از همین مجموعه، همین قلم:
- اصول سياست داخلی حکومت ولايت فقيه
- سياستهای امپرياليستی جمهوری اسلامی ايران
- سیاستهای دینی جمهوری اسلامی ایران
- اقتدارگرایی و مرگ باوری: سیاستهای کلان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران
- تنبیه و تحقیر؛ سیاستهای قضایی جمهوری اسلامی ایران
- تنشزایی و گروگانگیری؛ سیاستهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران
- دستکاری و نفرت؛ سیاستهای آموزشی جمهوری اسلامی ایران
عدم اشتغال
در صد اشتغال زنان در ایران در حدود ۱۲ درصد است. این به این معنی است که از هر هشت زن تنها یک نفر شاغل است و بقیه از حیث اقتصادی به شوهر یا پدر خود وابستهاند. در صد اشتغال زنان در سال ۱۳۵۷ نیز در همین حدود بود. در فاصله یک دهه از عمر جمهوری اسلامی در صد اشتغال زنان به حدود نصف (۶.۸ درصد) کاهش یافت. در نتیجه، پس از سی و یک سال در عین رشد زنان در همه عرصههای آموزشی و تخصصی و حرفهای درصد اشتغال زنان در ایران افزایشی نداشته است. جبران کاهش صد در صدی نرخ اشتغال زنان در دهه اول نیز با حرکت زنان در عین موانع دولتی به دست آمده است.
حکومت جمهوری اسلامی شغل اصلی زنان را خانه داری و دادن خدمات در خانواده میداند و اگر هنوز در صد اندکی از زنان در جامعه فعال هستند ۱) به دلیل استقامت آنها در حفظ مواضع اجتماعی، ۲) نیاز جمهوری اسلامی به زنان در مدارس و درمانگاهها و بیمارستانهایی که مشمول طرح جدا سازی جنسیتی شدهاند، و ۳) نیاز اقتصادی خانوادهها به دو نان آور به جای یک نان آور بالاخص در شهرهای بزرگ است.
جدا سازی جنسیتی
روحانیت سنتی و اسلامگرایان زن را منشا انواع فساد در جامعه میدانند و بر این باورند که زنان به کنج خانهها تعلق دارند. اما در جامعهای که زنان را نمیتوان به راحتی به کنج خانهها فرستاد حرکت تاکتیکی و واسطه برای رسیدن به آن هدف، جدا سازی جنسیتی است تا در نهایت زنان تحت فشار به جایی بروند که به آن تعلق دارند. اسلامگرایان و روحانیت سنتی به جدا سازی جنسیتی در همه عرضههای اجتماعی مثل بیمارستانها، مدارس، دانشگاهها، اتوبوسها و تاکسیها، ادارات دولتی و حتی پیاده روها در برخی شهرها باور دارند. در بسیاری از این حوزهها جداسازی صورت گرفته است. دانشگاهها به دلیل حساسیت سیاسی و اهمیت اجتماعی فعلا مهمترین هدف برای جدا سازی است. دستگاه رهبری فعلا روی این موضوع کار میکند. مراکز آموزشیای که برای حکومت کادر تولید میکنند (حضرت معصومه ، امام صادق و امام حسين) تک جنسیتی هستند.
برای توجیه این جداسازی به اموری بیپایه که هیچ تحقیقی آنها را تایید نمیکند و صرفا احساس گوینده است اکتفا میشود، مثل این که «وقتی به حوزههای علميه که تک جنسيتی هستند نگاه میکنيم میبينيم درصد خطا، گناه و اشتباه در آنها بسيار پايينتر از دانشگاهها است و اين به مدد آن است که در آنجا فضای سالمی برای تحصيل مهيا شده است.» (فضل علی، نماينده ولیفقيه در دانشگاه خواجه نصرالدين طوسی، ایلنا، ۲۹ آبان ۱۳۸۸) با تمسک به همین موضوع دانشگاهها محل فساد معرفی میشود: «در دانشگاههای دوجنسيتی همهچيز از اين آغاز میشود که دختر و پسر در يک کلاس کنار يکديگر درس میخوانند، دختر با يک لبخند پسر را میدزدد و از همين روابط است که به جاهای خطرناک میرسند. ... وضعيت دانشگاهها افتضاح است ما حتی در دانشگاهها شاهد هستيم که فرزندان خانوادههای مذهبی هم گرفتار دوستیهای نامناسب میشوند.» همچنین بدون هیچ تحقیقی اختلاط علت افت تحصیلی معرفی میشود: «در دوره دانشگاه نيز زمانی که محرکهای جنسی در جوانان به حد اعلای خود رسيده است اختلاط آنها در دانشگاهها باعث افت تحصيلی دانشجويان شده است» (حبيب محمدنژاد، معاون پژوهشی نهاد نمايندگی مقام معظم رهبری، ایلنا، ۲۹ آبان ۱۳۸۸) در حالی که بهترین دانشگاههای جهان مختلط هستند.
قیمومیت: زن به عنوان صغیر مضاعف
زنان در جمهوری اسلامی از کسب بسیاری مشاغل بر اساس قوانین کشور یا تفاسیر موجود از قوانین محرومند (قضاوت، ریاست جمهوری). در آن مواردی نیز که قانون محدود کنندهای وجود ندارد مردان حاکم یا ساختارهای سیاسی موجود مانع از قدرت یافتن زنان میشوند. بر اساس سنت جمهوری اسلامی زنان نمیتوانند امام جماعت و جمعه، استاندار، یا عضو مجلس خبرگان باشند. در قلمروهای دیگر نیز زنان حضور نمایشی دارند تا به دنیا و افکار عمومی گفته شود که «زنان ایرانی هم در عرصه حضور دارند». سهمیه حدود هفت درصدی زنان در مجلس و حضور زنان در تیم تیر اندازی در مجموعه تیمهای اعزامیبه المپیک برای در دست گرفتن پرچم، صرفا وجه ساختگی این مشارکت را بیان میکند.
در نظام ولایت فقیه، همه شهروندان صغیر به شمار میروند اما زنان در این میان به طور مضاعف صغیر تلقی میشوند. زنان نمیتوانند به تنهایی سفر کنند (مگر با اجازه آقایان یا رجوع به اداره اماکن و کسب مجوز نمایندگان دستگاه ولایت در نیروی انتظامی). زنان در بسیاری از مقررات و آیین نامهها و روالهای جاری سرپرست خانوار تلقی نمیشوند و تنها در صورت مرگ یا فقدان شوهر و پدر و برادران و پسر بزرگ تر، شهروند دارای حقوق مدنی به شمار میآیند.
باز گرداندن به اندرونی
زنان در سبک زندگی روحانیت و وفاداران به آن حتی در محیط خانه به اندرونی یا پشت پستوها تعلق دارند. در اندرونی است که شیطان و عامل وسوسه مردان (یا همان زن) زندانی میشود و نمیتواند با زیبایی و عشق به زندگی عمومی طراوت و سرزندگی و معنی ببخشد. اسلامگرایی از ابتدا دشمن عشق و واله و شیدای خشونت و تنفر بوده است. از نگاه اسلامگرایان، هر جه بیشتر زنان کمتر در جامعه دیده و شنیده شوند عشق مهجورتر و دست نیافتنی تر میشود. اما آنها توجه نداشتند که پسران میتوانند از زیر دیوارهای جدا کننده به رنگ و فرم کفش و بو و صدای زنان عشق بورزند و این عشق را در اشعار و نوشتههای کوتاه خود منعکس سازند. همچنین زندگی آپارتمان نشینی شهری اصولا جداسازی درون منازل به اندرونی و بیرونی را منتفی کرده است.
طرح محرم سازی مدارس که در دوران دولت احمدی نژاد با جدیت بیشتری دنبال شده است به دنبال ایجاد فضای اندرونی در مدارس دخترانه است تا آنها را آماده پذیرش فضای اندرونی در داخل خانهها سازد. این طرح با استفاده از تعابیری مثل مفرح سازی و محفوظ سازی در پی شاداب کردن فضای شبه زندان مدارس دخترانه است؛ عبارت "شاداب سازی" نیز باید در بافت و سیاق سبک زندگی روحانیت و فرماندهان سپاه پاسداران تعبیر و تفسیر شود. علی رغم سه دهه دیوار کشی دور مدارس دخترانه و مجبور کردن دختران (حتی شاگردان دارس ابتدایی) در مدارس به داشتن حجاب (بدون حضور مردان در این مدارس)، مسئولان آموزش و پرورش بر این باورند که تنها ۱۰ درصد مدارس دخترانه محرم سازی شده اند. (همشهری، ۱۷ بهمن ۱۳۸۸)
چادر، لباس ملی
حکومت دینی با سه هدف، سیاست معرفی چادر سیاه را به عنوان لباس ملی دنبال کرده است: ۱) حاکمیت رنگ سیاه بر زندگی عمومی زنان ایرانی که رنگ مرگ و سیاهی است؛ از نگاه رهبران جمهوری اسلامی زنان باید خود را مبشر تیرگی و سیاهی در حوزه ی عمومی تلقی کنند؛ ۲) تنها عنصر هویت ایرانی که روحانیت شیعه میشناخت چادر زنان بود و تنها زنان باید بار این هویت ساختگی را بر دوش میکشیدند؛ و ۳) محدودیت چادر از حرکت و چالاکی زنان در حوزه عمومی میکاست: هم نمیتوانستند همه مشاغل را بر عهده بگیرند و هم برای امور خود به زائدهای از مردان تبدیل میشدند.
----------------
دیدگاههای انعکاس یافته در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست.