گزارشها حاکی است که حسین رونقی ملکی، وبلاگنویسی که از دو سال پیش در زندان اوین به سر میبرد، در اعتراض به وضعیت خود و دیگر زندانیان سیاسی، از ۱۹ آذرماه اعتصاب غذا کرده است.
به گزارش وبسایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی آقای رونقی ملکی ۲۶ ساله، ۲۱ آذرماه در نامهای انتقادآمیز به دادستان تهران، اظهار کرده که در اعتراض شرایط نامناسب زندان و وضعیت بیماری خود و دیگر زندانیان سیاسی دست به اعتصاب غذا زده است.
آقای رونقی ملکی که در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری میشود پیشتر نیز در نامههای متعددی مراتب اعتراض خود از شرایط زندان را به اطلاع دادستان تهران رسانده و دست به اعتصاب غذا نیز زده بود.
این بار نیز در نامهای که از قول آقای رونقی ملکی خطاب به دادستان تهران در وبسایتهای مختلف منتشر شده، آمده است: «در نامههای متعدد موضوعات مختلفی مانند مشکل کلیوی خود، نحوه صدور حکم و بازجوییها، عدم ارائه رونوشت حکم دادگاه بدوی، وضعیت زندان و زندانیان بیمار، بلاتکلیفی زندانیان و فشارهای وارده بر آنها و خانوادههایشان، بازداشتها، انفرادیها، عدم اجرا و پایبندی به قوانین جاری کشور را برای جناب عالی تشریح کردم و امروز به خاطر نتیجه نگرفتن از این نامهها، اعتراض خود را به روند جاری به گونهای دیگر ادامه میدهم.»
در این نامه به وضعیت بیماری رضا شهابی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و معصوم فردیس، معاون پیشین وزیر ارتباطات ایران اشاره شده و از «تحت فشار قرار دادن فعالان حقوق بشر از جمله روژین محمدی»، وبلاگنویس سخن به میان آمده است.
حسین رونقی ملکی، مسئول کمیته مبارزه با سانسور در ایران، آذرماه سال ۸۸ بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس محکوم شد.
وی از مشکلات کلیه و کبد رنج میبرد و با اینحال مسئولان زندان تا این لحظه از انتقال وی به بیمارستان خودداری کردهاند.
زلیخا موسوی، مادر آقای رونقی ملکی در گفتوگو با کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران، ضمن تأیید اعتصاب غذای فرزندش گفته است: «فکر کنم سپاه اجازه نمیدهد که دادستانی به پسرم مرخصی بدهد... نمیدانم چرا به او اجازه نمیدهند که بیرون بیاید. بگذارند درمان شود بعد دوباره او را به زندان برگردانند.»
در نامهای که در وبسایتهای منتشر شده، از قول حسین رونقی ملکی آمده است: «با متوسل شدن به آخرین راه پیش روی هر زندانی جهت احیای حقوق خود، یعنی اعتصاب غذا، میخواهم... شما و دیگران را نسبت به اوضاع سیاسی آگاه سازم و در این راه هر هزینهای را میپذیرم، حتی اگر به بهای جانم باشد.»
به گزارش وبسایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی آقای رونقی ملکی ۲۶ ساله، ۲۱ آذرماه در نامهای انتقادآمیز به دادستان تهران، اظهار کرده که در اعتراض شرایط نامناسب زندان و وضعیت بیماری خود و دیگر زندانیان سیاسی دست به اعتصاب غذا زده است.
آقای رونقی ملکی که در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری میشود پیشتر نیز در نامههای متعددی مراتب اعتراض خود از شرایط زندان را به اطلاع دادستان تهران رسانده و دست به اعتصاب غذا نیز زده بود.
این بار نیز در نامهای که از قول آقای رونقی ملکی خطاب به دادستان تهران در وبسایتهای مختلف منتشر شده، آمده است: «در نامههای متعدد موضوعات مختلفی مانند مشکل کلیوی خود، نحوه صدور حکم و بازجوییها، عدم ارائه رونوشت حکم دادگاه بدوی، وضعیت زندان و زندانیان بیمار، بلاتکلیفی زندانیان و فشارهای وارده بر آنها و خانوادههایشان، بازداشتها، انفرادیها، عدم اجرا و پایبندی به قوانین جاری کشور را برای جناب عالی تشریح کردم و امروز به خاطر نتیجه نگرفتن از این نامهها، اعتراض خود را به روند جاری به گونهای دیگر ادامه میدهم.»
در این نامه به وضعیت بیماری رضا شهابی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و معصوم فردیس، معاون پیشین وزیر ارتباطات ایران اشاره شده و از «تحت فشار قرار دادن فعالان حقوق بشر از جمله روژین محمدی»، وبلاگنویس سخن به میان آمده است.
حسین رونقی ملکی، مسئول کمیته مبارزه با سانسور در ایران، آذرماه سال ۸۸ بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس محکوم شد.
وی از مشکلات کلیه و کبد رنج میبرد و با اینحال مسئولان زندان تا این لحظه از انتقال وی به بیمارستان خودداری کردهاند.
زلیخا موسوی، مادر آقای رونقی ملکی در گفتوگو با کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران، ضمن تأیید اعتصاب غذای فرزندش گفته است: «فکر کنم سپاه اجازه نمیدهد که دادستانی به پسرم مرخصی بدهد... نمیدانم چرا به او اجازه نمیدهند که بیرون بیاید. بگذارند درمان شود بعد دوباره او را به زندان برگردانند.»
در نامهای که در وبسایتهای منتشر شده، از قول حسین رونقی ملکی آمده است: «با متوسل شدن به آخرین راه پیش روی هر زندانی جهت احیای حقوق خود، یعنی اعتصاب غذا، میخواهم... شما و دیگران را نسبت به اوضاع سیاسی آگاه سازم و در این راه هر هزینهای را میپذیرم، حتی اگر به بهای جانم باشد.»