زويا صمدی؛ عروس منصور اسانلو، رئيس هيئت مديره سنديکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه، روز چهارشنبه توسط افرادی ناشناس در ايستگاه متروی کرج ربوده شده و به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
افرادی که خانم صمدی را مورد ضرب و شتم قرار داده اند، از وی خواسته بودند که تعهد بدهد اگر اسانلو آزاد شد، نبايد ايران بماند و نبايد کاری انجام بدهد.
پيشتر، سازمان بين المللی کار، آی ال او، اعلام کرده بود که قوه قضاييه با آزادی رئيس زندانی هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد موافقت کرده است.
پروانه اسانلو، همسر منصور اسانلو، با تاييد خبر ربودن و ضرب و شتم عروس خود به « راديو فردا» می گويد:
زويا در ساعت پنج و نيم بعدازظهر روز چهارشنبه، هنگامی که از محل کار خود به مترو می رود، در ايستگاه کرج، هنگام جابه جايی مسافران، وقتی بيرون می رود، دو مامور لباس شخصی از پشت، موهای او را کشيدند و بلافاصله پس از فرياد عروسم که می گفت « عروس اسانلو هستم و به داد من برسيد» با زدن چشم بند به چشمانش و بستن دهانش، شروع به ضرب و شتم او کردند و با خود به مکان نامعلومی بردند.
ما هم در اين مدت هر چه به موبالش زنگ می زديم، می ديديم که موبايلش خاموش هست، تا اينکه خودش در ساعت ۱۰ شب با صدای بسيار نالان با شوهرش تماس گرفت و گفت که او را در زير پل سيدخندان رها کرده اند.
بعد از اينکه پسرم رفت و او را پيدا کرد، ديديم که حالش بسيار بد است که بلافاصله به بيمارستان منتقلش کرديم.
در بيمارستان هم به عروسم سرم وصل کردند و از وی عکس گرفتند و پزشکان هم ديدند که نمی تواند دست چپ خود را حرکت دهد.
در عين حال، معلوم شد که مچ پای چپ او ورم کرده و دندانش که ارتودنسی بوده، بر اثر ضربه ای که به دهانش زده اند، به خاطر پاره شدن فلز، زخمی شده است.
رادیو فردا : در مدتی که عروستان مورد ضرب و شتم قرار داشت، از او چيزی هم می خواستند؟
پروانه اسانلو : هنگامی که عروسم را مورد ضرب و شتم قرار می دادند، به او می گفتند که بايد تعهد بدهد بعد از اينکه پدر شوهرش آزاد شد، او نبايد اينجا باشد و بايد از ايران برود و يا اينکه اگر در ايران ماند، مانع فعاليت های او شود، اما عروسم آن تعهد نامه را امضا نکرد و آنها هم باز او را مورد اذيت فراوان قرار دادند.
من واقعا خجالت زده او و خانواده اش هستم. عروس من بيگناه هست که اينطوری گرفتار شده است. او پسرم را دوست داشته که عروس آقای اسانلو شده است. اما چرا بايد اين همه تاوان بدهد و هزينه بدهد.
از يک سال پيش او را مورد آزار و تهديد قرار می دادند و حتی يک مرتبه با اسلحه کلت وی را تهديد کردند.
آيا شما در اين مدت به مراجع قضايی شکايت کرده بوديد؟
در اين مدت، هم من و هم خود عروسم بارها به مراجع قضايی نامه نوشتيم و تقاضای کمک کرديم که متاسفانه هيچ خبری نشد تا اينکه اين اتفاق افتاد.
اگر به اين شکايات رسيدگی می شد که به طور قطع چنين حادثه ای روی نمی داد. رسيدگی نشد که به همين راحتی در روز روشن و در ايستگاه مترو چنين بلايی را بر سر يک دختر جوان آوردند. آنها با امنيت کامل اين کار را انجام دادند.
به نظر شما، چرا چنين تهديد ها و اقداماتی صورت گرفته اند؟
همه اين کارها به خاطر فشار آوردن روی آقای اسانلو است. من نمی دانم که آقای اسانلو چه ارتباطی با ما دارد. چند سال است که شوهر من، سرپرست خانواده ام و پدر بچه های من را بيگناه، زندانی کرده و تحت شديدترين فشارها قرار داده اند. خانواده او چه گناهی کرده است. دست از ما بردارند. هر اتهامی که به آقای اسانلو وارد کرده اند، او دارد حکمش را می کشد.
مگر آقای اسانلو بچه است که به حرف عروسش، همسرش و بچه اش گوش بدهد.
آيا خود شما، فرزندانتان و يا مادر آقای اسانلو هم در مدتی که او زندانی بوده است، مورد تهديد قرار گرفته ايد؟
متاسفانه فشارهايی که بر روی افراد خانواده وارد می شود، بالطبع بر روی همه ما وارد می آيد.
البته اخيرا هم مزاحم تلفنی داشته ام که حرفای نامربوط می زنند که به شخصيت آدم بر می خورد.
زمانی که آقای اسانلو بازداشت نشده بود، با او مصاحبه ای داشتم که گفت به او پيشنهاد شده است که در قبال دريافت ماهانه ۱۰ هزار دلار و گرفتن يک سمت نمايندگی به خارج از ايران برود، به شرط آنکه وی ديگر فعاليت سنديکايی نداشته باشد. اما آقای اسانلو اين پيشنهاد را قبول نکرده بود. شما فکر می کنيد که اين اقدامات و تهديدها، پس از بازداشت او و زندانی کردنش، در ارتباط با همان پيشنهاد و نيز پايان فعاليت های سنديکايی همسرتان صورت می گيرند؟
بله، می خواهند به هر شکلی که ممکن است، او را از پا در بياورند. تمام راه ها رو هم رفته اند. اما اشتباه می کنند و به هيچ جا هم نمی رسند و دستاوردی جز بدتر کردن قضيه نخواهد داشت.