بلافاصله پس از انتشار اخبار نا آرامیهای خونبار اين هفته در قرقيزستان، رسانههای هوادار دولت در جمهوری اسلامی ايران نيز به تحليل وقايع قرقيزستان پرداختند.
واکنش ابتدايی تحليلگران نزديک به دولت در ايران، ابراز خرسندی از شکست دولتی بود که در رسانههای رسمی ايران از آن با عنوان «دولت برآمده از انقلاب رنگی» ياد میشود.
واحد مرکزی خبر صدا و سيمای جمهوری اسلامی در گزارشی با عنوان «سرنوشت شوم انقلاب رنگی پس از اوکراين» ۱ تحولات قرقيزستان را محصول رويگردانی شهروندان قرقيز از ارزشهای فريبنده دمکراسی غربی خواند.
روزنامه کيهان رسانه نزديک به آيت الله خامنهای رهبر ايران، نيز در مطلبی تحت عنوان «خيزش گسترده مردم قرقيزستان عليه دولت رنگی»، دولت قربان باقیاف را حاصل انقلاب رنگی ۳۱ ميليون دلاری ايالات متحده آمريکا عليه دولت «قانونی عسگر آقايف» خواند. کيهان برای توصيف اوضاع قرقيزستان از تعبير ريخته شدن خون مردم مسلمان قرقيز در خيابانها استفاده کرده و سپس بحران اقتصادی غرب را عامل توقف کمکهای ايالات متحده به دولت باقیاف و نارضايی گسترده مردمی میخواند.
خبرگزاری فارس ديگر رسانه دولتی نزديک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با انتشار تحليلی تحت عنوان «فروپاشی انقلاب رنگی در قرقيزستان»، روسيه را حامی اعتراضکنندگان وقايع اخير خوانده و اين حمايت را به نارضايتی از حضور فعال «عوامل آمريکايی و يهودی تباران غربی» در عرصه سياست خارجی، مالی و اقتصادی قرقيزستان نسبت میدهد.
معضل پيدا کردن نام برای تحولات قرقيزستان
رسانههای نزديک به دولت ايران به روشنی در پيدا کردن عنوان مناسب برای توصيف تحولات قرقيزستان دچار مشکل شدهاند. آنچه بيش از پيش رسانههای دولتی ايران را به برخورد احتياطآميز با تحولات جمهوری قرقيزستان وا میدارد، هراس دولت ايران از مشروعيت بخشيدن به هر نوع اعتراض مردمی مسالمتآميز با هدف تغيير دولت است. رسانههای دولتی ايران انقلاب لاله در سال ۲۰۰۴ را علنا کودتای مخملی – آمريکايی عليه دولت قانونی عسگر آقايف میخوانند و اين در حاليست که آگاهانه از به کار بردن تعبير انقلاب مسالمتآميز برای تحولات اين هفته خودداری میکنند.
نکته جالب توجه ديگر، سردرگمی و هراس رسانههای دولتی ايران از انتشار پس زمينه و علل اعتراضات مردمی در قرقيزستان است. در حاليکه بسياری از رسانههای خبری بينالمللی و مشخصا رسانههای کشورهای مشترک المنافع، عواملی نظير حمله به رسانهها، بازداشت روزنامهنگاران و منتقدان سياسی، تلاش برای موروثی کردن مقام رياست جمهوری را از اصلیترين دلايل زمينهساز انقلاب عليه آقای باقیاف میدانند، رسانههای جمهوری اسلامی به دلايلی انتشار هيچيک از اتهامات بالا را صلاح نديده، اعتراض مردم قرقيزستان را تنها متوجه فساد اقتصادی و ظواهر دمکراسی غربی دانستهاند. به همين دليل بخش مربوط به سرکوب مطبوعات، بازداشت و ارعاب رهبران سياسی مخالف در روايت نشريات دولتی ايران از وقايع قرقيزستان کاملا حذف شده است.
اکنون و با گذشت چند روز از ادامه ناآراميها در قرقيزستان و موفقيت نسبی معترضين در تغيير حکومت، نشانههايی از دغدغه و هراس در رسانههای دولتی ايران پديدار شده و شادمانی اوليه، جای خود را به نگرانی از الگوبرداری معترضين ايرانی از اين تحولات داده است.
شماری از فعالان و نويسندگان جوان و معترض ايرانی، با انتشار ديدگاههای خود در سايتهای فارسی اشتراک لينک نظير بالاترين، از تحولات قرقيزستان ابراز شادمانی کردهاند. برخی از اين کوشندگان جوان با عناوينی نظير : «قرقيزستان، ما بيشماريم»، تحولات هفته گذشته بيشکک را با اعتراضات گسترده خرداد ۱۳۸۸ در ايران مقايسه کرده، اراده مردم قرقيز برای تغيير را ستودهاند.
آنان همچنين دولت سابق قرقيزستان را به دليل برخورد خصمانه عليه مطبوعات و منتقدان سياسی با حکومت فعلی ايران مقايسه کرده. رفتار رسانههای دولتی ايران در قبال تحولات قرقيزستان را رياکارانه و حاکی از سردرگمی و تشويش دانستهاند.
همگرايی قدرتهای جهانی، هراس رسانههای دولتی ايران
از نخستين ساعات آغاز اعتراضات در قرقيزستان رسانههای دولتی ايران کوشيدند تحولات قرقيزستان را جنگ تمام و عيار ايالات متحده آمريکا از سويی و روسيه و چين از سوی ديگر تصوير کنند. اين رسانهها و خصوصا رسانههای نزديک به سازمانهای نظامی ايران، خروجی اخبار و تحليلهای خود را به سمت رقابت سخت افزاری روسيه و ايالات متحده در قرقيزستان هدايت کرده، به انتشار اخباری از اين دست پرداختند: آمادهباش در پايگاه هوايی ايالات متحده در مناس، آمادهباش در پايگاه روسی کانت، اعزام ۱۵۰ چترباز روسی به قرقيزستان، تعليق عمليات هوايی ايالات متحده در قرقيزستان و عنواينی از اين دست.
آنچه در پس عمليات رسانهای جمهوری اسلامی ايران به چشم میخورد، هراس آشکار دستگاه سياست خارجی ايران از همگرايی بارز سه قدرت فرامنطقهای در تحولات قرقيزستان است. هر سه دولت ايالات متحده آمريکا، فدراسيون روسيه و جمهوری خلق چين، بلافاصله پس از آغاز ناآراميها در قرقيزستان در مواضعی همگرا، خواستار عدم به کارگيری سلاح عليه مخالفين، خويشتنداری طرفين، تامين ثبات و امنيت و اعاده مجدد ساختارهای قانونی شدند. رهبران اعتراضات مردمی نيز در تماسهای خود به صورتی آگاهانه رفتاری دوستانه را در قبال روسيه و ايالات متحده به نمايش گذاشتند. رهبران مخالفان همچنين خبر از عزم خود برای پيگيری اصلاح مردمسالارانه ساختار سياسی قرقيزستان دادند.
تحولات قرقيزستان در انديشه راهبردی دستگاه سياست خارجی ايران، از ظرفيت تبديل به يک تنش تمام عيار ميان شرق و غرب برخوردار بود. حال آنکه اين تحولات لااقل در کوتاه مدت به همگرايی راهبردی چين، روسيه و ايالات متحده انجاميده است و اين سه قدرت اکنون همزيستی مسالمتآميز را در فاصله چند ده کيلومتری از حضور نظامی يکديگر تجربه میکنند.
رهبری جمهوری اسلامی ايران از هرنوع تعامل و همگرايی سياست خارجی اين سه قدرت فرامنطقهای به شدت بيمناک است چرا که با عقبنشينی جمهوری خلق چين از مخالفت با گسترش تحريمهای گسترده عليه ايران، عملا آخرين سد دفاعی جمهوری اسلامی در برابر خواست جامعه جهانی از ميان برداشته خواهد شد.
واکنش ابتدايی تحليلگران نزديک به دولت در ايران، ابراز خرسندی از شکست دولتی بود که در رسانههای رسمی ايران از آن با عنوان «دولت برآمده از انقلاب رنگی» ياد میشود.
واحد مرکزی خبر صدا و سيمای جمهوری اسلامی در گزارشی با عنوان «سرنوشت شوم انقلاب رنگی پس از اوکراين» ۱ تحولات قرقيزستان را محصول رويگردانی شهروندان قرقيز از ارزشهای فريبنده دمکراسی غربی خواند.
روزنامه کيهان رسانه نزديک به آيت الله خامنهای رهبر ايران، نيز در مطلبی تحت عنوان «خيزش گسترده مردم قرقيزستان عليه دولت رنگی»، دولت قربان باقیاف را حاصل انقلاب رنگی ۳۱ ميليون دلاری ايالات متحده آمريکا عليه دولت «قانونی عسگر آقايف» خواند. کيهان برای توصيف اوضاع قرقيزستان از تعبير ريخته شدن خون مردم مسلمان قرقيز در خيابانها استفاده کرده و سپس بحران اقتصادی غرب را عامل توقف کمکهای ايالات متحده به دولت باقیاف و نارضايی گسترده مردمی میخواند.
خبرگزاری فارس ديگر رسانه دولتی نزديک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با انتشار تحليلی تحت عنوان «فروپاشی انقلاب رنگی در قرقيزستان»، روسيه را حامی اعتراضکنندگان وقايع اخير خوانده و اين حمايت را به نارضايتی از حضور فعال «عوامل آمريکايی و يهودی تباران غربی» در عرصه سياست خارجی، مالی و اقتصادی قرقيزستان نسبت میدهد.
معضل پيدا کردن نام برای تحولات قرقيزستان
رسانههای نزديک به دولت ايران به روشنی در پيدا کردن عنوان مناسب برای توصيف تحولات قرقيزستان دچار مشکل شدهاند. آنچه بيش از پيش رسانههای دولتی ايران را به برخورد احتياطآميز با تحولات جمهوری قرقيزستان وا میدارد، هراس دولت ايران از مشروعيت بخشيدن به هر نوع اعتراض مردمی مسالمتآميز با هدف تغيير دولت است. رسانههای دولتی ايران انقلاب لاله در سال ۲۰۰۴ را علنا کودتای مخملی – آمريکايی عليه دولت قانونی عسگر آقايف میخوانند و اين در حاليست که آگاهانه از به کار بردن تعبير انقلاب مسالمتآميز برای تحولات اين هفته خودداری میکنند.
نکته جالب توجه ديگر، سردرگمی و هراس رسانههای دولتی ايران از انتشار پس زمينه و علل اعتراضات مردمی در قرقيزستان است. در حاليکه بسياری از رسانههای خبری بينالمللی و مشخصا رسانههای کشورهای مشترک المنافع، عواملی نظير حمله به رسانهها، بازداشت روزنامهنگاران و منتقدان سياسی، تلاش برای موروثی کردن مقام رياست جمهوری را از اصلیترين دلايل زمينهساز انقلاب عليه آقای باقیاف میدانند، رسانههای جمهوری اسلامی به دلايلی انتشار هيچيک از اتهامات بالا را صلاح نديده، اعتراض مردم قرقيزستان را تنها متوجه فساد اقتصادی و ظواهر دمکراسی غربی دانستهاند. به همين دليل بخش مربوط به سرکوب مطبوعات، بازداشت و ارعاب رهبران سياسی مخالف در روايت نشريات دولتی ايران از وقايع قرقيزستان کاملا حذف شده است.
اکنون و با گذشت چند روز از ادامه ناآراميها در قرقيزستان و موفقيت نسبی معترضين در تغيير حکومت، نشانههايی از دغدغه و هراس در رسانههای دولتی ايران پديدار شده و شادمانی اوليه، جای خود را به نگرانی از الگوبرداری معترضين ايرانی از اين تحولات داده است.
شماری از فعالان و نويسندگان جوان و معترض ايرانی، با انتشار ديدگاههای خود در سايتهای فارسی اشتراک لينک نظير بالاترين، از تحولات قرقيزستان ابراز شادمانی کردهاند. برخی از اين کوشندگان جوان با عناوينی نظير : «قرقيزستان، ما بيشماريم»، تحولات هفته گذشته بيشکک را با اعتراضات گسترده خرداد ۱۳۸۸ در ايران مقايسه کرده، اراده مردم قرقيز برای تغيير را ستودهاند.
آنان همچنين دولت سابق قرقيزستان را به دليل برخورد خصمانه عليه مطبوعات و منتقدان سياسی با حکومت فعلی ايران مقايسه کرده. رفتار رسانههای دولتی ايران در قبال تحولات قرقيزستان را رياکارانه و حاکی از سردرگمی و تشويش دانستهاند.
همگرايی قدرتهای جهانی، هراس رسانههای دولتی ايران
از نخستين ساعات آغاز اعتراضات در قرقيزستان رسانههای دولتی ايران کوشيدند تحولات قرقيزستان را جنگ تمام و عيار ايالات متحده آمريکا از سويی و روسيه و چين از سوی ديگر تصوير کنند. اين رسانهها و خصوصا رسانههای نزديک به سازمانهای نظامی ايران، خروجی اخبار و تحليلهای خود را به سمت رقابت سخت افزاری روسيه و ايالات متحده در قرقيزستان هدايت کرده، به انتشار اخباری از اين دست پرداختند: آمادهباش در پايگاه هوايی ايالات متحده در مناس، آمادهباش در پايگاه روسی کانت، اعزام ۱۵۰ چترباز روسی به قرقيزستان، تعليق عمليات هوايی ايالات متحده در قرقيزستان و عنواينی از اين دست.
آنچه در پس عمليات رسانهای جمهوری اسلامی ايران به چشم میخورد، هراس آشکار دستگاه سياست خارجی ايران از همگرايی بارز سه قدرت فرامنطقهای در تحولات قرقيزستان است. هر سه دولت ايالات متحده آمريکا، فدراسيون روسيه و جمهوری خلق چين، بلافاصله پس از آغاز ناآراميها در قرقيزستان در مواضعی همگرا، خواستار عدم به کارگيری سلاح عليه مخالفين، خويشتنداری طرفين، تامين ثبات و امنيت و اعاده مجدد ساختارهای قانونی شدند. رهبران اعتراضات مردمی نيز در تماسهای خود به صورتی آگاهانه رفتاری دوستانه را در قبال روسيه و ايالات متحده به نمايش گذاشتند. رهبران مخالفان همچنين خبر از عزم خود برای پيگيری اصلاح مردمسالارانه ساختار سياسی قرقيزستان دادند.
تحولات قرقيزستان در انديشه راهبردی دستگاه سياست خارجی ايران، از ظرفيت تبديل به يک تنش تمام عيار ميان شرق و غرب برخوردار بود. حال آنکه اين تحولات لااقل در کوتاه مدت به همگرايی راهبردی چين، روسيه و ايالات متحده انجاميده است و اين سه قدرت اکنون همزيستی مسالمتآميز را در فاصله چند ده کيلومتری از حضور نظامی يکديگر تجربه میکنند.
رهبری جمهوری اسلامی ايران از هرنوع تعامل و همگرايی سياست خارجی اين سه قدرت فرامنطقهای به شدت بيمناک است چرا که با عقبنشينی جمهوری خلق چين از مخالفت با گسترش تحريمهای گسترده عليه ايران، عملا آخرين سد دفاعی جمهوری اسلامی در برابر خواست جامعه جهانی از ميان برداشته خواهد شد.