جعفر پناهی قرار بود چهارشنبه شب بيست و دوم مهر ماه راهی پاريس شود اما مامورانی با حکم نهاد رياست جمهوری در آخرين لحظات قبل از پرواز با ضبط گذرنامه آقای پناهی اعلام کردند که او اجازه خروج از کشور را ندارد.
جعفر پناهی در گفتگو با راديو فردا در اين مورد توضيح می دهد.
جعفر پناهی: بعد از اينکه از مونترال برگشتم اين اولين باری بود که داشتم از ايران خارج می شدم. طبق معمول هميشه برای کنترل پاسپورتم به باجه مربوط به کنترل پاسپورت رفتم. پاسپورتم را دادم . مامور مربوطه نگاهی به آن کرد و پرسيد، جعفر پناهی ؟ کارگردان سينما؟ گفتم : بله.
اگر اشکالی دارد، کارگردان نيستم اما اگر اشکالی ندارد هستم . خنديد و گفت: نه اين مسائل به ما مربوط نيست . مهر خروج را زد و من وارد سالن شدم تا منتظر پرواز بمانم و جايی بنشينم که ديدم دارند پيجم می کنند( با بلندگو صدايم می زنند) ماموری به سمتم آمد که لباس شخصی بود اما بيسيم داشت . برگه کاغذی به دستم داد و گفت که آدرس و تلفنت را برايمان بنويس . گفتم که من بارها و بارها مشخصات کاملم را برايتان نوشته ام.
او رفت و دوباره بعد از ده دقيقه برگشت. اين بار نامه ای به دستم داد که ممهور به مهر رياست جمهوری بود( يا مهر رياست جمهوری داشت ) و پشت آن هم نوشته شده بود که من بايستی خودم را به معاونت امنيت دادگاه انقلاب اسلامی معرفی کنم. حکمی هم که صادر شده بود متعلق به دو روز قبل بود.
رادیو فردا: آقای پناهی در اين جريانات اخير، و قبل از سفر شما به مونترال، يکبار ديگر هم در مراسم چهلم نداآقا سلطان در بهشت زهرای تهران دستگير شده بوديد. بعد از آن هم بدون ذکر هيچ دليل مشخصی گفتند که دستگيری شما يک سوء تفاهم بوده است . آيا آن زمان در خصوص علت دستگيری شما چيزی اعلام نکردند؟
آن موقع وقتی مرا گرفتند ظاهرا به اين شکل بود که مرا نشناخته بودند. مرا هشت ساعت نگه داشتند. نهايتا دوستانم و برو بچه های سينما آمدند و با جاهای مختلتفی ارتباط برقرار کردند و نهايتا من و دخترم و همسرم و دو تن از دوستانم را که با هم دستگير شده بوديم، آزاد کردند.
حالا. در مورد من سوء تفاهم شده بود که برسر قبر ندا آقاسلطان مرا دقيقا بازداشت کردند.
ولی همان زمان افراد بسياری هم آنجا بودند که آنها هم دستگير شده بودند. گويا درمورد آنها هم سوء تفاهم شده بود؟ انگار که در يک اتوبان راه رفته اند و خيال کرده اند که قبر ندا آقاسلطان است !
الان حدس و گمان خودتان چيست ؟ با توجه به اينکه در طول همين هفته اخير، شما سومين نفر از اهالی سينما هستيد که ممنوع الخروج شده ايد و پيش از شما هم خانم معتمدآريا و آقای ميرطهماسب ممنوع الخروج شده اند.
بدون اينکه در اين خصوص به آنها توضيحی داده شده باشد. اين کار را خود دولت انجام می دهد. قرار هم نيست که توضيحی بدهد يا چيزی بگويد. هدف، ممنوع الخروج کردن ماست . اين همان دولتی است که چهار سال تمام نگذاشتند من هيچگونه فيلمی بسازم . همان دولتی است که اجازه نمايش فيلم هايم را نداده است . همان دولتی است که مشکل برايم ايجاد کرده و همان دولتی است که اين دروغ ها را می گويد.
با توجه به اينکه شما بايد دو هفته ديگر به عنوان داور يک جشنواره در بمبئی حضور داشته باشيد، فکر می کنيد اين مشکل حل خواهد شد؟
من حدود دو سالی بود که می خواستم کار کنم . اقدام هم کرده بودم . فيلمنامه هم داده بودم . اجازه کار به من ندادند و مسائل مختلفی برايم ايجاد کردند.
کليه سفرهايم را در اين مدت کنسل کرده بودم و جايی نمی رفتم . اولين سفرم بعد از مدتها، سفر به مونترال بود که رياست هيات داوران اين جشنواره را به عهده من گذاشته بودند. حالا هم در يک فستيوال در بمبئی به عنوان داور از من دعوت کرده اند. بايد روز ۲۸ اکتبر تا پنجم نوامبرآنجا باشم و درست از روز ششم ماه نوامبر هم يک فستيوال کودکان درآنجا برگزار می شود که باز هم در آنجا داور هستم .
نمی دانم تا آن زمان مسئله ممنوع الخروج بودنم حل خواهد شد يا خير؟ به هر حال اين تعهدی است که داده ام . اينکه مسئله فستيوال پيش رو و چند فستيوال ديگری که از من برای داوری دعوت کرده اند چه خواهد شد؟ نمی دانم . از آنجايی که از کار نااميد شده بودم دعوت فستيوال ها را برای داوری قبول کردم . حالا خود دولت بايد پاسخگوی آن فستيوال ها باشد، نه من .
جعفر پناهی در گفتگو با راديو فردا در اين مورد توضيح می دهد.
جعفر پناهی: بعد از اينکه از مونترال برگشتم اين اولين باری بود که داشتم از ايران خارج می شدم. طبق معمول هميشه برای کنترل پاسپورتم به باجه مربوط به کنترل پاسپورت رفتم. پاسپورتم را دادم . مامور مربوطه نگاهی به آن کرد و پرسيد، جعفر پناهی ؟ کارگردان سينما؟ گفتم : بله.
اگر اشکالی دارد، کارگردان نيستم اما اگر اشکالی ندارد هستم . خنديد و گفت: نه اين مسائل به ما مربوط نيست . مهر خروج را زد و من وارد سالن شدم تا منتظر پرواز بمانم و جايی بنشينم که ديدم دارند پيجم می کنند( با بلندگو صدايم می زنند) ماموری به سمتم آمد که لباس شخصی بود اما بيسيم داشت . برگه کاغذی به دستم داد و گفت که آدرس و تلفنت را برايمان بنويس . گفتم که من بارها و بارها مشخصات کاملم را برايتان نوشته ام.
رادیو فردا: آقای پناهی در اين جريانات اخير، و قبل از سفر شما به مونترال، يکبار ديگر هم در مراسم چهلم نداآقا سلطان در بهشت زهرای تهران دستگير شده بوديد. بعد از آن هم بدون ذکر هيچ دليل مشخصی گفتند که دستگيری شما يک سوء تفاهم بوده است . آيا آن زمان در خصوص علت دستگيری شما چيزی اعلام نکردند؟
آن موقع وقتی مرا گرفتند ظاهرا به اين شکل بود که مرا نشناخته بودند. مرا هشت ساعت نگه داشتند. نهايتا دوستانم و برو بچه های سينما آمدند و با جاهای مختلتفی ارتباط برقرار کردند و نهايتا من و دخترم و همسرم و دو تن از دوستانم را که با هم دستگير شده بوديم، آزاد کردند.
حالا. در مورد من سوء تفاهم شده بود که برسر قبر ندا آقاسلطان مرا دقيقا بازداشت کردند.
ولی همان زمان افراد بسياری هم آنجا بودند که آنها هم دستگير شده بودند. گويا درمورد آنها هم سوء تفاهم شده بود؟ انگار که در يک اتوبان راه رفته اند و خيال کرده اند که قبر ندا آقاسلطان است !
الان حدس و گمان خودتان چيست ؟ با توجه به اينکه در طول همين هفته اخير، شما سومين نفر از اهالی سينما هستيد که ممنوع الخروج شده ايد و پيش از شما هم خانم معتمدآريا و آقای ميرطهماسب ممنوع الخروج شده اند.
بدون اينکه در اين خصوص به آنها توضيحی داده شده باشد. اين کار را خود دولت انجام می دهد. قرار هم نيست که توضيحی بدهد يا چيزی بگويد. هدف، ممنوع الخروج کردن ماست . اين همان دولتی است که چهار سال تمام نگذاشتند من هيچگونه فيلمی بسازم . همان دولتی است که اجازه نمايش فيلم هايم را نداده است . همان دولتی است که مشکل برايم ايجاد کرده و همان دولتی است که اين دروغ ها را می گويد.
با توجه به اينکه شما بايد دو هفته ديگر به عنوان داور يک جشنواره در بمبئی حضور داشته باشيد، فکر می کنيد اين مشکل حل خواهد شد؟
من حدود دو سالی بود که می خواستم کار کنم . اقدام هم کرده بودم . فيلمنامه هم داده بودم . اجازه کار به من ندادند و مسائل مختلفی برايم ايجاد کردند.
کليه سفرهايم را در اين مدت کنسل کرده بودم و جايی نمی رفتم . اولين سفرم بعد از مدتها، سفر به مونترال بود که رياست هيات داوران اين جشنواره را به عهده من گذاشته بودند. حالا هم در يک فستيوال در بمبئی به عنوان داور از من دعوت کرده اند. بايد روز ۲۸ اکتبر تا پنجم نوامبرآنجا باشم و درست از روز ششم ماه نوامبر هم يک فستيوال کودکان درآنجا برگزار می شود که باز هم در آنجا داور هستم .
نمی دانم تا آن زمان مسئله ممنوع الخروج بودنم حل خواهد شد يا خير؟ به هر حال اين تعهدی است که داده ام . اينکه مسئله فستيوال پيش رو و چند فستيوال ديگری که از من برای داوری دعوت کرده اند چه خواهد شد؟ نمی دانم . از آنجايی که از کار نااميد شده بودم دعوت فستيوال ها را برای داوری قبول کردم . حالا خود دولت بايد پاسخگوی آن فستيوال ها باشد، نه من .