لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۲۲:۲۳

سارا شورد: يک مقام ايرانی می خواست منزلش را برای من گرو بگذارد


سارا شورد زن جوان آمريکايی که همراه دو شهروند ديگر آمريکا بيش از يکسال در زندان اوين در بازداشت بود و به تازگی با وثيقه پانصد هزار دلاری از زندان اوين آزاد شد می گويد يک مقام ايرانی پيشنهاد کرده بود که مبلغ وثيقه وی را بپردازد.

سارا شورد سی و يکم ژوئيه سال گذشته به همراه دو دوست خود شين باوئر و جاشوا فتال در منطقه مرزی کردستان عراق و به اتهام ورود غيرقانونی به خاک ايران بازداشت شد.

سارا شرود در مصاحبه ای با راديو اروپای آزاد/ رادیو آزادی از ديدار هفته گذشته خود با محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران، تجارب دوران زندان و تاثير آن تجربه بر زندگی خود می گويد.

ابتدا به ما در مورد ملاقات هفته گذشته خود با محمود احمدی نژاد در نيويورک بگوييد. آيا رييس جمهور ايران دراين ملاقات هيچ اشاره ای کرد که نامزد شما شين باوئر و دوست شما جاش فاتال ممکن است به زودی آزاد شوند؟

سارا شورد: آقای رييس جمهور خيلی مودب و مهربان بودند به خصوص نسبت به مادر من توجه زيادی کرده و از وضعيت سلامتی و معالجات پزشکی ايشان پرسيدند. او بسياری از سخنان قبلی خود را در مجامع علنی نيز عنوان کرده تکرار کرد و گفت به قوه قضايی ايران توصيه خواهد کرد که در مورد شين و جاش با عطوفت و مهربانی برخورد کنند. او در عين حال وعده داد که بسياری از شواهدی را که من به ايشان ارائه کرده ام حتما به مقامات قضايی ايران منتقل کنند.

شما چه نوع شواهدی به او ارائه کرده ايد؟

سارا شورد: شواهدی مثل اينکه ما فکر می کرديم که مناطق کردستان عراق نواحی امنی هستند. نکته ديگر اين بود که منطقه ای که ما در آن اردو زده بوديم در جوار آبشاری به نام احمد آوا توسط مدير هتل محل سکونت ما در شهر سليمانيه به ما توصيه شده بود. بسياری از افراد محلی مثل راننده تاکسی به ما گفته بودند که اين منطقه برای کوهنوردی بسيار امن است.

در عين حال ما شواهد ديگری به آقای احمدی نژاد نشان داديم که توضيح می دهد چرا ما قبلا در شهر دمشق بوديم. شين و من حدود يکسال در شهر دمشق زندگی می کرديم. من در يک مدرسه محلی به تدريس انگليسی مشغول بودم و همزمان در دانشگاه دمشق عربی تحصيل می کردم. در مجموع ما تلاش کرديم که رييس جمهور ايران شناخت بيشتری از ما پيدا کند. ما سعی کرديم به او نشان دهيم که ما از طرفداران صلح هستيم و با اين شواهد قصد داشتيم ثابت کنيم که بدون هيچ ترديدی ما بی گناه هستيم.

فکر می کنيد چرا وزارت اطلاعات ايران شما را و دو همراه تان را به جاسوسی متهم کرده است در حاليکه تاکنون هيچ مدرکی در اثبات اين اتهام ارائه نکرده اند و حتی وکيل شما نيز گفته است که مدرکی برای اثبات اين جرم وجود ندارد.

سارا شورد: من بعيد می دانم که هيچگاه در اين مورد يک پاسخ روشن و صريح دريافت کنم. به نظر من هر چه که مردم در ايران و در سراسر جهان من ، شين و جاش را بيشتر بشناسند و بايد بگويم که تا همين الان هم اطلاعات جهانيان از ما بيشتر شده است، در خواهند يافت که ما درست در نقطه مقابل جاسوس و جاسوسان هستيم. ما همه فعالان صلح هستيم. شين يک روزنامه نگار بين المللی است ، جاش فاتال يک کارشناس و طرفدار محيط زيست است و تمام اين نکات و اطلاعات کاملا مستند و موثق هستند.

حالا کمی هم به دوران زندان شما بپردازيم. بدترين لحظه يا تجربه شما در اين دوران چه بود؟

شايد بدترين لحظه برای من در مدت زندان زمانی بود که من را از شين و جاش جدا کردند . روزی بود که به تهران رسيدم ، درست چهار روز پس از بازداشت ما بود که ما را به زندان اوين برده و هر يک از ما را در يک سلول جداگانه انداختند. اينها لحظات بسيار دردناکی بودند چون من نمی دانستم که دوباره کی آنها را خواهم ديد. من در آن لحظات نمی دانستم چه اتفاقی قرار است بيافتد. هر چند در عين حال مطمئن بودم که پس از انجام تحقيقات آنها متوجه خواهند شد که ما فقط يک گروه جهانگرد هستيم.

من فکر می کردم که به زودی آنها متوجه خواهند شد که ما اصلا قصد رفتن به خاک ايران را نداشتيم. من اصلا متوجه نبودم که تا چه حد آبشار احمد آوار به مرز ايران نزديک است. من فکر می کردم که آنها متوجه خواهند شد که ما به خاطر توصيه های اهالی محل در مورد امن بودن اين آبشار برای کوهنوردی به آنجا رفته بوديم. در هر حال آن لحظات جدايی واقعا هراسناک بود و چند ماه طول کشيد تا من دوباره دوستان خود را در زندان ملاقات کردم.

و اکنون دوباره احساس می کنم که آزادی من يک دوری و جدايی بزرگتر است. هر چند آزادی من موجب خوشحالی و آرامش خاطر شين و جاش خواهد شد ولی جدا شدن از آنها واقعا وحشتناک است. چون در تمام اين مدت وجود آنها تنها دليل و عاملی بود که به من کمک می کرد تا آرام بگيرم و ديوانه نشوم. اکنون احساس می کنم که تحت تاثير آزادی من و دور شدن از آنها من از وضعيت دوستانم بی خبر خواهم بود. تمام اميد و ارزوی من اين است که آنها هم يک زمانی به زودی آزاد شوند و اميدوارم که آنها نامه هايی را که من هر روز برای آنها می نويسم دريافت کنند.

من مطمئنم که آنها می دانند که من هر چه که در توان داشته باشم برای کمک به آنها انجام خواهم داد. اما جدا شدن از آنها و اينکه نمی دانم چه زمانی دوران زندان به پايان خواهد رسيد برای من دردناک است. البته مسلما اين شرايط و حبس در يک سلول کوچک برای شين و جاش آنها به خاطر هيچ خطا و جرمی دشوارتر و دردناک تر است. آنها هيچ جرمی مرتکب نشده اند و پس از يک سال و اندی هنوز هم نمی دانند که آزاد خواهند شد.

شما گفته ايد که دراين يک سالی که در ايران زندانی بوديد چند لحظه شادی بخش نيز داشته ايد از جمله موقعی که شين از شما تقاضای ازدواج کرد؟

سارا شورد: آن لحظه واقعا فوق العاده بود و با توجه به شرايط و اوضاعی که ما در آن بوديم واقعا رمانتيک و عاشقانه برگزار شد. شين يک انسان بسيار ارزنده ای است. او بسيار شجاع و در عين حال بسيار فروتن و از خود گذشته است. در تمام مدت زندان در حدی که امکان داشت به بهترين نحو از من نگهداری می کرد. در تمام لحظاتی که ما سه نفر با هم بوديم شين و جاش به من قوت قلب می دادند و سعی می کردند اميد و استقامت را در من زنده نگاه دارند ما هميشه بهانه ای و مناسبتی برای جشن پيدا می کرديم . ما از خورد کردن بيسکوئيت و مخلوط کردن آن با کره يک نوع شيرينی درست می کرديم که به آن می گفتيم کلوچه زندان و بايد بگويم که بسيار لذيذ است.

ما هر کاری که می توانستيم انجام می داديم تا بتوانيم اين دوره سخت را تحمل کره و لحظات خوشی را برای هر روز از اين دوره طولانی خلق کنيم.

فکر می کنيد که تاثير اين تجربه در بلند مدت روی زندگی شما چه خواهد بود؟

اين سئوال بسيار خوبی است . من هميشه در فعاليتهای بشردوستانه شرکت کرده ام. از فعاليت برای صلح و مخالفت با جنگ عراق و افغانستان گرفته تا دفاع از حقوق مردمان بومی در مکزيک و يا مخالفت با اشغال مناطق فلسطينی.

من فکر می کنم که تجربه زندان اين علاقه و ارتباط من با اهداف بشر دوستانه را عميق تر خواهد کرد چون پس از اين تجربه من می توانم وضعيت و احساس افرادی را که در نقاط مختلف جهان در زندان هستند درک کنم. زندان به هيچ وجه رسالتی که من برای خود قائل هستم يعنی برقراری يک پل ارتباطی بين کشورم آمريکا و مردم خاورميانه را تغيير نداده است.

با وجود اين تجربه دشوار و با وجوديکه مرارت های اين حادثه يعنی زندانی بودن نامزد و دوست نزديک من هنوز هم ادامه دارد ولی من به فعاليتهای خود برای گسترش روحيه صلح آميز و نوعی تماس و گفتگو بين مردم آمريکا و خاورميانه ادامه خواهم داد. من برای تلاش خود در اين مسير و بخصوص برای بهبود مناسبات بين آمريکا و ايران از گذشته مصمم تر هستم.

ما برای ايران برنامه پخش می کنيم و اين مصاحبه را برای شنوندگان و خوانندگان ايرانی نيز منتشر خواهيم کرد. شما برای مردم ايران و مقامات ايرانی که ممکن است مصاحبه شما را بشنوند چه پيامی داريد؟

من واقعا از مقامات دولت ايران و از رهبران مذهبی آن کشور می خواهم که به همين روش بشر دوستانه ادامه دهند. من به خاطر اينکه به من اجازه ملاقات با رييس جمهوری را دادند سپاسگزارم و همچنين از آزادی من هر چند به قيد ضمانت متشکرم. من به نيابت از سوی خانواده و دوستانم به خاطر اين اقدامات حکومت ايران سپاسگزارم و از آنها می خواهم که اين اقدام و لطف بشر دوستانه را در مورد نامزدم شين باوئر و دوستم جاش فاتال نيز انجام دهند.

آنها واقعا مستحق اين نيستند که حتی يک روز هم بيشتر از من در زندان بمانند آنها هيچ خلافی مرتکب نشده اند و اگر ما حقيقتا از مرز ايران عبور کرده ايم واقعا چنين قصد و برنامه ای نداشتيم و از اين بابت متاسف هستيم. ما واقعا از محل خط مرزی اطلاعی نداشتيم چون نوار مرزی علامت گذاری نشده و مشخص نيست . ما در حال گردشگری در مناطق کردستان عراق بوديم که يک منطقه جنگی و يا ممنوعه نيست.

خطاب به مردم ايران من می خواهم بگويم که من و همراهانم هيچ دشمنی با مردم ايران نداريم و با حکومت و رهبران مذهبی ايران نيز هيچ دشمنی نداريم. من واقعا آرزو می کنم که اين شرايط برای شين و جاش نيز به زودی به پايان برسد و اميدوارم که سختی ها و دشواری های آنها و مشکلات خانواده و دوستانشان خاتمه يابد.

يک ماجرايی که چند روز قبل از آزادی من اتفاق افتاد من را به شدت تحت تاثير قرار داد. در آن روزهايی که حکم آزادی من به قيد ضمانت اعلام شده بود بحث و اختلاف نظرهای فراوانی در مورد منبع پرداخت اين ضمانت مالی در گرفته بود.

بعدا يک مقام دولت عمان به من گفت که يک مقام ايرانی گفته بود که برای پرداخت وثيقه مالی حاضر است منزل خود را به گرو بگذارد.

چون اين فرد به شدت نگران وضعيت سلامتی من بود و می خواست به هر وسيله ای الزامات و شرايط آزادی من فراهم شود. اين حکايت من را به شدت تحت تاثير قرار داد.

من نمی دانم که اين مقام چه کسی بوده و احتمالا هيچ گاه وی را نخواهم شناخت. ولی در اين جا می خواهم از وی و از تمام ايرانيايی که به صلح اعتقاد دارند و می خواهند پلی باشند برای ارتباط و تماس تشکر کنم. شين و جاش نيز درست به همين شکل می خواهند پلی باشند برای برقرار تماس بين دو کشور چون در حال حاضر فرصت بسيار خوبی و احتمال بزرگی برای بهبود مناسبات ايران و آمريکا وجود دارد.
XS
SM
MD
LG