«گزينه جمهوری خواهی و استراتژی انتخابات آزاد» عنوان سخنرانی مهرداد درويش پور، استاد جامعه شناسی دانشگاه در سوئد بود که شامگاه جمعه در بروکسل پايتخت بلژيک برگزار شد.
آقای درويش پور در سخنرانی خود، ميگويد که چرا جمهوری خواهی سکولار و لائيک و برآمده از انتخابات آزاد مناسب ترين گزينه برای گذار مسالمت آميز به دموکراسی است.
راديو فردا در گفت وگو با مهرداد درويش پور ابتدا از او در باره سازمان دهندگان اين نشست و انگيزه آنان از اين جلسه سوال می کند.
درويش پور: در واقع سازمان دهندگان اين کنفرانس ، جمهوری خواهان لائيک و دموکرات ايران ، شاخه بلژيک بودند که خواستند در سطح افکار عمومی اين مسئله را که «امروزه با توجه به تحولات سياسی ايران، چه گزينه ای مطلوب ترين گزينه برای جامعه است؟ » و رويکرد آن گزينه چه بايد باشد؟ را مطرح کرده به بحث بگذارند.
از من دعوت کردند به عنوان يکی از فعالان جمهوری خواه لائيک و دموکرات، در زمينه اينکه «چرا گزينه جمهوری خواهی مطلوب ترين گزينه است؟» توضيح بدهم.
به گمان من تشکيل جبهه جمهوری در کشور مطلوبترين راه حل سياسی است.
از اين رو که جمهوری خواهان نه در پی اقتدار موروثی هستند، نه در پی اقتدار مسلکی هستند و نه به اقتدار دينی کرنش می کنند.
بلکه به نوعی اقتدار عقلانی که شالوده دموکراسی است باور دارند.
فکر می کنيم که پروژه جمهوری خواهی در مقايسه با پروژه اصلاح طلبی دينی يا پروژه های مسلکی يا پروژه های موروثی ، يک گزينه به مراتب بهتری است.
علاوه بر اين گزينه جمهوری خواهی، شما همچنان دراين پوستری که من ديدم، خواستار استراتژی انتخابات آزاد هم شده ايد.می شود در اين مورد هم توضيح بدهيد که به طور کلی منظورتان چيست؟
به گمان ما قطب های گوناگون سياسی بايد خودشان را متشکل کنند. هواداران نظام سلطنتی از يک سو، اصلاح طلبان دينی از يک سو، چپ های کمونيست از سوی ديگر و جمهوری خواهان هم به همين شکل، تا جامعه امکان انتخاب بين گزينه های مختلف را داشته باشد.
اما جمهوری خواهان به عنوان نيرويی که نه در پی کرنش در برابر اقتدار دينی حاکم هستند و نه در پی تکيه به قدرت های خارجی برای جايگزين ساختن، بلکه در فکر رويکرد به جنبش های اجتماعی، نافرمانی مدنی و تغيير نظام کنونی اند، رويکرد انتخابات آزاد را از دو زاويه بسيار رويکرد مثبتی ارزيابی می کنند.
نخست اينکه انتخابات آزاد به اين معناست که همه نيروهای سياسی می توانند وزن های خودشان را در يک شرايط دموکراتيک تعيين کنند و جامعه به جای اينکه از طريق سنگربندی خيابانی روشن کند که کی بر چی فرمانرواست، از طريق انتخابات آزاد اين امر را محقق کندو
در شرايطی که همه نيروهای سياسی حق مشارکت داشته باشند و رويکرد انتخابات آزاد نشانگر يک نگرش مسالمت آميز است، در برابر راه حل اصلاح طلبی.
پس بنابر اين با اين گفته ها، منظورتان اين است که اصلاح طلبی ديگر در نظام سياسی ايران جايی ندارد و شما گزينه تازه تری را با تعبيراتی که گفتيد داريد به جامعه معرفی می کنيد؟
جمهوری خواهی امروز شکل نگرفته است، بلکه ما جمهوری خواهان دموکرات زمانی که دور دوم انتخابات رياست جمهوری آقای خاتمی بود، دور هم جمع شديم و اين گروه پا به عرصه وجود گذاشت و تحت عنوان «جمهوری خواهان لائيک» سعی کردند در برابر انتخابات رياست جمهوری و پروژه اصلاح طلبی دينی يا احياء نظام گذشته، يک صدای سومی را ارائه بدهند.
در عين حال تاکيد بر اين است که اگر در گذشته اميد به اصلاح طلبی در جامعه يک گرايش و گفتمان نيرومند بود، امروزه با توجه به اينکه جمهوری اسلامی ايران نشان داده است که به هيچ وجه ظرفيت اصلاحات ندارد و حتی نخست وزير دوران حکومت خودش را تحمل نمی کند و نتايج انتخابات مردمی را هم با خشونت سرکوب می کند، روشن است که با تکيه بر شعارهايی نظير اصلاحات دينی و يا التزام به قانون اساسی نمی توان جامعه را تغيير داد.
چندی پيش هم گروه هايی از اپوزيسيون در همين شهر بروکسل دور هم جمع شده بودند.
آيا سخنرانی امروز شما با کنفرانس پيشين هم مرتبط است يا اينکه مبحث مستقل و جداگانه ای است؟
به يک معنا کاملا جداگانه است. اين که بسياری از دوستان در آنجا جمع شدند، تلاش کردند تا اپوزيسيون را متحد کنند، جنبه های مثبت و منفی داشته است که بسياری به آن پرداخته اند.
اگر بخواهم ايجابی سخن بگويم بايد بگويم که در سخنرانی امروز من بر اين نکته تاکيد خواهم کرد که ما به جای در هم آميختن پروژه احيای سلطنت يا هوادارن سلطنت و همکاری شان با جمهوری خواهان، بايستی بر جبهه جمهوری پافشاری کنيم. بنابر اين می توانم بگويم اين يک پروژه متفاوتی است.