پیشنهاد بیش از ۱۳۰ نماینده از ۴۳۵ نماینده کنگره آمریکا در نامهای سرگشاده به باراک اوباما رئیس جمهور این کشور از روز جمعه گذشته به این سو در کانون بحث محافل ناظران مناسبات ایران و آمریکا قرار گرفته است. به ویژه که این نامه مدافع فرصت دادن به دیپلماسی در قبال دولت آینده رئیس جمهور منتخب ایران حسن روحانی است. و اگرچه بیشتر بیش از ۱۳۰ امضا کننده آن نمایندگان کنگره عضو حزب دموکرات آمریکا هستند اما شماری از امضاءکنندگان هم عضو حزب جمهوریخواه آمریکا هستند که در مجلس نمایندگان مردم آمریکا اکثریت را داراست.
در بخشی از این نامه که با عبارت «همکاران عزیز» آغاز و به قلم دیوید پرایس و چارلی بنت نگاشته شده آمده است: «این نخستین باری نیست که ایران یک رئیس جمهوری را بر بستر میانهروی و اصلاح انتخاب میکند. تاریخ به ما نشان داده که در قبال چشمانداز تحولی معنادار در این کشور باید هشیارانه برخورد کرد».
در ادامه این نامه آمده است با درنظر گرفتن وزن واقعی تحولات اخیر ایران برای ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و جامعه جهانی اشتباه خواهد بود اگر انتخاب دکتر روحانی را به مجالی برای آزمودن فرصت حقیقی پیشرفت به سوی توافقی سنجشپذیر و قابل اجرا تبدیل نکنیم. فرصتی که در نهایت منجر به پیشگیری از دستیابی ایران به جنگافزار هسته ای شود.
اگرچه نامه یادشده موضع مشخصی درباره مساله تحریمها یا استفاده احتمالی از نیروی نظامی توسط ایالات متحده و همپیمانانش ندارد، امضاءکنندگان در بخشی از این نامه تنها به هشداری ضمنی بسنده میکنند. این هشدار که باید هشیار بود که با اقداماتی تحریکآمیز امکان چنین پیشرفتی را از بین نبریم و زمینه تضعیف احتمالی رئیس جمهوری منتخب جدید ایران را در برابر محافظهکاران ایجاد نکنیم.
سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها به بررسی اهمیت، معنا و پیامدهای این نامه نشستهاند: رسول نفیسی، تحلیلگر سیاسی و استاد جامعهشناسی دانشگاه استریر در نزدیکی واشنگتن، کوروش همایونپور فعال ایرانیتبار حزب دموکرات آمریکا و مدیر برنامه گفتوگوی عربستان سعودی و آمریکا در دانشگاه جورج واشنگتن در پایتخت آمریکا و هوشنگ امیراحمدی، استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه راتگرز در ایالت نیوجرسی آمریکا، بنیانگذار و رئیس شورای آمریکاییان و ایرانیان، نهادی که بیش از دو دهه پیش با هدف بهبود مناسبات تهران و واشنگتن تاسیس شده است.
آقای رسول نفیسی با شما آغاز میکنیم. درجه اهمیت این نامه این تعداد از نمایندگان کنگره آمریکا؟
رسول نفیسی: در نوع خودش بینظیر است. ما چنین تعدادی نداشتیم که برای مماشات با ایران امضا کنند. و از آن مهمتر اینکه در این مجلسی که از طرف جمهوریخواهان کنترل میشود این نامه امضا شده و یک تعدادی کمتر از بیست نفر جزو امضاکنندگان هستند. این رویکرد را بسیار رویکرد مهمی میبینم به لحاظ این که به نظر میرسد که کسی توجه نمیکرد که در ایران چه اتفاق مهمی افتاده و تحریمها همینجور بر روال سابق ادامه داشت و این هشداری که از طرف این تعداد نمایندگان داده شده امیدوارم که در کاخ سفید هم موثر بیافتد و یک مقداری کاخ سفید نسبت به این مساله خاصی که در ایران اتفاق افتاده و یک رئیس جمهور کاملا متفاوت از قبلی و کاملا مستقل به نوع خودش در حد امکان خودش در ایران انتخاب شده دقت کنند.
البته باید سعی کرد و دید که کابینه رئیس جمهور جدید چه خواهد بود و اگر از افرادی مثل آقای ظریف یا آقای سجادپور و امثالهم در آن باشند میتوانیم مطمئن باشیم که قرار بر این است که رابطه با آمریکا بهبود پیدا کند. ولی اگر باز با دخالتهایی این افراد نیایند ... (و یا صانعی هم به نظر من فردی است که میتواند روابط خوبی برقرار کند). ولی اگر که دیدیم که در وزارت خارجه این افراد پیدا نشدند بایست امیدمان را از اینکه رابطهها با آمریکا بهتر خواهد شد مقداری کم کنیم.
آقای همایونپور، از میان این تعداد امضاکننده بیشترشان یعنی حدود پنج ششم دموکرات هستند و حدود یک ششم جمهوریخواه. و کل امضا کنندگان بیش از یک چهارم اعضای کنگره هستند. این محاسبات چه چیزی را درباره درجه اهمیت این نامه به ما میگوید؟
کوروش همایونپور: این واقعه مهمی است که همین تعداد نماینده مجلس که یک تعداد جمهوریخواه در میانشان هستند یک همچین نامهای را امضا کنند. علی الخصوص دو نفری که عرضهکنندههای اصلی این نامه هستند یکیشان دموکرات است و یکیشان جمهوریخواه. تا به حال ما یک چنین نمونهای از اتفاق نظر در مورد مصالحه و تعامل با ایران و ادامه دادن مذاکرات به طور جدی در کنگره ندیده بودیم و این اولین بار است. به همین خاطر خیلی مهم است. همانطور که دکتر نفیسی گفت باید صبر کرد. به نظر من آقای روحانی یک فرصت خیلی خوب و طلایی دارد ولی در عین حال فرصت بسیار کوتاه که بتواند یک مقدار استقلال عمل خودش را نشان دهد از جناح افراطی و دست راستی در داخل ساخت جمهوری اسلامی تا این که بتواند برنامههایی را که خودش اعلام کرده، ما نگفتیم، خودشان در دوران مبارزه انتخاباتی اعلام کردند که مهمترینش بهبود وضع اقتصادی و پیشرفت مذاکرات اتمی است بتواند اینها را انجام دهد.
آقای امیراحمدی، برآورد شما از اقدام تازه نمایندگان کنگره آمریکا (آن تعدادشان که به باراک اوباما برای شانس دادن به دیپلماسی پیشنهاد دادهاند) چیست؟
هوشنگ امیراحمدی: اولا من هم موافقم که این حرکت خیلی مهمی است. مخصوصا در این هفت هشت سال گذشته. البته بیسابقه نیست. من الان بیست و شش هفت سال است در رابطه ایران و آمریکا هستم. یک وقتی اصلا کنگره هیچ مشکلی با ایران نداشت. زمان ریگان، بوش حتی کلینتون اکثریت کنگره خواهان دیپلماسی و نزدیک شدن با ایران بودند و مشکل ما با قوه مجریه بود. بعدا یواش یواش مشکل در این کشور با قوه مقننه بیشتر شد و مجریه یک مقدار بازتر شد. الان حالا ممکن است بتوانیم وارد یک مرحله دیگری شویم. اما نکته اساسی این است برای چه این افراد در این مقطع آمدند و یک همچین نامهای را نوشتند و این معنای این نامه چیست. اولا تحریمها روی جمهوری اسلامی اثر قابل ملاحظهای نداشته به معنای این که دولت جمهوری اسلامی را به زانو در بیاورد و روی غنیسازی امتیاز بدهد. در واشینگتن حرف این است که شما فقط نمیتوانی تحریم تحریم تحریم کنی. باید صحبت هم بکنی.
این اواخر در دولت آمریکا قوه مجریه کمتر به صحبت توجه داشته و بیشتر به تحریم اهمیت داده. میخواهد در واقع در این سیاست تجدید نظری اتفاق بیافتد و بین تحریم و دیپلماسی توازنی ایجاد شود. اما ضمن اینکه این حرکتی که انجام شده مثبت است یک خطر بزرگ دارد. خطر بزرگش این است که این آقایان این فرض را دارند که آقای روحانی مثلا مثل وقتی که خودش مذاکرهکننده بود این بار هم میتواند غنیسازی را درش را ببندد. وقتی که آقای روحانی مذاکرهکننده بود و آقای خاتمی رئیس جمهور بود یک سال و نیم ایران غنیسازی را درش را بست. اینها فکر میکنند این همان آدم است که در غنیسازی را بست و بنابراین دوباره این کار را میتواند بکند.
واقعیت این است که ما با آن دوران یک دنیا فاصله داریم. این اتفاق نخواهد افتاد. بنابراین خطری که وجود دارد که این تست به قول خودشان (توی یادداشت شان هم دقیقا نوشته تست) این تستی که میخواهند بکنند و ببینند که آقای روحانی در این تست قبول میشود یا نه بسیار خطرناک است. چرا که اگر آقای روحانی قبول نشود (و آن تست هم این است که آیا شما حاضری غنیسازی را متوقف کنی یا نه؟)، که نخواهد هم توانست و در آن تست رفوزه شد. اگر آن اتفاق بیافتد بعد آن وقت دیگر در همه چیز بسته میشود.
بنابراین من فکر میکنم با احتیاط باید به این جریان نگاه کرد. خود آقای روحانی و نیروهایش هم باید با احتیاط به این جریان برخورد کنند. برای اینکه یک تست است یک تله است. من فکر میکنم فعلا در این مقطع باید صبر کرد. چرا که هنوز هم قدرت اصلی دست آقای خامنهای رهبر است و نیروهایی هم که باختهاند یعنی نیروهای دستی راستی آنها هم هنوز هم قدرت اصلی کشور آنها هستند. سپاه آنها است. امنیت آنها هستند. قوه مقننه آنها هستند. قوه قضائیه آنها هستند. همه آنها هستند.
آقای نفیسی، حالا نظر شما درباره این احتیاطی که آقای امیراحمدی به آن اشاره میکنند چیست که خطری هم اینجا هست که نکند آقای روحانی ممکن است در این امتحان رد شود؟
نکتهای که در رابطه ایران و آمریکا مهم است این است که هر دو به لحاظ اینکه ارتباط دیپلماتیک با هم ندارند یک توقعات و توهماتی نسبت به هم دارند. توقعات بیجاست و توهمات هم بیجاست. مثلا در دوران گذشته بارها متوجه شدیم که داشت این روابط به جایی میرسید که به راه حلی نزدیک شود و باز یک واقعهای یک چیزی مثل فاجعه برجهای خُبَر عربستان و غیرذلک این روابط را به هم زد. بنابراین اینکه آمریکاییها توقع زیادی داشته باشند از ریاست جمهوری که البته همان جوری که آقای امیراحمدی اشاره کردند این توقع زیادی میتواند خودش باعث دردسر شود. اگر که از روحانی توقع داشته باشند که کارهای معجزه آسایی بکند که خب نمیتواند بکند. طبیعتا. ولی از طرف دیگر میدانیم که آقای روحانی یک رئیس جمهور تقریبا بینظیری است در میان روسای جمهوری. اولا که اطلاعات وسیعی دارد. حقوقدان است. دوم این که همین الان شایعه است که مرکز مذاکرات مربوط به نیروی هسته ای را میخواهد که در نهاد ریاست جمهوری ادغام کند یا لااقل در آنجا این مرکز اصلی باشد و خود ایشان در واقع یک جوری مذاکره کننده باشد.
خب. اگر به این واقعیت نگاه کنیم و اگر فرض را بر این بگذاریم که آقای خامنهای با انتخاب آقای روحانی موافق بوده به این امید که آقای روحانی سر و سامانی به این مساله تحریمها و اقتصاد بدهد و قبلا هم دیدیم که ایشان یک مذاکره کننده قابلی بود، امید این هست که بشود روابط را تا حدی آن جور که مورد انتظار طرفین است ارتقاء داد. ولی این هشداری که آقای دکتر امیراحمدی میدهد بجا است. یعنی هیچکدام از طرفین نباید درحال حاضر انتظارات بیجا از طرف مقابل داشته باشند. به خصوص با توجه به اینکه الان دیگر آن دور قدیم نیست. ولی آقای روحانی هم لااقل چندین بار در بحثی که داشتند با دیگر کاندیداها و غیره، این موضوع را اشاره کرد که خب بعله باید سانتریفیوژها بگردد ولی زندگی مردم هم باید بگردد. و این مساله بسیار اساسی است. یعنی ایشان دو موضوع را میخواهد در کنار هم پیش ببرد و امیدواریم که بتواند پیش ببرد. منتها نکته اساسی در این است: در این زمان چنان وضعیتی شده که مشکل دیگر بتوانیم به جز متوقف کردن تغلیظ ۲۰ درصدی انتظارات خیلی بیشتری دیگر از طرف ایرانی داشته باشیم.
آقای همایونپور، آیا آن طوری که آقای امیراحمدی گفتند این نامهای که این تعداد از اعضای کنگره آمریکا نوشتند مجلس نمایندگان، یک تله است؟ ایشان تاکید داشتند که این امتحان است و در متن نامه هم آمده که این یک امتحانی است ولی ایشان چند بار واژه امتحان را به کار بردند و گفتند که این حالت تلهای را دارد که اگر حسن روحانی ازش نتواند بگذرد خیلی خطرناک است. نظر شما درباره این تفسیر چیست؟
من با حرف دکتر امیراحمدی درباره اینکه انتظارات بیش از حد و غیرواقعبینانه از سوی هر دو طرف درست نیست و ممکن است باعث دردسر شود موافقم. اما با این نظر ایشان که این یک تله است یا این یک تستی است که فقط و فقط شرطش هم این است که ایران غنیسازی را متوقف کند که بالمآل به رفوزه شدن آقای روحانی میانجامد موافق نیستم. به نظر من مذاکره کنندگان، به خصوص اروپاییها... چون فراموش نکنیم که این مذاکرات تحت پوشش ۱+۵ انجام میشود و ظاهرا خانم کاترین اشتون که نماینده جامعه اروپاست این را اداره میکند. اروپاییها نسبت به این مسایل بیشتر واقعبین هستند و آنها من فکر نمیکنم یک همچین تست محکمی را بگذارند و بگویند یا متوقف کردن غنیسازی و لاغیر. به نظر من آقای روحانی این جا یک مقدار میدان مانوور دارد. ایشان میتواند با پیشنهادات دیگر... لازم نیست ایران غنیسازی را متوقف کند ولی آوانسهای دیگری اگر بدهد که طبیعتا در مقابلش یک آوانسی هم بگیرد میتواند مذاکرات را بر یک مبنای سالم و جدی ادامه دهد و این الزاما به یک مصیبت پایان نخواهد گرفت.
و یک نکته دیگر. دکتر امیراحمدی گفت این وضع ممکن است اصلا از قبل هم بدتر شود. من نمیدانم که بدتر از قبل چیست؟ چون بدتر از قبل الان شرایط فعلی این بود که فشار از چند جانب از جناحهای داخل حکومت آمریکا و طبقه حاکمه آمریکا و اسرائیل و غیره همهاش روی این بود که تحریمهای بیشتر و حمله و غیره. بنابراین به هر حال الان هم ما همچین یک آتیه روشنی را در پیش نداریم که اگر یک همچون تستی در کار باشد و غیره ممکن است وضع را خرابتر کند.
آقای امیراحمدی، چه جوری وضع میتواند حتی از قبل هم بدتر باشد؟ سؤالی که آقای همایونپور پرسیدند. به انضمام این که ایشان گفتند این سطح توقعات میتواند آنقدرها هم بالا نباشد که بعد به یک حالت امتحانی دربیاید که یک تلهای باشد برای آقای حسن روحانی. پاسخ شما؟
میتواند خیلی خطرناک تر از این باشد. اولا پایان خط این جریان میتواند یک جنگ باشد. یعنی جنگ، حداقل بهصورت حملات هوایی موضعی. ایران را شما مقایسه کنید با عراق یا سوریه و لیبی و کشورهای دیگر. واقعیت این است که خیلی کارها میتوانند بکنند. هنوز هم ایران پنجاه درصد نفتش را میفروشد. هنوز هم آمریکا به ده دوازده کشور اجازه میدهد نفت ایران را بخرند... میتوانند ایران را بلوکه کنند. آنقدر آمریکا هنوز گزینه دارد که به نظر من حداقل پنجاه درصدش هنوز مانده. نکته دوم. به نظر من مشکلی که من به آن میگویم خطر یا اینکه یک تله است یا تست است، منظورم این نیست که جمهوریخواهها یا دموکراتهایی که این نامه را امضا کردند واقعا آمدند یک تله گذاشتند. عرض میکنم یک تست، به این معنا که به هر حال این نیرو میخواهد که آقای اوباما با آقای روحانی وارد یک مذاکره اساسی و جدی شود و در آن مذاکره انتظار دارد که آقای روحانی آن چیزی از آب درآید که این آقایان نویسندهها انتظار دارند.
یکی از مواردی که از او انتظار دارند تعلیق غنیسازی است. حداقل تعلیق غنیسازی است. که این را آقای روحانی نمیتواند به اینها بدهد. از این نظر میگویم یک تله است. اما یک نکته مهم تر هست. برگردید به زمانی که آقای روحانی مذاکره کننده بود و آقای خاتمی رئیس جمهور بود، آقای خامنهای هم به اینها اجازه داد یک سال و نیم غنیسازی را متوقف کنند. بعد یک بستهای را اروپا به آقای خاتمی داد که آقای خاتمی شخصا آن بسته را به عنوان یک «توهین»... دقیقا جملهاش هست: یک «توهین» ارزیابی کرد. حالا با اینکه یک سال و نیم هم غنیسازی اورانیوم را متوقف کرده بود. آن موقع آقای خامنهای به آقای روحانی و آقای خاتمی گفته بود و بعدها هم مرتب میگوید و همین هفته پیش هم گفت که: آقا آمریکا هدفش حل مشکل غنیسازی نیست، آمریکاییها میخواهند ما را سرنگون کنند. بنابراین شما هیچ فرقی نمیکند که کار با غنیسازی میکنید، متوقف میخواهید بکنید بکنید. اما چه به شما میدهد؟ ول میکند شما را؟ غنیسازی را متوقف میکنید، میرود دنبال تروریسم. تروریسم را متوقف میکنید میرود دنبال حقوق بشر. میرود دنبال اسرائیل. به هر حال میگفت از دید آقای خامنهای که آقای روحانی رئیس جمهور شود آمریکا سر سازش با جمهوری اسلامی ندارد. نکته مهمی است.
ما باید در تجزیه تحلیلهایمان واقعا عامل اصلی را نگاه کنیم. من بیست و شش هفت سال است در این رابطهام. من میبینم که مشکل کجاست. مشکل این است که بین ایران و آمریکا یک انقلاب وجود دارد. بین ایران و آمریکا غنیسازی وجود ندارد. یک انقلاب وجود دارد. یک انقلابی که از روز اولش ضد آمریکا بوده، کماکان هست. یک آمریکایی که هیچوقت از این انقلاب خوشش نیامد. یعنی یک جاده دو طرفه بوده در جهت تنفر و عدم اعتماد. حالا چه جوری میشود این جریان را حل کرد؟ این جریان باید ورای بحث غنیسازی و چند تا نامه باشد. من این را خدمتتان عرض کنم. صادقانه در واشینگتن آن که تصمیم میگیرد و آن که در رابطه با ایران و این مساله باید تصمیمگیرنده باشد دویست و چهل پنجاه نفری اند که امضا نکردهاند و اسرائیل. از طرف دیگر به شما قول میدهم. به شما قول میدهم امروز. اگر فردا آن دویست و سی چهل پنجاه نفری که امضا نکردند این نامه را دور بعدی وقتی یک قطعنامه رفت توی کنگره آمریکا که تحریم بیشتری روی ایران بگذارند تمام این ۱۲۰ نفر به آن قطعنامه رای مثبت خواهند داد.
تحریم... میخواهم بگویم مشکل وسیعتر از این است. هم آقای روحانی، هم آمریکاییها هم ما باید این انتظارمان را بیاوریم خیلی پایین. مشکل ایران و آمریکا مشکل واقعا عظیمی است و با این چندتا نامه حل نمیشود، در گذشته هم نشده. خانم آلبرایت را آوردیم از ملت ایران عذرخواهی کرد.
خلاصه کنید آقای امیراحمدی، لطفا.
و هیچ اتفاقی نیافتاد. معتقد نیستم که یک اتفاق خاصی بیافتد که مثبت باشد.
آقای همایونپور، گفتند که از این هم بدتر میتواند باشد و بعد گفتند که در ضمن این عدهای که امضا نکردهاند اصل ماجرا هستند که در نوبت بعدی زیر متنی که تحریمها اضافه شود امضا خواهند کرد.
بله ممکن است. من انکار نمیکنم مساله را. ولی اهمیت نامه در این است که یک همچین عدهای که عدهای جمهوریخواه هم در مجلسی که تحت کنترل جمهوریخواهان است این نامه را نوشتند و امضا کردند. اهمیت قضیه در این است. در این نیست که این نامه به خودی خود و به تنهایی تمام مشکلات سر راه ایران و آمریکا را حل خواهد کرد... اتفاقا من هم با نظر دکتر امیراحمدی موافقم. من هم شخصا به ادامه مثبت این مذاکرات خوشبین نیستم. من بیشتر بدبینم تا خوشبین. اینها همه به جای خود. به نظر من این مسایل ربطی به هم ندارند.
قضیه اصلی که سؤال اولیه شما و سؤال مهم شما بود این بود که آیا نوشتن این نامه و امضای این نامه اهمیت دارد یا نه و هر سه ما بر این نظر بودیم که بله این مهم است. این واقعه مهمی است. این میتواند یک قدم از آن هزار قدمی باشد که ما باید در آینده برداریم تا مناسبات ایران و آمریکا بهبود پیدا کند. ولی طبیعتا صرف این نامه قضیه را حل نخواهد کرد. این بدیهی است.
آقای نفیسی، شما چه فکر میکنید؟
نه خوشبین هستم نه بدبین حقیقتش. در حداقل زمان بایستی ریاست جمهوری جدید عکس العمل مناسبی به این نشان بدهد. این واقعیت که آقای امیراحمدی گفتند یعنی اینکه آقای خامنهای مصر است بر این که دولت آمریکا فقط در فکر سرنگونی جمهوری اسلامی است این را یک جوری بایستی آمریکا نشان دهد که در این فکر نیست و از طرف دیگر ایران هم باید نشان دهد که در بسیاری از عملیاتی که در خاورمیانه ضد منافع آمریکا صورت میگیرد حاضر است که یک مقداری تغییر روش بدهد. چون هیچ وقت به روابط عادی کشورهای دیگر نمیرسد.
ولی در سطحی که از این حالت تنشزدایی و ریسکی و پر از خطر فعلی است کاهش داد. یعنی این هشت سالی که گذشت و این دولت احمدینژاد ایران را دایما در لبه تیغ نگاه داشت. بنابراین هر مقداری که از این کمتر شود به نفع مردم ایران است. منتها توقع زیادی هم طبیعتا ایدهآلیستی است. ولی در سطح ممکن موجود محققا میشود خیلی خیلی بهتر از اینها عمل کرد که تیم احمدینژاد عمل کردند.
ویلیام لویرز و تامس پیکرینگ دیپلماتهای سابق آمریک به علاوه جیم والش استاد دانشگاه امآیتی هم به باراک اوباما پیشنهاد کردند که یادداشتی آماده کند برای زمان انجام مراسم تحلیف حسن روحانی با مضمون نیت واشینگتن برای به جریان انداختن دوباره دیپلماسی. آیا فکر میکنید که فرصت بعدی که مطالب به این صورت مطرح شود همزمان با مراسم تحلیف حسن روحانی است یا چه موعد دیگری را باید مواظب بود؟ خیلی خلاصه، آقای نفیسی.
من فکر میکنم این پیشنهاد بسیار مناسبی است و پیام هم باید پر از محتوا باشد. نه این پیامهای تبریک معمولی. و همزمان هم باید باشد با مراسم تحلیف. و از آن طرف باید گفته شود به ایران همین جور که قبلا هم آقای اوباما گفت این را که ایالات متحده در صدد سرنگون کردن جمهوری اسلامی نیست. این را باید تاکید کنند، فکر میکنم در آن نامه و این حرکت بسیار مناسبی خواهد بود.
آقای همایون پور، نکته آخر شما؟
همان طور که من عرض کردم این فرصت در مجموع کوتاه است. بنابراین هرچه سریعتر و هرچه زودتر بهتر. به نظر من اگر آقای روحانی ظرف شش ماه اولی که رییس جمهور ایران خواهد شد یک علامت مثبت یک قدم مثبت یک پیشرفت محسوس در این زمینه نشان ندهد به یک معنا تست را رد شده.
آقای امیراحمدی، جمعبندی شما؟
متاسفانه همهمان داریم توپ را توی زمین ایران میاندازیم. من فکر میکنم این توپ توی زمین آمریکاست. باید آقای اوباما چون آقای روحانی انتخاب شده، به نظر من این حرف درست است مال آقای پیکرینگ و دوستان دیگر که یک پیام تبریک بفرستد به آقای روحانی. مخصوصا که آقای اوباما یک پیام تبریک به یک رئیس جمهور ایران بدهکار است. آقای احمدینژاد در آخرین دور انتخاب آقای اوباما برایش یک پیام تبریک فرستاد که جواب نگرفت. شاید حالا وقتش هست که آقای اوباما جواب را به آقای روحانی بدهد. نکته دوم. در رابطه ایران و آمریکا حرف زیاد مهم نیست. مهم عمل است. اگر آمریکا واقعا حسن نیت دارد حداقل بخشی از تحریمها، بخش کوچکی از تحریمها... یک جا فقط... یک جریان را برگرداند. مثلا داراییهای ضبط شده ایران در این کشور است که عملا اهمیتش از نظر مالی بسیار کم است. اما به طور نمادین خیلی مهم است.
فکر کنم یک حرکت اینجوری اگر بکند آقای روحانی را در ایران قوی میکند. بنابراین توپ نباید درزمین آقای روحانی باشد. در زمین آمریکا باید باشد. آمریکا باید یک حرکتی بکند که روحانی بگوید به این دست راستیهای ایران که: دیدید؟ هنوز شروع کار نشده بنده دارم برایتان امتیاز میگیرم. در جهت رفع تحریمها تاحدودی حداقل یک ذره موفق است. مقطع خیلی خوبی است. این نمایندگان این نامه را نوشتهاند و آقای اوباما باید ازش استفاده کند. تبریک برای آقای روحانی بفرستد. ولی از همه مهمتر یک حرکت عملی بکند. وقتی آقای روحانی در ایران قوی شد آن وقت میتواند به آمریکا یک معامله خوب بدهد.
در بخشی از این نامه که با عبارت «همکاران عزیز» آغاز و به قلم دیوید پرایس و چارلی بنت نگاشته شده آمده است: «این نخستین باری نیست که ایران یک رئیس جمهوری را بر بستر میانهروی و اصلاح انتخاب میکند. تاریخ به ما نشان داده که در قبال چشمانداز تحولی معنادار در این کشور باید هشیارانه برخورد کرد».
در ادامه این نامه آمده است با درنظر گرفتن وزن واقعی تحولات اخیر ایران برای ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و جامعه جهانی اشتباه خواهد بود اگر انتخاب دکتر روحانی را به مجالی برای آزمودن فرصت حقیقی پیشرفت به سوی توافقی سنجشپذیر و قابل اجرا تبدیل نکنیم. فرصتی که در نهایت منجر به پیشگیری از دستیابی ایران به جنگافزار هسته ای شود.
اگرچه نامه یادشده موضع مشخصی درباره مساله تحریمها یا استفاده احتمالی از نیروی نظامی توسط ایالات متحده و همپیمانانش ندارد، امضاءکنندگان در بخشی از این نامه تنها به هشداری ضمنی بسنده میکنند. این هشدار که باید هشیار بود که با اقداماتی تحریکآمیز امکان چنین پیشرفتی را از بین نبریم و زمینه تضعیف احتمالی رئیس جمهوری منتخب جدید ایران را در برابر محافظهکاران ایجاد نکنیم.
سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها به بررسی اهمیت، معنا و پیامدهای این نامه نشستهاند: رسول نفیسی، تحلیلگر سیاسی و استاد جامعهشناسی دانشگاه استریر در نزدیکی واشنگتن، کوروش همایونپور فعال ایرانیتبار حزب دموکرات آمریکا و مدیر برنامه گفتوگوی عربستان سعودی و آمریکا در دانشگاه جورج واشنگتن در پایتخت آمریکا و هوشنگ امیراحمدی، استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه راتگرز در ایالت نیوجرسی آمریکا، بنیانگذار و رئیس شورای آمریکاییان و ایرانیان، نهادی که بیش از دو دهه پیش با هدف بهبود مناسبات تهران و واشنگتن تاسیس شده است.
آقای رسول نفیسی با شما آغاز میکنیم. درجه اهمیت این نامه این تعداد از نمایندگان کنگره آمریکا؟
رسول نفیسی: در نوع خودش بینظیر است. ما چنین تعدادی نداشتیم که برای مماشات با ایران امضا کنند. و از آن مهمتر اینکه در این مجلسی که از طرف جمهوریخواهان کنترل میشود این نامه امضا شده و یک تعدادی کمتر از بیست نفر جزو امضاکنندگان هستند. این رویکرد را بسیار رویکرد مهمی میبینم به لحاظ این که به نظر میرسد که کسی توجه نمیکرد که در ایران چه اتفاق مهمی افتاده و تحریمها همینجور بر روال سابق ادامه داشت و این هشداری که از طرف این تعداد نمایندگان داده شده امیدوارم که در کاخ سفید هم موثر بیافتد و یک مقداری کاخ سفید نسبت به این مساله خاصی که در ایران اتفاق افتاده و یک رئیس جمهور کاملا متفاوت از قبلی و کاملا مستقل به نوع خودش در حد امکان خودش در ایران انتخاب شده دقت کنند.
البته باید سعی کرد و دید که کابینه رئیس جمهور جدید چه خواهد بود و اگر از افرادی مثل آقای ظریف یا آقای سجادپور و امثالهم در آن باشند میتوانیم مطمئن باشیم که قرار بر این است که رابطه با آمریکا بهبود پیدا کند. ولی اگر باز با دخالتهایی این افراد نیایند ... (و یا صانعی هم به نظر من فردی است که میتواند روابط خوبی برقرار کند). ولی اگر که دیدیم که در وزارت خارجه این افراد پیدا نشدند بایست امیدمان را از اینکه رابطهها با آمریکا بهتر خواهد شد مقداری کم کنیم.
آقای همایونپور، از میان این تعداد امضاکننده بیشترشان یعنی حدود پنج ششم دموکرات هستند و حدود یک ششم جمهوریخواه. و کل امضا کنندگان بیش از یک چهارم اعضای کنگره هستند. این محاسبات چه چیزی را درباره درجه اهمیت این نامه به ما میگوید؟
کوروش همایونپور: این واقعه مهمی است که همین تعداد نماینده مجلس که یک تعداد جمهوریخواه در میانشان هستند یک همچین نامهای را امضا کنند. علی الخصوص دو نفری که عرضهکنندههای اصلی این نامه هستند یکیشان دموکرات است و یکیشان جمهوریخواه. تا به حال ما یک چنین نمونهای از اتفاق نظر در مورد مصالحه و تعامل با ایران و ادامه دادن مذاکرات به طور جدی در کنگره ندیده بودیم و این اولین بار است. به همین خاطر خیلی مهم است. همانطور که دکتر نفیسی گفت باید صبر کرد. به نظر من آقای روحانی یک فرصت خیلی خوب و طلایی دارد ولی در عین حال فرصت بسیار کوتاه که بتواند یک مقدار استقلال عمل خودش را نشان دهد از جناح افراطی و دست راستی در داخل ساخت جمهوری اسلامی تا این که بتواند برنامههایی را که خودش اعلام کرده، ما نگفتیم، خودشان در دوران مبارزه انتخاباتی اعلام کردند که مهمترینش بهبود وضع اقتصادی و پیشرفت مذاکرات اتمی است بتواند اینها را انجام دهد.
آقای امیراحمدی، برآورد شما از اقدام تازه نمایندگان کنگره آمریکا (آن تعدادشان که به باراک اوباما برای شانس دادن به دیپلماسی پیشنهاد دادهاند) چیست؟
هوشنگ امیراحمدی: اولا من هم موافقم که این حرکت خیلی مهمی است. مخصوصا در این هفت هشت سال گذشته. البته بیسابقه نیست. من الان بیست و شش هفت سال است در رابطه ایران و آمریکا هستم. یک وقتی اصلا کنگره هیچ مشکلی با ایران نداشت. زمان ریگان، بوش حتی کلینتون اکثریت کنگره خواهان دیپلماسی و نزدیک شدن با ایران بودند و مشکل ما با قوه مجریه بود. بعدا یواش یواش مشکل در این کشور با قوه مقننه بیشتر شد و مجریه یک مقدار بازتر شد. الان حالا ممکن است بتوانیم وارد یک مرحله دیگری شویم. اما نکته اساسی این است برای چه این افراد در این مقطع آمدند و یک همچین نامهای را نوشتند و این معنای این نامه چیست. اولا تحریمها روی جمهوری اسلامی اثر قابل ملاحظهای نداشته به معنای این که دولت جمهوری اسلامی را به زانو در بیاورد و روی غنیسازی امتیاز بدهد. در واشینگتن حرف این است که شما فقط نمیتوانی تحریم تحریم تحریم کنی. باید صحبت هم بکنی.
اینها فکر میکنند روحانی همان آدم است که در غنیسازی را بست و بنابراین دوباره این کار را میتواند بکند.هوشنگ امیراحمدی
واقعیت این است که ما با آن دوران یک دنیا فاصله داریم. این اتفاق نخواهد افتاد. بنابراین خطری که وجود دارد که این تست به قول خودشان (توی یادداشت شان هم دقیقا نوشته تست) این تستی که میخواهند بکنند و ببینند که آقای روحانی در این تست قبول میشود یا نه بسیار خطرناک است. چرا که اگر آقای روحانی قبول نشود (و آن تست هم این است که آیا شما حاضری غنیسازی را متوقف کنی یا نه؟)، که نخواهد هم توانست و در آن تست رفوزه شد. اگر آن اتفاق بیافتد بعد آن وقت دیگر در همه چیز بسته میشود.
بنابراین من فکر میکنم با احتیاط باید به این جریان نگاه کرد. خود آقای روحانی و نیروهایش هم باید با احتیاط به این جریان برخورد کنند. برای اینکه یک تست است یک تله است. من فکر میکنم فعلا در این مقطع باید صبر کرد. چرا که هنوز هم قدرت اصلی دست آقای خامنهای رهبر است و نیروهایی هم که باختهاند یعنی نیروهای دستی راستی آنها هم هنوز هم قدرت اصلی کشور آنها هستند. سپاه آنها است. امنیت آنها هستند. قوه مقننه آنها هستند. قوه قضائیه آنها هستند. همه آنها هستند.
آقای نفیسی، حالا نظر شما درباره این احتیاطی که آقای امیراحمدی به آن اشاره میکنند چیست که خطری هم اینجا هست که نکند آقای روحانی ممکن است در این امتحان رد شود؟
ایران و آمریکا هر دو به لحاظ اینکه ارتباط دیپلماتیک با هم ندارند یک توقعات و توهماتی نسبت به هم دارند. توقعات بیجاست و توهمات هم بیجاست.رسول نفیسی
خب. اگر به این واقعیت نگاه کنیم و اگر فرض را بر این بگذاریم که آقای خامنهای با انتخاب آقای روحانی موافق بوده به این امید که آقای روحانی سر و سامانی به این مساله تحریمها و اقتصاد بدهد و قبلا هم دیدیم که ایشان یک مذاکره کننده قابلی بود، امید این هست که بشود روابط را تا حدی آن جور که مورد انتظار طرفین است ارتقاء داد. ولی این هشداری که آقای دکتر امیراحمدی میدهد بجا است. یعنی هیچکدام از طرفین نباید درحال حاضر انتظارات بیجا از طرف مقابل داشته باشند. به خصوص با توجه به اینکه الان دیگر آن دور قدیم نیست. ولی آقای روحانی هم لااقل چندین بار در بحثی که داشتند با دیگر کاندیداها و غیره، این موضوع را اشاره کرد که خب بعله باید سانتریفیوژها بگردد ولی زندگی مردم هم باید بگردد. و این مساله بسیار اساسی است. یعنی ایشان دو موضوع را میخواهد در کنار هم پیش ببرد و امیدواریم که بتواند پیش ببرد. منتها نکته اساسی در این است: در این زمان چنان وضعیتی شده که مشکل دیگر بتوانیم به جز متوقف کردن تغلیظ ۲۰ درصدی انتظارات خیلی بیشتری دیگر از طرف ایرانی داشته باشیم.
آقای همایونپور، آیا آن طوری که آقای امیراحمدی گفتند این نامهای که این تعداد از اعضای کنگره آمریکا نوشتند مجلس نمایندگان، یک تله است؟ ایشان تاکید داشتند که این امتحان است و در متن نامه هم آمده که این یک امتحانی است ولی ایشان چند بار واژه امتحان را به کار بردند و گفتند که این حالت تلهای را دارد که اگر حسن روحانی ازش نتواند بگذرد خیلی خطرناک است. نظر شما درباره این تفسیر چیست؟
من با حرف دکتر امیراحمدی درباره اینکه انتظارات بیش از حد و غیرواقعبینانه از سوی هر دو طرف درست نیست و ممکن است باعث دردسر شود موافقم. اما با این نظر ایشان که این یک تله است یا این یک تستی است که فقط و فقط شرطش هم این است که ایران غنیسازی را متوقف کند که بالمآل به رفوزه شدن آقای روحانی میانجامد موافق نیستم. به نظر من مذاکره کنندگان، به خصوص اروپاییها... چون فراموش نکنیم که این مذاکرات تحت پوشش ۱+۵ انجام میشود و ظاهرا خانم کاترین اشتون که نماینده جامعه اروپاست این را اداره میکند. اروپاییها نسبت به این مسایل بیشتر واقعبین هستند و آنها من فکر نمیکنم یک همچین تست محکمی را بگذارند و بگویند یا متوقف کردن غنیسازی و لاغیر. به نظر من آقای روحانی این جا یک مقدار میدان مانوور دارد. ایشان میتواند با پیشنهادات دیگر... لازم نیست ایران غنیسازی را متوقف کند ولی آوانسهای دیگری اگر بدهد که طبیعتا در مقابلش یک آوانسی هم بگیرد میتواند مذاکرات را بر یک مبنای سالم و جدی ادامه دهد و این الزاما به یک مصیبت پایان نخواهد گرفت.
و یک نکته دیگر. دکتر امیراحمدی گفت این وضع ممکن است اصلا از قبل هم بدتر شود. من نمیدانم که بدتر از قبل چیست؟ چون بدتر از قبل الان شرایط فعلی این بود که فشار از چند جانب از جناحهای داخل حکومت آمریکا و طبقه حاکمه آمریکا و اسرائیل و غیره همهاش روی این بود که تحریمهای بیشتر و حمله و غیره. بنابراین به هر حال الان هم ما همچین یک آتیه روشنی را در پیش نداریم که اگر یک همچون تستی در کار باشد و غیره ممکن است وضع را خرابتر کند.
آقای امیراحمدی، چه جوری وضع میتواند حتی از قبل هم بدتر باشد؟ سؤالی که آقای همایونپور پرسیدند. به انضمام این که ایشان گفتند این سطح توقعات میتواند آنقدرها هم بالا نباشد که بعد به یک حالت امتحانی دربیاید که یک تلهای باشد برای آقای حسن روحانی. پاسخ شما؟
میتواند خیلی خطرناک تر از این باشد. اولا پایان خط این جریان میتواند یک جنگ باشد. یعنی جنگ، حداقل بهصورت حملات هوایی موضعی. ایران را شما مقایسه کنید با عراق یا سوریه و لیبی و کشورهای دیگر. واقعیت این است که خیلی کارها میتوانند بکنند. هنوز هم ایران پنجاه درصد نفتش را میفروشد. هنوز هم آمریکا به ده دوازده کشور اجازه میدهد نفت ایران را بخرند... میتوانند ایران را بلوکه کنند. آنقدر آمریکا هنوز گزینه دارد که به نظر من حداقل پنجاه درصدش هنوز مانده. نکته دوم. به نظر من مشکلی که من به آن میگویم خطر یا اینکه یک تله است یا تست است، منظورم این نیست که جمهوریخواهها یا دموکراتهایی که این نامه را امضا کردند واقعا آمدند یک تله گذاشتند. عرض میکنم یک تست، به این معنا که به هر حال این نیرو میخواهد که آقای اوباما با آقای روحانی وارد یک مذاکره اساسی و جدی شود و در آن مذاکره انتظار دارد که آقای روحانی آن چیزی از آب درآید که این آقایان نویسندهها انتظار دارند.
مشکل ایران و آمریکا مشکل واقعا عظیمی است و با این چندتا نامه حل نمیشود، در گذشته هم نشده.هوشنگ امیراحمدی
ما باید در تجزیه تحلیلهایمان واقعا عامل اصلی را نگاه کنیم. من بیست و شش هفت سال است در این رابطهام. من میبینم که مشکل کجاست. مشکل این است که بین ایران و آمریکا یک انقلاب وجود دارد. بین ایران و آمریکا غنیسازی وجود ندارد. یک انقلاب وجود دارد. یک انقلابی که از روز اولش ضد آمریکا بوده، کماکان هست. یک آمریکایی که هیچوقت از این انقلاب خوشش نیامد. یعنی یک جاده دو طرفه بوده در جهت تنفر و عدم اعتماد. حالا چه جوری میشود این جریان را حل کرد؟ این جریان باید ورای بحث غنیسازی و چند تا نامه باشد. من این را خدمتتان عرض کنم. صادقانه در واشینگتن آن که تصمیم میگیرد و آن که در رابطه با ایران و این مساله باید تصمیمگیرنده باشد دویست و چهل پنجاه نفری اند که امضا نکردهاند و اسرائیل. از طرف دیگر به شما قول میدهم. به شما قول میدهم امروز. اگر فردا آن دویست و سی چهل پنجاه نفری که امضا نکردند این نامه را دور بعدی وقتی یک قطعنامه رفت توی کنگره آمریکا که تحریم بیشتری روی ایران بگذارند تمام این ۱۲۰ نفر به آن قطعنامه رای مثبت خواهند داد.
تحریم... میخواهم بگویم مشکل وسیعتر از این است. هم آقای روحانی، هم آمریکاییها هم ما باید این انتظارمان را بیاوریم خیلی پایین. مشکل ایران و آمریکا مشکل واقعا عظیمی است و با این چندتا نامه حل نمیشود، در گذشته هم نشده. خانم آلبرایت را آوردیم از ملت ایران عذرخواهی کرد.
خلاصه کنید آقای امیراحمدی، لطفا.
و هیچ اتفاقی نیافتاد. معتقد نیستم که یک اتفاق خاصی بیافتد که مثبت باشد.
آقای همایونپور، گفتند که از این هم بدتر میتواند باشد و بعد گفتند که در ضمن این عدهای که امضا نکردهاند اصل ماجرا هستند که در نوبت بعدی زیر متنی که تحریمها اضافه شود امضا خواهند کرد.
این میتواند یک قدم از آن هزار قدمی باشد که ما باید در آینده برداریم تا مناسبات ایران و آمریکا بهبود پیدا کندکوروش همایونپور
قضیه اصلی که سؤال اولیه شما و سؤال مهم شما بود این بود که آیا نوشتن این نامه و امضای این نامه اهمیت دارد یا نه و هر سه ما بر این نظر بودیم که بله این مهم است. این واقعه مهمی است. این میتواند یک قدم از آن هزار قدمی باشد که ما باید در آینده برداریم تا مناسبات ایران و آمریکا بهبود پیدا کند. ولی طبیعتا صرف این نامه قضیه را حل نخواهد کرد. این بدیهی است.
آقای نفیسی، شما چه فکر میکنید؟
آقای خامنهای مصر است بر این که دولت آمریکا فقط در فکر سرنگونی جمهوری اسلامی است. آمریکا یک جوری بایستی نشان دهد که در این فکر نیسترسول نفیسی
ولی در سطحی که از این حالت تنشزدایی و ریسکی و پر از خطر فعلی است کاهش داد. یعنی این هشت سالی که گذشت و این دولت احمدینژاد ایران را دایما در لبه تیغ نگاه داشت. بنابراین هر مقداری که از این کمتر شود به نفع مردم ایران است. منتها توقع زیادی هم طبیعتا ایدهآلیستی است. ولی در سطح ممکن موجود محققا میشود خیلی خیلی بهتر از اینها عمل کرد که تیم احمدینژاد عمل کردند.
ویلیام لویرز و تامس پیکرینگ دیپلماتهای سابق آمریک به علاوه جیم والش استاد دانشگاه امآیتی هم به باراک اوباما پیشنهاد کردند که یادداشتی آماده کند برای زمان انجام مراسم تحلیف حسن روحانی با مضمون نیت واشینگتن برای به جریان انداختن دوباره دیپلماسی. آیا فکر میکنید که فرصت بعدی که مطالب به این صورت مطرح شود همزمان با مراسم تحلیف حسن روحانی است یا چه موعد دیگری را باید مواظب بود؟ خیلی خلاصه، آقای نفیسی.
من فکر میکنم این پیشنهاد بسیار مناسبی است و پیام هم باید پر از محتوا باشد. نه این پیامهای تبریک معمولی. و همزمان هم باید باشد با مراسم تحلیف. و از آن طرف باید گفته شود به ایران همین جور که قبلا هم آقای اوباما گفت این را که ایالات متحده در صدد سرنگون کردن جمهوری اسلامی نیست. این را باید تاکید کنند، فکر میکنم در آن نامه و این حرکت بسیار مناسبی خواهد بود.
آقای همایون پور، نکته آخر شما؟
همان طور که من عرض کردم این فرصت در مجموع کوتاه است. بنابراین هرچه سریعتر و هرچه زودتر بهتر. به نظر من اگر آقای روحانی ظرف شش ماه اولی که رییس جمهور ایران خواهد شد یک علامت مثبت یک قدم مثبت یک پیشرفت محسوس در این زمینه نشان ندهد به یک معنا تست را رد شده.
آقای امیراحمدی، جمعبندی شما؟
آمریکا باید یک حرکتی بکند که روحانی بگوید به این دست راستیهای ایران که: دیدید؟ هنوز شروع کار نشده بنده دارم برایتان امتیاز میگیرم.هوشنگ امیراحمدی
فکر کنم یک حرکت اینجوری اگر بکند آقای روحانی را در ایران قوی میکند. بنابراین توپ نباید درزمین آقای روحانی باشد. در زمین آمریکا باید باشد. آمریکا باید یک حرکتی بکند که روحانی بگوید به این دست راستیهای ایران که: دیدید؟ هنوز شروع کار نشده بنده دارم برایتان امتیاز میگیرم. در جهت رفع تحریمها تاحدودی حداقل یک ذره موفق است. مقطع خیلی خوبی است. این نمایندگان این نامه را نوشتهاند و آقای اوباما باید ازش استفاده کند. تبریک برای آقای روحانی بفرستد. ولی از همه مهمتر یک حرکت عملی بکند. وقتی آقای روحانی در ایران قوی شد آن وقت میتواند به آمریکا یک معامله خوب بدهد.