی ۶ عضو صورت گرفته و اعضاء گروه مصمم اند در صورت امکان آنرا به نتيجه برسانند؛ انتظاری که در طول چهار هفته آينده ارزيابی شانس های تحقق يا شکست آن روشن تر از امروز خواهد بود.