لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۱:۳۹

نامه بهمن قبادی - پاسخ عباس کیارستمی


طی دو هفته گذشته موضوع نامه سرگشاده بهمن قبادی به عباس کیارستمی به یکی از موضوعات مهم بحث و گفت‌وگو در برخی محافل تبدیل شده است.

بهمن قبادی که مدتی است از ایران خارج شده و آخرین فیلم او به نام «چه کسی از گربه های ایرانی خبر دارد؟» در جشنواره های مختلف به نمایش در آمده است ،‌ نامه ی سرگشاده ای خطاب به عباس کیارستمی،‌ برنده نخل طلای فستیوال کن منتشر کرد و کیارستمی را به خاطر اینکه به گفته ی وی « فیلمسازی اجتماعی» نیست با لحن تندی سرزنش کرده است.

این نامه که ظاهرا به بحثی قدیمی درمورد نقش سینما، هنر و جامعه دامن زده است، بیانگر نوعی تقابل نگاه به موضوع سینما و -احتمالا - «نقش» آن است. در عین حال به نظر می‌رسد، داغ شدن موضوع این نامه و بحث‌های اینترنتی حول آن -به خصوص در شبکه‌های اجتمایی مانند فیس بوک- ناشی از اتفاقات روز ایران و تظاهرات و اعتراض‌های سیاسی ماه‌های گذشته نیز هست.

این نامه که عنوان آن است «چگونه می‌توانیم آسوده بخوابیم؟» با این کلمات آغاز می‌شود:
آقای کیارستمی عزیز!
در تمام سال‌هایی که برایم همچون یک پدر مهربان، عزیز و دوست داشتنی بودی، هیچگاه به خودم اجازه ندادم که حتی نامه‌ای شخصی برایت بنویسم. هروقت می خواستم حرف ها و دلتنگی هایم را به زبان بیاورم، به جایش ترجیح می دادم شنونده حرف های نغز و تاثیر گذار و آرامش بخش شما باشم...
نامه در واقع انتقادی است از عباس کیارستمی در پاسخ به گفته‌هایی از این سینماگر مشهور در مورد سینماگرانی مانند بهمن قبادی .

بهمن قبادی نامه‌ای انتقاد آمیز به عباس کیارستمی نوشته است.
این نامه در عین حال انتقادی است به نوع نگاه سینمایی عباس کیارستمی یا به عبارتی بیانگر نوعی تقابل میان «سینمای اجتماعی» ( سیاسی یا اجتماعی-سیاسی ) و «سینمای هنری» است، یا دست کم این تعاریف به نوعی بیان شده است. هر چند -هم بر اساس گفته‌های خود این سینماگران و هم بر اساس نقد و نوشته‌هایی که بر آثارشان رفته است هر دو جای خود را در این گروه‌بندی‌های سینمایی بارها عوض کرده‌اند، از آن خارج شده‌اند یا دست کم به طور کامل به تنها یکی از این دسته‌ها تعلق نداشته‌اند.

با این همه ظاهرا انتقاد بهمن قبادی بیانگر نوعی انتقاد کلی از سینماگرانی است که به طور مشخص و واضح به مسائل اجتماعی روز نمی‌پردازند.

بهمن قبادی در این نامه با شاره به اعتراض‌های خیابانی و کشمکش‌های سیاسی ایران و البته اعتراض به انتقاد کیارستمی از سینمای «دیگری به جز سینمای خود»؛ می‌نویسد: «استاد عزیز و گرامی من! تعاریف شخصی شما از سینما برای من و همه سینما دوستان محترم بوده است. اما این باعث نمی‌شود به شما حق دهیم با منش دیکتاتورها، در دنیای هنر تعیین تکلیف کنی و سینمایی که همچون آثار خودت خاموش و بی‌صدا و بی‌ارتباط با دغدغه‌های اجتماعی نباشد را بی‌ارزش بدانی.»

در جای دیگری از نامه‌اش، بهمن قبادی می‌نویسد: «به طعنه گفته ای : ".. اگر بهمن قبادی فکر می‌کند درخارج از ایران شرایط بهتری برای ساخت فیلم دارد به او تبریک می‌گویم... آنچه از ایرانی‌هایی که کشور را ترک کرده‌اند مشاهده کرده‌ام، پیامد چندان مثبتی نبوده است..." من هیچگاه به خواست و اختیار خودم از ایران خارج نشدم. مرا از کشورم بیرون کردند. همه درها را برای ساختن فیلم به روی من بستند. با وجود همه این مشکلات، در همان روز ها که در ایتالیا تدارک فیلم تازه‌ات را می‌دیدی، من آخرین فیلمم را در قلب تهران ساختم. دلم نمی‌خواهد حرف هایت را به فرافکنی تعبیر کنم.
من اگر مثل هر وطن دوست دیگری سنگ کشورم را به سینه می‌زنم و دغدغه جامعه‌ام را دارم، اگر برای جامعه‌ام فیلم می‌سازم، برای این است که جامعه مرا فیلمساز کرده است. من هرگز کشورم را رها نمی‌کنم و هیچگاه موافق ترک وطن نیستم، چه برسد که به گفته شما با فیلمم جوانان را تشویق به ترک وطن کنم. فیلم مرا به زودی همه ی مخطبان ایرانی داخل کشور به رایگان خواهند دید و خود در این باره قضاوت خواهند کرد.»

و در پایان قبادی می‌نویسد: «آقای کیارستمی عزیز! در این روز های حساس و سرنوشت‌ساز چه بخواهی چه نخواهی، چه درست چه نادرست، تنها معیار شرف و عزت و افتخار، همراهی با مردم و همراهی نکردن با مخالفان مردم است. شما با حرف‌هایت، ما را از اعتراض کردن در جشنواره‌ها و پیوستن به مردم و فیلم‌سازی درباره مشکلات اجتماعی و سیاسی نهی کرده‌ای. مردم سکوت هنرمندان را فراموش نخواهند کرد. مردم بهترین داوران تاریخ‌اند.»

-------
پیش از آنکه پاسخ عباس کیارستمی را بخوانید دعوتتان می‌کنیم تا متن کامل نامه بهمن قبادی را هم این‌جا بخوانید.
-------

در حاشیه برگزاری نمایشگاه مشترک عباس کیارستمی و پرویز تناولی در دبی، عباس کیارستمی در باره نامه بهمن قبادی به سام هدی، گزارشگر رادیو فردا در دبی چنین می‌گوید:

والله اگر آقای قبادی این سوال را از خودم می پرسید خیلی راحت تر بودم که به خودش پاسخ دهم. برای اینکه الزاما لزومی به نوشتن نامه ی سرگشاده نبود. من دو هفته پیش افتخار دیدار با ایشان را داشتم و ایشان می توانست این سوال را از خودم بپرسد.

عباس کیارستمی
اما سوال من این است که کجا این قاعده و قانون هست که باید حتما فیلم های اجتماعی بسازیم؟ این سوال از کجا می آید؟ کجا این تعهد را به دوش هنرمند و یا فیلمساز می‌گذارند که تم کارش را مشخص کنند؟ شاید اگر این سوال از سوی کسی غیر از یک فیلمساز مطرح می شد ،‌ می توانستم علت طرح آن را پیدا کنم.اولا یک فیلمساز باید احساس آزادی و امنیت کند باید در مقابل آنچه که خودش به خودش حکم می کند مسئول باشد نه حکمی که از بیرون به او تحمیل می شود. ثانیا کدام یک از فیلم های من اجتماعی نبوده اند؟

اگر منظور از فیلم های اجتماعی ، فیلم های سیاسی است باید بگویم من از آن پرهیز می کنم. برای اینکه فیلم های سیاسی تاریخ مصرف مشخصی دارند. به اعتقاد من هنر باید مقداری خودش را از مقوله سیاست جدا نگه دارد. ولی هر فیلمی که شما بسازید و فیلم خوبی باشد، به هر حال راجع به انسان امروز است. انسان هم یک موجود اجتماعی است. راستش من فیلم‌های شعارگونه را دوست نمی‌دارم. فکر می‌کنم در شان هنر نیست.

اگر ما با آزادی کار کنیم و فیلممان هم راجع به انسان امروز باشد. که مشخص است کجا زندگی می‌کند و تحت تاثیر چه شرایطی است ،‌طبیعتا آن فیلم اجتماعی است. اما اینکه الزاما فیلم سیاسی مناسب مد روز و به نرخ روز بسازم راستش من سعی می‌کنم از آن پرهیز کنم. برای اینکه جایگاه هنر را رفیع‌تر از آن می‌دانم که خودش را آلوده مسائل سیاسی روز کند. به اعتقاد من فیلم‌های شاعرانه آثار ماندگارتری هستند. چون راجع به مسایل انسانی حرف می‌زنند.

شما حتما تجربه فیلم های گاوراس و حکومت سرهنگ ها را به یاد می‌آورید؟ فیلم‌هایی که به مجرد اینکه سیستم سیاسی یونان تغییر کرد، آنها هم اعتبار خودشان را از دست دادند؟ من به این اعتقاد ندارم که چیزی از بیرون به من توصیه شود و من از شرایط روز فرصت طلبی کنم. به نظر من کار هنری یک کار طولانی و دراز مدت است. در این مسیر بایدی هم وجود ندارد. اگر کسی هم فیلم سیاسی روز بسازد من هرگز به او نخواهم گفت که چرا فیلم شاعرانه و هنری نمی‌سازد؟ من فکر می‌کنم هر هنرمندی باید ببیند در درون خودش چه اتفاقی افتاده است؟ چرا می‌باید همه از هم الگو بگیرند؟

همین قدر که آقای قبادی فیلم سیاسی – اجتماعی می سازند ما را بس. ایشان نوع نگاه خودشان را دارند. پس اجازه بدهند هر هنرمندی هم نوع کار خودش را عرضه کند. به هر حال سوال شما را با این پاسخ به اتمام می‌رسانم که از یک فیلمساز، طرح چنین سوالی بعید است و بیشتر از آن نوشتن نامه سرگشاده به نظرم بعید می‌آید. معمولا نامه سرگشاده را خطاب به سیاستمدارانی می‌نویسند که دستشان به او‌ نمی‌رسد، اگر ایشان منظور دیگری داشته است کاش صریح‌تر طرح می‌کردند.
XS
SM
MD
LG