چهل و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم کارلووی واری در جمهوری چک از روز جمعه یازده تا روز شنبه نوزده تیر برگزار میشود.
جشنوارهای که در سالهای گذشته پذیرای بسیاری از فیلمهای ایرانی بوده و علاوه بر این سینماگران ایرانی مانند عباس کیارستمی، کارگردان، و لیلا حاتمی، هنرپیشه، بر صندلی هیئت داوران آن نشستهاند، امسال هم نمایش چهار فیلم ایرانی در بخشهای اصلی و دو فیلم دیگر ایرانی در حاشیه را در برنامه خود دارد و بار دیگر میزبان سینماگران ایرانی است.
حرف زیاد است و فرصت کم. با امیر نیکزاد، گزارشگر اعزامی رادیوفردا به کارلووی واری، که به دقت جزئیات جشنواره امسال را دنبال کرده، گفتوگویی داریم.
امیر نیکزاد: زمان زیادی نگذشته. این جشنواره امروز دوم ژوئیه در شهر کوچک و زیبای کارلووی واری در جمهوری چک آغاز شد و هنوز چند ساعتی از آن نگذشته. طبیعتاً خیلی کارها انجام شده و خیلیها دارند این طرف و آن طرف میدوند. دنبال بلیت هستند تا فیلمهای مورد علاقهشان را ببینند. بنابراین میتوانم بگویم که عین سالهای گذشته جشنواره پرجنب و جوشی خواهد بود و پر از فیلمهای خوب. آدم میماند کدامشان را ببیند. نزدیک به ۲۰۴ فیلم میخواهند نشان دهند که انتخاب کردن از میان این همه فیلم سخت است.
بله همین طور است. میتوانم بگویم که در مقایسه با سال گذشته، سینمای ایران امسال با دست پر به اینجا آمده. امسال همان طور که در وبسایت رادیوفردا اعلام کردیم، چهار فیلم از ایران هست که مهمتر از همه اولین فیلم فردین صاحب زمانی است که فیلمی ساخته به اسم «چیزهایی هست که تو نمیدانی» با بازی علی مصفا و لیلا حاتمی و تهیهکنندگی منیژه حکمت، کارگردان فیلم معروف و جنجالی «زندان زنان». بنابراین فکر میکنم که فیلمی باشد که باید منتظر دیدنش بود. این فیلم در بخش مسابقه جشنواره حضور دارد. سه فیلم دیگر ایرانی یکی فیلم علی زمانی عصمتی است به اسم «اوریون» که در بخش سینمای مستقل روی پرده میرود. فیلم «تینار» ساخته مهدی منیری در بخش رقابتی فیلمهای مستند خواهد بود و همین طور فیلم «دویدن در میان ابرها» از امین فرجپور که در بخش «از منظری دیگر» نشان داده خواهد شد. اینها فیلمهایی است که رسماً در جشنواره حضور دارند.
اما یک چیزهایی هم هست که اگر بگردید در برنامه جشنواره به آنها برمیخورید که خیلی هم خوب است. آخرین فیلم عباس کیارستمی و فیلم بلند شیرین نشاط را هم میشود امسال در این جشنواره دید. فیلم عباس کیارستمی با عنوان «رونوشت برابر اصل» است که ژولیت بینوش در جشنواره کن جایزه بهترین بازیگری را برای بازی در آن برد و فیلم خانم نشاط هم «زنان بدون مردان» است که با اقتباس از رمان شهرنوش پارسیپور، نویسنده ایرانی مقیم آمریکا، ساخته شده و خیلی هم سروصدا کرد. اینها هم به نظر من اتفاق مهمی است در این جشنواره برای کسانی که به سینمای ایران علاقهمندند و آن را دنبال میکنند.
این جشنواره بخشهای مختلفی دارد که چندتا از آنها به نظر من خیلی مهم است. فرصتی است که آدم سینما را در سال گذشته و حتی سالها و دهههای گذشته مرور کند. از جمله یکی از مهمترین بخشهای جشنواره امسال بخش بزرگداشت مایکل پاول و امریک پرسبرگر است که در واقع دو تن از بزرگترین کارگردانان دنیا و پدران سینمای بریتانیا هستند که در دهه سی و چهل قرن بیستم فیلم میساختند، فیلمهای کلاسیک و سیاه - سفید شاهکار که آن زمان زیاد مورد توجه قرار نگرفتند. در دهه هفتاد قرن بیست منتقدان به نوعی آنها را کشف کردند، و بعضی از آنها تا آنجا پیش رفتند که شیوه داستانگویی این دو را با شیوه داستانپردازی خورخه لوئیس بورخس و میلان کوندرا مقایسه کردند. بنابراین خیلی مهم است. در این جشنواره هفت هشت تا از فیلمهای پرسبرگر و پاول نشان داده میشود، از جمله «حکایت کنتربری»، «مسئله مرگ و زندگی» و شاید مهمتر از همه «کفشهای قرمز» که برای خودش داستانی دارد، چون مارتین اسکورسسی این فیلم را ترتیبی داده که مرمت شود و این نسخه تروتمیز و کامل فیلم را امسال همان طور که در جشنواره برلیناله گذشته نشان دادند، امسال در این جشنواره کسانی که آنجا ندیدهاند، میتوانند ببیند.
بله همین طور است. امسال قرار است که از میخالکوف، بازیگر و کارگردان، تقدیر شود و جایزه کره بلورین کارلووی واری را به خاطر یک عمر دستاورد هنری و کمکهای برجسته و ماندگار او به سینمای جهان به او اهدا میکنند. او کارگردان شناختهشدهای است و خیلیها سینمای امروز روسیه را با میخالکوف میشناسند. همین طور در ایران خیلیها او را میشناسند و فیلمهایش دیده شده، مثل «چشمان سیاه» و «آفتابسوخته».
اتفاق دیگر این است که نیکیتا میخالکوف امسال با فیلم جدیدش با عنوان «آفتابسوخته ۲: سفر خروج» در جشنواره حاضر خواهد شد که میگویند گرانترین و پرخرجترین فیلم تاریخ سینمای روسیه است. در روسیه هم خیلی جنجالبرانگیز بوده و خیلیها آن را تحریم کردهاند، به خاطر رابطه خیلی خوبی که میخالکوف با حاکمیت روسیه دارد. او دوست ولادیمیر پوتین است و آن قدر با او و حاکمیت رابطه خوبی دارد که مراسم اولین نمایش فیلم آفتابسوخته ۲ در کاخ کرملین برگزار شد، یعنی فیلم را اول آنجا نمایش دادند. خیلی از اعضای اپوزیسیون روسیه از این رضایت ندارند و او را دستنشانده حکومت روس و ولادیمیر پوتین میدانند. امسال خیلیها منتظرند که این فیلم را ببینند. هرچند که بعضی از منتقدان معروف دنیا در بریتانیا وامریکا زیاد از آن استقبال نکردند، ولی باید دید.
مهمترین ویژگی این جشنواره این است که اگر میخواهی از سینمای شرق اروپا و مخصوصاً سینمای جمهوری چک خبردار شوی و دستاورد یک سال سینماگران شرق اروپا و جمهوری چک را ببینی، باید بیایی کارلووی واری.
×××
کارل اوک، مدیر برنامه چهل و پنجمین جشنواره کارلووی واری، درباره ویژگی این جشنواره میگوید:
امسال کمی با سالهای پیش فرق دارد، چون فیلمهایی که نمایش میدهیم کمتر از سالهای گذشته است. حدود سی فیلم از سال پیش کمتر است. فکر کردیم مدیریت نمایش حدود ۲۰۰ فیلم خیلی آسانتر و حاصلش برای تماشاگران بهتر است. تعداد فیلم کمتر، اما اکران بیشتر هر فیلم. به همین دلیل تماشاگرانی که برای دو یا سه روز به کارلووی واری میآیند، راحتتر میتوانند فیلمهایی را که میخواهند ببینند. اما بخشهای دیگر از فیلمهای منتخب در بخش رقابت گرفته تا بخش فیلمهای اخیر جشنواره کن و دیگر بخشها همه سر جای خودشان هستند.
جود لا، هنرپیشه بریتانیایی، میهمان جشنواره امسال است تا جایزه اهدایی مدیریت جشنواره را دریافت کند. جود لا تصمیم گرفت فیلمی که ده سال پیش در آن درخشید امسال در اینجا به نمایش درآید، فیلم «آقای ریپلی بااستعداد» بر اساس رمان پاتریشیا هایاسمیت و فیلمنامه درام آنتونی مینگلا که جود لا هنگام دریافت جایزه خودش آن را معرفی خواهد کرد.
نیکیتا میخالکوف، کارگردان، تهیهکننده و بازیگر بسیار سرشناس روس، هم که چند سال پیش جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را دریافت کرد در جشنواره حاضر خواهد بود تا جایزه ویژه یک عمر دستاورد را دریافت کند و در اینجا «آفتابسوخته ۲»، فیلم تازه خودش، را که اخیراً در جشنواره فیلم کن نمایش داده شد معرفی کند.
ما نزدیک به ۲۰ پیشنهاد دریافت کردیم. شامل فیلمهای داستانی و مستند.
این کار همیشه مشکل است. تعداد پیشنهادها هر سال بیشتر میشود و این عالی است. چون دست ما را برای انتخاب باز میکند. اما همزمان، روندی وقتگیر و طاقتفرساست. چون میخواهیم اطمینان حاصل کنیم که تکتک اعضای هیئتی که فیلمها را انتخاب میکنند بتوانند از تصمیم خود دفاع کنند. بنابراین روند مشکلی است. اما ما از نتیجه راضی هستیم و حاصلش انتخاب فیلمهای بسیار جالب توجه از ایران بوده.
من فکر میکنم این نتیجهگیری درست است، اما ما برای انتخاب فیلمها به دنبال تم واحد نمیگردیم. نمیگویم که انتخاب این فیلمها با این تم تصادفی است. چون که دیدگاه شخصی و معیارهایی برای ترجیح فیلم داریم. اما ترجیح میدهیم این گونه تحلیلها و نتیجهگیریها را ناقدان بکنند. چون این را که درباره فیلمها بحث کنند، نظر دهند و از این گونه نتیجهگیریها بکنند، دوست داریم. ولی در ذهن خود ما وقت انتخاب فیلمها چنین معیاری نبود. اما تا حدودی با آن چه گفتید موافقم. چون در چهار فیلم یاد شده وجه مشترکی میشود پیدا کرد.
کارگردانهای هر چهار فیلمی که اسم بردید، فردین صاحب زمانی، و چند بازیگر فیلم مثل لیلا حاتمی که چند سال پیش خودش عضو هیئت داوران اصلی جشنواره بوده، مهدی منیری کارگردان فیلم تینار، علی زمانی عصمتی، کارگردان فیلم اوریون و امین فرجپور، کارگردان فیلم دویدن در میان ابرها، همه قرار است در جشنواره حاضر باشند و خیلی خوشحالیم که فیلمهای هر چهار کارگردان ایرانی را قرار است در حضور خود آنها به تماشاگران معرفی کنیم.
درست است. حمایتی که در مراسم پایانی سال گذشته شد و حمایتی که اخیراً ژولیت بینوش در جشنواره بینالمللی فیلم کن نشان داد، هیچ یک از قبل برنامهریزی شده نبود. هر چند مقصودم این نیست که غیرمنتظره بود. ولی هر دو فیالبداهه و در ارتباط با این وضعیت خاص انجام شد و بنابراین پیشبینی آن خیلی سخت است. هرچند، چند تا از فیلمهایی که نام بردم به خصوص فیلم اوریون که در بخش رقابتی فیلمهای مستقل به نمایش درمیآید، هر چند مجادلهبرانگیز نخواهد بود، بلکه به این دلیل که به برخی از سنتهای جامعه ایران انتقاد وارد میکند، احتمالاً تبادل نظرهایی را در پی خواهد داشت. باید منتظر بمانیم و ببینیم چه میشود.
به نظرم خیلی خوب بوده. نقطه آغاز این استقبال به سالهای پیش بر میگردد، زمانی که فیلمهای ایرانی برای اولین بار در سطح بینالمللی شناخته شدند. خطوط داستانی که در فیلمهای ایرانی دنبال میشود خیلی مرموز و در عین حال مطبوع است. بسیاری از ما شانس سفر به ایران را نداشتهایم. بنابراین دیدن فیلمهای ایرانی راهی است برای دیدار از کشوری که دارای زیباییها و جلوههای جالب توجهی است برای تجربه کردن و آموختن. به همین دلیل، فیلمهای ایرانی، چه داستانی و چه مستند، همیشه در جشنواره کارلووی واری محبوب بودهاند و پیشبینی میکنم که امسال هم همین طور باشد.
×××
قرار بود در اولین فرصت گفتوگوی کامل پیک فرهنگ را بشنویم با بهاء طاهر، نویسنده مصری که در جشنواره نویسندگان پراگ، شرکت کرده بود. اکنون این فرصت پیش آمده است. از بهاء طاهر ۶۵ ساله، برنده چندین جایزه ادبی بینالمللی، چهار مجموعه داستان کوتاه، چند نمایشنامه و آثاری غیرداستانی منتشر شده و شش داستان بلند. از جمله «شرق نخلستان»، «آن چنان که دها گفت»، «خاله صفیه و دیر»، «عشق در تبعید» و البته «نقطه نورانی» که در سال ۲۰۰۸ جایزه معتبر بینالمللی بوکر را از آن خود کرد.
بهاء طاهر که از دوستداران جمال عبدالناصر است در دهه ۶۰ میلادی در میان حلقههای ادبی چپگرا در مصر شهرت یافت. پس از ممنوعالقلم شدن در سال ۱۹۷۵ و سفر به کشورهای آفریقایی و آسیایی، مدتی در ژنو در سمت مترجم سازمان ملل به کار پرداخت تا این که دوباره به مصر بازگشت و مشغول نوشتن شد.
موضوع محوری بیستمین جشنواره نویسندگان پراگ، بدعت و شورشگری بود که نویسندگان حاضر از جمله گائو شین جیان، برنده چینی نوبل ادبیات سال ۲۰۰۰، آسیه جبار، نویسنده الجزیرهای - فرانسوی، فرناندو آرابال، نمایشنامهنویس اسپانیایی، و بهاء طاهر درباره آن به بحث پرداختند. در حاشیه جشنواره از بهاء طاهر درباره معنای بدعت و کاربرد آن پرسیدم.
بهاء طاهر: برداشت شخصی من از بدعت، جنبش مخالفت با جزمیتها در سراسر جهان است. به نظر من در تاریخ بشریت، بدعت در دموکراتیک کردن جهان نقش مهمی ایفا کرده است. اگر قرار بود جزمیت صرف حکمفرما باشد، با جهانی بسیار دیکتاتورگونه روبهرو میبودیم. بنابراین در پایان گفتم آن چه اینک به آن نیاز داریم بدعتی است در مخالفت با این نقطه نظر که با اقتصاد بازار آزاد به پایان تاریخ رسیدهایم. یعنی همان نظر فوکویاما. ما نیازمند بدعت علیه این نظر هستیم. باید گفت نه. جهان دیگری را میتوان تصور کرد که پلورالیستیتر است، جهانی که مردم را در جنگل تنازع بقا رها نمیکند، بلکه آنان را آزاد میگذارد که به عدالت اجتماعی و شکلی از دموکراسی دست یابند که میپسندند. این آن بدعت مورد نظر من است. من به بدعت از نقطه نظر مذهبی یا حتی سیاسی نگاه نمیکنم. بدعتی که از آن میگویم به معنی جنبش مخالفت با جزمیتهاست.
به نظر من همه نویسندگان سیاسی هستند. حتی آن نویسندگانی که میگویند کاری به سیاست ندارند. چون همین حرف هم برخوردی سیاسی است. وقتی کسی میگوید من هیچ کاری با سیاست ندارم، خودش رویکردی سیاسی است. به نظر من نویسندگانی که درگیر مبارزه برای دموکراسی و مبارزه برای گسترش تکثر، چندصدایی و پلورالیسم هستند، درگیر بدعتی هستند که من مدافع آنم، به شرط آن که درک شما از بدعت همان باشد که من در توضیحات خود گفتم.
فکر نمیکنم که اوضاع تغییری کرده باشد. خواننده ترجمه نوشتههای فارسی، عربی، هندی و زبانهای شرقی دیگر تنها نخبگان غرباند که دغدغهشان هنر و ادبیات نیست، بلکه محتوای سیاسی و جامعهشناختی این آثار است. چیزی عوض نشده و عوض هم نخواهد شد. مگر این که نوعی دموکراسی در مناسبات جهانی پدید آید که پذیرای دگراندیشان، غیرخودیها و دیدگاههای مختلف باشد. اما چنین تغییری رخ نداده. تعداد ترجمهها زیادتر شده. ولی هنوز هم شناخت غرب از شرق کم است. فکر نمیکنم تا زمانی که شرق قدرت این را پیدا کند که خود را به صحنه سیاسی بینالمللی تحمیل کند، چیزی عوض شود. مثلاً چین و ژاپن تا پیش از جنگ جهانی دوم در شرایطی مشابه قرار داشتند. و وقتی که به قدرت رسیدند، غرب، شرق و همه آنها را به رسمیت شناختند. بنابراین تا زمانی که قدرت آن را پیدا نکردهایم که خود را به صحنه سیاسی بینالمللی تحمیل کنیم، هیچ ترجمهای وضعیت را تغییر نخواهد داد.
جشنوارهای که در سالهای گذشته پذیرای بسیاری از فیلمهای ایرانی بوده و علاوه بر این سینماگران ایرانی مانند عباس کیارستمی، کارگردان، و لیلا حاتمی، هنرپیشه، بر صندلی هیئت داوران آن نشستهاند، امسال هم نمایش چهار فیلم ایرانی در بخشهای اصلی و دو فیلم دیگر ایرانی در حاشیه را در برنامه خود دارد و بار دیگر میزبان سینماگران ایرانی است.
حرف زیاد است و فرصت کم. با امیر نیکزاد، گزارشگر اعزامی رادیوفردا به کارلووی واری، که به دقت جزئیات جشنواره امسال را دنبال کرده، گفتوگویی داریم.
- آقای نیکزاد، حال و هوای جشنواره بینالمللی کارلووی واری تا حالا چگونه بوده؟
امیر نیکزاد: زمان زیادی نگذشته. این جشنواره امروز دوم ژوئیه در شهر کوچک و زیبای کارلووی واری در جمهوری چک آغاز شد و هنوز چند ساعتی از آن نگذشته. طبیعتاً خیلی کارها انجام شده و خیلیها دارند این طرف و آن طرف میدوند. دنبال بلیت هستند تا فیلمهای مورد علاقهشان را ببینند. بنابراین میتوانم بگویم که عین سالهای گذشته جشنواره پرجنب و جوشی خواهد بود و پر از فیلمهای خوب. آدم میماند کدامشان را ببیند. نزدیک به ۲۰۴ فیلم میخواهند نشان دهند که انتخاب کردن از میان این همه فیلم سخت است.
- هر سال هم در این جشنواره بینالمللی سینمای ایران جای خودش را داشته و فیلمهای ایرانی کم نبودند.
بله همین طور است. میتوانم بگویم که در مقایسه با سال گذشته، سینمای ایران امسال با دست پر به اینجا آمده. امسال همان طور که در وبسایت رادیوفردا اعلام کردیم، چهار فیلم از ایران هست که مهمتر از همه اولین فیلم فردین صاحب زمانی است که فیلمی ساخته به اسم «چیزهایی هست که تو نمیدانی» با بازی علی مصفا و لیلا حاتمی و تهیهکنندگی منیژه حکمت، کارگردان فیلم معروف و جنجالی «زندان زنان». بنابراین فکر میکنم که فیلمی باشد که باید منتظر دیدنش بود. این فیلم در بخش مسابقه جشنواره حضور دارد. سه فیلم دیگر ایرانی یکی فیلم علی زمانی عصمتی است به اسم «اوریون» که در بخش سینمای مستقل روی پرده میرود. فیلم «تینار» ساخته مهدی منیری در بخش رقابتی فیلمهای مستند خواهد بود و همین طور فیلم «دویدن در میان ابرها» از امین فرجپور که در بخش «از منظری دیگر» نشان داده خواهد شد. اینها فیلمهایی است که رسماً در جشنواره حضور دارند.
اما یک چیزهایی هم هست که اگر بگردید در برنامه جشنواره به آنها برمیخورید که خیلی هم خوب است. آخرین فیلم عباس کیارستمی و فیلم بلند شیرین نشاط را هم میشود امسال در این جشنواره دید. فیلم عباس کیارستمی با عنوان «رونوشت برابر اصل» است که ژولیت بینوش در جشنواره کن جایزه بهترین بازیگری را برای بازی در آن برد و فیلم خانم نشاط هم «زنان بدون مردان» است که با اقتباس از رمان شهرنوش پارسیپور، نویسنده ایرانی مقیم آمریکا، ساخته شده و خیلی هم سروصدا کرد. اینها هم به نظر من اتفاق مهمی است در این جشنواره برای کسانی که به سینمای ایران علاقهمندند و آن را دنبال میکنند.
- بخشهای اصلی، به جز بخش رقابت و «از منظری دیگر» مطابق معمول همان چیزهایی است که قبلاً بوده؟
این جشنواره بخشهای مختلفی دارد که چندتا از آنها به نظر من خیلی مهم است. فرصتی است که آدم سینما را در سال گذشته و حتی سالها و دهههای گذشته مرور کند. از جمله یکی از مهمترین بخشهای جشنواره امسال بخش بزرگداشت مایکل پاول و امریک پرسبرگر است که در واقع دو تن از بزرگترین کارگردانان دنیا و پدران سینمای بریتانیا هستند که در دهه سی و چهل قرن بیستم فیلم میساختند، فیلمهای کلاسیک و سیاه - سفید شاهکار که آن زمان زیاد مورد توجه قرار نگرفتند. در دهه هفتاد قرن بیست منتقدان به نوعی آنها را کشف کردند، و بعضی از آنها تا آنجا پیش رفتند که شیوه داستانگویی این دو را با شیوه داستانپردازی خورخه لوئیس بورخس و میلان کوندرا مقایسه کردند. بنابراین خیلی مهم است. در این جشنواره هفت هشت تا از فیلمهای پرسبرگر و پاول نشان داده میشود، از جمله «حکایت کنتربری»، «مسئله مرگ و زندگی» و شاید مهمتر از همه «کفشهای قرمز» که برای خودش داستانی دارد، چون مارتین اسکورسسی این فیلم را ترتیبی داده که مرمت شود و این نسخه تروتمیز و کامل فیلم را امسال همان طور که در جشنواره برلیناله گذشته نشان دادند، امسال در این جشنواره کسانی که آنجا ندیدهاند، میتوانند ببیند.
- علاوه بر اینها حضور نیکیتا میخالکوف، معروفترین کارگردان روس، جشنواره امسال کارلووی واری را جذابتر کرده است.
بله همین طور است. امسال قرار است که از میخالکوف، بازیگر و کارگردان، تقدیر شود و جایزه کره بلورین کارلووی واری را به خاطر یک عمر دستاورد هنری و کمکهای برجسته و ماندگار او به سینمای جهان به او اهدا میکنند. او کارگردان شناختهشدهای است و خیلیها سینمای امروز روسیه را با میخالکوف میشناسند. همین طور در ایران خیلیها او را میشناسند و فیلمهایش دیده شده، مثل «چشمان سیاه» و «آفتابسوخته».
اتفاق دیگر این است که نیکیتا میخالکوف امسال با فیلم جدیدش با عنوان «آفتابسوخته ۲: سفر خروج» در جشنواره حاضر خواهد شد که میگویند گرانترین و پرخرجترین فیلم تاریخ سینمای روسیه است. در روسیه هم خیلی جنجالبرانگیز بوده و خیلیها آن را تحریم کردهاند، به خاطر رابطه خیلی خوبی که میخالکوف با حاکمیت روسیه دارد. او دوست ولادیمیر پوتین است و آن قدر با او و حاکمیت رابطه خوبی دارد که مراسم اولین نمایش فیلم آفتابسوخته ۲ در کاخ کرملین برگزار شد، یعنی فیلم را اول آنجا نمایش دادند. خیلی از اعضای اپوزیسیون روسیه از این رضایت ندارند و او را دستنشانده حکومت روس و ولادیمیر پوتین میدانند. امسال خیلیها منتظرند که این فیلم را ببینند. هرچند که بعضی از منتقدان معروف دنیا در بریتانیا وامریکا زیاد از آن استقبال نکردند، ولی باید دید.
- ویژگی این جشنواره در مقام مقایسه با جشنوارههای کن یا برلیناله در چیست؟
مهمترین ویژگی این جشنواره این است که اگر میخواهی از سینمای شرق اروپا و مخصوصاً سینمای جمهوری چک خبردار شوی و دستاورد یک سال سینماگران شرق اروپا و جمهوری چک را ببینی، باید بیایی کارلووی واری.
×××
کارل اوک، مدیر برنامه چهل و پنجمین جشنواره کارلووی واری، درباره ویژگی این جشنواره میگوید:
امسال کمی با سالهای پیش فرق دارد، چون فیلمهایی که نمایش میدهیم کمتر از سالهای گذشته است. حدود سی فیلم از سال پیش کمتر است. فکر کردیم مدیریت نمایش حدود ۲۰۰ فیلم خیلی آسانتر و حاصلش برای تماشاگران بهتر است. تعداد فیلم کمتر، اما اکران بیشتر هر فیلم. به همین دلیل تماشاگرانی که برای دو یا سه روز به کارلووی واری میآیند، راحتتر میتوانند فیلمهایی را که میخواهند ببینند. اما بخشهای دیگر از فیلمهای منتخب در بخش رقابت گرفته تا بخش فیلمهای اخیر جشنواره کن و دیگر بخشها همه سر جای خودشان هستند.
- و جذابیتهای خاص جشنواره امسال کارلووی واری، مثلاً سینماگران معروف...
جود لا، هنرپیشه بریتانیایی، میهمان جشنواره امسال است تا جایزه اهدایی مدیریت جشنواره را دریافت کند. جود لا تصمیم گرفت فیلمی که ده سال پیش در آن درخشید امسال در اینجا به نمایش درآید، فیلم «آقای ریپلی بااستعداد» بر اساس رمان پاتریشیا هایاسمیت و فیلمنامه درام آنتونی مینگلا که جود لا هنگام دریافت جایزه خودش آن را معرفی خواهد کرد.
نیکیتا میخالکوف، کارگردان، تهیهکننده و بازیگر بسیار سرشناس روس، هم که چند سال پیش جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را دریافت کرد در جشنواره حاضر خواهد بود تا جایزه ویژه یک عمر دستاورد را دریافت کند و در اینجا «آفتابسوخته ۲»، فیلم تازه خودش، را که اخیراً در جشنواره فیلم کن نمایش داده شد معرفی کند.
- چهار فیلم ایرانی که به نمایش درمیآیند، از میان چند فیلم برگزیده شدهاند؟
ما نزدیک به ۲۰ پیشنهاد دریافت کردیم. شامل فیلمهای داستانی و مستند.
- معیار انتخاب فیلمها چه بود؟
این کار همیشه مشکل است. تعداد پیشنهادها هر سال بیشتر میشود و این عالی است. چون دست ما را برای انتخاب باز میکند. اما همزمان، روندی وقتگیر و طاقتفرساست. چون میخواهیم اطمینان حاصل کنیم که تکتک اعضای هیئتی که فیلمها را انتخاب میکنند بتوانند از تصمیم خود دفاع کنند. بنابراین روند مشکلی است. اما ما از نتیجه راضی هستیم و حاصلش انتخاب فیلمهای بسیار جالب توجه از ایران بوده.
- «چیزهایی هست که تو نمیدانی»، فیلم ایرانی که در بخش رقابتی جشنواره به نمایش درمیآید، درباره زندگی یک راننده تاکسی است. فیلم «اوریون» درباره موضوع حساس از دست دادن بکارت و مشکلات یک زن جوان تحصیلکرده طبقه متوسط ایرانی با سنت است. فیلم «دویدن در میان ابرها» داستان پسر دبیرستانی هفده سالهای است که با اعتیاد به سیگار آغاز میکند و بعد به مواد مخدر معتاد میشود. و فیلم مستند «تینار» داستان پسری روستایی است که بعد از مرگ مادر و تجدید فراش پدرش در طویله هماتاقی گاو خانواده میشود که به محض نمایش در ایران معروف شد. آیا میشود گفت که جدا از ارزشهای هنری فیلمهای برگزیده ایرانی برای جشنواره امسال، درونمایههایی که مربوط به افراد حاشیهای جامعه و آنهایی که به بیرون از متن جامعه پرتاب شدهاند، یکی از معیارهای گزینش این فیلمها بوده یا نه؟
من فکر میکنم این نتیجهگیری درست است، اما ما برای انتخاب فیلمها به دنبال تم واحد نمیگردیم. نمیگویم که انتخاب این فیلمها با این تم تصادفی است. چون که دیدگاه شخصی و معیارهایی برای ترجیح فیلم داریم. اما ترجیح میدهیم این گونه تحلیلها و نتیجهگیریها را ناقدان بکنند. چون این را که درباره فیلمها بحث کنند، نظر دهند و از این گونه نتیجهگیریها بکنند، دوست داریم. ولی در ذهن خود ما وقت انتخاب فیلمها چنین معیاری نبود. اما تا حدودی با آن چه گفتید موافقم. چون در چهار فیلم یاد شده وجه مشترکی میشود پیدا کرد.
- در پی اعتراضهای یک ساله به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ در ایران که بسیاری از دستاندرکاران سینما، کارگردانان و بازیگران ایرانی در آن دخیل بودند و برخی مانند جعفر پناهی زندانی شدند، جلو خروج بعضی از سینماگران ایرانی برای حضور در جشنوارهها گرفته شد. در جشنواره امسال کارلووی واری کدام سینماگران ایرانی حاضرند؟
کارگردانهای هر چهار فیلمی که اسم بردید، فردین صاحب زمانی، و چند بازیگر فیلم مثل لیلا حاتمی که چند سال پیش خودش عضو هیئت داوران اصلی جشنواره بوده، مهدی منیری کارگردان فیلم تینار، علی زمانی عصمتی، کارگردان فیلم اوریون و امین فرجپور، کارگردان فیلم دویدن در میان ابرها، همه قرار است در جشنواره حاضر باشند و خیلی خوشحالیم که فیلمهای هر چهار کارگردان ایرانی را قرار است در حضور خود آنها به تماشاگران معرفی کنیم.
- سال گذشته جشنواره بینالمللی کارلووی واری همدلی خود را با معترضان به نتایج اعلام شده انتخابات به نمایش گذاشت، وقتی عبدالرضا کاهانی، برنده جایزه ویژه هیئت داوران برای کارگردانی فیلم «بیست»، هنگام دریافت جایزه از حاضران خواست به احترام مبارزه مردم ایران از جای خود برخیزند. آیا فکر میکنید امسال در چهل و پنجمین جشنواره مثل سال گذشته و چنان که در جشنوارههای دیگر و اخیراً هم در جشنواره فیلم کن دیدیم، شاهد ابراز حمایت از معترضان جنبش سبز ایران باشیم؟
درست است. حمایتی که در مراسم پایانی سال گذشته شد و حمایتی که اخیراً ژولیت بینوش در جشنواره بینالمللی فیلم کن نشان داد، هیچ یک از قبل برنامهریزی شده نبود. هر چند مقصودم این نیست که غیرمنتظره بود. ولی هر دو فیالبداهه و در ارتباط با این وضعیت خاص انجام شد و بنابراین پیشبینی آن خیلی سخت است. هرچند، چند تا از فیلمهایی که نام بردم به خصوص فیلم اوریون که در بخش رقابتی فیلمهای مستقل به نمایش درمیآید، هر چند مجادلهبرانگیز نخواهد بود، بلکه به این دلیل که به برخی از سنتهای جامعه ایران انتقاد وارد میکند، احتمالاً تبادل نظرهایی را در پی خواهد داشت. باید منتظر بمانیم و ببینیم چه میشود.
- به طور کلی در سالهای گذشته به نظر شما استقبال تماشاگران در این جشنواره از فیلمهای ایرانی چگونه بوده؟
به نظرم خیلی خوب بوده. نقطه آغاز این استقبال به سالهای پیش بر میگردد، زمانی که فیلمهای ایرانی برای اولین بار در سطح بینالمللی شناخته شدند. خطوط داستانی که در فیلمهای ایرانی دنبال میشود خیلی مرموز و در عین حال مطبوع است. بسیاری از ما شانس سفر به ایران را نداشتهایم. بنابراین دیدن فیلمهای ایرانی راهی است برای دیدار از کشوری که دارای زیباییها و جلوههای جالب توجهی است برای تجربه کردن و آموختن. به همین دلیل، فیلمهای ایرانی، چه داستانی و چه مستند، همیشه در جشنواره کارلووی واری محبوب بودهاند و پیشبینی میکنم که امسال هم همین طور باشد.
×××
قرار بود در اولین فرصت گفتوگوی کامل پیک فرهنگ را بشنویم با بهاء طاهر، نویسنده مصری که در جشنواره نویسندگان پراگ، شرکت کرده بود. اکنون این فرصت پیش آمده است. از بهاء طاهر ۶۵ ساله، برنده چندین جایزه ادبی بینالمللی، چهار مجموعه داستان کوتاه، چند نمایشنامه و آثاری غیرداستانی منتشر شده و شش داستان بلند. از جمله «شرق نخلستان»، «آن چنان که دها گفت»، «خاله صفیه و دیر»، «عشق در تبعید» و البته «نقطه نورانی» که در سال ۲۰۰۸ جایزه معتبر بینالمللی بوکر را از آن خود کرد.
بهاء طاهر که از دوستداران جمال عبدالناصر است در دهه ۶۰ میلادی در میان حلقههای ادبی چپگرا در مصر شهرت یافت. پس از ممنوعالقلم شدن در سال ۱۹۷۵ و سفر به کشورهای آفریقایی و آسیایی، مدتی در ژنو در سمت مترجم سازمان ملل به کار پرداخت تا این که دوباره به مصر بازگشت و مشغول نوشتن شد.
موضوع محوری بیستمین جشنواره نویسندگان پراگ، بدعت و شورشگری بود که نویسندگان حاضر از جمله گائو شین جیان، برنده چینی نوبل ادبیات سال ۲۰۰۰، آسیه جبار، نویسنده الجزیرهای - فرانسوی، فرناندو آرابال، نمایشنامهنویس اسپانیایی، و بهاء طاهر درباره آن به بحث پرداختند. در حاشیه جشنواره از بهاء طاهر درباره معنای بدعت و کاربرد آن پرسیدم.
بهاء طاهر: برداشت شخصی من از بدعت، جنبش مخالفت با جزمیتها در سراسر جهان است. به نظر من در تاریخ بشریت، بدعت در دموکراتیک کردن جهان نقش مهمی ایفا کرده است. اگر قرار بود جزمیت صرف حکمفرما باشد، با جهانی بسیار دیکتاتورگونه روبهرو میبودیم. بنابراین در پایان گفتم آن چه اینک به آن نیاز داریم بدعتی است در مخالفت با این نقطه نظر که با اقتصاد بازار آزاد به پایان تاریخ رسیدهایم. یعنی همان نظر فوکویاما. ما نیازمند بدعت علیه این نظر هستیم. باید گفت نه. جهان دیگری را میتوان تصور کرد که پلورالیستیتر است، جهانی که مردم را در جنگل تنازع بقا رها نمیکند، بلکه آنان را آزاد میگذارد که به عدالت اجتماعی و شکلی از دموکراسی دست یابند که میپسندند. این آن بدعت مورد نظر من است. من به بدعت از نقطه نظر مذهبی یا حتی سیاسی نگاه نمیکنم. بدعتی که از آن میگویم به معنی جنبش مخالفت با جزمیتهاست.
- کاری که شما میگویید، یعنی مبارزه با دگمها و تعصب در خاورمیانه چگونه از طریق ادبیات، بدون سیاستزدگی، شدنی است؟ حد فاصلی بین ادبیات و سیاست متصور هست یا نه؟
به نظر من همه نویسندگان سیاسی هستند. حتی آن نویسندگانی که میگویند کاری به سیاست ندارند. چون همین حرف هم برخوردی سیاسی است. وقتی کسی میگوید من هیچ کاری با سیاست ندارم، خودش رویکردی سیاسی است. به نظر من نویسندگانی که درگیر مبارزه برای دموکراسی و مبارزه برای گسترش تکثر، چندصدایی و پلورالیسم هستند، درگیر بدعتی هستند که من مدافع آنم، به شرط آن که درک شما از بدعت همان باشد که من در توضیحات خود گفتم.
- این روزها ترجمه متون و داستان از زبانهای کشورهای خاورمیانه بیش از قبل مد نظر خوانندگان و ناقدان غربی است. نویسندگان کشورهای خاورمیانه هم در دو دهه گذشته از برندگان نوبل ادبیات بودند. نظر شما در مورد این تحول چیست؟
فکر نمیکنم که اوضاع تغییری کرده باشد. خواننده ترجمه نوشتههای فارسی، عربی، هندی و زبانهای شرقی دیگر تنها نخبگان غرباند که دغدغهشان هنر و ادبیات نیست، بلکه محتوای سیاسی و جامعهشناختی این آثار است. چیزی عوض نشده و عوض هم نخواهد شد. مگر این که نوعی دموکراسی در مناسبات جهانی پدید آید که پذیرای دگراندیشان، غیرخودیها و دیدگاههای مختلف باشد. اما چنین تغییری رخ نداده. تعداد ترجمهها زیادتر شده. ولی هنوز هم شناخت غرب از شرق کم است. فکر نمیکنم تا زمانی که شرق قدرت این را پیدا کند که خود را به صحنه سیاسی بینالمللی تحمیل کند، چیزی عوض شود. مثلاً چین و ژاپن تا پیش از جنگ جهانی دوم در شرایطی مشابه قرار داشتند. و وقتی که به قدرت رسیدند، غرب، شرق و همه آنها را به رسمیت شناختند. بنابراین تا زمانی که قدرت آن را پیدا نکردهایم که خود را به صحنه سیاسی بینالمللی تحمیل کنیم، هیچ ترجمهای وضعیت را تغییر نخواهد داد.