لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۱۷

«آتش فشان ایدز ایران، در راه است»


اول دسامبر برابر با دهم آذر ماه، روز جهانی مبارزه با ايدز است. بيماری قرن بيستم و تاکنون بيست و يکم. اين بيماری اگرچه در کشورهای توسعه يافته تا حد زيادی کنترل شده اما در کشورهايی چون ايران در سيری صعودی است. تا حدی که وزير بهداشت ايران اخيرا از آتشفشانی در راه سخن گفت.

برنامه هفتگی «نمای دور- نمای نزديک»، بيماری «ايدز در ايران» را با حضور کارشناسانی از ايران و خارج از ايران و نيز بيماران مبتلا به ايدز بررسی کرده است.



بيماری ايدز؛ يکی از مهمترين چالش های پيش روی علم از اواخر قرن گذشته تاکنون؛ ۳۴ ميليون بيمار در سراسر جهان؛ دو ميليون مرگ و مير سالانه؛ ويروسی که با روندی عجيب و بی سابقه از مرحله ورود به بدن تا زمان آشکار شدگی با پنهان کاری باعث فريب ميزبانی می شود که نادانسته حامل اوست، ۱۰ تا ۱۷ سال زمان می برد تا چهره نهايی اش را آشکار کند. دکتر ايرج زمانيان، اورولوژيست متخصص بيماری های عفونی کليه و مجاری ادرار در آمريکا است.

ايرج زمانيان: اين بيماری يک سندروم يا مجموعه اکتسابی از اختلالات سيستم ايمنی بدن است. حال اين چطور اتفاق می افتد، از طريق ويروسی است که آن را به نام اچ آی وی می شناسيم.

اين ويروس به سلول های سيستم ايمنی آدم وارد می شود و از آن طريق سلول ها را خراب می کند، تخريب می کند و در نتيجه سيستم ايمنی بدن کم می شود يا از بين می رود. به اين ترتيب است که عفونت های فرصت طلب می توانند حمله کنند به بيمار و آن را از پا درآورند. خيلی ها ممکن است که بپرسند علائم ايدز چيست، متاسفانه علائم ايدز موقعی ظاهر می شود که يا يک عفونتی کار را به جای باريک رسانده و حدس ايدز زده می شود و می روند دنبال آن يا اينکه سرطان به خصوصی است که ايدزی ها می گيرند و اگر آن پيدا شود جای شکی هست و می روند دنبال آن. ولی توصيه اين است که کسانی که يک رابطه مشکوک دارند يا احتمال آن را می دهند که مورد اين ويروس قرار گيرند بهترين راهش اين است که از طريق آزمايش خون قبل از اينکه به آن جاهای باريک برسد، آن را تشخيص دهند.

اين بيماری در ايران داستانی به شگفتی خود آن داشت. در دهه ۶۰ خورشيدی درحالی که همه کشورهای توصيه يافته جهان برای پيشگيری از اين بيماری در تکاپو بودند، در ايران اين بيماری به شدت انکار می شد، چرا که آن را بيماری شيطانی می خواندند. شايع بود که اين بيماری خاص همجنس گراهاست. جمهوری اسلامی هم که همواره وجود همجنس گرايی و حتی روابط جنسی خارج از ازدواج را در ايران انکار می کرد. بنابراين وجود خود بيماری هم بايد انکار می شد. درعوض در منابر و مساجد گاه با تمسک به همين بيماری، آن را انتقام خداوند از فساد در مغرب زمين می خواندند.

اما سال ۱۳۶۶ بود که کودکی مبتلا به هموفيلی که حامل ويروس اچ آی وی بود، برای مقام های ايران ثابت کرد که انتقال اين بيماری الزاما منحصر به روابط به گفته آن ها، «شيطانی» نيست.

و چنين بود که به اجبار پرده بر افتاد و از آن پس آمارهای رسمی رشدی فزاينده به خود گرفتند. آخرين آمارهای رسمی را از دکتر کامبيز محضری، کارشناس اسبق دفتر پيشگيری از اعتياد سازمان بهزيستی ايران، ساکن تهران، بشنويد.

کامبيز محضری: همانطور که مستحضر هستيد، وزير محترم بهداشت و درمان اواخر مهرماه امسال خوشبختانه اين ديوار سکوتی که سال ها ادامه داشت را شکستند و با جسارت اعلام داشتند که خطر شيوع بيماری ايدز را اشاره کردند و گفتند که آتش فشان ايدز در راه است و به آمارهای مختلف دولتی نيز اشاره کردند که از جمله فرمودند که ۲۲ هزار ايرانی مبتلا تا حالا شناسايی شده اند.

همچنين فروردين ۸۹ تعداد ۲۰ هزار و ۹۷۵ نفر مبتلا به اچ آی وی را در کشور شناسايی کرده بودند که گزارش قبلی وزارت بهداشت اين آمار را مربوط به سه ماهه دوم سال ۸۸ مبتلايان را ۲۰ هزار و ۱۳۰ نفر اعلام داشت. روند رو به رشد اين بيماری در بين مردم جامعه ما به گونه ای است که امروز نزديک به ۲۳ هزار نفر فرد مبتلای مراجعه کننده به مراکز درمانی و مراکز کلينيک های مثلثی بيمارستان امام خمينی و امثال آن بودند. در خوشبينانه ترين حالت اين عدد را می شود ضرب در عدد ۵ و در بدبينانه ترين حالتش ضرب در عدد هفت کرد.

که اين يعنی بين ۱۰۰ تا ۱۴۰ هزار نفر مبتلا به ايدز در کشور. اگرچه برخی کارشناسان اين ميزان را تا ده برابر بيشتر می بينند. اما اينکه چرا اين بيماران شناخته نمی شوند، خود داستان غم انگيزی است که گاه از خود بيماری جانکاه تر است.

کامبيز محضری: چون در کشورهای مشابه ما يک انگ اجتماعی و يک واهمه عمومی برخوردار هست و مردم نگران بيکار شدن شان هستند، حتی نگران اين هستند که صاحب خانه اگر بفهمد آنها به اين بيماری مبتلا هستند، خانه به آنها اجاره ندهند، يا مدرسه حتی اگر بفهمد بچه ای مبتلا به اچ آی وی ايدز هست از ثبت نام او خودداری کند. حتی مراکز درمانی ما اين حساسيت را دارند و طبيعتا تعداد زيادی اين را می پوشانند و قطعا عدد می تواند از اين آمار اعلام شده بيشتر باشد.

و اينجاست که معنای هشدار کارشناسانی چون دکتر مينو محرز، فعال سرشناس بيماری های عفونی و مبارزه با ايدز در ايران معنا می يابد که پرهيز عامدانه صدا و سيما در ورود به اين موضوع را به خيانت به نسل جوان ايران تشبيه کرد و از سکوت آموزش و پرورش و نيز والدين ايرانی به شدت انتقاد کرد. دکتر سعيد پيوندی، جامعه شناس ساکن پاريس اهميت نظام آموزشی را در کنار ساير رسانه ها منحصر به فرد می داند.

سعيد پيوندی: بعد پيشگيرانه اين بيماری الان يک اهميت ويژه ای پيدا کرده و با توجه به اين که خيلی موقع ها مخاطب رسانه های رسمی دولتی، جوان ها و نوجوان ها نيستند و يک بی اعتمادی و شکاف بين اينها وجود دارد، در نتيجه نقش نظام آموزشی اهميت فوق العاده ای پيدا می کند.

اما مشکل اساسی اين است که اساسا نظام آموزشی ايران به مسائل اين چنينی يا بی توجه است يا توجهی خيلی کمی مبذول می کند و در نتيجه می شود فکر کرد که در ايران با نوعی خلاء آموزشی کامل مواجه هستيم. اگر بخواهيم اين ها را مقايسه کنيم با کشورهايی که مواجه با اين مشکل بودند در دهه ۹۰ ميلادی يا در سالهای ۲۰۰۰ در اين کشورها بعد از اينکه اين بيماری مطرح شد در سطح وسيع اجتماعی، آن چيزی که باعث شد به سرعت جلوی آن را بگيرند، آموزش خيلی وسيعی بود چه در سطح رسانه های عمومی و چه در سطح نظام آموزشی و در مدارس.

چون تنها جايی که می توانيم با جوانها در ارتباط مستقيم باشيم و آنها حضور دائمی دارند، واحد های آموزشی هستند و برای همين هم برای مثال در مدارس اروپا يک کار آموزشی وسيع انجام شد و هنوز هم انجام می شود برای توضيح ابعاد اين بيماری، راه های جلوگيری از آن و عواقب اين بيماری و در نتيجه يک نوع آگاهی جمعی.

اهميت آگاهی رسانی به جامعه نکته ای است که اميد، جوان سی ساله مبتلا به ايدز در ايران در تجربه های عينی و بيان ساده خود بر آن تاکيد می کند:

«اين بر می گردد به اين که اطلاع رسانی چطور شده باشد. آنهايی که می فهمند، می دانند، از قبل آگاهی دارند، خب برخوردشان خوب است. ولی آنهايی که نمی دانند، آگاهی ندارند در اين زمينه، وقتی بفهمند فکر می کنند طرف مقابل شاخ دارد يا الان آنها را آلوده می کند و برايشان درد ساز می شود. يک مقدار رفتارشان فرق می کند. برايشان هم خيلی اهميت دارد که اينها گناهکار اند. خودشان خواسته اند. يا برايشان فرقی نمی کند که طرف هموفيلی باشد، بيماری را گرفته باشد يا اعتياد تزريقی باشد يا از راه ارتباط جنسی باشد. همه را فکر می کنند گناهکار اند. آنها که البته آگاهی ندارند.»

با آن که درمان بيماران مبتلا به ايدز به شدت گران است و هزينه بسياری را روی دست دولت و مردم می گذارد و با آن که در شيوع اين بيماری از طريق روابط جنسی، کاندوم مهمترين راه پيشگيری است اما در ايران حتی از به کار بردن کلمه کاندوم و يا آموزش استفاده از آن پرهيز می شود.

کامبيز محضری: روش های پيشگيری های ثانويه، روند رو به رشد اچ آی وی ايدز را معکوس می کند. يکی از آنها کاندوم است. به کار گرفتن کاندوم، اين تابوی اجتماعی که در زمينه کاندوم در کشورما و کشورهای مشابه ما وجود دارد يا اين که مثلا خود دولت دولت ما اين نگرانی را داشته باشد که اين بيماری که بيشتر در دنيا ۸۰ درصدش به صورت انتقال جنسی معروف است، اين خيلی رويش صحبت نشود و مانوور نشود، طبيعتا از جمله موانع پيشگيری اين بيماری بوده است. ما بايد به مردم در اين زمينه آموزش های لازم حتی در مدارس بدهيم. ما هنوز هم برای چاپ مطالب مربوط به مسائل جنسی يا آگاهی های لازم برای اطلاع دانش آموزان مان از بيماری اچ آی وی ايدز در مدارس با موانعی رو به رو هستيم.

خانم محمدی، زن جوانی که ويروس اچ آی وی را از همسر معتادش دريافت کرده و در حال حاضر موسسه رنگين کمان صلح را برای پيکار با همين بيماری تاسيس کرده است، می گويد:

«اين احتياج به يک برنامه ريزی کشوری دارد که آدم بتواند يک برنامه گسترده ای را شروع کند و اين آموزش را بدهد. ولی واقعيت اين است که داشتن آگاهی خودش راه کنترل و پيشگيری است. برای مثال من خودم اگر آگاهی به من داده شده بود و اطلاعاتی راجع به اين بيماری داشتم، خيلی راحت می توانستم کنترل کنم. ولی چون آگاهی را نداشتم، باعث شد به اين راحتی من خودم درگير چنين خطری شوم. به خاطر همين اين آموزش نکته خيلی مهمی است. گستره سنی خاصی را هم نمی طلبد. اين آموزش بايد از دوره پيش دبستانی، دبستان و بالا تا رده پزشکی و دکترا هم انجام بگيرد.»

در ايران از جمله مدارک لازم برای ثبت ازدواج نتيجه آزمايش بيماری ايدز است. از طرفی بسياری از مردم تصور می کنند که با يک بار تست ايدز می توانند از نتيجه مطمئن باشند. اين در حالی است که پزشکان دست کم دو آزمايش در فاصله شش ماهه را توصيه می کنند.

دکتر ايرج زمانيان: صد در صد همين طور است. برای اين که اگر کسی امروز ايدز را بگيرد، حدود لا اقل شش ماه طول می کشد تا تست خونش جواب بدهد. يعنی مثبت باشد. بنابراين اگر کسی امروز می خواهد برود ازدواج کند و هفته پيش يک رابطه مشکوکی داشته، اين ممکن است ايدز داشته باشد ولی آزمايش خون نشان نمی دهد. موقعی که مشکوک هستند، امتحان می کنند و آن امتحان حتما به احتمال زياد اگر قبلا ايدز نداشتند، منفی در می آيد ولی شش ماه بعد آزمايش کنند می بينند مثبت است.

ايران اگر چه هنوز کمبودهای بسياری در زمينه مبارزه با ايدز و حمايت از جوانان ناآگاه از روش های پيشگيری اين بيماری دارد، اما نسبت به بسياری از کشورهای منطقه خاورميانه در شرايط بهتری است. اين نکته ای است که دکتر کامبيز محضری عضو انجمن حمايت و ياری آسيب ديدگان اجتماعی در تهران می گويدم.

کامبيز محضری: کشور ما يکی از استثنا کشورهای حداقل منطقه و اين ناحيه از جهان است که به همه بيماران مبتلا به «اچ آی وی ايدز»، داروی رايگان داده می شود. اين داروی رايگان ماهيانه نزديک به يک ميليون و دويست هزار تومان برای دولت هزينه دارد. يا مثلا فرض کنيد در برخی از مراکز امروزه ديگر سرنگ در اختيار افراد معتاد قرار داده می شود. يا مسئله کاندوم کم کم دارد راه می افتد.

با اين حال آيا مبتلايان به ايدز بايد خود را از جامعه پنهان کنند و در انتظار ياری اين و آن بمانند يا خود نيز قادرند به زندگی شادمانه تری روی آورند؟ پاسخ اين پرسش را از اميد، جوان سی ساله مبتلا به ايدز در تهران بشنويد:

«اين که زمانی که ما می آييم می گوييم من کی می خواهم بميرم و امروز می ميرم يا يک سال ديگر می ميرم، اين يعنی من بيماری ام را نشناختم و دارم خودم را با دست خودم نابود می کنم. ولی در صورتی که اصلا اين طور نيست. اين يک بيماری است که ويروس است و فقط خودمان هستيم که می توانيم به خودمان کمک کنيم. زمانی که يک فرد بپذيرد بيماری را. اول بشناسدش. بعد با آن مقابله کند، با آن جنگ کند. بعد قشنگ خودش بهداشت اش را رعايت کند، اگر اعتياد دارد موادش را ترک کند، سيگارش را ترک کند، اعتياد به الکل دارد، مصرف نکند، قرص نخورد، ورزش کند و خيلی شاد باشد، بگردد، برود در جمع دوستان و رفقايش. من بايد خودم را بپذيرم بعد بروم در جمع ديگران. وگرنه اين ترس باعث می شود من استرسم بيشتر شود و رو به نابودی بروم. در دوران اچ آی وی ماندن حتی امکان دارد سی سال طول بکشد، اگر فرد بتواند به خودش برسد.»

موج سوم بيماری ايدز ايران را به شدت تهديد می کند. تا حتی که مرضيه وحيد دستجردی، وزير بهداشت از تبديل آن به آتش فشانی قريب الوقوع سخن می گويد.

راهکار چيست؟ آيا همچنان بايد سياست سکوت و پنهانکاری را از ترس آنچه که مسئولان در ايران به خطر افتادن اخلاق می نامندش، ادامه داد يا حداکثر آن را به خفا راند و به سرنوشت کشورهای آفريقا و آسيای ميانه مواجه شد، يا سرانجام ايران خواهد پذيرفت که به توصيه کارشناسانش عمل کند و با جوانان به روشنی سخن بگويد؟

برنامه اين هفته را با ياد دو پزشک زندانی ايرانی کاميار علايی و آرش علايی که اولين برنامه پيشگيری از اچ آی وی در ايران را با پايه گذاری کلينيک مثلثی و با همکاری دانشگاه کرمانشاه پياده سازی کردند، به پايان می بریم.
XS
SM
MD
LG